تجارب الامم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تَجارِبُ الْاُمَم، عنوان یکی از مشهورترین منابع تاریخی، نوشته
ابوعلی مسکویه (ه م)، مورخ، فیلسوف، پزشک و ادیب پرآوازۀ ایرانی.
تجارب الامم
تاریخ عمومی جهان، و مشتمل بر اخبار و رویدادها از آغاز تا روزگار مؤلف است.
بسیاری از مورخان پیشین و در رأس همه
طبری ، در نگارش
تاریخ ، روش روایی را برگزیده، و تنها به گردآوری اخبار و روایات با ذکر سلسله سندها پرداختهاند. این گروه از مورخان در تاریخنگاری، عنصر
عقل و
خرد را دخالت نمیدهند و «نقل» را مرجح میشمارند. از اینرو، روایات مختلف و گاه متضاد را بدون هیچگونه دخل و تصرف و تهذیب و پالایش گرد میآورند و عرضه میکنند،
اما
ابوعلی مسکویه شیوهای دیگر پیش گرفته، و با حذف سلسله سندها از یکسو، و انتخاب و تهذیب روایاتی که به نظر او درستتر است، و نیز برخی اظهار نظرها و تحلیلها از سوی دیگر، کوشیده است تا ساختاری یکدست، پیوسته و منسجم از تاریخ به دست دهد. از اینرو، وقایعی را درخور ذکر و دارای ارزش تاریخی دانسته است که سازگار با عقل و
منطق ، و به دور از مبالغه و
خرافات باشد، تا انسان در زندگی فردی و اجتماعی بتواند از آن عبرت گیرد و بر تجارب خویش بیفزاید.
از اینرو، محققان تجاربالامم را نوعی تاریخ تحلیلی دانستهاند که مؤلفِ فیلسوف آن برای نخستینبار در تاریخنگاری عصر اسلامی، حوادث را مورد تحلیل و دقت عقلانی قرار داده است.
در نظر ابوعلیمسکویه تاریخ بشر آزمایشگاهی برای تحصیل
تجربه و استفاده از آن در سیاست مدن و تدبیر منزل و تهذیب اخلاق است و بر آن است که ذکر حوادث یا واقعهنگاری صرف نمیتواند این هدف را تحقق بخشد، مگر آنکه حوادث مشابه با یکدیگر مقایسه شود و علل و اسباب پیروزیها، شکستها، ظهور و انقراض دولتها ذکر گردد.
البته گفتنی است که ابوعلی مسکویه نیز همچون
ابن خلدون در عملی ساختن دیدگاههای خود نسبت به فلسفه تاریخ ــ آنگونه که هر دو در مقدمه کتاب خود گفتهاند ــ توفیق چندانی نیافته، و در بیشتر موارد تنها به وقایعنگاری صرف روی آورده است.
در برخی از منابع نام این کتاب را تجارب الامم و عواقب الهمم
ضبط کردهاند، ولی چنانکه مؤلف خود در مقدمه کتاب تصریح کرده
و بسیاری منابع دیگر نیز همان را آوردهاند،
نام اصلی کتاب تجارب الامم است (در برخی منابع صورت کوتاه شدۀ التجارب نیز دیده میشود
) و احتمالاً کاتبان به پیروی از سجعگرایی معمول در نامگذاری کتابها، خود عبارت تعاقب الهمم را افزودهاند.
گرچه ابوعلی در مقدمه کتاب پادشاه ممدوح خود را بسیار میستاید، اما به نام او تصریح نمیکند
با اینهمه، از آنجا که خود را کارگزار ویژۀ ممدوح دانسته،
و شرح رویدادها را نیز تا ۳۶۹ق/ ۹۷۹م، یعنی اواخر پادشاهی
عضدالدوله (۳۲۴-۳۷۲ق/۹۳۶-۹۸۲م) پی گرفته، پیدا ست که کتاب به نام همین پادشاه نامدار
آلبوی ه (ه م) مصدّر شده است.
تجارب الامم مانند هر تاریخ عمومی دیگر از دو بخش تشکیل شده است: بخشی برگرفته از منابع، و بخشی که گزارش روزگار مؤلف است. این بخش دوم از مهمترین و معتبرترین منابع تاریخ آل
بویه در قرن ۴ق/۱۰م بهشمار میرود.
ابوعلی مسکویه آغاز این بخش را که با شرح حوادث سال ۳۴۰ق/۹۵۱م شروع میکند، میگوید: «بیشتر گزارشهایی که پس از این سال میآورم، از مشاهدهها و دیدههای خود من، یا گزارشی است همسنگ دیدههای من که از دیگران شنیدهام».
