تشبیه (ادبیات عرب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تشبیه، در
علم بیان مانندکردن چیزی
به چیزی دیگر است.
تشبیه از مهمترین ارکان بلاغت و موضوعات علم بیان است و موضوع آن از دیرباز مورد توجه ادیبان و شاعران بوده است. در سدههای مختلف قمری ادیبان و علمای بلاغت
به بیان
تشبیه و اقسام آن پرداختهاند. میتوان گفت
مبرد نخستین کسی است که
به شکل گسترده
به این امر اهتمام داشته است.
تشبیه دارای ۴ رکن اساسی
مشبه،
مشبهبه،
وجه شبه و
ادات تشبیه است. علمای بلاغت تقسیمبندیهای مختلفی را براساس معیارهای گوناگون برای
تشبیه ارائه کردهاند.
تَشْبیه، در
لغت به معنای مانند کردن بوده و در اصطلاح بیان مشارکت یک یا چند چیز با یک یا چند چیز دیگر در یک یا بیش از یک صفت که
به واسطۀ ابزارهایی ویژۀ دال بر معنای
مشابهت صورت میپذیرد.
بیان و مقدار حال
مشبه، امکان وجود
مشبه، تزیین و تقبیح آن از اغراضی است که بلاغیون برای
تشبیه برشمردهاند.
تشبیه از مهمترین
ارکان بلاغت و موضوعات
علم بیان است و موضوع آن از دیرباز مورد توجه ادیبان و شاعران بوده است. تشبیهاتی که شاعران پیش از
اسلام چون
امرؤالقیس در سرودههای خود
به کار میبردند، بعدها
بهصورت الگو درآمدند و برای تبیین و توضیح این بخش از
بلاغت بهکار گرفته شدند.
واژۀ
تشبیه در مقام یک اصطلاح فنی، از نیمههای سدۀ۲ق پدیدار شده است و مثلاً
بشار (د ۱۶۷ق) آن را در شعرش
به کار برده است. اندک زمانی پس از آن، دانشمندانی چون
سیبویه،
فراء (د ۲۰۷ق) و
جاحظ (د ۲۵۵ق) در آثار خود بدان پرداختهاند و آن را در زمرۀ
علم بدیع در مفهوم عامش نهادهاند.
شاید بتوان گفت
مبرد (د ۲۸۵ق) نخستین کسی است که
به شکل گسترده در
الکامل به تشبیه و اقسام آن پرداخته است و نمونههای زیبای این فن را با تعبیرهایی چون مِن
تشبیه العجیب، التشبیهُ المحمود، التشبیهُ المستحسن و التشبیهُ الحسن ارائه کرده است.
وی معتقد است که اگر بگوییم
تشبیه بخش گستردهای از کلام عرب را در بر میگیرد، سخن
به گزاف نگفتهایم.
تشبیه از دیدگاه مبرد بر ۴ نوع است:
۱.
تشبیه مفرِط، و مراد از آن
تشبیهی است که در وصف،
مبالغه و افراط شده است؛
۲.
تشبیه مُصیب؛
۳.
تشبیه مقارِب؛
۴.
تشبیه بعید که
به تفسیر نیازمند است.
مبرد تعریف مشخصی از انواع
تشبیهی که برشمرده، ارائه نکرده است و میتوان گفت آنها تنها صفت پارهای از
تشبیهات است.
به گفتۀ مبرد
تشبیه را حدودی است، چه اشیاء از جهاتی
مشابهت دارند و از جهاتی مغایرت. مثلاً در
تشبیه وجه
به شمس یا قمر، بدون تردید مراد اشتراک در فروغ و روشنایی است، نه بزرگی و سوزانندگی.
ثعلب (د ۲۹۱ق) در
قواعد الشعر خود «التشبیه الجید» را از فنون شعر برمیشمارد.
و
ابنمعتز (د ۲۹۶ق)
به پیروی از او در
البدیع «حسن التشبیه» را
به عنوان فنی از فنون و محاسن کلام معرفی کرده است، اما تعریفی از آن
به دست نمیدهد.
