تسخیر لانه جاسوسی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سفارت
آمریکا در ۱۳ آبان ماه ۱۳۵۸ به سبب حرکتهای توطئه آمیزی که از سوی آمریکا در طول ۹ ماه پس از انقلاب در نقاط مختلفی از
ایران صورت داده بود، توسط دانشجویان پیرو خط امام به تسخیر در آمد و کارمندان آن پس از ۴۴۴ روز در اثر قرار داد الجزایر آزاد و غائله ختم پیدا کرد.
حادثه سیزده آبان را از زوایای مختلفی مورد بررسی قرار دادهاند. زمینه، فرایند،
آثار و نتایج تسخیر لانه
جاسوسی از جمله محورهای اساسی است که اکنون با سپری شدن بیش از ربع
قرن از عمر انقلاب راحتتر خود را در آینه تاریخ و اسناد نشان میدهد.
بدیهی است که پرداختن به محورهای فوق در یک مقال، نه مطلوب و نه شدنی است، به همین جهت سعی نویسنده بر آنست که با تمرکز بر یک محور یعنی نقش آمریکا در شکل گیری این حادثه و نحوه عملکرد آن در قبال این حادثه بپردازد.
با پیروزی انقلاب اسلامی در
بهمن ۵۷ دولت آمریکا دست از مداخله در امور ایران برنداشت و تمام امکانات و ارتباطات خود را به کار گرفت تا انقلاب نوپای ایران را شکست داده و یا حداقل در آن انحرافی ایجاد کند. لذا در طول ۹ ماه یعنی از ۲۲ بهمن ۵۷ تا ۱۳ آبان ۵۸ حرکتهای توطئه آمیزی در جای جای کشور همچون
خوزستان،
کردستان،
گنبد، آذربایجان و... تحت عناوینی نظیر: «خلق عرب»، «خلق کرد»، «خلق ترکمن» و «خلق ترک» به راه انداختند. از آنجایی که در این وقایع دست آمریکا به گونهای کاملا آشکار دیده میشد، دانشجویان پیرو خط امام رحمةاللهعلیه با الهام از اعلام مواضع و سخنان امام رحمةاللهعلیه
که در ماهها و هفتههای منتهی به سیزده آبان طلاب و دانشجویان را به هوشیاری در برابر آمریکا فرا میخواند، در اقدامی بزرگ و بینظیر به تسخیر جایی دست زدند که کانون نشر تمامی پارازیتهای منفیای بود که در آن مقطع زمانی به فضای سیاسی و اجتماعی افکنده میشد.
پس از آنکه عوامل متعددی در کنار هم منجر به تسخیر
سفارت مذکور گردید، امام آنرا انقلاب دوم نامیدند و و به دنبال کشف اسناد و مدارک قطعی بدست آمده از سفارت که حاکی از فعالیتهای خرابکارانه وسیع دولت آمریکا بود، این اقدام به عنوان تسخیر لانه
جاسوسی نام گرفت.
اقدام دانشجویان به تسخیر لانه
جاسوسی و گروگانگیری ۴۴۴ روزه بیش از ۵۰ نفر از کارکنان سفارت آمریکا
آثار و پیامدهای مهمی نظیر تقویت
وحدت و همگرایی، شفاف شدن مواضع گروهها و نیروهای داخلی انقلاب، سقوط دولت موقت، تزریق روحیه خودباوری به مردم ایران و نشر روح امید به ملتهای آزادیخواه از خود به جای گذاشت.
در این میان مواضع و عملکرد رهبران انقلاب در قبال تبلیغات و ترفندهای سیاسی، نظامی، اقتصادی غرب، نه تنها از مسیر اصلی خود که بیانگر روح
عزت و اقتدار برای ملت ایران بود، منحرف نشد بلکه پوشالی و دروغین بودن هیمنه قدرتهای بزرگی همچون آمریکا را به تمامی دنیا نشان داد.
از همان نخستین روزهای تسخیر سفارت آمریکا و زیر سوال رفتن ابهت سیاسی آمریکا، اندیشه اجرای حمله نظامی برای آزاد سازی
جاسوسان آمریکایی در
ذهن آمریکاییان بود. به گونهای که "برژینسکی"، یکی از تندروترین همکاران کارتر، رئیس جمهور وقت آمریکا، در این باره میگوید: «من پیشنهاد کردم که ضمن تعقیب اقدامات دیپلماتیک، طرحهای احتیاطی برای دست زدن به اقدامات نظامی در صورت صدمه زدن به گروگانها یا وخامت اوضاع در ایران نیز پیش بینی شود.»
