تبری هود (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
به فرموده خداوند در
قرآن،
حضرت هود علیهالسلام
خدا و قومش را به عنوان
گواه گرفت که
از شرک قومش و معبودان باطلش تبری بجوید.
هود علیهالسّلام
خدا و قومش را برای تبری جستن
از شرک به عنوان
شاهد گرفت:
قالوا یـهود... • ان نقول الا اعترک بعض ءالهتنا بسوء قال انی اشهد الله واشهدوا انی بریء مما تشرکون. گفتند: «ای هود!. .. ما (درباره تو) فقط میگوییم: بعضی
از خدایان ما، به تو
زیان رسانده (و عقلت را ربودهاند)! » (هود) گفت: «من خدا را به
شهادت میطلبم، شما نیز گواه باشید که من بیزارم
از آنچه شریک (خدا) قرار میدهید...
بدون
شک هود (همانگونه که برنامه و
وظیفه تمام
پیامبران است)
معجزه یا معجزاتی برای اثبات
حقانیت خویش به آنها عرضه داشته بود، ولی آنها به خاطر
کبر و غروری که داشتند مانند سایر اقوام لجوج، معجزات را انکار کردند و آنها را
سحر شمردند، یا یک سلسله تصادفها و حوادث اتفاقی که نمیتواند دلیلی بر چیزی بوده باشد.
از این گذشته نفی بت پرستی دلیلی لازم ندارد هر کس مختصر
عقل و شعوری داشته باشد و
خود را
از تعقیب برهاند آن را بخوبی در مییابد و به فرض که دلیل بخواهد آیا دلائل علاوه بر منطقی و عقلی به معجزه هم نیاز دارد؟
و به تعبیر دیگر آنچه در
دعوت هود در آیات گذشته آمد، دعوت به سوی خداوند یگانه و بازگشت به سوی او و
استغفار از گناهان و نفی هر گونه شرک و بت پرستی است، همه اینها مسائلی است که اثبات آن با دلیل عقلی کاملا امکان پذیر است.
سنگ و چوبهای بی
جان و بی
شعور که نیاز به حمایت
بندگان خود دارند، چگونه میتوانند
عقل و شعور را
از انسان عاقلی بگیرند. به علاوه آنها چه دلیلی بر
جنون هود داشتند جز اینکه او،
سنت شکنی کرده، و با آداب و سنن خرافی محیطش به پیکار برخاسته بود، اگر این دلیل جنون باشد تمام مصلحان
جهان و مردان انقلابی که بر ضد روشهای غلط بپا خاستند باید مجنون باشند. و این تازگی ندارد،
تاریخ گذشته و معاصر پر است
از نسبت جنون به
مردان و
زنان نیک
اندیش و سنت شکن که بر ضد
خرافات و استعمارها و اسارتها بپا میخاستند. به هر حال هود میباید پاسخی دندان شکن به این قوم گمراه و
لجوج بدهد، پاسخی که هم آمیخته با
منطق باشد، و هم
از موضع
قدرت ادا شود.
قرآن میگوید: او در پاسخ آنها این چند جمله را بیان کرد: من خدا را به شهادت میطلبم و همه شما نیز شاهد باشید که من
از این بتها و خدایانتان بیزارم (قال انی اشهد الله و اشهدوا انی بری ء مما تشرکون- من دونه).
هود علیهالسلام، اعلان
بیزاری از معبودان باطل
قوم خویش کرد:
قالوا یـهود... • ان نقول الا اعترک بعض ءالهتنا بسوء قال انی اشهد الله واشهدوا انی بریء مما تشرکون. گفتند: «ای هود!. .. ما (درباره تو) فقط میگوییم: بعضی
از خدایان ما، به تو زیان رسانده (و عقلت را ربودهاند)! » (هود) گفت: «من خدا را به شهادت میطلبم، شما نیز گواه باشید که من بیزارم
از آنچه شریک (خدا) قرار میدهید...
قال انی اشهد الله و اشهدوا انی بری ء مما تشرکون من دونه فکیدونی جمیعا ثم لا تنظرون، این آیه پاسخ هود علیهالسّلام را
حکایت میکند که آن جناب در پاسخ،
از شرکاء آنان
بیزاری جسته پس
تحدی میکند که اگر
راست میگویید که شما صاحب نظر و من بی عقلم پس همه فکرهایتان را جمع کنید و مرا
از بین ببرید و مهلتم ندهید.
پس اینکه در آغاز پاسخ فرمود: انی بری ء مما تشرکون من دونه، انشاء
بیزاری است، نه اینکه خواسته باشد
از بیزاری خود خبر دهد چون در مقام
بیزاری مناسب آن است که
بیزاری را انشاء کند و این منافات ندارد که آن جناب
از سابق یعنی
از اول امر نیز
بیزار باشد چون به رخ کشیدن
بیزاری منافات ندارد که آن جناب در تمامی
عمر گذشتهاش نیز
بیزار بوده باشد و اینکه فرمود: فکیدونی جمیعا ثم لا تنظرون، دو
امر و
نهی هستند که در هر دوی آنها تعجیز است یعنی میخواهد بفرماید: آیا توانایی آن را دارید که با من کید کنید و در
از بین بردنم شتاب نمایید.
و اگر هود علیهالسّلام اینطور پاسخ داد برای این بود که مردم، نخست به بتهای
خود امید ببندند که با این تحدی که آن جناب کرده زودتر بلایی بر سر او آورند و بعدا که ببینند بتها هیچ کاری در
حق آن جناب نکردند به
خود بیایند و بفهمند که بتها کمترین اثری ندارند و اگر آن طور که آنها معتقد بودند آلهه نامبرده
قدرت و علمی میداشتند حتما با هود که آن طور صریح و
پوست کنده
از آنها
بیزاری جست
انتقام میگرفتند آن هم در چنین زمینه و زمانی که مریدان آنها به آن جناب گفتند بعضی
از خدایان ما به تو آسیب رسانده و این
خود حجتی است روشن بر اینکه آن سنگ و چوبها معبود نیستند و نیز دلیلی است قاطع بر اینکه بتها به آن جناب آسیب نرساندهاند و مردم بیهوده چنین خیالی کردهاند.
از این بیان وجه شاهد گیری هود علیهالسّلام بر بیزاریش
از بتها روشن میشود، اما اینکه
خدا را شاهد گرفت برای این بود که اظهار بیزاریش
از صمیم دل و بر وجه حقیقت باشد نه تزویق و
نفاق، و اما اینکه
خود کفار را شاهد گرفت برای این بود که کاملا
یقین به آن پیدا کنند و سپس ببینند آن جناب چه وضعی پیدا میکند و چگونه خدایانشان
سکوت میکنند خودشان هم هیچ انتقامی
از او نمیتوانند بگیرند و
از آزارش عاجز میمانند.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ص۱۲۸، برگرفته از مقاله «تبری هود از بتپرستی». مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۷، ص۳۲۸، برگرفته از مقاله «تبری هود».