در سدۀ ۴ق پژوهشهای بلاغی دربارۀ
تشبیه گسترده میشود.
ابنطباطبا (د ۳۲۲ق) در اثر خود،
عیار الشعر به انواع
تشبیه و شیوۀ عرب در
تشبیه اشاره نموده است.
ابنابیعون (د ۳۲۲ق) نیز کتابی دارد با عنوان التشبیهات که در آن
تشبیهات وارده در شعر شاعران را گزینش کرده است. وی در مقدمۀ کتاب خود شعر را
به ۳گونه تقسیم کرده است: مثل سائر، استعارۀ غریب و
تشبیه مؤثر و نادر؛ وی جز آنها را کلام متوسط و بیفایده میپندارد.
قدامة بن جعفر (د ۳۳۷ق) در
نقد الشعر مانند ثعلب
تشبیه را فنی از فنون شعر دانسته، میگوید
تشبیه میان آن دو چیزی واقع میشود که در برخی معانی با هم مشترکاند، اما هریک ویژگیها و اوصاف مستقل خود را نیز دارند و از این جهت از هم متفاوتاند. این تعریف را با آنکه مبرد قبلاً
به آن اشاره کرده بود، نخستین تعریف از
تشبیه دانستهاند. قدامه در ادامه
به نقد و بررسی برخی از انواع
تشبیه نیز پرداخته است.
در همین سده شخصیتهای برجستۀ ادبی، هریک موضوع
تشبیه را در آثار خود بررسی کردهاند.
رمانی (د ۳۸۴ق) در کتاب
النکت فی اعجاز القرآن تشبیه را رابطۀ میان دو چیزی میداند که یکی از آن دو از نظر حسی یا عقلی میتواند جایگزین دیگری شود. آنگاه
به تقسیمبندی
تشبیه از دیدگاه خود میپردازد.
در اواخر سدۀ ۴ق باید از کتاب پر اهمیت
الصناعتین تألیف
ابوهلال عسکری یاد کرد. او بخش ۷ کتاب خود را
به تشبیه اختصاص داده، و آن را در دو فصل بیان داشته است: فصل اول مشتمل بر تعریف
تشبیه و نمونههای زیبای آن است و در فصل دوم از قبح و عیوب
تشبیه سخن گفته است.
در سدۀ ۵ق
کتانی (د ۴۲۰ق)
به شیوۀ
تشبیهات ابنابیعون، مجموعهای مفید از شعر شاعران
اندلس را که متضمن
تشبیه است، با عنوان التشبیهات من اشعار اهل اندلس گردآوری کرده است. این کتاب دارای ۶۶ فصل است که عنوان برخی از آنها ــ بیآنکه تصریحی شده باشد ــ از اثر ابنابیعون گرفته شده است. نخستین فصل از کتاب کتانی با بیان
تشبیهات وارده درخصوص آسمان، ستارگان، ماه و خورشید آغاز میشود.
ابنرشیق (د ۴۶۳ق) در
العمدة و
خفاجی (د ۴۶۶ق) هریک
به گونهای مبسوط
به تشبیه پرداختهاند. ابنرشیق
تشبیه را
به دو نوع
تشبیه حسن و
تشبیه قبیح تقسیم نموده است. از دیدگاه وی
تشبیه حسن
تشبیهی است که
مشبّه را
به ذهن شنونده نزدیک میکند و آن را توضیح میدهد و
تشبیه قبیح برخلاف آن است.
وی نمونههایی از
تشبیهات وارد شده در شعر شاعران را عرضه کرده،
به تشریح آنها میپردازد.
خفاجی بهترین
تشبیه را
تشبیهی میداند که در آن
مشبه در بیشتر صفات و معانی با
مشبهٌبه مشارکت داشته باشد. او همچنین
به برخی ابزارهای
تشبیه اشاره نموده، حذف آنرا
به سبب برخورداری از
ایجاز، نیکو دانسته است. سپس، برخی
تشبیهات وارده در
قرآن و
شعر را
بهعنوان نمونه عرضه کرده است.
