تجریدالاعتقاد
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تجرید الاعتقاد، معروفترین متن درسی در
علم کلام شیعه امامیه و از مؤثرترین آثار در تاریخ کلام شیعه در ۷ سده اخیر از
خواجه نصیرالدین طوسی (۵۹۷-۶۷۲ق/۱۲۰۱-۱۲۷۳م) میباشد.
مؤلف این اثر به عنوان پژوهشگری روشمند و اهل دقت مورد توجه و ستایش بیشتر دانشمندان فرقههای مختلف کلامی و فیلسوفان متأخر است. طوسی در غالب علوم روزگار خود رساله پرداخته است. گزارشنویسان تا ۲۷۴ رساله را به وی نسبت دادهاند.
آثار کلامی وی یا
نقد رسالههای پیشینیان است، مانند تلخیص المحصل و یا کتابچههایی به
زبان فارسی یا
عربی است که برای آموزش تدوین شدهاند. الفصول النصیریة، قواعد العقاید و تجرید الاعتقاد از گونه اخیرند. از این میان تجرید را نفیسترین اثر
نصیرالدین طوسی دانستهاند.
عدهای با استناد به ناسازگاری برخی از مباحث تجرید با آراء نصیرالدین طوسی در سایر آثارش، مانند
شرح اشارات، در انتساب این اثر به وی تردید کردهاند.
اکثریت دانشمندان این
تردید را روا ندانستهاند.
اما ناسازگاری یاد شده را نمیتوان دلیلی برای عدم انتساب کتاب به نصیرالدین طوسی قلمداد کرد، زیرا این ناسازگاری را بر اساس تحول اندیشههای او میتوان تبیین کرد. انتساب تجرید به نصیرالدین طوسی اسماعیلی مذهب
هم نارواست، زیرا بدون تردید، آن را پس از رویگردانی از
مذهب اسماعیلی و گرایش به
امامیه اثناعشری (یعنی پس از ۶۵۳ق/۱۲۵۵م) نوشت. بنا به قول مشهور،
خواجه نگارش تجرید را در ۶۶۰ق/۱۲۶۲م به پایان برد، اما این گمانه زنی که تجرید آخرین کتاب نصیرالدین طوسی است
نیز نارواست و انگیزه
خواجه از نگارش تجرید، تحریر مسائل کلامی، نظاممندسازی اندیشههای دینی و بیان مستدل عمدهترین عقاید شیعه امامیه است.
این کتاب از کتابهای مهمی است که در تبیین
عقاید امامیه نگاشته شده و به گفته برخی، اولین آنها به حساب میآید.
در عنوان دقیق کتاب، اختلاف فراوان است.
آقابزرگ با استناد به تعبیر نصیرالدین طوسی در سرآغاز کتاب، نام آن را تحریر العقائد میداند که با عنوان تجرید شهرت یافته است.
اما وی در گزارش خود از تجرید الاعتقاد، عنوان ترکیبی تجرید الکلام فی تحریر عقائد الاسلام را مدخل قرار میدهد.
عدهای تحریر را تصحیف و نگارش نادرست تجرید میدانند.
علاوه بر تجرید الاعتقاد،
تجرید العقائد،
تجرید الکلام
و نیز تعبیرهای تردیدی چون تجرید الاعتقاد أو تجرید الکلام
عنوانهاییاند که درباره تجرید به کار میروند.
بعضی احتمال دادهاند که
خواجه عنوان تجریدالاعتقاد را تحت تأثیر کتاب التجرید
قاضی عبدالجبار معتزلی برگزیده است.
کسانی نیز معتقدند که این کتاب از خود
خواجه نصیر نیست.
برخی این عناوین را از ساختههای شارحان دانسته، و عنوان صحیح را تجرید بدون مضافٌالیه میانگارند.
نصیرالدین طوسی در سرآغاز کتاب از اسم آن هم یاد میکند. این نام در همه دستنویسهای موجود و نیز دستنویسهایی که از سوی شارحان استفاده شده، به صورت مضاف و مضافٌالیه است، اما مضاف به دو صورت تحریر و تجرید آمده، و مضافٌالیه نیز به ۳ صورت الاعتقاد، العقائد و الکلام آمده است.