ابوعلی حدود ۱۲ سال مصاحب و ندیم خاص
ابومحمد مهلّبی ، وزیر
معزالدوله بویهی بود؛ سپس به مدت ۷ سال (۳۵۳-۳۶۰ق/۹۶۴-۹۷۱م) در خدمت و مصاحبت
ابوالفضل ابن عمید ، وزیر رکنالدوله و خازن کتابخانه او در
ری بود و پس از آن، در
شیراز به عضدالدوله پیوست و در زمرۀ ندیمان و رسولان او درآمد و خازن کتابخانه و
بیتالمال وی شد و تا
مرگ این سلطان در آن مقام بود. از اینرو، مؤلف در مقام کارگزار دولت آل
بویه، خود شاهد و ناظر بسیاری از رویدادهایی بوده که در کتابش به شرح باز گفته، و یا به تصریحِ خود، از دولتمردان دیگر شنیده است.
در کهنترین و معتبرترین نسخه تجارب الامم، کتاب بر پایه دورههای تاریخی به ۶ بخش تقسیم شده است: بخش یکم، رویدادهای روزگار پیشدادیان تا ۳۷ق؛ بخش دوم، سالهای ۳۸-۱۰۳ق؛ بخش سوم، ۱۰۴-۱۹۱ق؛ بخش چهارم، ۱۹۱-۲۳۳ق؛ بخش پنجم، ۲۳۴-۳۲۶ق؛ و بخش ششم، ۳۲۶- ۳۶۹ق.
در این مقاله، کتاب تجارب الامم در دو بخشِ کلی «پیش از اسلام» و «دورۀ اسلامی» بررسی میشود:
این بخش مشتمل است بر مقدمه و شرح رویدادهای دوران سلسلههای اساطیری پیشدادیان و کیانیان، ماجراهای اسکندر و دودمانهای تاریخی
اشکانیان و
ساسانیان و معاصران ایشان.
ابوعلی مسکویه در مقدمه کتاب به اجمال دربارۀ
تاریخنگاری سخن گفته، و انگیزۀ خود را از تألیف کتاب تجاربالامم چنین آورده است: خوانندگان و جویندگان تاریخ از سرگذشت مردمان و کارنامه شاهان و سرگذشت کشورها پند گیرند تا آزمون گذشتگان، راهنمای آیندگان باشد و از آنچه مایه گرفتاری گذشتگان بوده، دوری جویند و به آنچه مایه نیکبختی دیگران بوده است، چنگ زنند.
از اینرو، محور مطالب کتاب، پندآموزی از رویدادهای تاریخی است و عنوان کتاب (تجارب الامم) هم منبعث از همین نگرش نویسنده به تاریخ است. گذشته از این، ابوعلی به رویدادهای تاریخی خردورزانه مینگرد که از این لحاظ ــ به گفته کائتانی ــ به اصولی نزدیک میشود که مورخان معاصر غربی از آن پیروی میکنند.
از همینرو، نویسنده شرح رویدادهای پیش از طوفان
نوح را که به گفته او نمیتوان از نگاه خردورزی چندان دل بـه آنها بست و حتـی
معجزههای پیامبران را ــ که از آنها پندی نتوان گرفت ــ یکسره فرو نهاده، ولی به رویدادهایی که از «بختِ» کسان، نه خواست کسـی، روی داده ــ هرچند پندی در آنها نباشد ــ پرداخته است.
ابوعلی در شرح رویدادهای پیش از
اسلام از منبع یا منابع خود نام نبرده، ولی پیدا ست که مانند مورخان دیگر آن عصر، بر تاریخ پرآوازۀ
محمد بن جریر طبری که به گفته خود او، آن را نزد
ابن کامل (ه م) خوانده، متکی بوده است.
گرچه تجارب الامم تاریخ عمومی است، ولی هسته اصلی و قسمت اعظم مطالب این بخش به تاریخ ایران اختصاص دارد؛ چنانکه از عنوان فصلهای این بخش («پیشدادیان و معاصران ایشان»، «کیانیان و معاصران ایشان» و...) پیدا ست، ابوعلی مسکویه افسانههای یهودی را رها کرده، و از تاریخ
عربستان پیش از اسلام، فقط به رویدادهایی اشاره کرده است که مستقیماً با تاریخ
ایران مرتبطاند.
افزون بر این، مورخ در تجارب الامم بر پایه اصول تاریخنگاری خود، از یکسو مطالب منابع خود را بسیار تلخیص کرده، یا از روایات مختلف یکی را برگزیده، و از سوی دیگر، گزارشهای افسانهآمیز را به کلی رها کرده، یا در صورت اشاره به آنها، توجیه و تفسیر عقلانی و خردپسندانهای از آنها کرده است؛ مثلاً مارهایی را که بر کتف بیوراسب (
ضحاک ) روییده، به دو زائدۀ گوشتین تعبیر کرده است که ضحاک به خواست خود آنها را چون دو دست خویش میجنبانید تا فرودستان و نابخردان از وی بهراسند.
