تاریخنگاری اسماعیلیان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
به طور کلی
تاریخ نگاری اسماعیلیان ارتباط نزدیکی با ویژگیهای نهضت و نیز وضع سیاسی آنان داشته است.
اسماعیلیان را اغلب دشمنان بیشمارشان اذیت و آزار میکردند و درنتیجه آنان مجبور به
تقیه بودند. اکثر مؤلفان اسماعیلی، علما و متفکران این نهضت بودند که معمولاً به عنوان داعی در سرزمینهای گوناگون، بخصوص خارج از محدودههای دولتهای اسماعیلی، به اشاعه
مذهب اسماعیلی میپرداختند.
آنان به علت سابقه تعلیم خود و نیز به سبب لزومِ سرّی نگهداشتن فعالیتهای خود در سرزمینهای مخالفان خود، علاقه خاصی به تدوین تواریخ سالشمار یا دیگر انواع گزارشهای
تاریخی نداشتند، لذا جای تعجب نیست که پس از کشف تعداد کثیری از متون اسماعیلی در اوایل قرن چهاردهم تنها شمار معدودی نوشتههای
تاریخی یافت شد و این امر خود دالّ بر بی علاقگی اسماعیلیان به
تاریخ نگاری است.
مؤلفان اسماعیلی آثار
تاریخی معدودی نوشتهاند.
افتتاح الدعوة
قاضی نعمان که تألیف آن در ۳۴۶ به پایان رسیده و قدیمترین اثر مستقل اسماعیلی در متون به جا مانده اسماعیلی است که زمینه استقرار خلافت فاطمی را در بر دارد.
در دورههای متأخر قرون میانه فقط یک
تاریخ عمومی در باره نهضت و مذهب اسماعیلی تألیف شد و آن عیون الاخبار نوشته
ادریس عمادالدین (متوفی ۸۷۲)، نوزدهمین داعی مطلق اسماعیلیان مستعلوی ـ طیّبی، است. این کتاب در هفت مجلد تنظیم شده و شرح وقایع را از روزگار
پیامبر و اولین
ائمه شیعه تا آغاز دعوت طیبّی در یمن، یعنی تا نیمه اول قرن ششم، در برمیگیرد.
گفتنی است که در
تاریخ نگاری اسماعیلیان،
تاریخ اسماعیلیه در دوره پیش از
فاطمیان بهطور عام و مرحله آغازین نهضت اسماعیلی بهطور خاص در ابهام مانده است.
گزارشهای کوتاه اما فوق العاده مهم دیگری در باره بعضی وقایع
تاریخی اسماعیلیه وجود دارد که از مهمترین آنها رساله استتارالامام تألیف
احمد بن ابراهیم نیسابوری ، داعی فاطمی، است که در آن مهاجرت
عبداللّه الاکبر (یکی از امامان اسماعیلی در دوره قبل از فاطمیان یعنی «
دوره ستر » در
تاریخ اسماعیلیه) به سلمیّه و فرار امام بعدی ــ که بنیانگذار سلسله فاطمیان شد ــ از
شام به شمال
افریقا ، بتفصیل گزارش شده است.
از سوی دیگر، در
تاریخ پرحادثه اسماعیلیه دو دوره وجود داشته که در آنها اسماعیلیان به نوشتههای
تاریخی توجه خاص کردند و آثاری در زمینه
تاریخ نگاری پدید آوردند یا آثاری برایشان پدید آوردند که میتوان آنها را تواریخ یا وقایعنامههای رسمی تلقی کرد. اسماعیلیان در دوره فاطمی و دوره الموت دولتهایی از آن خود، و سلسلههایی از خلفا و حکمرانان داشتند که لازم بود رویدادها و حوادث سیاسی این دولتها و سلسلهها را مورخان و وقایع
نگاران معتمد آنان بنویسند. در دوره فاطمیان، بخصوص بعد از انتقال مقر دولت فاطمی از
افریقیه به
مصر در ۳۶۲، عدهای از مورخان اسماعیلی و غیراسماعیلی، مانند
ابن زولاق (متوفی ۳۸۶)،
مُسبحی (متوفی ۴۲۰) و
قُضاعی (متوفی ۴۵۴) که هر سه غیراسماعیلی بودند،
تاریخهایی در باره دولت و سلسله خلفای فاطمی نوشتند، اما این آثار، بجز چند مورد، پس از سقوط خلافت فاطمیان از بین رفت
.
ایوبیان سنّی مذهب که در مصر جانشین فاطمیان شدند، کتابخانههای معروف فاطمیان در قاهره، از جمله کتابخانه دارالعلم، را نابود کردند و به آزار اسماعیلیان پرداخته ادبیات مذهبی آنان را نیز از میان بردند.