خواجه مباحث تجرید را در ۶ مقصد سامان داده است: مقصد نخست متضمن بحث از امور عامه یعنی مباحث
وجود و عدم،
ماهیت و لواحق آن و
علت و معلول است. مقصد دوم با عنوان «جواهر و اَعراض» به بحث از
اجسام،
جوهر مجرد و اَعراض نهگانه، بر سیاق انگاره ارسطوییان میپردازد. مسائل معرفتشناسی و منطقی نیز در این مقصد به اختصار طرح میشوند و اگر چه نصیرالدین طوسی این دو بخش را مانند سایر بخشها مقصد مینامد، آنها را نمیتوان تحریر عقاید خواند، بلکه آنها متضمن بیان مبانی وجودشناسی، جهانشناسی و معرفتشناسی
علم کلام است. به همین سبب
خواجه در رساله «قواعد العقائد»، این مباحث را به منزله مقدمه بر اصول و مبانی مباحث کلامی طرح میکند.
از مقصد سوم تا مقصد ششم به ترتیب مسائل
خداشناسی، شامل مسائل مربوط به وجود صانع، صفات و افعال وی؛
نبوت عامه و
خاصه؛
امامت عامه و
خاصه؛ و معاد مورد بحث قرار میگیرد. وی بر خلاف شیوه رایج نگارش کتابهای کلامی، به بحث از چیستی علم کلام و سایر عناوین هشتگانه در معرفی این دانش نمیپردازد.
خواجه نصیر این کتاب را برخوردار از بهترین اسلوب و مشتمل بر دیدگاهها و اعتقاداتی که با
برهان برای وی اثبات گردیده، معرفی کرده است.
به این ترتیب، برخلاف برخی کتابهای او که صرفاً تبیین نظریات عدهای از بزرگان است ــ همچون حل مشکلات الاشارات در شرح
اشارات و تنبیهات ابن سینا و دفاع از آن در مقابل انتقادات
فخرالدین رازی و کتاب مَصارع المُصارع در دفاع از دیدگاههای ابن سینا در مقابل اشکالات
شهرستانی ــ این کتاب حاوی آرای خاص وی است. بعضی معتقدند که
خواجه بعد از
نقد کتاب المحصَّل فخررازی، تجرید را تألیف کرد تا افراد برای تحصیل حق به جای المحصل به آن رجوع کنند.
زیرا
خواجه نصیر در مقدمه
تلخیص المحصل گفته است که همتهای عالی برای تحصیل حق از طریق تحقیق رویگردان شده و دیگر کتابی قابل اعتماد و مشتمل بر اصول متقن
اندیشه وجود ندارد و اینکه کسانی میپندارند کتاب المحصل فخررازی این خلا را پر کرده، چنین نیست و آن کتاب مشحون از اندیشههای باطل و لذا غیرقابل اعتماد است.
از آنجا که
خواجه بعد از مواجهه با آرای فخررازی در بحث
امامت دریافت که اشکالات وی را در یک اثر فلسفی نمیتوان پاسخ داد، به تدوین تجریدالاعتقاد همت گماشت.
جهتگیری و روششناسی تجرید، بنا به دیدگاه مشهور، ارائه نظام کلامی ـ فلسفی در عقاید شیعی است. نصیرالدین طوسی را در تأسیس چنین نظامی موفق دانستهاند.
این دیدگاه را در پرتو جایگاه تاریخی تجرید در چالش فیلسوفان و متکلمان میتوان ارزیابی کرد. تجرید از ۴ جریان عمده فلسفی و کلامی متأثر است: سنت کلامنگاری شیعی
شیخ مفید،
سید مرتضی،
شیخ طوسی،
زینالدین بیاضی؛ فلسفه مشایی ابن سینایی؛ کلام فلسفی فخرالدین رازی؛ و مبانی اعتزالی. دو جریان نخست بینیاز از توضیحاند. درباره تأثّر نصیرالدین طوسی از فخرالدین رازی توجه به چالش فیلسوفان و متکلمان حائز اهمیت است. قواعدالعقائد
غزالی (۴۵۰-۵۰۵ق/۱۰۵۸-۱۱۱۱م)، یکی از پاسخهای مهم به این چالش است و
خواجه یکی از مهمترین آثار کلامی خود را با آن همنام ساخته است، اما با رهیافتی بسیار متفاوت. فخرالدینرازی با رویآورد انتقادی به آراء فیلسوفان، اندیشههای فلسفی روزگار خود را نه طرد، بلکه بازسازی کرد تا اندیشههای کلامی اشعری گونه خود را بر آنها استوار سازد و این پاسخی متفاوت با پاسخ غزالی به چالش فلسفه و کلام است.