دیوان (شیاطین) روزگار طهمورث را به بزهکاران (اشرار) تفسیر میکند
و مطابق دیدگاههای خود، مبنی بر سودمندی و پندآموزی تاریخ، داستان معروف آرش کمانگیر را در جنگ منوچهر با افراسیاب، نادیده میگیرد و صرفاً به این جمله بسنده میکند که «ایرانیان در اینباره داستانها گویند که در گزارش آنها سودی نباشد».
همچنین، بدان سبب که در اخبار مربوط به جنگهای منوچهر با پورِتور پندی ندیده، از شرح آنها خودداری کرده است.
ابوعلی مسکویه دربارۀ رفتن کیکاووس به
آسمان و ساختن شهر «گنگ دژ» که گفتهاند در میان آسمان و
زمین معلق بوده است، میگوید: پارسیان را افسانههایی است نشدنی.
وی عامل
جنگ میان
ایران و توران را پادشاهی (فریدون) میداند که کشور را میان فرزندان خویش بخش کرد.
اما از آنجا که مورخ به سودمندی تاریخ باور دارد، کوشیده است تا اندرزهای پادشاهان و بزرگان ایران را عیناً از منبع خود نقل کند (مثلاً برای سخنان منوچهر، نک
). افزون بر این، متنِ یک اندرزنامه (عهد
اردشیر ) و نیز متن زندگانینامه خودنگاشتِ
خسرو انوشیروان ساسانی را با عنوان «ذکر قطعة من سیرة انوشروان و سیاساته» آورده است که هیچیک در
تاریخ طبری نیست و دومی فقط در تجارب الامم باقیمانده است.
عهد اردشیر منقول در تجارب الامم
که مشتمل است بر وصایای سیاسی
اردشیر بابکان (سل ۲۲۴-۲۴۰م) به شاهان بعدی، دارای مطالب گوناگونی از این قبیل است: تأکید بر اتحاد دین و دولت؛ براندازی فرقههای بدعتگذار؛ طبقات چهارگانه رعایا («جنگجویان»، «روحانیون»، «دبیران و منجمان و پزشکان»، و «صنعتگران و بازرگانان و کشاورزان»)؛ پرهیز از سهو، تنآسایی،
بخل ،
خشم ،
ستم و
حسد ؛ و تأکید بر میانهروی. از مطالب مهم عهد اردشیر، سفارش پادشاه به انتخاب ولیعهد خوب است. او توصیه میکند که شاه نباید نام جانشین خود را آشکار کند.
مطالب این اندرزنامه با نامه تَنْسَر (از روحانیان معروف اوایل دورۀ ساسانی) همانندیهایی دارد و چنانکه از نام آن پیداست، اصل آن احتمالاً به اوایل دورۀ ساسانی باز میگردد، اما متن فعلی در اواخر دورۀ ساسانی تدوین شده است.
اصل پهلوی عهد اردشیر از میان رفته، اما گذشته از متن منقول در تجارب الامم، چند تحریر عربی دیگر از آن باقیمانده است (دربارۀ این تحریرها، نک
). عهد اردشیر به کوشش احسان عباس در ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م در
بیروت به چاپ رسیده است.
عهد اردشیر در دورۀ اسلامی معروف بوده، و در بسیاری از کتابهای تاریخ و ادب از آن یاد شده است.
به گفته
جاحظ ،
دبیران از عهد اردشیر و امثال بزرگمهر استفاده میکردند و به گفته مبرد،
یکی از کتابهایی که
مأمون به معلم الواثق بالله دستور داد که بر او بخواند، عهد اردشیر بود.
زندگانینامه خود نگاشت یا سرگذشت نامه خسرو انوشیروان («ذکر قطعة من سیرة انوشروان و سیاساته») که متن آن تنها در تجارب الامم باقیمانده است، از منابع مهم در شناخت دورۀ پادشاهی خسرو انوشیروان محسوب میشود. این متن احتمالاً همان کتابی است که
ابن ندیم در یکجا آن را الکارنامج فی سیرة انوشروان
و در جای دیگر
التاج فی سیرة انوشروان نامیده، و گفته است که
ابن مقفع آن را به عربی برگردانده، و
ابان لاحقی (ه م) آن را به
شعر عربی درآورده است.
«کارنامهانوشیروان» درمیان نویسندگان دورۀ اسلامی معروفبوده و افزون بر ابنندیم،
ابن بلخی نیز بدان استناد کرده است. متن منقول در تجارب الامم چنین آغاز میشود: «در آنچه انوشروان دربارۀ زندگی خویش نوشته است، خواندم». این زندگینامه که مطالب آن به روایت اول شخص نقل شده، دارای ۱۲ بخش است که هریک با جمله «قال انوشروان» آغاز میشود.