اسماعیلیان دوره فاطمی گذشته از منابع
تاریخی صرف، چندین شرح حال از نوع سیره نیز پدید آوردند که ارزش
تاریخی فراوان دارد. از میان آثار به جا مانده از این گروه میتوان از این آثار نام برد: سیره جعفر بن علی، وی حاجبِ عبیداللّه مهدی بود و عبیداللّه مهدی مؤسس سلسله فاطمی بود؛ سیره استاذ جوذر (متوفی ۳۶۳) که یکی از رجال و محارم فاطمیان بود؛ و نیز سرگذشتنامهای نوشته مؤید فی الدین شیرازی (متوفی ۴۷۰) که بیست سال در قاهره داعی الدعاة بود. سرگذشتنامههای دیگری نیز وجود داشته که از آنها چیزی جز نقل قولهایی در کتب دیگر باقی نمانده است، از جمله شرح حال داعی ابوعبداللّه شیعی (متوفی ۲۹۸) که خودش نوشته بوده و قاضی نعمان در افتتاح الدعوة از آن نقل کرده، و سیره امام المهدی که داعی ادریس از آن در عیون الاخبار گزیدههایی آورده است.
دوره فاطمیان از لحاظ داشتن اسناد باارزش
تاریخی، غنی بوده است. این اسناد که از دیوان انشای دستگاه خلافت فاطمی صادر میشده شامل رسایل گوناگون، نامهها و فرمانها و مجادلات، است بسیاری از این اسناد در صبح الاعشی '
قلقشندی (متوفی ۸۲۱) و مکتوبات دیگر بعدی از طریق نقل حفظ شده است.
اسماعیلیان نزاری دوره الموت (۴۸۳ـ۶۵۴) نیز دارای سنّت
تاریخ نگاری ویژه خود بودند. آنان نوشتهها و آثار عقیدتی معدودی به زبان فارسی داشتند و نیز وقایعنامههایی به فارسی تألیف کردند که اتفاقات دولت نزاری
ایران را بر حسب دوران حکمفرمایی هریک از خداوندان الموت در بر میگرفت.
سنّت
تاریخ نگاری نزاریه با اثری به نام سرگذشت سیدنا آغاز شد. این کتاب شرح حال حسن صبّاح (متوفی ۵۱۸) و شرح اتفاقات مهم دوره حکمرانی او بود.
تاریخ وقایع دوره جانشین حسن صبّاح، یعنی کیا بزرگ امید (۵۱۸ـ۵۳۲)، در وقایعنامه دیگری به نام کتاب بزرگ امید نوشته شد.
رویدادهای دولت نزاری
ایران در دورههای بعد را
تاریخ نگارانی مانند دهخدا عبدالملک بن علی فشندی که فرمانده قلعه میمون دز نیز بود، و رئیس حسن صلاح الدین منشی بیرجندی که شاعر و منشی محتشم نزاری قهستان بود، ثبت میکردند.
تمامی این وقایعنامههای رسمی که در کتابخانه معروف
قلعه الموت و دیگر قلعههای نزاریه در
ایران نگهداری میشد.
این وقایعنامهها در حمله مغولان و سپس در دوره حکمرانی ایلخانان
مغول از میان رفت.
به رغم این اتفاقات، برخی مورخان دوره ایلخانی،
عطاملک جوینی (متوفی ۶۸۱) و
رشیدالدین فضل اللّه (متوفی ۷۱۸) و
ابوالقاسم کاشانی (متوفی ح۷۳۶)، این وقایعنامهها و دیگر اسناد نزاری را شخصاً دیده بودند و از آنها در تواریخ خود بهطور مشروح استفاده کردند. در اصل، تواریخ این سه
تاریخ نگار، از منابع عمده برای تحقیق در باره
تاریخ نزاریه
ایران در دوره الموت است.
مورخان فارسی زبان دورههای بعد، مانند
حمداللّه مستوفی (متوفی بعد از ۷۴۰) و
حافظ ابرو (متوفی ۸۳۳)، در تواریخ خود
قسمتهای تاریخ اسماعیلیه را عمدتاً بر اساس نوشتههای جوینی و رشیدالدین تألیف کردهاند. عدهای از مورخان معاصر دوره سلجوقی نیز به ذکر وقایع دولت اسماعیلیان نزاری در
ایران پرداختهاند که از آن جمله میتوان از سلجوقنامه ظهیرالدین نیشابوری و راحه الصدور راوندی نام برد. تمامی این مورخان غیراسماعیلی نظریات بسیار خصمانهای نسبت به اسماعیلیه دارند. نزاریان شام در دوره الموت سنّت
تاریخ نگاری نداشتند و در باره آنها تنها مطالبی در
تاریخهای محلی شام ذکر شده است، همانند تواریخ ابن قلانسی (متوفی ۵۵۵) و ابن عدیم (متوفی ۶۶۰).