و سرانجام،
عبدالقاهر جرجانی (د۴۷۱ق) در اثر ارزشمند خود،
اسرار البلاغة بابی با عنوان «التشبیه و التمثیل» گشوده،
به تحلیل آنها میپردازد و تفاوتهای میان آنها را ذکر میکند.
ابنناقیای بغدادی (د ۴۸۵ق) دربارۀ
تشبیهات قرآن کتابی سودمند نگاشته، و آن را
الجمان فی تشبیهات القرآن نامیده است. او پس از بیان مقدمهای بسیار کوتاه در کیفیت
تشبیه و ابزارهای آن،
تشبیهات وارد در قرآن را آورده،
به شرح و توضیح هریک میپردازد.
ابنظافر ازدی (د ۵۶۷ق) نیز
به گردآوری
تشبیهات شاعران پرداخته، و آن را
غرائب التنبیهات علی عجائب التشبیهات نامیده است و
تشبیهات برگزیدۀ خود را در ۶ باب طبقهبندی کرده است.
در نیمۀ نخست سدۀ ۷ق
ابناثیر (د ۶۳۷ق) پژوهشی پراهمیت و عمیق در این موضوع ارائه کرده است. او
تشبیه را از اقسام
مجاز دانسته، و آن را
به دو نوع تام و محذوف تقسیم کرده است.
تشبیه تام همان است که در آن
مشبه و
مشبهٌ
به ذکر میشود و
تشبیه محذوف آن است که
مشبه آن حذف شده باشد و همین
تشبیه است که
استعاره خوانده میشود، تا از
تشبیه تام متمایز گردد. بنابراین
به تشبیه محذوف، هم میتوان
تشبیه گفت، هم استعاره.
ابناثیر در فصل مستقلی که در کتاب خود،
المثل السائر، برای
تشبیه گشوده است، پیش از هر چیز بر علمای بیان که میان
تشبیه و
تمثیل تفاوت قائل شدهاند، خرده گرفته است و خود بیان میدارد که میان آنها تفاوتی نیست. وی
تشبیه را
به مُظْهَر (
تشبیهی که در آن ابزار
تشبیه ذکر شده است) مانند زید کالاسد، و مُضْمَر (
تشبیهی که ابزار
تشبیه آن حذف گردیده باشد) مانند زید أسد تقسیم کرده،
به شرح هریک میپردازد و
تشبیه مضمر را برتر از مظهر میانگارد.
ابناثیر در جای دیگری از همین فصل تقسیمبندی گستردهتری از
تشبیه ارائه میکند:
۱.
تشبیه معنی
به معنی مانند «زید کالاسد».
۲.
تشبیه صورت
به صورت چون «و عِنْدَهُم قاصِراتُ الطَّرفِ عَینٌ کَاَنَّهنَّ بَیضٌ مَکنونٌ».
۳.
تشبیه معنی
به صورت مانند «وَالّذینَ کَفَروا أعْمالُهُم کَسرابٍ بِقیعَةٍ»
ایننوع از
تشبیه از دیگر اقسامآن بلیغتر است. ۴.
تشبیه صورت
به معنی مانند این بیت از ابوتمام: «وَ فَتَکْتَ بالمال الجزیل و بالعِدَا•••فَتْکَ الصّبابةِ بالمحِبِّ المُغْرمِ».
ابناثیر هریک از اقسام یادشده را
به ۴ نوع تقسیم میکند:
۱.
تشبیه مفرد به مفرد؛ ۲.
مرکب به مرکب؛ ۳.
مفرد به مرکب؛ ۴.
مرکب به مفرد؛ و مآلاً دانشمندان بلاغت پس از او قوانین و اصول
تشبیه را
به گونهای نهایی طراحی کردند که در رأس آنان باید از
سکاکی (۶۲۶ق) و
مفتاحالعلوم او نام برد.
