تقسیم حدیث
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
احادیثی که از
پیشوایان معصوم (علیهمالسّلام) در کتابهای روایی موجود است، از نظر بررسی تعداد
راویان سند هر یک از آنها در
طبقات حدیثی، به دو گروه متواتر و واحد، تقسیم میشوند و هر یک نیز دارای اقسامی هستند؛ نخست حدیث و
خبر متواتر و اقسام آن، مورد بررسی و تحلیل واقع میگردد و سپس به بررسی
خبر واحد و جایگاه آن پرداخته میشود.
کلمه
متواتر در لغت از ریشه «وتر» به معنی پی در پی و پیوسته، یا یکی پس از دیگری است؛
راغب میگوید: التواتر تتابع الشیء وترا...
ثم ارسلنا رسلنا تتری، ای متواترین.
و در اصطلاح:
خبر جماعتی است که سلسله راویان آن تا به
معصوم (علیهالسّلام) در هر
طبقه به تعدادی باشد که امکان
توافق عمدی آنها بر نسبت دادن
دروغ به معصوم (علیهالسّلام) به طور عادی
محال باشد و
خبر آنها موجب
علم و
یقین گردد.
برخی از
محدثان بزرگ،
حدیث متواتر را چنین تعریف نمودهاند:
۱.
شهید ثانی: و هو ما بلغت رواته فی الکثرة مبلغا احالت العادة تواطؤهم علی
الکذب و استمر ذلک الوصف فی جمیع الطبقات حیث یتعدد بان یرویه قوم عن قوم.
۲.
شیخ بهایی: فان بلغت سلاسلة فی کل طبقة حدا یؤمن معه تواطؤهم علی
الکذب فمتواتر.
۳.
شیخ طبرسی:
خبر جماعة، یقید بنفسه القطع بصدقه.
۴.
محقق قمی:
خبر جماعة یؤمن تواطؤهم علی
الکذب عادة و ان کان للوازم الخیر دخل فی افادة تلک الکثرة، العلم.
با توجه به تعاریف مذکور، کلمه
خبر، گرچه شامل
خبر واحد هم هست، اما با اضافه آن به «جماعة»، آن را از
خبر واحد، خارج نموده؛ از طرفی
خبر هر جمعی نیز مصداق
تواتر نیست؛ زیرا
خبر جمعی از
معصومان (علیهمالسّلام) یا
علما، به علت
شخصیت آنها، مفید علم خواهد بود اما در افاده علم، کثرت آنها نقشی نداشته؛ بدین جهت متواتر،
خبر جمعی است که کثرت و فراوانی آنها، امکان توافق عمدی آنها را از بین برده و بدین جهت موجب علم شده و لذا
آیة الله سبحانی، تعریف محقق قمی را کامل نموده و میفرماید:
«فمجرد علمه بعدم التواطؤ لا یکفی فی رفع الشک فی التعمد
بالکذب فالاولی ان یضاف الی التعریف قولنا: یؤمن معه من تعمد هم علی
الکذب، و یحرز ذلک بکثرة المخبرین و وثاقتهم او کون الموضوع مصروفا عنه دواعی
الکذب».
تعریف شیخ طبرسی نیز قابل قبول است؛ زیرا با عبارت «بنفسه» بیان شده که هر
خبری که به واسطه قراین ـ خواه قراین داخلی باشد، مانند: صدق
مخبر یا ذهن
سامع و یا تاکید و... ، یا قراین خارجی باشد، مانند
خبر از مرگ کسی که به همراه
نوحه و شیون است ـ موجب
قطع و یقین است، اما متواتر نخواهد بود؛ گرچه که تعریف ایشان، مانع اغیار نیست، زیرا
خبر سه نفری را هم که انگیزه
کذب در آنها نیست، شامل میشود، در حالی که از خصوصیت تواتر بهره مند نیست.
روایات متواتر، گرچه کم هستند، اما غالبا از مطالب مهمی برخوردارند، مانند: «
روایت غدیر» که تنها در طبقه
صحابه بیش از ۱۰۰ نفر آن را روایت نموده و «
حدیث ثقلین» که در طبقه صحابه بیش از ۸۰ نفر، یا «حدیث نهی از تعمد بر
کذب» که بیش از ۶۰ نفر آن را در طبقه صحابه، گزارش نمودهاند، یا مانند روایات
وجوب نمازهای یومیه و عدد رکعات آنها، و روایات وجوب
زکات و
روایات مربوط به فضایل
حضرت علی (علیهالسّلام)، مانند:
شجاعت حضرت و...