در بخش یکم و دوم، انوشیروان توطئه گروهی
بدعتگذار را شرح میدهد که رهبر آنها در ملاقات با او شجاعانه عقاید خود را ابراز میکند و حتی قتل شاه را واجب میشمرد؛ بخشهای سوم و چهارم مشتمل است بر سیاستهای مملکتداری انوشیروان؛ در بخش پنجم او از معتقدان به دینی جز زردشتی (احتمالاً
مسیحیان نسطوری) سخن میگوید که اشراف مملکت پنهانی آن را تبلیغ میکردند؛ بخش ششم مشتمل بر مذاکرۀ انوشیروان با قبایل ترک شمالی (هونها) است که به اتحاد با ایشان انجامید؛ در بخش هفتم او از کارهای خود در بیست و هشتمین سال حکومتش (۵۵۹م) سخن میگوید؛ در بخش هشتم به کار معتمدانی پرداخته است که برای رسیدگی به امر مالیاتها مأمور شده بودند؛ و در بخش نهم از پیمان بستن شاه با ۴ دسته از ترکان ناحیه خزر در سی و هفتمین سال سلطنتش (۵۶۸م) سخن میرود. اظهار ندامت خاقان بزرگ از عهدشکنیهای خود و تأکید بر دادگری، توجه پادشاه به روشهای حکومتی اقوام دیگر و
تسامح و
تساهل مذهبی او، از دیگر بخشهای این زندگینامه است.
از متن «سیره انوشروان» ۵ ترجمه فارسی با عنوانهای مختلف در دست است:
۱. «کارنامه انوشیروان»، ترجمه محمد محیط طباطبایی، شرق، تهران، ۱۳۰۹- ۱۳۱۰ش، دورۀ اول، ص ۵۵۲- ۵۵۹، ۵۹۰-۶۰۲.
۲. یادداشتهای خسرو انوشیروان دادگر، ترجمه علیاصغر رحیمزاده، تهران، ۱۳۱۰ش.
۳. «قطعهای از سیرت انوشروان و سیاستهای او»، ترجمه محمد محمدی، الدراسات الادبیة، بیروت، ۱۳۴۰ش، س ۳، شم ۴، ص ۳۴۷- ۳۷۸ش.
۴. «رفتارنامه انوشروان»، ترجمه محمدعلی امام شوشتری، بررسیهای تاریخی، تهران، ۱۳۴۸ش، س ۴، شم ۵ و ۶، ص ۲۳۷-۲۵۴.
۵. «بخشی از زندگینامه و کشورداری انوشروان»، تجارب الامم، ترجمه ابوالقاسم امامی، تهران، ۱۳۶۹ش، ۱/ ۱۶۹- ۱۸۱.
«سیرة انوشروان» به قلم گرینیاسکی به زبان فرانسوی نیز ترجمه شده است.
باید گفت که توجه ابوعلی مسکویه به
تاریخ و فرهنگ
ایران پیش از
اسلام و تألیف این بخش از کتاب احتمالاً به سیاستهای ممدوح او، عضدالدوله در احیای شاهنشاهی ایران در مقابلخلفای عباسی مربوط میشود؛ بهویژه که گفتهاند،
عضدالدوله نخستین فرمانروای ایران دورۀ اسلامی است که گویا خود را بهطور رسمی شاهنشاه نامیده است.
همانگونه که کریستنسن یادآور شده است، اگرچه بخش پیش از اسلامِ تجارب الامم به لحاظ اهمیت در پژوهشهای تاریخی، نه همپایه منابع دست اولی چون تاریخ طبری و تاریخ
حمزه اصفهانی ، بلکه مانند آثار مورخانی چون
ابن اثیر و
حمدالله مستوفی ، منبع درجه دوم محسوب میشود، ولی دو بخشِ «عهد اردشیر» و «سیره انوشروان» منقول در این کتاب، بیگمان از منابع دست اول در تاریخ و فرهنگ ایران دورۀ ساسانی است.
ابوعلی مسکویه در ذکر وقایع عصر اسلامی در تجاربالامم تا حدود سال ۲۷۰ق بیشتر بر تاریخ طبری اعتماد کرده است؛ بهخصوص ذکر وقایع سدۀ ۳ق/ ۹م در تجاربالامم به گونهای است که به نظر میرسد تاریخ طبری تنها مأخذ مؤلف بوده، و ابوعلی بدون هیچگونهتغییری در نثر طبری ــ بدون اینکه از وی نام برد ــ عبارتها را عیناً نقل کرده است (مثلاً نک
). بهعلاوه، ابوعلی مسکویه در نقل این روایات تنها به تاریخ ایران عنایت داشته، و از ذکر وقایعی که در سرزمینهای عربی یا روم اتفاق افتاده، و با ایران ارتباط نداشته است، به کلی چشم پوشیده، یا آنها را بسیار مختصر آورده است (مثلاً نک : وقایع سال ۲۳۰ و ۲۳۱ق
نیز نک : وقایع سال ۲۶۷ق
).