تشبیه دارای ۴ رکن اساسی است که عبارتاند از:
۱.
مشبَّه؛
۲.
مشبهٌبه که دو سوی
تشبیه نامیده میشوند و
تشبیه وابسته بدانهاست؛
۳. ابزار
تشبیه (کَ، کَأنّ، مثل،
شبه، و فعلهایی که معنای
مشابهت دارند چون حاکی،
شابه، یضارع و یماثل، و در برخی نمونهها فعلهایی چون حسب و ظن)؛
۴.
وجه شبه، صفت ویژهای است که دو سوی
تشبیه در آن مشترکاند. این صفت مشترک در
مشبهٌ
به پیوسته قویتر و آشکارتر است.
دگرگونیهایی که در ارکان
تشبیه چه از نظر معنوی و چه از نظر لفظی رخ میدهد، سبب شده است تا دانشمندان بلاغت آنرا
به انواع مختلفی تقسیم نمایند. همینتقسیمبندیها موجب گستردگی مبحث
تشبیه در علم بیان گردیده است؛
بهویژه، آن هنگام که محور آن دوسوی
تشبیه، یعنی
مشبه و
مشبهٌ
به باشد. ما در اینجا
به این تقسیمبندیها میپردازیم؛ اما پیشتر باید گفت
تشبیهی که همۀ ارکان آن ذکر شده باشد، در بلاغت عربی
تشبیه تامالارکان نام گرفته است، مانند انت (
مشبه) کالبحر (ابزار
تشبیه+
مشبهٌ
به) فی السماحه (وجه
شبه).
در اینجا
به بیان انواع
تشبیه میپردازیم:
اساس تقسیمبندی
تشبیه، همانا حضور یا عدم حضور یکی از اعضای جملۀ
تشبیهی است. بدینسان که اگر ابزارهای
تشبیه در عبارت ذکر شود،
تشبیه مُرسَل (همان که
ابناثیر تشبیه مُظْهَر خوانده بود) و در غیر این صورت مؤکَّد (=
تشبیه مُضْمَر) نام دارد
و چنانچه وجه
شبه ذکر نگردد، آن را مجمل، و در صورتی که ذکر گردد مفصَّل خوانده شده است.
حال اگر ابزار و وجه
شبه در این اسلوب بیانی حذف گردد، بهترین نوع
تشبیه آفریده میشود که
تشبیه بلیغ نام گرفته است.
چه هر اندازه آثار و علائم
تشبیه در جمله کمتر و نامحسوستر باشد، مبالغۀ آن در معنی بیشتر است.
از دیگر انواع
تشبیه،
تشبیه تمثیل (در برابر
تشبیه غیرتمثیل) است که بلیغترین نوع
تشبیه بهشمار رفته است. در این نوع از
تشبیه وجه
شبه شامل چندین مفهوم است؛ مانند
تشبیه ماه تمام
به درهمی که بر روی پارچهای ابریشمین و آبیرنگ انداختهاند که وجوه
شبه آن، هم گردی است، هم درخشندگی و...
اگر وجه
شبه آشکار باشد و ذهن بدون تأمل
به واسطۀ آن رابطۀ میان
مشبه و
مشبهٌ
به را دریابد،
قریب مبتذل خوانده شده است، مانند
تشبیه وجوهالحسان
به شمس و در غیر این صورت،
بعید غریب نام دارد.
البته ممکن است با تصرفی،
تشبیه از ابتذال خارج و غریب گردد، مانند کلمۀ حیاء در این بیت: لم تَلقَ هذاالوجهَ شمسُ نهارِها••• الّا بوجهٍ لیس فیه حیاءُ.
