تفنگ
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تفنگ نوعی از
اسلحه گرم هست و از آن به مناسبت در بابهای
صید و
ذباحه،
ارث و
قصاص سخن رفته است.
بنابر قول
مشهور در
قصاص نفس باید گردن
قاتل با
شمشیر قطع گردد؛ لیکن برخی از
معاصران،
جواز قصاص با تفنگ را در صورتی که برای جانی آسانتر باشد، بعید ندانستهاند.
گلوله
تفنگ شکاری یا گِرد است، مانند ساچمه و یا نوک تیز.
شکار با نوع دوم که تیزی آن بدن
حیوان را میدرد و آن را از پای درمیآورد ـ با تحقّق سایر شرایط حلّیت، مانند ذکر
نام خدا هنگام
تیراندازی ـ
حلال است؛ لیکن حلّیت شکار با نوع اوّل محل اختلاف است.
شمشیر
میّت از
حَبْوَه محسوب میشود که به
پسر بزرگتر میرسد. در اینکه تفنگ نیز حکم شمشیر را دارد یا نه، بسیاری از
معاصران در مسئله اشکال کرده و
احتیاط وجوبی را در
مصالحه پسر بزرگتر با سایر
ورثه دانستهاند.
ابتداییترین شکل آن تُفَک/ پُفَک نام داشت که چوبی میان
تهی و به بلندی نیزه بود و شکارچی با نهادن گلولههای کوچک گِلی در داخل آن و دمیدن در آن پرندگان را شکار میکرد.
به نوشته
دورفر ، واژه تفک، نام آوا (اسم صوت) و متشکل از تُفْ (صدای بیرون آمدن هوا از دهان و دمیدن با فشار) و «ـَ ک» است. به نوشته
کسروی یکی از کاربردهای «ک» یا «ه» هایی که به آخر نامهای
فارسی میپیوندد، پدیدآوردن اسم از صداست و در بسیاری از واژه های فارسی، پیش از حرف «ب» یا «گ» یا «ک»، «ن» افزوده میشود، مانند تفک که به تفنگ تبدیل شده است.
کاشغری در قرن پنجم، تُووِک را، که به احتمال زیاد شکل دیگری از تفک است، واژه ای چِگِلی و ابزاری برای شکار پرندگان دانسته که از پوست شاخه بید یا هر شاخه تَرِ دیگر یا از نی ساخته میشده است.
انوری (متوفی ۵۸۵ یا ۵۸۷) نیز به شکار
گنجشک با پفک اشاره کرده است.
همچنین بر روی دو ابریق به جا مانده از سده هفتم، نقش مردی به چشم میخورد که تفنگی در دست دارد و در حال شکار پرندگان است
تفک در مصر نیز کاربرد داشته و
(متوفی ۸۲۱) آن را با عبارت «کثیرة الاصابة» وصف کرده است.
با ورود سلاحهای آتشین به
ایران ، سلاحی که به این ابزار شبیه بود، به نام تفک یا تفنگ مشهور شد. در
آذربایجان هنوز هم واژه تفک (توفک) به کار میرود. در گویش
بلوچی تفک را توپک (با واو مجهول) تلفظ میکنند.
عربها این واژه را از فارسی گرفتهاند و به صورت تُفْکَه (جمعِ آن تُفَک) و تفق (جمع آن تُفَکات و تَفافِق) به کار میبرند.
با اینکه از
قرن هفتم به بعد، مسلمانان از طریق تماس با چینیها، در باره
باروت و سلاحهای آتشین چیزهایی میدانستند و حتی از آنها استفاده میکردند
، تفنگ به معنای امروزی، از اوایل قرن نهم/ پانزدهم در اروپا به کار رفت.