از اوایل سدۀ ۴ق/۱۰م که مؤلف، دیگر مأخذ کامل و معتبری همچون
تاریخ طبری را در دست نداشته، از منابع مهم و معتبر دیگر همچون کتاب
التاجی اثر
ابواسحاق ابراهیم صابی (د ۳۸۴ق) و تاریخ
ثابت بن سنان و تواریخ دیگر استفاده کرده، اما جز در مواردی اندک، نام آن نویسندگان را نیاورده است و از آنجا که این منابع امروزه در دسترس ما نیستند، این بخش از کتاب تجاربالامم از اهمیت ویژهای برخوردار است.
رودراوری
که ذیل تجاربالامم را نگاشته، کتاب
التاجی فی الدولة الدیلمیه اثر صابی را در اختیار داشته است و ضمن مقایسه آن با تجاربالامم میگوید: «اواخر کتاب التاجی به اواخر کتاب تجاربالامم بسیار شباهت دارد، چندانکه برخی عبارتها و الفاظ با هم یکی است». اگرچه متن کامل کتاب التاجی امروزه در دسترس نیست، اما کتاب
الوزراء اثر ابوالحسیـن هلال بن محسـن صابـی (د ۴۴۸ق) ــ نـوۀ وی ــ و بخشی از تاریخ او امروز در اختیار ماست (جلد هشتم از تاریخ وی به نام الملحق بذیل الرودراوری در بردارندۀ حوادث ۳۸۹-۳۹۳ق، چ تهران، ۱۳۷۹ش) و
هلال صابی بیشک کتاب جدش، یعنی التاجی را در اختیار داشته، و در کتاب خود از آن بهره برده است؛ چنانکه رودراوری نیز قطعاتی از التاجی را نقل کرده است.
شباهت برخی عبارات در تجاربالامم با الوزراء صابی، این نظر رودراوری را به خوبی اثبات میکند و نشان میدهد که هلال صابی و ابوعلی مسکویه، هر دو از کتاب التاجی بهره بردهاند.
نکته دیگری که از مقایسه تجاربالامم با الوزراء صابی به دست میآید، آن است که ابوعلی مسکویه و صابی، هر دو از کتاب تاریخ ثابت بن سنان که دربردارندۀ حوادث تاریخی از آغاز خلافت مقتدر تا ۳۶۰ق بوده است، نیز استفاده کردهاند. ابوعلی مسکویه در تجارب الامم تنها در ۳ مورد از ثابت بن سنان نام برده،
اما از مقایسه تجاربالامم با الوزراء چنین برمیآید که استفادۀ ابوعلی مسکویه از تاریخ ثابت بن سنان بیش از این بوده است؛ زیرا در چندین مورد، صابی روایاتی را از ثابت بن سنان با ذکر نام وی نقل کرده، و ابوعلی مسکویه همان روایتها را بدون آنکه از ثابت بن سنان نام برد، عیناً آورده است.
در یک مورد نیز ابوعلی مسکویه و صابی هر دو در نقل یک خبر به نام ثابت بن سنان اشاره دارند، اما روایت تجاربالامم مفصلتر از روایت الوزراء است.
به هر حال، میان کتابالوزراء و تجاربالامم در ذکر وقایع اواخر سدۀ ۳ و اوایل سدۀ ۴ق همانندیهای بسیاری است که نشان میدهد مؤلف هر دو کتاب در ذکر وقایع این سالها از منابعمشترک استفادهکردهاند.
این همانندیها بهاندازهای است که مصحح کتاب
الوزراء ، گاه اشتباهات یا افتادگیهای نسخه اساس خود را با اتکا بر تجاربالامم تصحیح یا تکمیل کرده است.
بیشک مهمترین بخش کتاب تجاربالامم شرح وقایعی است که بهروزگار مؤلف اتفاق افتاده، و این کتاب را بهمهمترین منبع سدۀ ۴ق و بهویژه تاریخ
آل بویه ،
بریدیان و
حمدانیان تبدیل کرده است
بهخصوص که مؤلف برخینامهها و توقیعات را که ارزش تاریخی بسیار دارند، ضمیمه کتاب کرده است.
بخشی از کتاب نیز حاصل دیدهها و شنیدههای خود مؤلف
و یا نقل از کسانی است که خود شاهد وقایع بودهاند.