برای تواتر، شروطی بیان شده که برخی مربوط به سامع و شنوندگان
خبر متواتر و برخی مربوط به گویندگان و ناقلان آن میباشد که به شرح ذیل است:
۱. سامع و شنونده
خبر متواتر، لازم است که قبلا از مفاد آن
خبر آگاه نباشد زیرا، تحصیل حاصل خواهد شد.
۲. شنونده به جهت
اعتقاد نادرستی، باور بر
کذب خبر نداشته باشد، از این رو
مشرکان، چون بر
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ایمان ندارند،
معجزات متواتر او را نیز نمیپذیرند.
۱. تعداد ناقلان در هر طبقه به میزانی باشد که توافق عمدی آنها بر
کذب،
محال باشد؛ از این رو در
متواتر، عدد خاصی را نمیتوان معین کرد؛ زیرا اعتقاد بر درستی و عدم توافق بر
کذب نزد افراد، نسبی است و کمترین مرز آن، اطمینان بر عدم توافق بر
کذب است. گر چه که عدهای، برای تواتر، عددی را معین نموده، مانند ابراهیم بن محمد ابو اسحاق که کمترین عدد تواتر را ده نفر دانسته، یا عدد بیست، یا عدد چهل و... ،
ولی معیار، همان علم و
اطمینان است و لذا
شهید ثانی میفرماید:
«ولا ینحصر ذلک فی عدد خاص، علی الاصح، بل المعتبر العدد المحصل للوصف فقد یحصل فی بعض المخبرین بعشرة او اقل».
۲.
مخبران بر
خبر خود، عالم باشند نه آن که نسبت به آن،
شک و
تردید و یا
ظن داشته باشند.
۳. مستند
مخبران، در
خبر حس باشد و نه
دلیل عقلی، زیرا احتمال عدم حصول علم از آن دلیل عقلی، در مواردی، ممکن است، وجود داشته باشد، مانند: حدوث عالم.
۴. شرایط
تواتر در همه طبقات، حاصل باشد، لذا اگر شرایط تا طبقه خاصی، حاصل شد، تواتر هم تا همان
طبقه، قابل اثبات است.
روشن است که شرایط مذکور در اثبات تواتر، مهم و قابل قبول هستند، ولی شرایط دیگری مانند
عدالت،
اسلام،
تشیع راویان، یا وجود
امام معصوم (علیهالسّلام) در بین راویان، در اعتبار تواتر
خبر،
شرط نبوده و نیست.
روایات متواتر به دو گروه لفظی و معنوی تقسیم شدهاند که به شرح ذیل میباشد:
خبری است که همه ناقلان، در همه طبقات،
مضمون آن روایات و
خبر را یکسان و با الفاظ واحد، ذکر کنند.
مامقانی میگوید: «ما اذا اتحد الفاظ المخبرین فی
خبرهم»
مانند عبارت
روایت: «انی تارک فیکم الثقلین» یا عبارت «من کنت مولاه فهذا علی مولاه»، یا عبارت «انما الاعمال بالنیات» و...
خبری است که همه ناقلان و راویان در تمامی طبقات، مضمون واحدی را با عبارات متفاوت، نقل میکنند و تطابق در معنی یا به
دلالت تضمنیه است، مانند:
خبر بر خواندن
سوره بعد از
حمد در
نماز در شرایط متفاوت و به نقل از راویان متفاوت، که خواندن اصل سوره یعنی جزء اول در همه
روایات یکسان بوده است، گر چه که جزء دوم یعنی نوع سوره، یا بلند و آهسته خواندن آن، متفاوت میباشد، یا
تطابق در معنی به
دلالت التزامی میباشد، مانند:
خبر شجاعت حضرت علی (علیهالسّلام) که بر اساس روایات متعدد و در حوادث گوناگون گزارش شده که از مجموع آنها،
جسارت و شجاعت آن حضرت، به تواتر
ثابت میشود.
تواتر معنوی در روایات، در مقایسه با روایات
متواتر لفظی، بیشتر هست و اکثر اجزای
دین به ویژه در
فروع، دارای تواتر معنوی هستند، مثل: وجود عدد رکعات، مبطلات
روزه، ارکان
حج،
زکات و....
خبر واحد، حدیثی است که راویان آن در تمامی طبقات، به حد تواتر نرسیده و به تنهایی مفید
علم نیست، بلکه به انضمام قراین دیگری میتوان
حجیت آن را ثابت نمود. از این رو اگر روایتی در چندین طبقه به مرز تواتر رسیده ولی تنها در یک طبقه، به مرز تواتر نرسیده، واجد شرایط متواتر نبوده و
خبر واحد تلقی شده؛ زیرا نتیجه همواره تابع اخس مقدمتین است.
تعریف برخی از بزرگان در مورد
خبر واحد چنین است:
۱.