تفنگ اولیه، یا تفنگ سر پُرِ فتیله ای از اولین جنگ افزارهای دستی آتشین بود. تفنگ بهطور رسمی اولین بار در اواخر
قرن دهم/ اواسط قرن شانزدهم در ارتش
اسپانیا به کار رفت. در خلال جنگهای سی ساله (۱۰۲۷ـ ۱۰۵۸/ ۱۶۱۸ـ ۱۶۴۸)، تفنگهای کم وزنتر و در حدود اوایل قرن دوازدهم/ اواخر قرن هفدهم، تفنگهای چخماقی جای تفنگهای سنگین و سرپر را گرفت
تفنگ چخماقی تفنگی سرپر بود که برای آتش زدنِ چاشنیِ آن از سنگِ
آتش زنه یا
چخماق و
فولاد استفاده میکردند. این نوع سلاح را نخستین بار، دو تن از تفنگ سازان فرانسوی به نامهای براشی و ژسلن ساختند.
قدرت تیراندازی با این تفنگ بیشتر بود و تا آغاز اولین امپراتوری فرانسه (۱۷۶۹ـ۱۸۲۱) از آن استفاده میشد
از اواسط قرن سیزدهم/ نوزدهم فناوری تولید سلاحهای جنگی شروع به پیشرفت کرد تا اینکه در ۱۲۸۷/۱۸۷۰، تفنگ سوزنی ساخته شد. بُرد گلوله در این نوع تفنگ بیشتر بود و گلوله از ته لوله وارد آن میشد که این سرعت تیراندازی را میافزود.
در باره تاریخ ورود تفنگ به ایران اختلاف نظر وجود دارد؛ به نوشته
سیوری و الگود
، ونیزیها بودند که
سلاح گرم را به
ایران معرفی کردند و در زمان آق قوینلوها، در ۸۷۷ شماری
توپ و تفنگ به ایران فرستادند که در
قبرس مورد دستبرد قرار گرفت
اما باتوجه به اینکه طهرانی در کتاب
دیاربکریه بر استفاده از تفنگ و توپ در دوره
قراقوینلو و در
جنگهای دوره قرایوسف (۷۹۲ـ۸۲۳) تصریح کرده است، تاریخ ورود تفنگ به ایران به زمانی دورتر میرسد. بنابراین، ادعای
مفتون دُنبُلی که گفته است اولین بار در زمان
سلطان حسین بایقرا (۸۳۷ ـ۹۱۱)،
ملاحسین واعظ کاشفی طرح تفنگ را به ایران آورد و بتدریج از روی آن تفنگ ساختند، نمی تواند مقبول باشد. به نوشته
منشی قمی ،
در نبرد میان الوندشاه آق قوینلو و شاه اسماعیل در ۹۰۷، نخستین بار صدای تفنگ شنیده شد.
به نوشته مفتون دنبلی،
شاه
اسماعیل اول صفوی (حک: ۹۰۵ـ۹۳۰) برای تعلیم تیراندازی با تفنگ به نظامیان ایرانی، معلمان فرانسوی و انگلیسی را به کار گمارد. در این دوره شش هزار قبضه تفنگ از انگلیس وارد شد و به استادان تفنگ ساز ایرانی دستور داده شد که تفنگها را از روی آنها بسازند.
به نوشته
سیوری ، در ۹۱۳ از تفنگ فتیله ای نوع عجمی استفاده میکردند. این نوع تفنگ ساخت ایران بود و لوله آن به طرز خاصی به قنداق بسته میشد و بُردش زیاد بود. اما گفتنی است که ایرانیان، در دوم
رجب ۹۲۰، در
جنگ چالدران ، از هیچ سلاح آتشینی استفاده نکردند.
در
احسن التواریخ و همچنین عالم آرای
شاه اسماعیل مدارکی وجود دارد که نشان میدهد پیش از مرگ شاه اسماعیل اول (۹۳۰)، سپاهیان
ایران از تفنگ استفاده میکردهاند و عده ای از نیروهای صفوی که در پادگان هرات مستقر بودند، نیروهای عبداللّه خان
ازبک را با تیر و تفنگ عقب نشاندند.