خواجه که در شرح الاشارات و تلخیص المحصل، آراء و انتقادهای فخرالدینرازی را مورد چالش و رد قرار میدهد، در امور عامه تجرید الاعتقاد کم و بیش از دیدگاههای وی متأثر میگردد و همین امر سبب ناسازگاری برخی آراء وی در تجرید با دیدگاهش در کتابهای سابق میگردد. قاعده مسبوقیت امر حادث بر ماده و مدّه، نظریه مشایی
هیولای اولی، انطباق قاعده الواحد درباره باری تعالی، نظریه قِدم زمانی عالم، علم باری تعالی و نظریه عقول از جمله مواضعی است که
خواجه در آنها بیش و کم رهیافت فخرالدین رازی در المباحث المشرقیـة را اخذ میکنـد. بنابراین، مراد از فلسفـه در این ادعا کـه تجرید بنیانگـذار نظام کلام فلسفـی در
شیعه است، مفهوم مشایـی آن، حتـی در سنت ابن سینایی نیست.
تأمل در روششناسی تجرید، انگاره کلام فلسفی را از جهت دیگر مورد نقادی قرار میدهد.
خواجه در اثبات صانع به شیوه بوعلی گام برمیدارد و استدلال وی
آشکارا تقریری از برهان ضرورت و امکان ابن سینا در الاشارات و التنبیهات
است.
خواجه در بیان اوصاف باری تعالی بیش و کم از مفهومسازیهای متکلمان فاصله میگیرد و به تصویر فیلسوفانه نزدیک میشود و با برخی از آراء متکلمان معتزلی نیز، به شیوه متکلمان پیشین شیعه، مخالفت میکند، اما در اثبات نبوت، روش فیلسوفان (استدلال مبتنی بر وجوب منالله) را در پیش نمیگیرد. وی در «قواعدالعقائد» به تفصیل طریق فیلسوفان را در اثبات
نبوت گزارش میکند.
روش تجرید در اثبات نبوت،
برهان لطف است که بر نظریه
حسن و قبح عقلی استوار است. نظریهای که بنیان نظام کلامی خردگرایانه
معتزله است و آنها را از
اشاعره و فیلسوفان متمایز میسازد. بیشتر مسائلکلامی که سمعیات خوانده میشوند، بر چنین بنیانی استوار است. به همین سبب
علامه حلی (د ۷۲۶ق/۱۳۲۶م) شارح سرشناس تجرید بر اهمیت نظریه حسن و قبح عقلی در بسیاری از عقاید دینی تأکید میکند.
مسئله
عصمت نیز مثال قابل توجه در فهم روششناسی تجرید است. تصور نصیرالدین طوسی از
عصمت انبیا، تصور رایج شیعه امامیه است، نه تصور
اهل سنت؛ اما رویآورد وی به عصمت، روش فیلسوفانه تبیین نیست، بلکه روش کلامی اثبات است.
کمتر اثری به میزان تجرید بر آثار کلامی متأخران مؤثر افتاده است. مهمترین منابع کلامی پس از نصیرالدین طوسی، آثاری مانند اللوامع الالهیه سیوری، المواقف
ایجی، المقاصد
تفتازانی، و المجلی ابن ابی جمهور احسایی، بیش و کم وامدار رویآورد، ساختار و یا اندیشههای تجریدند.
یکی از ابعاد تأثیر تاریخی تجرید، وجود شرح و حاشیه فراوان بر آن است.
تجریدالاعتقاد به جهت رویکرد خاص آن به
فلسفه و
کلام ، نقطه عطفی در تاریخ کلام محسوب میشود.
خواجه نصیر در این کتاب میان
فلسفه مشائی و کلام شیعی تلفیقی به وجود آورده که سبب نزدیکی هرچه بیشتر فلسفه و کلام در میان متفکران شیعه شده است.
برخی مباحث این کتاب به گونهای است که مبنا بودن آن را برای جریانات فکری مهمی همچون
حکمت متعالیه موجه میسازد.