شهید ثانی: «و هو ما لم ینته الی المتواتر منه، ای من
الخبر، سواء کان الراوی واحداام اکثر».
۲.
سید حسن صدر:
خبر الواحد: و الا و اذا لم ینته الحدیث الی التواتر او التضافر و...
فخبر آحاد سواء کان الراوی واحدا او اکثر و لا یفید بنفسه مع قطع النظر عن القرائن، الا ظنا».
حجیت خبر واحد از جمله مباحث
اصول است که تفصیل آن در کتابهای اصولی مانند
الاصول العامة للفقه المقارن،
محمد تقی حکیم موجود میباشد.
خبر واحد، اگر محفوف به قراین خارجی یا داخلی باشد که صدور آن را از
معصوم (علیهالسّلام) تایید کند، نزد همه علما و محدثان
حجت میباشد.
قراین حجیت از نظر
امامیه، چنین است:
۱. وجود حدیث در چندین اصل از
اصول اربع ماة .
۲. وجود حدیث در یک
اصل به طریق متعدد.
۳. وجود
حدیث در اصلی که جامع آن از
اصحاب اجماع است، مثل:
زراره،
محمد بن مسلم و...
۴. وجود حدیث در کتابی که بر معصوم (علیهالسّلام) عرضه شده و
امام بر آن
ثنا نموده.
۵. وجود حدیث در کتابهای مورد اعتماد
شیعه.
۶. موافقت حدیث با ادله عقیله،
نص کتاب،
سنت قطعیه،
اجماع علمای شیعه.
فیض کاشانی در این خصوص قراین حجیت را بر شمرده و میگوید:
کل حدیث اعتضد بما یقتضی الاعتماد علیه و اقترن بما یوجب الوثوق به و الرکون الیه، کوجوده فی کثیر من الاصول الاربع ماة المشهورة... و کتکرره فی اصل او اصلین منها فصاعدا بطریق مختلفة و اسانید عدیدة معتبرة و کوجوده فی اصل معروف الانتساب الی احد الجماعة الذین اجمعوا علی تصدیقهم کزرارة... او علی تصحیح ما یصح عنهم کصفوان بن یحیی... او علی العمل بروایتهم کعمار الساباطی... و کاندراجه فی احد الکتب التی عرضت علی احد الائمة المعصومین (علیهمالسّلام) فاثنوا علی مؤلفیها ککتاب عبید الله الحلبی التی عرض علی الصادق (علیهالسّلام) و کتابی یونس بن عبد الرحمن و فضل بن شاذان المعروضین علی العسکری (علیهالسّلام) و کاخذه من احد الکتب التی شاع بین سلفهم الوثوق بها و الاعتماد علیها، سواء کان مؤلفوها من الامامیة ککتاب الصلاة لحریز بن عبدالله او غیره من الامامیة، ککتاب حفص بن غیاث...
شیخ طوسی نیز، قراین دال بر حجیت
خبر واحد را موارد دیگری نیز دانسته و آنها را چنین بیان میکند:
القرائن التی تدل علی صحة متضمن
الاخبار التی توجب العلم، اربع اشیاء:
۱. ان تکون موافقة لادلة العقل و ما اقتضاه... ۲. ان تکون الخیر مطابقا لنص الکتاب، اما خصوصه او عمومه او دلیله او فحواه... ۳. ان تکون
الخبر موافقا لسنة المقطوع بها من جهة التواتر فان ما یتضمنه
الخبر الواحد اذا وافقه، مقطوع علی صحته ایضا و جواز العمل به... ۴. ان یکون موافقا لما اجمعت الفرقة المحقة علیه.
اخبار و احادیث، مصادر روایی شیعه، گر چه اغلب،
خبر واحد است، اما غالب روایات
کتاب الکافی،
کتاب من لا یحضره الفقیه،
تهذیب الاحکام،
الاستبصار فیما اختلف من الاخبار، به جهت دارا بودن قراین مذکور، نزد اکثر محدثان، حجت هستند، گر چه ممکن است از نظر سند
ضعیف باشند.
خبر واحد، از نظر تعداد
راویان به سه گروه، تقسیم شده است:
مستفیض،
عزیز،
غریب.
مامقانی در تقسیم بندی آن، میگوید: فی
الخبر الواحد... و له اقسام... منها: المستفیض... و منها الغریب بقول مطلق... و منها العزیز.
شرح هر یک چنین است:
۱.
خبر مستفیض: اگر راویان
خبر واحد، در هر طبقه، حداقل سه نفر باشند، آن را «
مستفیض» میگویند؛ زیرا
استفاضه در
لغت به معنی وفور و کثرت میباشد و
خبر واحد به هنگامی که راویان آن فراوان هستند، از استفاضه برخوردار و به مرز
تواتر نزدیک خواهد شد، برخی از تعاریف چنین است:
الف.