همچنین اخباری که وی مستقیماً از قول وزیران آل
بویه، بهخصوص
ابوالفضل ابن عمید ــ که به گفته خـود ۷ سال نـدیـم وی بـوده اسـت
ــ و نیـز
ابومحمد مهلبی و
ابوالفتح ابن عمید نقل کرده است، از اهمیت فراوان برخوردارند.
ابوعلی مسکویه در ذکر حوادث سال ۳۴۰ق تصریح کرده که پس از این بیشتر آنچه را که نقل میکند، وقایعی است که یا خود شاهد آن بوده، یا از قول شاهدان عینی و بهویژه بزرگانی چون ابن عمید و ابومحمد مهلبی شنیده است.
این سخن برخلاف نظر برخی محققان، بیانگر آن نیست که مؤلف وقایع را به روز مینوشته است. قراین و شواهدی در دست است که نشان میدهد ابوعلی مسکویه بسیاری از وقایعی را که خود شاهد آن بوده، و یا از اشخاص موثق شنیده، بعدها به نگارش درآورده است؛ مثلاً مؤلف در ذکر وقایع ۳۴۰ق تا دست کم ۳۵۲ق هرجا از مهلبی (د ۳۵۲ق) و ابن عمید (د ۳۶۰ق) نقل قول میکند، عبارت «رحمةالله» و «رضیالله عنه» را به کار میبرد.
این اشاره نشان میدهد که وی وقایع این سالها را دست کم پس از
مرگ این دو وزیر، یعنی مدتها پس از ۳۴۰ق نگاشته است. بهعلاوه، خود ابوعلی مسکویه در ذکر وقایع سال ۳۴۰ق میگوید: «... مهلبی، رحمةالله، بیشتر وقایعی را که در روزگار خود او (یعنی دوران وزارتش) اتفاق افتاده بود، برایم نقل کرد»
حال آنکه مهلبی ۵ سال بعد، یعنی در ۳۴۵ق به وزارت معزالدوله درآمده است.
همچنین مؤلف در حوادث سال ۳۵۲ق در شرح ماجرای مسمومیت و قتل مهلبی یادآور میشود که این واقعه را مدتها بعد و «چون آن روزگار به سر آمد»
از شخصی به نام فیروز، پزشک معالج مهلبی شنیده است؛ نیز به هنگام ذکر فضایل ابوالفضل ابن عمید دربارۀ وقایع سال ۳۵۹ق میگوید: گوشهای از تدابیر ابن عمید را در سیرۀ عضدالدوله ذکر خواهد کرد
و سیرۀ عضدالدوله را ۶ سال بعد در وقایع سال۳۶۵ق آورده است. همچنین در ذکر وقایع سال ۳۶۱ق دربارۀ سوء تدبیر ابوالفتح ابن عمید یادآور میشود که در حوادث سال ۳۶۵ق به شرح مفصل آن خواهیم پرداخت.
با وجود این شواهد، دو احتمال متصور است: یکی اینکه ابوعلی مسکویه با اتکا بر آثار و منابع کتابخانههای غنی و معتبر ابن عمید و عضدالدوله که خود کتابدار آنها بوده،
نخستین نسخه کتاب تجاربالامم را تدوین کرده، و سپس در تحریر دوم برخی حوادث دیگر را که خود شاهد آنها بوده، و یا از افراد موثق شنیده، به آن افزوده است. در این صورت باید نگارش تجاربالامم را در ۳۴۰ق، یعنی حدود ۲۰ سالگی آغاز کرده باشد ــ که اندکی بعید مینماید. احتمال دیگر اینکه در برههای از زمان، یعنی پس از آنکه وزارت ابوالفضل ابن عمید، مهلبی و ابوالفتح ابن عمید به پایان رسیده (چون مؤلف از ایشان با عبارت رحمهالله یاد کرده)، و نیز دوران درخشش حکومت آل
بویه به سر آمده، و پریشانی همهجا را گرفته بود، ابوعلی مسکویه که خود شاهد بسیاری از وقایع تلخ آن روزگار بوده، بر آن شده که براساس منابع تاریخی موجود و نیز یادداشتها، دیدهها و شنیدههای خود کتابی در تاریخ به رشته تحریر درآورد تا به گفته خود
همگان از این تجارب بهرهمند شوند. در این صورت میتوان حدس زد که تجاربالامم به اقرب احتمال حدود سال ۳۷۵ق تألیف شده، یعنی زمانی که مؤلف در حدود ۵۵ سال داشته است.
