ترکیب از وجود و ماهیت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ترکیب در فلسفه به معنیِ «یکی شدنِ چند چیز» یا «
اتحاد امور کثیر» است و دارای تقسیماتی است:
۱) تقسیم به حقیقی و اعتباری؛
تقسیم به عقلی و خارجی؛
تقسیم به انضمامی و
اتحادی.
در
فلسفه اسلامی بنابر اصالت وجود و اعتباری بودن ماهیت، وجودْ متن و اصلِ تحققِ موجودات را تشکیل میدهد و ماهیت که از خود تحققی ندارد، همراه با وجود و در
اتحاد با آن محقق میشود. به این نوع از
اتحاد،
اتحاد متحصل و لامتحصل گفته میشود که در آن، طرفینِ
اتحاد، متنِ وجودی جداگانهای از یکدیگر ندارند و در واقعْ لامتحصل (ماهیت) در متنِ متحصل (وجود) و در ضمنِ آن محقق میشود که با این فرض، ماهیتْ حیثیتی از حیثیاتِ متنِ وجود و نحوه و چگونگیِ آن محسوب میشود که محدودیت و تعیّنِ خاصی را در متنِ وجود نشان میدهد.
با توجه به مقدمه فوق درمییابیم که تعدد و تغایر
ماهیت و وجود، مربوط به عالمِ ذهن است نه خارج و به همین جهت است که
فلاسفه ، اغلب زیادت وجود بر ماهیت را ذهنی دانستهاند نه خارجی. در میان انواع
ترکیبها،
ترکیبی که تعدد و تغایرِ اجزاء آن، مربوط به ذهن باشد نه عالم خارج،
ترکیب عقلی یا ذهنی نامیده میشود ولذا
ترکیب از وجود و ماهیت،
ترکیبی عقلی است نه خارجی.
ماهیت از سنخ مفهوم است و تنها صادق و حاکی از واقعیت است نه اینکه عین آن باشد. از این رو ماهیت فقط به اعتبار اینکه دارای وجود بالعرض است و بر واقعیتهای خارجی، صادق است موجود میباشد.
امام خمینی ماهیت را جهت فقدان و حدّ وجود معرفی میکند که اثری ندارد. اگرچه در خارج بنابر
اصالت وجود، فقط وجود متحقق است، عقل وقتی وجود شیء را تصور میکند، آن را به دو حیث وجودی و فقدانی تحلیل میکند که حیث فقدان آن منشا انتزاع ماهیت میشود، از این رو آنچه تحقق دارد، یکی وجود است که اصل در تحقق است و دیگری ماهیت است که در پرتو وجود و بالعرض موجود است که حدّ وجود میباشد پس موجود در خارج دو حیثیت دارد؛ یکی حیثیت وجود و واقعیت و دیگری خصوصیت و محدودیت وجودی آن که عبارت است از فقدان و نداشتن.
از این رو ماهیت حدود وجود است نه موجود و محدود، چنان که
انسانیت حدّ است نه موجود محدود.
به اعتقاد امام خمینی ماهیت در مرتبه خارجی هنگامی انتزاع میشود که انسان یک وجود خارجی را به ذهن آورد و آن را از وجود جدا کند و این معنا از شیء در تمام مراتب وجود، محفوظ است و با شدت و ضعف وجود فرد، قابلتغییر و تبدیل نیست؛ یعنی ماهیت از وجود، هویت و حاق وجود شیء در نخستین مرتبه از تعقل انتزاع میشود؛ البته تعقل ماهیت، همیشه از حاق وجود معلولی انتزاع میشود، به این معنا که انسان موجوداتی را کنار هم مشاهده میکند که
معلول و متمایز از یکدیگرند، او آنگاه از هر یک ماهیتی انتزاع میکند. برایناساس ماهیت حدّ تنزلی وجود است؛ یعنی از تنزل وجود منتزع میشود.
بنابراین ماهیت داشتن، لازمه تنزل وجودی است؛ پس هر چه در موطن و مقام معلولیت است، ماهیت دارد و چون در مرتبه صرف الوجود، امکان و معلولیت راه ندارد، بههمین خاطر در مرتبه واجب، ماهیت نیست.
از طرفی با توجه به مطالب یاد شده درمییابیم که در خارج، وجود و ماهیت، دارای یک متنِ تحقق هستند که وجود، اصل آن متن و ماهیتْ نحوه آن محسوب میشود. در میان انواع
ترکیبها،
ترکیبی که در اِزایِ کلِّ
مرکب، حقیقت و وجودی واحد قرار داشته باشد،
ترکیب حقیقی نام دارد ولذا
ترکیب از وجود و ماهیت را باید
ترکیبی حقیقی دانست. بدین ترتیب، میتوان گفت
ترکیب از ماهیت و وجود، از اقسام
ترکیب حقیقی عقلی است
و چون
ترکیب حقیقی عقلی،
ترکیبی اتحادی است نه انضمامی،
ترکیب از وجود و ماهیت،
ترکیبی اتحادی میباشد نه انضمامی.
گفته شد که ماهیت، محدودیتِ متن وجود است و میدانیم که محدودیت، ناشی از معدوم بودنِ یک چیز، از یک یا چند جهتِ خاص است؛ یعنی وقتی یک موجود از یک جهت خاص، معدوم باشد و تنها در حیطه خاصی موجود باشد، میگوییم محدود است. از این رو، باید گفت
ترکیب از وجود و ماهیت (که همان
ترکیب یک وجود با محدودیت خودش است)، ناشی از
ترکیب از وجود و عدم است و به آن باز میگردد.
از آنجا که در مباحث مربوط به
واجب الوجود بالذات در فلسفه، اثبات میشود که واجب الوجود دارای ماهیت نیست،
ترکیب از ماهیت و وجود از واجب الوجود نفی میشود و مختص موجودات ممکن دانسته میشود.
•
پژوهشکده باقر العلوم •
دانشنامه امام خمینی ، تهران،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ، ۱۴۰۰ شمسی.