شیخ بهایی: فان نقله فی کل مرتبة ازید من ثلاثة فمستفیض.
ب.
مامقانی: هو
الخبر الذی تکثرت رواته فی کل مرتبة و الاکثر علی اعتبار زیادتهم فی کل طبقة عن ثلاثة.
گاهی از حدیث مستفیض، تعبیر به «
مشهور» هم شده که به نظر میرسد، مشهور اعم از مستفیض است، زیرا در حدیث مستفیض، استفاضه راویان میباید در تمامی طبقات باشد بر خلاف مشهور، که ممکن است در برخی از طبقات به مرز استفاضه رسیده باشد، مانند: حدیث «انما الاعمال بالنیات» که مشهور دانسته شده و نه مستفیض.
شهید ثانی در این خصوص میگوید:
«و یقال له (المستفیض) المشهور... و قد تغایر بینهما، ای بین المستفیض و المشهور بان یجعل المستفیض ما اتصف بذلک فی ابتدائه و انتهائه علی السواء و المشهور اعم من ذلک. فحدیث «انما الاعمال بالنیات» مشهور غیر مستفیض، لان الشهرة انما طرات له فی وسطه.
۲.
خبر عزیز: اگر راویان
خبر واحد، در هر طبقه حداقل دو نفر باشند، آن را «
عزیز» گویند.
کلمه عزیز به معنی قلیل و از آن جهت است که نمونه آن کم میباشد، یا عزیز به معنی
قوی است؛ زیرا، آن روایت از طریق دیگر قوی شمرده شده است.
شهید ثانی میگوید: «فمنه العزیز و هو الذی لا یرویه اقل من اثنین عن اثنین، سمی عزیزا لقلة وجوده او لکونه عزای قوی بمجیئه من طرق اخری».
۳.
خبر غریب: اگر راویان در
خبر واحد، در هر طبقه یک نفر از یک نفر، یا در
طبقه اول یک نفر باشد، آن را «
غریب» میگویند و دارای اقسامی است که برخی آنها به شرح ذیل است:
الف) غریب در سند: حدیثی است که در تمامی طبقات، تنها یک نفر از یک نفر تا آخر
سند، نقل میکند، گر چه که
متن آن، از طریق جماعتی از
صحابه یا دیگران، معروف باشد. برخی از تعاریف چنین است:
۱. شهید ثانی: او غریب اسنادا خاصة لا متنا کحدیث یعرف متنه عن جماعة من الصحابة مثلا او ما فی حکمهم اذا انفرد واحد بروایته عن آخر غیر هم و یعبر عنه بانه غریب من هذا الوجه.
۲.
شیخ بهایی: انفرد به واحد فی احدها فغریب.
۳. علامه مامقانی: ما تفرد بروایته واحد عن مثله و هکذا الی آخر السند.
ب) غریب در متن: حدیثی است که متن آن در طبقه اول، توسط
راوی واحدی، نقل شده و سپس در طبقات بعدی، متن آن توسط جمع زیادی از راویان
شهرت پیدا کرده که از آن تعبیر به «
غریب مشهور» هم شده زیرا در یک طرف
غرابت و در طرف دیگر شهرت پیدا نموده، مانند: حدیث «انما الاعمال بالنیات» که در طبقه صحابه یک نفر آن را روایت نموده است.
و برخی از تعاریف چنین است:
۱. شهید ثانی: او غریب متنا: بان اشتهر الحدیث المفرد فرواه عمن تفرد به جماعة کثیرة، فانه حینئذ یصیر غریبا مشهورا.
۲.
سید حسن صدر: و لا یوجد ما هو غریب متنا لا اسنادا الا اذا اشتهر الحدیث المفرد فراواه عمن تفرد به جماعة کثیرة، فانه یصیر غریبا مشهورا کحدیث «انما الاعمال بالنیات».
احادیث از نظر تعداد
راویان به دو قسم متواتر و واحد تقسیم میشوند:
خبر متواتر، روایتی است که راویان آن در هر طبقه از نظر تعداد به میزانی است که موجب
اطمینان بدان میشود و به دو گروه
تواتر لفظی و
معنوی تقسیم شده، اما در روایت و
خبر واحد، راویان به مرز
تواتر نرسیده و به تنهای مفید
علم نبوده که دارای سه قسم:
مستفیض،
عزیز و غریب است که اگر راویان در طبقات، حداقل، سه نفر باشند، مستفیض و اگر حداقل دو نفر، عزیز و الا غریب است.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «تقسیم حدیث»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۲/۰۸