وی در سومین روز گروگان گیری، پیشنهاد بررسی سه طرح نظامی را مطرح میکند که عبارت بودند از: عملیات نجات گروگانها، اقدامات تلافی جویانه در صورتی که یک یا چند گروگان آمریکایی کشته شوند و در صورتی که ایران در خطر سقوط قرار گیرد، عملیات وسیع نظامی برای حفظ منابع نفتی در جنوب ایران صورت گیرد.
همزمان با تلاش آمریکا برای آغاز اقدام نظامی علیه ایران، تلاشهای فراوانی چه در سطح داخلی و چه در سطح خارجی برای مشغول کردن تمام انرژی نیروهای انقلابی و انحراف ذهن آنان از مسئله اصلی صورت گرفت که میتوان از جنجالهای تبلیغاتی آمریکا و اروپا و همچنین تجاوز نیروهای عراقی به مرزهای ایران به عنوان تلاشهای خارجی یاد کرد.
آمریکاییها برای مخفی ماندن طرح حمله به ایران، دست به اقداماتی انحرافی زدند تا هیچ کس تصور حمله ی آمریکا به ایران را در ذهن خود ندهد و افکار عمومی نیز حتی الامکان از ماجرای اصلی دور باشند. به همین منظور به اقداماتی نظیر شایعه پراکنی در ارتباط با احتمال نرم کردن رهبران جمهوری اسلامی، پخش اخبار و مذاکرات آمریکا و کشورهای اروپایی برای اعمال مجازاتهای اقتصادی و سیاسی علیه ایران، صدور اعلامیههای مکرر کاخ سفید مبنی بر پشتیبانی از حرکتهای اسلامی در
افغانستان و همچنین هشدار به ایران پیرامون خطر شوروی و تهدید تمامیت ارضی ایران از سوی شوری و... دست زدند.
علاوه بر این تلاشها، فردای روز قطع روابط آمریکا با ایران، تجاوزاتی از سوی نیروهای عراقی به مرزهای ایران در جنوب و غرب کشور صورت گرفت که این نیز به سهم خود فکر مسئولین ایرانی را به خود مشغول کرد.
در سطح داخلی غوغاسالاری گروهکهای داخلی و جریانهای تجزیه طلب در استانهای خوزستان و کردستان
نیز در این راستا
تحلیل میشوند.
سرانجام پس از کش و قوسهای فراوان در مخفیسازی عملیات و منحرف ساختن ذهن مسئولین ایرانی از طرح نظامی، این نقشه حالت عملی و اجرایی به خود گرفت و در لباس عملیاتهایی نظیر عملیات نجات
یعنی طرح حمله نظامی آمریکا به
طبس، عملیات کودتای نوژه
و سرانجام تشویق رژیم بعثی در حمله به ایران
عملی شد که در همه این عملیاتها چیزی جز شکست عائد کاخ سفید نشد. کارتر و همکارانش علی رغم به راه انداختن شبکه عظیمی از تبلیغ، تطمیع و تهدید و بهرهگیری از ساز و کارهای مختلف نظامی، سیاسی و اقتصادی موفق به آزادی گروگانها نشدند و نتوانستند با به راه اندازی این گونه عملیاتها برای خود وجههای کسب بکنند و در انتخابات ریاست جمهوری به موفقیت برسند. نهایتا این
قرارداد الجزایر بود که توانست به این جریان ۴۴۴ روزه پایان دهد، نه تهدیدات نظامی یا تبلیغات علیه نظام و یا کارشکنیهای افراد و عناصر داخلی نظیر بنی صدر. قراردادی که به موجب آن باید تمام سرمایههای ایران آزاد گذاشته میشدند و تمامی ادعاهای آمریکا علیه ایران لغو میشدند و آمریکا متعهد میشد که هیچگونه دخالت سیاسی و نظامی در ایران نداشته باشد و اموال شاه هم به
ایران باز پس داده میشدند.
سایت پژوهه، برگرفته ازمقاله «تسخیر لانه جاسوسی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۸/۱۳.