آنچه
خواجه در تجریدالاعتقاد آورده است مطابق با
اعتقادات شیعی امامی است؛ اگرچه وی در بعضی کتابهای خود همچون تلخیص المحصل
برخی اعتقادات امامیه، از جمله
بداء ، را به نوعی انکار کرده است و از این جهت بزرگانی چون
صدرالدین شیرازی و
علامه مجلسی از او انتقاد کردهاند.
میزان اهتمام
خواجه به بحث
امامت با تمایلات شیعی در عناوینی چون اثبات
امامت حضرت علی (علیهالسلام) و بیان مطاعن خلفای نخستین و عدم صلاحیت ایشان برای
جانشینی رسول خدا و ادله قطعی افضل بودن
امام علی (علیهالسلام) و
نص بر امامت
ائمه اثناعشر (علیهمالسلام) و حکم محاربان آنها
به حدی است که عدهای از اندیشمندان غیرشیعه در نقد این بخش از مباحث او سخت بر
خواجه تاخته و جانب انصاف را چندان نگه نداشتهاند.
به این ترتیب، این سخن که تجرید
خواجه متأثر از اصول اعتقادی فرقههایی غیر از شیعه امامی است، معتبر نیست.
در افکار فلسفی نباید
خواجه را تابع محض
ابن سینا دانست، زیرا آرای او در کتاب تجرید در موارد متعددی با آرای ابن سینا سازگار نیست، از جمله آنکه وی
مکان را بُعد میداند نه سطح،
به حدوث عالم اجسام معتقد است نه
قدم آن،
ادله اثبات وجود
عقل مفارق را ناکافی و قابل ایراد میداند
و معتقد است که مادة المواد،
جسم مطلق است نه
هیولا، و برهان اثبات هیولا قابل نقد است.
همچنین
خواجه در مباحث
توبه و وجوب اسقاط عقاب به واسطه آن نیز با بسیاری از متکلمان معتزلی مخالفت کرده است.
ویژگی دیگر این کتاب اختصار فوق العاده آن است.
خواجه نصیر در بسیاری از کتابهای خود، از جمله
قواعد العقائد و
اوصاف الاشراف و حتی
شرح الاشارات و
اساس الاقتباس ، بنا را بر اختصار گذاشته بوده، ولی این خصوصیت در تجرید به حدی است که شمسالدین محمود اصفهانی آن را از «اَلغاز» (چیستانها) به حساب آورده است.
در این کتاب، برخلاف دیگر کتابهای کلامی پیش از آن، مبحث
معاد بعد از مبحث نبوت آمده است. پیش از
خواجه بحث معاد ــ به سبب ارتباط بحث وعد و وعید و
ثواب و
عقاب با
صفات حق تعالی و به ویژه بحث عدل خداوند ــ قبل از نبوت و امامت طرح میگردید، اما در تجرید مباحث نبوت و امامت ارتباط نزدیکی با مباحث
عدل الهی پیدا نکرده و توجه
خواجه در آنها برخلاف پیشینیانش، بیشتر معطوف به
لطف الهی است.
به هر حال، این ابتکار
خواجه در تنظیم مباحث کلامی امامیه در ساختار کتابهای کلامی بعد از او تأثیر فراوان نهاد.
خواجه مدتها بعد از تدوین مباحث کلامی در تجرید مباحث
منطق را نیز به اختصار تدوین کرد که به
تجریدالمنطق شهرت یافت و بزرگانی چون
علامه حلی (متوفی ۷۲۶) آن را شرح کردهاند.
تجریدالاعتقاد از ارزشمندترین و محکمترین و در عین حال مختصرترین متون کلامی شیعی به شمار میآید و به سبب همین ویژگیها از زمان تألیف شهرت یافته و دانشمندان فرقههای مختلف اسلامی شروح و حواشی متعددی به
فارسی و
عربی بر آن نگاشتهاند.
قضاوتهای شارحان درباره این کتاب نشان میدهد که
خواجه در اقدام خود کاملاً موفق بوده است.
در میان شروح تجرید، برخی از شرح و حاشیهها اهمیت تاریخی دارند و قابل گزارشاند.
آقابزرگ طهرانی و
حاجی خلیفه و دیگران
شمار زیادی از شروح و تعلیقات و حواشی تجرید را معرفی کردهاند. در برخی از این شروح و حواشی به بررسی نقادانه نظریات
خواجه پرداخته شده است.