اگر این احتمال را بپذیریم چند نکته مبهم دربارۀ تجاربالامم روشن میشود:
نخست اینکه مؤلف از کسی که کتاب به نامش مصدّر شده، یاد نکرده است و تنها در خطبه کتاب عبارت «مولانا الملک السیدالاجل، ولی النعم اطالالله بقاءه و... اعزّ سلطانه» را آورده است
که ظاهراً مرادش
صمصامالدوله بویهی است؛ چون ابوعلی مسکویه از ندیمان خاص صمصامالدوله و نیز از نزدیکان وزیر او،
ابن سعدان بوده است
و بهعلاوه برخی منابع دیگر نیز صمصامالدوله را با عبارت «مولانا الملک السید» یاد کردهاند.
برخی محققان بدون استناد به منبعی موثق و شاید تنها به این دلیل که مؤلف شرح وقایع را در ۳۶۹ق در دورۀ عضدالدوله به پایان برده است، گفتهاند که وی این کتاب را برای عضدالدوله نوشته است، حال آنکه اولاً در هیچیک از منابع کهن اشارهای به این امر نشده، و ابوعلی مسکویه تنها خازن کتابخانه وی بوده است، ثانیاً ابوعلی مسکویه در هیچ جای کتابش از عضدالدوله با القاب معمول و متعارف آن روزگار یاد نکرده است. مهمتر اینکه عضدالدوله مورخی رسمی همچون
ابواسحاق صابی را در اختیار داشته کهکتاب التاجی را برای وی نگاشته است
و به گفته رودراوری،
چون مؤلف بخشی از آن را به پایان میبرد، بر عضدالدوله عرضه میکرد و او پس از جرح و تعدیل و تأیید، دستور میداد آن را در کتابخانهاش نگهداری کنند. با این حال، بعید است که این فرمانروای
بویهی ابوعلی مسکویه را نیز به کار تاریخنگاری گمارده باشد. نکته دیگر اینکه وی در تجاربالامم از برخی امیران و وزیران آل
بویه ازجمله
ابن بقیه و
عزالدوله بختیار به شدت انتقاد کرده، و ابوالفتح ابن عمید را که ندیم وی بوده،
بیکفایت، بیتدبیر و پیرو هوا و هوس خوانده است.
باتوجه به اوضاع سیاسی و اجتماعی دورۀ آل
بویه، حتی ابوعلی مسکویه بیطرف و منصف ــ آنگونهکه برخیاز محققان در توجیه این انتقادات گفتهاند
ــ جسارت چنین کاری را نداشته است، مگر آنکه بنا بر احتمال دوم بپذیریم که وی تاریخش را سالها پس از مرگ آنان نوشته است. اگرچه این معنی را هم نمیتوان نادیده انگاشت که عضدالدوله، عموزادۀ خود، بختیار را دشمن میداشت و سرانجام نیز او را کشت؛ و سپس ابن عمید هم به دستور او به قتل رسید. بنابراین، ممکن است ابوعلی مسکویه به سابقه این دشمنی و حوادث، بختیار و ابن عمید را مورد
انتقاد قرار داده باشد. اما اینکه چرا مؤلف، با اینکه تا حدود سال ۴۲۰ق زنده بوده، نگارش تاریخ خود را در ۳۶۹ق بهطور ناگهانی به پایان برده است، بر ما روشن نیست. چهبسا در اوضاع و احوال آشفته دورۀ صمصامالدوله حادثهای اتفاق افتاده که وی نتوانسته است تألیف خود را ادامه دهد. احتمال دیگر نیز اینکه وی در نگارش تاریخ این دوره علاوه بر یادداشتهای خود تاریخ صابی را محور کار خود قرار داده بوده است و چون مقارن سال ۳۶۹ق ابواسحاق صابی مغضوب عضدالدوله شد و به زندان افتاد و درنتیجه، تاریخ وی نیمه تمام ماند، ابوعلی مسکویه دیگر منبعی موثق در دست نداشته است تا به ادامه نگارش تاریخ خود بپردازد.
برخلاف طبری که هرچه به پایان کتاب خود نزدیکتر شده، روایتها و شرح وقایع را خلاصهتر آورده است، ابوعلی مسکویه وقایع روزگار خود را مفصلتر نقل میکند.
وی که پیش از این، از شرح وقایعی که مربوط به ایران نبود، چشمپوشی میکرد، در جلد پایانی کتاب خود همه حوادث، حتی آنچه را که مربوط به سرزمینهای عربی و روم است، نیز آورده است.
از مهمترین مورخانی که در سدههای بعد در نگارش وقایع مربوط به دوران آل
بویه، تجاربالامم را اساس کار خود قرار دادهاند،
ابن اثیر که برخی اشتباهات وی را نیز اصلاح کرده است،
ابوالفدا و
ابن خلدون را میتوان نام برد. برخی از مورخان نیز مانند
رشیدالدین فضلالله (د ۷۱۸ق) در
جامع التواریخ ، و
سخاوی (د ۹۲۰م) در الاعلان بالتوبیخ از روش او پیروی کردهاند.