بر پایه این شواهد، می توان حدس زد که تلاش جدّی برای تجهیز قشون
ایران به سلاح آتشین، در زمان شاه اسماعیل اول و احتمالاً حتی قبل از جنگ چالدران، آغاز شد و پس از گذشت یک دهه، در سالهای نخست سلطنت شاه طهماسب اول (۹۳۰ـ۹۸۴)، آثار خود را نمایان ساخت. در اوایل سلطنت شاه طهماسب، توپچیان و تفنگچیان در قشون ایران دارای واحدهای مستقلی بودند؛ چنانکه یکی از عوامل پیروزی سپاه ایران بر ازبکان و اخراج آنان از هرات استفاده و مهارت زیاد در کاربرد سلاحهای آتشین بوده است.
همچنین در نوزدهمین سال سلطنت شاه عباس اول (۱۰۱۴)، در نبرد میان ایرانیان و عثمانیان در حوالی
تبریز از رسته ای به نام تفنگچی در سپاه
صفوی یاد شده است.
در دوره صفوی، سلاحهای گرم به دو دسته تقسیم میشدند: توپ، که به همه انواع سلاحهای سنگین اطلاق میشد.
به نوشته
شاردن در زمان
شاه عباس دوم (۱۰۵۲ـ۱۰۷۷)، اسلحه سازان ایرانی در ساخت لوله سلاحهای آتشین مهارت بسیاری داشتند. وی تفنگهای ایرانی را بسیار سنگین اما با بردی زیاد و هدف گیری دقیق وصف کرده است. مطابق آنچه در برخی سفرنامه های دوره صفوی در باره تفنگداران و روش استفاده از تفنگ آمده است، تفنگدار خُود و زره نداشت و سلاحش تفنگ و قداره بود. شلیک با تفنگ کاری بسیار دشوار بود و برای آنکه بدقت و آسانی تیراندازی کنند، تفنگ را روی پایه ای قرار میدادند.
تفنگ دیگری نیز به نام «جزایری» وجود داشت که جزایرچیها (دستهای از پیاده نظام) به آن مسلح بودند
تفنگ بزرگ و سنگین دیگری به نام «
شمخال » وجود داشت که قطر دهانه لوله آن نزدیک به ۲۵ میلیمتر بود و به سبب سنگینی اش،
دو شمخالچی آن را حمل میکردند. از شمخالها بیشتر در دژها و سنگرها و برج و باروی شهرها استفاده میکردند
در زمان شاه سلیمان اول صفوی (۱۰۷۷ یا ۱۰۷۸ـ ۱۱۰۵) از تفنگ برای شکار و تفریح نیز استفاده میشد.
در دوره فتحعلی شاه قاجار (۱۲۱۲ـ۱۲۵۰)، سلاح پیاده نظام تفنگ سرپر بسیار سنگینی بود که هنگام تیراندازی آن را بر روی سه پایه های بلند میگذاشتند. سلاح سواره نظام نیز تفنگهای لوله بلند سبک بود.
در دوره ناصرالدین شاه (۱۲۶۴ـ۱۳۱۳) امیرکبیر در
تهران و تبریز و
مشهد و
اصفهان ، کارخانه های
باروت سازی و
اسلحه سازی دایر کرد.
در این زمان بریگادِ
قزاق از تفنگهای پنج تیر روسی، مسلسل ماکْزیم، توپهای ۷۶ میلیمتری، تفنگهای ابوخف روسی، اخاسیوس اتریشی و شیندِر ۷۵ میلیمتری فرانسوی استفاده میکرد. در ژاندارمری از تفنگهای پنج تیر کارابین آلمانیِ مدل ۱۸۹۶ و تفنگهای مشقی، و در بریگاد مرکزی از تفنگهای وَرَنْدِل و لوبل استفاده میشد. از جمله اسلحه های سربازان دولتی پنج تیر روسی، پنج تیر عثمانی، سه تیر بلند و کوتاهِ ورندل بود.
