تحیر مکذبان آیات خدا (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مکذبان
آیات خدا، در وادی سرگردانی
طغیان رها می شوند.
والذین کذبوا بـایـتنا...(و آنها که
آیات ما را
تکذیب کردند، به تدریج از جائی که نمیدانند، گرفتار مجازاتشان خواهیم کرد.)
اهل لغت گفتهاند استدراج دو معنی دارد، یکی اینکه چیزی را تدریجا بگیرند (زیرا اصل این ماده از" درجه" گرفته شده که به معنی" پله" است، همانگونه که
انسان در صعود و نزول از طبقات پائین عمارت به بالا، یا به عکس، از پلهها استفاده میکند، همچنین هر گاه چیزی را تدریجا و مرحله به مرحله بگیرند یا گرفتار سازند به این عمل استدراج گفته میشود). معنی دیگر" استدراج"" پیچیدن" است، همانگونه که یک طومار را به هم میپیچند (این دو معنی را راغب در کتاب مفردات نیز آورده است) ولی با دقت روشن میشود که هر دو به یک مفهوم کلی و جامع یعنی" انجام تدریجی" باز میگردند.
«استدراج» دو بار در
قرآن کریم به کار رفته است
و هر دو درباره انکار کنندگان
آیات الهی است. ولی
کید الهی،
مهلت،
استهزاء، طول عمر دادن و... به عنوان «استدراج»، بارها در آیات قرآن آمده است. «وَالَّذِینَ کَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَیْثُ لاَ یَعْلَمُونَ»«و آنها که
آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج از جایی که نمیدانند، گرفتار مجازاتشان خواهیم کرد.»
استدراج" در
لغت به معنای این است که کسی در صدد بر آید پله پله و به تدریج از مکانی و یا امری بالا رود یا پائین آید و یا نسبت به آن نزدیک شود، و لیکن در این آیه قرینه مقام دلالت دارد بر اینکه منظور نزدیک شدن به
هلاکت است یا در
دنیا و یا در
آخرت. و اینکه استدراج را مقید کرد به راهی که خود آنان نفهمند، برای این است که بفهماند این نزدیک کردن آشکارا نیست، بلکه در همان سرگرمی به تمتع از مظاهر
زندگی مادی مخفی است، و در نتیجه ایشان با زیاده روی در
معصیت پیوسته بسوی هلاکت نزدیک میشوند، پس میتوان گفت استدراج تجدید نعمتی بعد از
نعمت دیگری است تا بدین وسیله التذاذ به آن نعمتها ایشان را از توجه به وبال کارهایشان غافل بساز.
من یضلل الله فلا هادی له ویذرهم فی طغیـنهم یعمهون.(هر کس را
خداوند (به جرم اعمال زشتش)
گمراه سازد، هدایت کنندهای ندارد؛ و آنها را در
طغیان و سرکشیشان رها میسازد، تا سرگردان شوند!)
اینگونه تعبیرات در باره همه کافران و گنهکاران نیست بلکه مخصوص به گروهی است که آن چنان در برابر حقایق، لجوج و متعصب و معاندند که گویی پرده بر چشم و گوش و قلبشان افتاده، پردههای تاریکی که نتیجه اعمال خود آنها است، و منظور از" اضلال الهی" نیز همین است.
کلمه" عمه" به معنای حیرت و سرگردانی در
ضلالت و یا به معنای نفهمیدن
حجت است، و اگر مقابل این جمله را که عبارتست از: " و کسی که او هدایتش کند دیگر گمراه کنندهای برای او نیست" ذکر نکرد برای این بود که کلام در تعلیل آیه قبلی یعنی جمله" فبای حدیث... " بود، گویا کسی پرسیده جهت اینکه به هیچ
حدیث دیگری
ایمان نمیآورند چیست در جواب فرموده: جهتش این است که خدا گمراهشان کرده و کسی که
خدا گمراهش کند دیگر هدایت کنندهای برایش
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۷، ص۴۳۹، برگرفته از مقاله «تحیر مکذبان آیات خدا».