نخستین شرح تجرید،
کشف المراد علامه حلی، شاگرد خود
خواجه طوسی است. وی بر تجرید المنطق
خواجه و قواعد العقائد وی نیز شرح نوشته است. برخی معتقدند که اگر علامه آن را نمینوشت، شاید مقصود دقیق
خواجه از مباحث این اثر هیچگاه روشن نمیشد.
شرح علامه حلی بر تجرید در حوزههای شیعی به عنوان متن درسی علم کلام رواج فراوان دارد. علامه، به سبک «قال أقول» به شرح متن میپردازد. وی هر یک از مسائل کلامی را با عنوان خاصی و شماره معینی، متمایز میسازد. طرح مسئله و صورتبندی آن، تقریر دیدگاه مؤلف، مقایسه آن با مهمترین دیدگاههای دیگران، توضیح استدلال مؤلف و در مواضعی تکمیل آن از ویژگیهای شرح علامه حلی است. وی در مواضعی نیز به نوآوری مؤلف اشاره میکند، مانند بیان خاص نصیرالدین طوسی در برهان تطبیق در ابطال
تسلسل.
علامه حلی در موارد بسیار نادری به ناکامی خود از دستیابی به مراد مؤلف اعتراف، و تنها به گمانهزنی بسنده میکند. وی به پیروی از مؤلف، از «رؤوس ثمانیه» علم کلام سخن به میان نمیآورد. متأخران، علامه حلی را در کشف مقصود مؤلف ستودهاند.
دومین شرح مهم، تفرید الاعتماد ابوالعلاء بهشتی
است کهدر ربیعالآخر ۷۴۱/ اکتبر ۱۳۴۰ نگارشآن بهاتمام رسیده است. این شرح، مزجی و نسبت به کشفالمراد علامه، آسانیابتر است. ابوالعلاء ظاهراً شرح علامه حلی را ندیده بوده است. هدف عمده شارح، توضیح مقصود مؤلف و استدلال و دفاع از مبانی وی است و به همین سبب، مانند کشفالمراد، جز در موارد بسیار نادر به
نقد اندیشههای مؤلف نمیپردازد. روش وی چنین است که در آغاز، سخن مؤلف را در قالب عبارتهای بسیار گویا بازسازی میکند و آنگاه چالشهای موجود و یا محتمل را درباره دیدگاه مؤلف به صورت پرسش طرح میکند و به پاسخ آنها میپردازد. ابوالعلاء بهشتی در مواضع مختلفی به
ابواسحاق اسفراینی (۳۳۷- ۴۱۸ق/ ۹۴۹-۱۰۲۷م) با تعبیر استاد ارجاع میدهد. اسفراینی از دانشمندان اهل سنت است. وی در مبحث امامت ابتدا، بر اساس شیوه حاکم بر شرح، با آوردن دلیلهای قرآنی و روایی به دفاع از مواضع نصیرالدین میپردازد، اما در پایان مبحث امامت، با ادله
خواجه معارضت میکند.
سومین شرح مؤثر، از آن شمسالدین محمود بن عبدالرحمان بن احمد اصفهانی (۶۷۴-۷۴۱ق) است. این شرح تسدید (در برخی گزارشها: تشدید) القواعد فی شرح تجرید العقائد نام دارد و در مقایسه با شرح معروفی که بعد از اصفهانی، به وسیله قوشچی نوشته شد، به نام شرح قدیم معروف گردید. اصفهانی که هر دو شرح علامه حلی و اسفراینی را دیده است، شرح علامه را میستاید. هدف شارح توضیح مشکلات تجرید، کشف مقاصد آن، اشاره به مواضع قابل انتقاد و اعتراض، پاسخ به شبهههای مؤلف (نسبت به عقاید اهل سنت) در مباحث کلامی مانند امامت و نیز تمایز هسته سخن نویسنده از پوسته قابل رد آن است.
