تعليم و تدريس (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تعلیم و تدریس:
(کونوا رَبّانیّینَ بِما کُنْتُمْ تُعَلِّمونَ الْکِتابَ وَ بِما کُنْتُمْ تَدْرُسونَ) تَعْلیم و تَزْکیه: در
آیه مورد بحث به مسئله «تعلیم» و سپس به مسئله «تدریس» اشاره شده است.
تفاوت این دو کلمه از این نظر است که تعلیم معنی وسیع و گستردهای دارد که هرگونه یاد دادن از طریق
گفتار و کردار نسبت به افراد باسواد و بیسواد را شامل میشود، ولی تدریس به تعلیماتی گفته میشود که از روی کتاب و دفتری باشد و نسبت به تعلیم به اصطلاح «
اخص» است.
به موردی از کاربرد
تعلیم و تدریس در
قرآن، اشاره میشود:
(ما کانَ لِبَشَرٍ اَن یؤْتیَهُ اللّهُ الْکِتابَ وَ الْحُکْمَ وَ النُّبُوَّةَ ثُمَّ یَقولَ لِلنّاسِ کونواْ عِبادًا لّی مِن دُونِ اللّهِ وَ لَکِن کونواْ رَبّانیّینَ بِما کُنتُمْ تُعَلِّمونَ الْکِتابَ وَ بِما کُنتُمْ تَدْرُسونَ) (برای هیچ بشری سزاوار نیست که
خداوند،
کتاب آسمانی و
حکم و
نبوّت به او دهد سپس او به مردم بگوید: «غیر از خدا، مرا
پرستش کنید» بلکه سزاوار
مقام او، این است که بگوید: ای مردم به سبب تعلیم دادن کتاب خدا و فرا گرفتن آن،
خداپرست باشید.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
(بِما کُنْتُمْ تُعَلِّمونَ الْکِتابَ وَ بِما کُنْتُمْ تَدْرُسونَ) حرف با در جمله بما کنتم
سببیت را میرساند و کلمه ما مصدریه است و چیزی از ماده قول در تقدیر است و تقدیر کلام چنین است: و لکن یقول کونوا ربانیین بسبب تعلیمکم الکتاب للناس و دراستکم ایاه فیما بینکم و مای مصدریه، فعل تعلمون را به تعلیم و فعل تدرسون را به دراست مبدل کرد و آیه چنین معنا داد:
و لیکن
پیامبر به مردم میگوید: شما باید به خاطر تعلیمی که از کتاب به دیگران میدهید و به خاطر دراستی که خود در بین خودتان از کتاب دارید، بیشتر از سایرین به خدا نزدیک شوید و بیشتر عبادتش کنید.
اگر در آیه شریفه هم تعلیم را آورد و هم تدریس را، برای این بود که مخاطب
انبیا در این سخن گروندگان دست اول است که کتاب خدا را از پیامبر درس میگرفتند و به دست دومیها تعلیم میدادند (مترجم) و دراست از نظر معنا اخص از تعلم است، چون اگر چه هر دو به معنای آموختن است، ولی دراست غالبا در جایی به کار میرود که انسان از روی کتاب درسی را بگیرد و بخواند تا بیاموزد.
راغب در
مفردات میگوید: فعل ماضی درس الدار به معنای این است که اثری از فلان خانه باقی مانده است و معلوم است که این سخن در جایی گفته میشود که خود خانه از بین رفته باشد و به همین جهت است که ماده دال -راء، سین را هم به ملازمه معنایش یعنی از بین رفتن
تفسیر کردهاند و هم به خود آن، هم گفتهاند: درس الدار، خانه از بین رفت و هم گفتهاند: درس الکتاب، یعنی فلانی اثری که از کتاب در ذهنش باقی مانده، حفظ کرد و درست العلم یعنی من اثری که از علم در ذهنم مانده بود حفظ کردم و چون حفظ کردن از راه مداومت در قرائت دست میدهد، به این مناسبت مداومت در قرائت را هم حفظ نامیدند، (وقتی کسی را ببینند که پی در پی یک صفحه را میخواند، میگویند: دارد از بر میکند) و در قرآن آمده:
(وَ دَرَسوا ما فیهِ) (گویا منظور راغب این است که در این جمله ماده درس به معنای
محو و از بین بردن است) و در آیه
(بِما کُنْتُمْ تَدْرُسونَ) به معنای حفظ کردن و در آیه:
(وَ ما آتَیْناهُمْ مِنْ کُتُبٍ یَدْرُسونَها) به معنای درس گرفتن است.
حاصل کلام این است که بشری که چنین مقامی دارد هرگز شما را
دعوت نمیکند به اینکه او را بپرستید، بلکه تنها شما را میخواند به اینکه متصف به
ایمان و یقین شوید، یقین به اصول معارف الهیهای که از کتاب خدا میآموزید و به یکدیگر درس میگویید و نیز متصف شوید به ملکات و اخلاق فاضلهای که کتاب خدا مشتمل بر آن است و نیز دعوت میکند به اینکه
اعمال خود را صالح کنید و نیز میخواند تا مردم را به این امور یعنی اصلاح
عقائد و
اخلاق و اعمال بخوانید تا به این وسیله از
عالم ماده منقطع و به عالم بالا و
پروردگار خود متصف شوید و در نتیجه علمایی
ربانی شوید.
• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «تعلیم و تدریس»، ج۳، ص۲۲۳.