از دوره قاجار به بعد، اصطلاحات نظامی با پسوند فنگ رایج شدند، این اصطلاحات در باره برخی کارهای نظامی بودند که با تفنگ انجام میشدند. برخی از آنها عبارتاند از: بازدیدفنگ، دوش فنگ، پیش فنگ، به تیرفنگ، حمایل فنگ و دَرجافنگ.
از دوره
قاجار کتابی به نام مشق سرباز در دست است که در آن به مشق تفنگ و پرکردن آن و شلیک با آن اشاره شده است. این کتاب را بهلر، سرتیپ فرانسوی، معلم هندسه و پیاده نظام، در ۱۲۷۹ تألیف و سپس شخصی به نام محمدکریم آن را ترجمه کرده و به خط خود نوشته است که به دسته بندیها و جایگاه صاحب منصبان یک دسته نظامی، و آموزش سربازان اختصاص دارد. در آخر کتاب تصاویر سیاه قلم چاپ شده که حالات گوناگون مشق سربازان را با تفنگ نشان میدهد.
پس از به سلطنت رسیدن رضاخان (۱۳۰۴ـ ۱۳۲۰ ش)، کارخانه های اسلحه سازی و مهمات سازی با نام «قورخانه» در ایران راه اندازی گردید. با این حال، در ۱۳۰۸ ش هیئتی به نام «تفتیش و خرید اسلحه» را به
چکوسلواکی فرستادند. این هیئت در ۱۳۰۹ ش ۴۷ صندوق تفنگ برنو و ۴۸ صندوق ساز و برگ چرمی خریداری کرد و به
ایران آورد.
به دستور رضاشاه، طرح احداث کارخانه های تفنگ سازی سلطنت آباد ریخته شد و وسایل و لوازم آن را در ۱۳۱۲ ش از برلین به ایران آوردند. این کارخانه در ۱۳۱۳ ش با ساخت بیست تفنگ در روز شروع به کار کرد و از ۱۳۲۰ ش به بعد تولید آن به یکصد تفنگ در روز رسید، چنانکه در
شهریور ۱۳۲۰ با ورود
متفقین به ایران، از اسلحه کارخانه های ارتش ایران استفاده شد.
(۱) فریدون آدمیت، امیرکبیر و ایران، تهران ۱۳۵۴ ش.
(۲) آذرتاش آذرنوش، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، تهران ۱۳۷۹ ش.
(۳) تفنگ چه میدانید؟، شکار و طبیعت، ش ۳۶ (آبان ۱۳۴۱).
(۴) محمدبن محمد (علی) انوری، دیوان، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۵) جوزوفا باربارو، سفرنامه جوزافا باربارو، در سفرنامه های ونیزیان در ایران: شش سفرنامه، ترجمه منوچهر امیری، تهران: خوارزمی، ۱۳۴۹ ش.
(۶) خانبابا بیانی، تاریخ نظامی ایران: دوره صفویه، (تهران) ۱۳۵۳ ش.
(۷) منوچهر پارسادوست، شاه اسماعیل اول، تهران ۱۳۷۵ ش.
(۸) تاریخ ارتش نوین ایران، بخش ۱: از ۱۳۰۰ تا ۱۳۲۰ خورشیدی، تهران: ستاد بزرگ ارتشتاران، (۱۳۴۵ ش).
(۹) یوسف افندی غنام ثابت، «الاسلحة الناریة فی الشرق»، المشرق، سال ۳، ش ۱۹ (تشرین اول ۱۹۰۰).
(۱۰)
حسن بن مرتضی حسینی استرآبادی، تاریخ سلطانی: از شیخ صفی تا شاه صفی، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۱۱) محمودبن غیاث الدین خواندمیر، ایران در روزگار شاه اسماعیل و شاه طهماسب صفوی، چاپ غلامرضا طباطبائی، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۱۲) دهخدا.
(۱۳) یحیی ذکاء، ارتش شاهنشاهی ایران: از کوروش تا پهلوی، تهران ۱۳۵۰ ش.