روش شارح به این صورت است: گزارش کامل سخن مؤلف در هر مسئله، توضیح مفاهیم کلیدی به صورت واضح و متمایز، تقریر دلیلهای مؤلف و تبدیل صورت مضمر قیاسها به شکل مصرّح و سرانجام جستوجو از مبانی دیدگاه نصیرالدین طوسی. روش اصفهانی از حیث پایبندی به رویآورد تحلیلی ستودنی است. وی از دراز دامنی ملالانگیز و کوتاهنویسی ابهامزا اجتناب میکند. شارح، نظام کلی کتاب را از حیث کلام فلسفی مقبول یافته، اما با گرایش به نظام کلامی ـ فلسفی در سنت اشعری به نقد تجرید میپردازد. از ویژگیهای اصفهانی، بسندهنکردن به دستنویس واحد از متن و بررسی مقایسهای دستنویسهای متعدد است. شارح بر خلاف مؤلف و دو شرح یاد شده، به اجمال
علم کلام را تعریف میکند. تعریف وی (بحث از اموری که معاد و مباحث متعلق به معاد از آنها معلوم میگردد) در تاریخ تعریف علم کلام دارای نوآوری است
و جرجانی (۷۴۰-۸۱۶ق/ ۱۳۳۹-۱۴۱۳م) نیز در رساله التعریفات آن را بدون ارجاع به اصفهانی آورده است.
بر شرح اصفهانی حاشیه و تعلیقات بسیاری نوشته شد. مهمترین آنها، حاشیه
میر سید شریف جرجانی است. حاشیه جرجانی مفصل است و آن را از جهت دقت و ژرفنگری ستودهاند.
چهارمین شرح مؤثر، از آن
علی بن محمد قوشچی (د ۸۷۹ق/۱۴۷۴م) معروف به شرح جدید است. قوشچی تجرید را از جهت محتوا، نظاممندی و دقت ستوده است و با اشاره به اهتمام دانشمندان در شرح و توضیح آن، از شرح اصفهانی و حاشیه جرجانی بر آن به نیکی یاد میکند، اما تجرید را هنوز نیازمند شرح و توضیح میداند. انگیزه قوشچی از شرح، زدودن دشواریها، روشنکردن موارد
ابهام، تقریر قواعد و تفسیر مقاصد تجرید است تا از این طریق بتواند فواید این اثر را بیشتر در دسترس افراد قرار دهد.
شرح وی مزجی است. افزون بر توضیح عبارتهای مؤلف، به نقد آنها نیز میپردازد. شرح قوشچی به آثار فخرالدین رازی، المواقف، و شرح آن و المقاصد و شرح آن نیز ناظر است و مطالعه تطبیقی، رهیافت غالب در این شرح است. این شرح، در دو دوره شیراز و اصفهان (دنباله مقاله) مورد بررسی، بحث و چالش قرار گرفت و به همین سبب حاشیه و تعلیقههای فراوانی بر آن نوشته شد. مشهورترین حواشی بر شرح قوشچی، طبقات الجلالیة و الصدریة است که بر مجموعه حاشیههای قدیم، جدید و جدیدتر
دوانی و
صدرالدین دشتکی اطلاق میشود.
رقابت دو مدرسه جلالیه و صدریه در
شیراز به چالش در مباحث شرح جدید دامن زد. شاگردان دوانی و دشتکی، کسانی چون خفری، غیاثالدین منصور، نیریزی و … به نگارش حواشی و داوری میان استادان خود پرداختند. در میان حواشی دوره اصفهان، دو حاشیه خوانساری و اردبیلی معروفترند. چالش دانشمندان درباره مباحث شرح جدید تجرید، مباحث فلسفی، معرفتشناختی و عرفانی فراوانی را به میان آورد. معمای جذر اصم یا شبهه «کل کلامی کاذب»، به عنوان مثال، در طبقات الجلالیة و الصدریة به میان آمده است و موضوع تکنگاریهای فراوان در این دوره گردید.
مفصلترین شرح تجرید از آنِ
عبدالرزاق لاهیجی (د ۱۰۵۱ق/۱۶۴۱م)، متکلم شیعی در دوره اصفهان است. این شرح مزجی است و
شوارق الالهام فی شرح تجرید الکلام نام دارد. لاهیجی شرح دیگری نیز به نام مشارق الالهام دارد و این هر دو ناتماماند. شارح کوشش پیشینیان را از دستیابی به مقصود نویسنده ناموفق میانگارد، اما به همه آنها نظر دارد. از ویژگیهای شرح لاهیجی، تعدد منابع و رویآوردهای گوناگون نویسنده در طرح مسائل است. وی با رویآوردهای فلسفی، کلامی و عرفانی به تحلیل مسائل میپردازد و در مواضع گوناگون به آثار پیشینیان ارجاع میدهد و بدون بیان نام، اندیشههای استاد خود
ملاصدرا را نیز به میان میآورد. لاهیجی را در اخذ رهیافت کثرتگرایانه باید از ملاصدرا ملهم دانست، اگر چه مبانی وی با حکمت متعالیه صدرایی متفاوت است.