آنگاه که
مشبه را در غیر صورتهای معمول آن و در ضمن جملهای مستقل آورده و
مشبهٌ
به را نیز
به گونهای تلمیحی و برهانی پس از آن
به جملۀ اول ضمیمه کنیم،
تشبیه ضمنی نام دارد. در این نوع
تشبیه شاعر
به نوعی ابداع و نوآوری دست زده است و تمایل دارد
تشبیه را پنهان نماید. نیز میکوشد برای حکمی که
به مشبه اسناد داده، دلیل اقامه کند؛ مانند این بیت از
متنبی شاعر عصر عباسی: مَن یَهُن یَسهُل الهوانُ علیه••• ما لجُرحٍ بمیّتٍ إیلامُ. در این بیت شاعر بدون آنکه تصریح کند، حال کسی را که
به خواری و ذلت خو کرده،
به مردهای مانند کرده است که درد را احساس نمیکند.
در صورتی که
مشبه بهجای
مشبهٌ
به قرار گیرد،
تشبیه مقلوب به وجود میآید. گفتنی است در این نوع فایده
تشبیه به مشبهٌ
به بازمیگردد، مانند این بیت از
حمیری شاعر عصر عباسی (د ۲۲۵ق/۸۴۰م) : وَ بدا الصّباحُ کأنّ غُرَّته•••وجهُ الخلیفةِ حینَ یَبْتَسِمُ. همانگونه که ملاحظه میشود در نمونۀ یاد شده «وجه الخلیفة» که در حقیقت
مشبه است از باب مبالغه
به جای
مشبه به (غرةالصباح) نهاده شده است.
حسی (آنچه با حواس پنج گانه درک میگردد) یا عقلی بودن (آنچه با عقل ادراک میشود)
مشبه و
مشبهٌ
به نیز
تشبیه را
به ۴ نوع تقسیم میکند:
۱.
تشبیه حسی
به حسی مانند وَالقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتّی عاد کالعُرجُونِ القدیمِ
؛
۲.
تشبیه عقلی
به عقلی مانند: العلم کالحیاة؛
۳. عقلی
به حسی مانند: وَالَّذینَ کَفَروا أعمالُهُمْ کَسَرابٍ بِقیعَةٍ
۴. حسی
به عقلی مانند: العطر کالخلق الکریم که جایز نیست.
مفرد یا
مرکببودن و تقید یا عدم تقیدِ دو سوی
تشبیه اساس دیگری برای تقسیمبندی
تشبیه از سوی دانشمندان
علم بلاغت گردیده است:
۱. هر دو
مفرد غیرمقید (الوَجْهُ کَالوَردِ)؛
۲. هر دو
مفرد مقید (الساعی بغَیرِ طائلٍ کالراقمِ علی الماءِ)؛
۳.
مشبه مفرد غیرمقید و
مشبهٌ
به مفرد مقید (ثغره کاللؤلؤ المنظوم)؛
۴.
مشبه مفرد مقید و
مشبهٌ
به مفرد غیرمقید (العینُ الزرقاءُ کالسماءِ)؛
۵. هردو
مرکب (مانند این بیت از بشار: کَأَنَّ مُثارَ النَّقْعِ فوقَ رُؤوسِنا••• و أَسیافِنا لیلٌ تَهَاوَی کواکبُه)؛
۶.
مشبه مفرد،
مشبهٌ
به مرکب چون: و کأنَّ مِحْمرَّ الشَّقیقِ اذا تَصَوَّب او تَصَعَّدْ••• أعلامُ یاقوتٍ نُشِرْن علی رماح من زَبرجد.
۷.
مشبه مرکب و
مشبهٌ
به مفرد: الماءُ المالحُ کالسَّمِ.
تشبیه از لحاظ تعدد دو سوی
تشبیه یا تعدد یکی از آنها
به تشبیه ملفوف،
مفروق،
تسویه و
جمع تقسیم شده است.
تشبیه ملفوف آن است که هر دو سوی
تشبیه متعدد باشد.
تشبیه مفروق
تشبیهی است که در آن هر
مشبه با
مشبهٌ
به خود جمع گردد. در
تشبیه تسویه تنها
مشبه و در
تشبیه جمع
مشبهٌ
به متعدد است.