(۱۴) یحیی ذکاء، «تفنگ و پیشینه آن در ایران»، مجله بررسیهای تاریخی، سال ۲، ش ۳ـ۴ (آبان ۱۳۴۶).
(۱۵) روملو.
(۱۶) مارتین سانسون، سفرنامه سانسون: وضع کشور ایران در عهد شاه سلیمان صفوی، ترجمه محمد مهریار، اصفهان ۱۳۷۷ ش.
(۱۷) راجر سیوری، «از چه موقع ایرانیان برای اولین بار اسلحه گرم به کار بردند»، ترجمه رجبعلی امیری، مجله بررسیهای تاریخی، سال ۱، ش ۴ (دی ۱۳۴۵).
(۱۸) راجر سیوری، ایران عصر صفوی، ترجمه کامبیز عزیزی، تهران ۱۳۷۸ ش.
(۱۹) یحیی شهیدی، «آئین نامه نظامی: کتاب مشق سرباز»، مجله بررسیهای تاریخی، سال ۵، ش ۶ (بهمن ـ اسفند ۱۳۴۹).
(۲۰) ابوبکر طهرانی، کتاب دیار بکریه، چاپ نجاتی لوغال و فاروق سومر، آنکارا ۱۹۶۲ـ۱۹۶۴، چاپ افست تهران ۱۳۵۶ ش.
(۲۱) عالم آرای شاه اسماعیل، چاپ اصغر منتظر صاحب، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹ ش.
(۲۲) عالم آرای صفوی، چاپ یداللّه شکری، تهران: بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۰ ش.
(۲۳) قلقشندی.
(۲۴) جمیل قوزانلو، تاریخ نظامی ایران، تهران ۱۳۱۵ ش.
(۲۵) محمودبن
حسین کاشغری، کتاب دیوان لغات الترک، (استانبول) ۱۳۳۳ـ۱۳۳۵.
(۲۶) احمد کسروی، کاروند کسروی، چاپ یحیی ذکاء، تهران ۱۳۵۲ ش.
(۲۷) یحیی مدرسی،
حسین سامعی، و زهرا صفوی مبرهن، فرهنگ اصطلاحات دوره قاجار: قشون و نظمیه، تهران ۱۳۸۰ ش.
(۲۸) عبدالرزاق بن نجفقلی مفتون دنبلی، مآثر سلطانیه: تاریخ جنگهای ایران و روس، تبریز ۱۲۴۱، چاپ غلامحسین صدری افشار، چاپ افست تهران ۱۳۵۱ ش.
(۲۹) احمدبن
حسین منشی قمی، خلاصة التواریخ، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۵۹ـ۱۳۶۳ ش.
(۳۰) الموسوعة العسکریة، بیروت: الموسسة العربیة للدراسات و النشر، ۱۹۸۱.
(۳۱) ولادیمیر فئودوروویچ مینورسکی، سازمان اداری حکومت صفوی، یا، تحقیقات و حواشی و تعلیقات استاد مینورسکی بر تذکرة الملوک، ترجمة مسعود رجب نیا، در میرزا سمیعا، تذکرة الملوک، تهران ۱۳۷۸ ش.
(۳۲) عبدالحسین نوائی، ایران و جهان، تهران ۱۳۶۴ـ۱۳۷۵ ش.
(۳۳) Jean Chardin, Voyages du Chevalier Chardin en Perse et autres lieux de l'Orient , new ed by LLangls, Paris ۱۸۱۱.
(۳۴) Gerhard Doerfer, Trkische und mongolische Elemente im Neupersischen , Wiesbaden ۱۹۶۳-۱۹۷۵.
(۳۵) Robert Elgood, Firearms of the Islamic world: in the Tareq Rajab Museum, Kuwait , London ۱۹۹۵.
(۳۶) The New Encyclopaedia Britannica , Chicago ۱۹۸۵, Micropaedia.
(۳۷) Anthony North, An introduction to Islamic arms , London ۱۹۸۵.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تفنگ»، شماره۳۷۳۳. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۲، ص۵۶۵.