در میان شروح و ترجمههای معاصر از شرح
ابوالحسن شعرانی باید یاد کرد. وی با توجه به شرحهای پیشین به ویژه کشفالمراد، میکوشد تا مقصود نویسنده و تقریر دلیلهای وی را به زبان فارسی، توضیح دهد. وی آگاهانه از اخذ رویآورد عرفانی و نیز رهیافت تفسیری و روایی در شرح تجرید خودداری میکند.
شرح قدیم و شرح جدید تجرید دارای حواشی و تعلیقات مهمی است، از جمله: حاشیه محقق جرجانی (متوفی ۸۱۶) بر شرح قدیم، به نام حاشیه تجرید
حاشیه قدیم و حاشیه جدید و حاشیه أجدّ، هر سه از جلال الدین محمد دوانی (متوفی ۹۰۸)
و دو حاشیه از صدرالدین محمد دشتکی شیرازی (متوفی ۹۴۸).
مجموع سه حاشیه دوانی و دو حاشیه صدرالدین ــ که ایرادات و اعتراضات این دو تن نسبت به حواشی یکدیگر بر شرح جدید است ــ به طبقات الجلالیة و الصدریة معروف شده است. جالب توجه است که پس از
مرگ صدرالدین،
فرزند او میرغیاث الدین منصور حسینی دشتکی (متوفی ۹۴۹) به جای
پدر، جواب آخرین اشکالات دوانی را در حاشیه دیگری بر شرح تجرید تدوین کرد.
این حاشیهها که بر شرح جدید نوشته شدهاند، اهمیت بسیاری دارند و موردتوجه اندیشمندان مختلف
شیعه و
سنی قرار گرفته و سبب مناقشات کلامی و حتی فلسفی فراوانی گردیدهاند. همچنین نقدها و شروح فراوانی بر آنها نوشته شده است.
تجریدالاعتقاد برای اولین بار همراه با شرح علامه حلّی در ۱۳۱۱ چاپ شد.
از این کتاب چاپهای مختلفی موجود است که از میان چاپهای منقح آن میتوان به تصحیح محمدجواد حسینی جلالی که در ۱۴۰۷ در
قم منتشر شد اشاره کرد. از میان چاپهای مختلف کشف المراد نیز میتوان چاپ
حسن حسن زاده آملی را که در همان سال در قم، به چاپ رسید ذکر نمود. این کتاب به قلم
ابوالحسن شعرانی به فارسی ترجمه و شرح شده است.
(۱) طهرانی، آقا بزرگ، الذریعة.
(۲) ابنسینا، حسین بن عبدالله، الاشارات و التنبیهات، منطق، تهران، به کوشش محمود شهابی، ۱۳۳۹ش.
(۳) اصفهانی، محمد، تشدید القواعد، نسخه خطی موجود در کتابخانه مرکز.
(۴) ابوالعلاء بهشتی، محمد، تفرید الاعتماد، نسخه خطی موجود در کتابخانه مرکز.
(۵) اعسم، عبدالامیر، الفیلسوف نصیرالدین طوسی، بیروت، ۱۹۸۰م.
(۶) امین، محسن، اعیان الشیعة، به کوشش حسن امین، بیروت، ۱۳۷۹ق/۱۹۵۹م.
(۷) تامر، عارف، اربع رسائل اسماعیلیة، سلمیه، ۱۹۵۲م.
(۸) تفتازانی، مسعود، شرح المقاصد، به کوشش عبدالله عمیره، بیروت، ۱۹۸۲م.
(۹) جرجانی، علی، التعریفات، بیروت، ۱۹۹۰م.
(۱۰) حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون.
(۱۱) خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م.
(۱۲) سبزواری، هادی، اسرار الحکم، تهران، ۱۲۸۶ق.
(۱۳) سرکیس، یوسفالیان، معجم المطبوعات العربیة و المعربة، قاهره، ۱۳۴۶ق/ ۱۹۲۸م.
(۱۴) شورا، خطی.
(۱۵) شیبی کامل، مصطفی، الفکرالشیعی و النزعات الصوفیة، بغداد، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.