(۱) ابنابیعون، ابراهیم، التشبیهات،
به کوشش محمد عبدالمعیدخان، لندن، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
(۲) ابناثیر، نصرالله، المثل السائر،
به کوشش احمد حوفی و بدوی طبانه، قاهره، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۰م.
(۳) ابنرشیق، حسن، العمدة، بیروت، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
(۴) ابنطباطبا، احمد، عیارالشعر،
به کوشش محمد زغلول سلام، بیروت، ۱۹۸۸م.
(۵) ابنظافر، ازدی علی، غرائب التنبیهات علی عجائب التشبیهات،
به کوشش محمد زغلول سلام و مصطفی صافی جوینی، قاهره، دارالمعارف.
(۶) ابنمعتز، عبدالله، البدیع،
به کوشش کراچکوفسکی، بغداد، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
(۷) ابنناقیا، عبدالله، الجمان فی
تشبیهات القرآن،
به کوشش مصطفی صاوی جوینی، اسکندریه، مکتبةالجیزه.
(۸) ابوهلال عسکری، حسن، الصناعتین،
به کوشش مفید قمیحة، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴م.
(۹) بدرالدین بن مالک، المصباح،
به کوشش حسنی عبدالجلیل یوسف، مکتبةالآداب.
(۱۰) تهانوی، محمداعلی، کشاف اصطلاحات الفنون،
به کوشش مولوی محمد وجیه و دیگران، کلکته، ۱۸۶۲م.
(۱۱) ثعلب، احمد، قواعدالشعر،
به کوشش محمد عبدالمنعم خفاجی، قاهره، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م.
(۱۲) جاحظ، عمرو، البیان و التبیین، لوح فشرده الموسوعة الشعریة ۳.
(۱۳) جاحظ، عمرو، الحیوان، لوح فشرده الموسوعة الشعریة ۳.
(۱۴) جرجانی، عبدالقاهر، اسرارالبلاغة،
به کوشش محمد رشیدرضا، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۸م.
(۱۵) جرجانی، علی، التعریفات، بیروت، دارالکتب العلمیه.
(۱۶) خطیب قزوینی، محمد، الایضاح فی العلوم البلاغة، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۱۷) خفاجی، عبدالله، سرالفصاحة،
به کوشش عبدالمتعال صعیدی، قاهره، ۱۳۷۲ق/۱۹۵۳م.
(۱۸) رمانی، علی، «النکت فی اعجاز القرآن»، ثلاث رسائل فی اعجاز القرآن،
به کوشش محمد خلفالله احمد و محمد زغلول سلام، قاهره، ۱۹۹۱م.
(۱۹) زیتون، علی مهدی، اعجازالقرآن و اثره فی تطور النقد الادبی، بیروت، ۱۹۹۲م.
(۲۰) سکاکی، محمد، مفتاح العلوم،
به کوشش نعیم زرزور، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۲۱) طبانه بدوی، احمد، علم البیان، بیروت، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۲م.
(۲۲) عباس، احسان، مقدمه بر التشبیهات من اشعار اهل اندلس کتانی، بیروت، ۱۹۶۶م.
(۲۳) عکاوی، انعام فوال، المعجم المفصل فی علوم البلاغة، بیروت، ۱۹۹۲.
(۲۴) غلایینی، مصطفی، علوم البلاغة، تهران، ۱۳۶۹ش.
(۲۵) فخرالدین رازی، نهایةالایجاز فی درایةالاعجاز،
به کوشش بکری شیخ امین، بیروت، دارالعلم والملایین.
(۲۶) قدامة بن جعفر، نقد الشعر،
به کوشش محمد عبدالمنعم خفاجی، بیروت، دارالکتب العلمیه.
(۲۷) قرآن کریم.
(۲۸) مبرد، محمد، الکامل،
به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۶ق/۱۹۵۶م.
(۲۹) هاشمی، احمد، جواهرالبلاغة، قاهره، ۱۳۵۸ق/ ۱۹۳۹م؛
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تشبیه»، شماره۵۹۳۶.