نخستینبار مجلدات ۱، ۵ و ۶ تجاربالامم میان سالهای ۱۹۰۹-۱۹۱۷م به کوشش کائتانی به صورت تصویری و سپس مجلدات ۵ و ۶ آن در ۱۹۱۴م به کوشش آمدرز در
قاهره منتشر شد. ابوالقاسم امامی تمام اجزاء کتاب در ۸ جلد به همراه ذیل رودراوری بر تجاربالامم و جلد ۸ از تاریخ هلال صابی را در ۱۳۷۹ش در
تهران منتشر کرده است.
(۱) ابن اثیر، الکامل.
(۲) ابن بلخی، فارسنامه، به کوشش گ لسترنج و ر ا نیکلسن، لندن، ۱۹۲۱م.
(۳) ابن خلکان، وفیات.
(۴) ابن ندیم، الفهرست.
(۵) ابوسلیمان سجستانی، محمد، صوانالحکمة، به کوشش عبدالرحمان بدوی، تهران، ۱۹۷۴م.
(۶) ابوعلی مسکویه، احمد، تجارب الامم، به کوشش ابوالقاسم امامی، تهران، ۱۳۷۹ش/۲۰۰۱م.
(۷) ابوعلی مسکویه، احمد، تجارب الامم، احمد، قاهره، ۱۳۳۳ق/۱۹۱۵م.
(۸) امامی، ابوالقاسم، مقدمه بر ترجمه تجارب الامم ابوعلی مسکویه، تهران، ۱۳۶۹ش.
(۹) امین، محسن، اعیان الشیعة، بیروت، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م.
(۱۰) تفضلی، احمد، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، به کوشش ژاله آموزگار، تهران، ۱۳۷۶ش.
(۱۱) ثعالبی مرغنی، حسین، غرر اخبار ملوک الفرس و سیرهم، به کوشش زُتنبرگ، پاریس، ۱۹۰۰م.
(۱۲) جاحظ، عمرو، رسائل، به کوشش عبدالسلام محمدهارون، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۵م.
(۱۳) رودراوری، محمد، ذیل تجارب الامم، قاهره، ۱۳۳۴ق/۱۹۱۶م.
(۱۴) سجادی، صادق و هادی عالمزاده، تاریخنگاری در اسلام، تهران، ۱۳۸۰ش.
(۱۵) صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش محمدیوسف نجم، ویسبادن، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
(۱۶) طبری، تاریخ، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۶۴م.
(۱۷) عباس، احسان، مقدمه و حاشیه بر عهد اردشیر، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
(۱۸) قفطی، علی، تاریخ الحکماء، به کوشش یولیوس لیپرت، لایپزیگ، ۱۳۲۱ق/۱۹۰۳م.
(۱۹) کریستنسن، آرتور، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه غلامرضا رشید یاسمی، تهران، ۱۳۵۱ش.
(۲۰) مجمل التواریخ و القصص، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، ۱۳۱۸ش.
(۲۱) محمدی ملایری، محمد، تاریخ و فرهنگ ایران در دورۀ انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی (دل ایرانشهر)، تهران، ۱۳۷۵ش.
(۲۲) مسعودی، علی، التنبیه والاشراف، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۹۳م.
(۲۳) مسعودی، علی، مروج الذهب، به کوشش شارل پلا، بیروت، ۱۹۶۵م.
ابن خلدون، العبر.
(۳) ابوحیان توحیدی، علی، الامتاع و المؤانسة، به کوشش احمد امین، بیروت.
(۵) ابوالفدا، المختصر فی اخبارالبشر، بیروت، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
(۷) امامی، ابوالقاسم، مقدمه و حاشیه بر تجاربالامم (نک : هم، ابوعلی مسکویه).
(۸) ثعالبی، عبدالملک، یتیمةالدهر، قاهره، ۱۳۵۲ق/۱۹۳۴م.
(۹) رودراوری، محمد، ذیل تجارب الامم، به کوشش ابوالقاسم امامی، تهران، ۱۳۷۹ش.
(۱۰) سجادی، صادق و هادی عالمزاده، تاریخنگاری در اسلام، تهران، ۱۳۸۰ش.
(۱۱) صابی، هلال، الوزراء، به کوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، ۱۹۵۸م.
(۱۲) طبری، تاریخ؛ فضایلی، محمد، مقدمه بر ترجمه تجاربالامم، تهران، ۱۳۶۶ش؛
(۱۳) قلقشندی، احمد، صبحالاعشی، به کوشش یوسف علی طویل، دمشق، ۱۹۸۷م.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تجارب الامم»، ج۱۴، شماره۵۷۷۴.