(۱۶) طبری، محمدعلی، زبدةالآثار، تهران، ۱۳۷۲ش.
(۱۷) حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، به کوشش ابراهیم موسوی زنجانی، بیروت، ۱۳۹۹ق/ ۱۹۷۹م.
(۱۸) فرحات، هانی نعمان، الخواجة نصیرالدین طوسی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
(۱۹) فرامرز قراملکی، احد، معمای جذر اصم در حوزه فلسفی شیراز، خردنامه صدرا، ۱۳۷۵ش، شم ۴.
(۲۰) فرامرز قراملکی، احد، الهندسة المعرفیة للکلام الجدید، بیروت، ۱۴۲۳ق/۲۰۰۲م.
(۲۱) قمی، عباس، الکنی و الالقاب، نجف، ۱۳۷۶ق/۱۹۵۷م.
(۲۲) قوشچی، علی، شرح التجرید، تهران، ۱۲۰۸ق.
(۲۳) مدرس رضوی، محمدتقی، احوال و آثار … نصیرالدین طوسی، تهران، ۱۳۵۴ش.
(۲۴) مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه بزرگ اسلامی.
(۲۵) نصیرالدین طوسی، محمد، تجریدالاعتقاد، ضمن کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، تألیف علامه حلّی، ص ۳۴۸، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۰۷.
(۲۶) نصیرالدین طوسی، محمد، قواعـد العقائد، همراه تلخیص المحصل، بهکـوشش عبدالله نورانـی، تهران، ۱۳۵۹ش.
(۲۷) نعمه، عبدالله، فلاسفة الشیعة، بیروت، دارالمیاه.
(۲۸) واعظزاده خراسانی، محمد، بحثی پیرامون شوارق الالهام فی شرح تجرید الکلام، یادنامه حکیم لاهیجی، تهران، ۱۳۷۴ش.
(۲۹) واندیک، ادوارد، اکتفاء القنوع بما هو مطبوع، قاهره، ۱۸۹۷م.
(۳۰) فکرت، محمد آصف، فهرست الفبائی کتب خطی کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی، مشهد ۱۳۶۹ ش.
(۳۱) منزوی، علینقی، دانش پژوه، محمدتقی، فهرست کتابخانه مدرسة عالی سپهسالار، ج ۳، تهران ۱۳۴۰ ش، ج ۴، تهران ۱۳۴۶ ش.
(۳۲) مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، الحاشیة علی الهیات الشرح الجدید للتجرید، چاپ احمد عابدی، قم ۱۳۷۵ ش.
(۳۳) نصیرالدین طوسی، محمد، تلخیص المحصل، چاپ عبداللّه نورانی، تهران ۱۳۵۹ ش.
(۳۴) مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار.
(۳۵) مطهری، مرتضی، آشنائی با علوم اسلامی، ج ۲، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۳۶) احمدی، احمد، «اجمالی از سیر فلسفه اسلامی بعد از ابن رشد»، در فلسفه در ایران: مجموعه مقالات فلسفی، تهران: حکمت، (۱۳۵۸ ش).
(۳۷) داوری، رضا، «پیدایش و بسط علم کلام»، در فلسفه در ایران: مجموعه مقالات فلسفی.
(۳۸) صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، شرح اصول الکافی، چاپ سنگی تهران ۱۳۹۱.
(۳۹) کنتوری، اعجاز حسین، کّشف الحجب و الاستار عن اسماء الکتب و الاسفار، قم ۱۴۰۹.
(۴۰) فاضل، محمود، فهرست نسخههای خطی کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد، تهران ۱۳۵۵ـ۱۳۶۱ ش.
(۴۱) حسینی، احمد، فهرست نسخههای خطی کتابخانه عمومی حضرت آیة اللّه العظمی نجفی مرعشی، قم ۱۳۵۴ـ۱۳۷۴ ش.
(۴۲) انوار، عبداللّه، فهرست نسخ خطی کتابخانه ملی، تهران ۱۳۴۳ـ ۱۳۵۸ ش.
(۴۳) نسخههای خطی: نشریه کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ج ۵، زیرنظر محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۶ ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله « تجریدالاعتقاد»، شماره۳۲۹۲. دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تجریدالاعتقاد»، شماره۵۷۸۸.