ادبیات مذهبی اسماعیلیه نیز، به رغم فقرشان در زمینه نکات
تاریخی، برای ردگیری
تاریخ عقیدتی
اسماعیلیان در دورههای گوناگون حایز اهمیت است. مضافاً، بعضی از متون اسماعیلی دوره فاطمی، مانند مجموعههایی به نام «مجالس» که مؤلفان گوناگون مینوشتند، شامل اشاراتی
تاریخی است که در منابع دیگر یافت نمیشود. «مجالس» نمایانگر نوعی خاص از سنّت تعلیمی و ادبیات اسماعیلی است و آنها را عمدتاً شخص داعی الدعاة فاطمی مینوشته یا برای وی تدوین میشده تا در مجالس درسی مشهور به «مجالس الحکمة» ــ که صرفاً برای اسماعیلیان در زمینه
تعلیم حکمت یا اصول عقاید باطنی اسماعیلیه برپا میشد ــ تعلیم داده شود. تحولات عقیدتی نزاریان دوره الموت را نیز میتوان بر اساس ادبیات مذهبی مختصری که از آن دوره به جا مانده ــ بخصوص گزارشهای مورخان فارسی زبان دوره ایلخانی و اشاراتی که در برخی منابع دورههای بعد از الموت در این باره شده است ــ بررسی کرد.
سنّت
تاریخ نگاری اسماعیلیان نزاری با سقوط دولت نزاری
ایران در ۶۵۴ قطع گردید. نزاریان در اوضاع نابسامان قرون بعدی فعالیتهای ادبی بسیار محدودی داشتند و به ادبیات گذشته و میراث ادبی
تاریخی خود نیز چندان دسترسی نداشتند؛ در نتیجه، از میراث
تاریخی خود بی خبر ماندند و این فقدان اطلاع از
تاریخ در کل ادبیات نزاری بعد از دوره الموت بوضوح مشاهده میشود. آثاری که مؤلفان نزاری فارسی زبان در دوره اَنْجَدان پدید آوردند، مانند رسالات ابواسحاق قهستانی (متوفی بعد از ۹۰۴) و خیرخواه هراتی (متوفی بعد از ۹۶۰)، اطلاعات
تاریخی مهمی در بر ندارد.
نزاریان بدخشان و نواحی مجاور که اکنون در
تاجیکستان و
افغانستان و مناطق شمالی
پاکستان زندگی میکنند، دارای سنّت ادبی ویژهای هستند که مبتنی است بر ادبیات اسماعیلی فارسی دورههای گوناگون با توجه خاص به نوشتههای
ناصرخسرو (متوفی بعد از ۴۶۵)، و نیز با توجه به سنّتهای متصوفه آسیای مرکزی. اسماعیلیان این مناطق در رشته کوههای پامیر و هندوکُش نویسندگان معدودی در دورههای بعد از الموت پرورش دادند که در بین آنان مورخ وجود ندارد.
این اسماعیلیان نزاری آسیای مرکزی تعداد زیادی نسخه خطی فارسی از آثار اسماعیلی را که در دیگر نقاط فارسی زبان تألیف شده است، حفظ کردهاند.
بی علاقگی اسماعیلیان نزاری به
تاریخ نگاری از بعد از دوره الموت تا زمان معاصر نیز ادامه یافته است، به طوری که تا اوایل
قرن چهاردهم تنها از یک اثر
تاریخی میتوان نام برد که مؤلفش نزاری بوده است، یعنی کتاب هدایت المؤمنین الطالبین خراسانی فدائی (متوفی ۱۳۰۲ ش).
تعدادی از اسماعیلیان مستعلوی ـ طیّبی که متعلق به شاخه داودی بودند، نیز تواریخی در باره دعوت طیّبی و داعیان مطلق داودی در شبه قاره هند نوشتهاند. این وقایع
نگاران که عمدتاً از میان دسته داعیان مطلق جماعت داودی برخاستهاند، تواریخ خود را بیشتر به
زبان عربی نوشتهاند.
در دورههای متأخرتر بعضی از این آثار برای استفاده بیشتر عامه مردم، به نوعی زبان گجراتی که زبان رسمی اسماعیلیان داودی است و به خط عربی، نوشته شده است.
باید متذکر شد که در این تواریخ عمدتاً حقیقت با
افسانه درآمیخته و در نتیجه،
تاریخ دعوت طیّبی در
هندوستان بخصوص در دورههای آغازین، همچنان مبهم مانده است.
از میان تواریخ قابل اطمینانتر این گروه، منتزع الاخبار است که قطب الدین سلیمان جی برهانپوری (متوفی ۱۲۴۱)، از بهرههای داودی، آن را در دو مجلد تألیف کرده و هنوز به صورت نسخه خطی است. جلد دوم این اثر،
تاریخ اسماعیلیان طیّبی و داعیان آنها را تا سال ۱۲۴۰ در بر میگیرد.
تاریخ مهم دیگر در باره دعوت طیّبی در هند، موسم بهار تألیف میان صاحب محمدعلی رامپوری (متوفی ۱۳۱۵ یا ۱۳۱۶) است.
در عصر جدید، عدهای از بهرههای داودی در باره جماعت خود کتابهایی تألیف کردهاند. در میان آنها، مهمترین اثر
تاریخی کتاب
تاریخ فاطمیّین مصر تألیف زاهدعلی (متوفی ۱۳۳۷ ش/ ۱۹۵۸) به زبان اردوست که در دو مجلد تدوین یافته است. این
تاریخ که بر اساس مجموعه نسخ خطی موجود در خانواده وی تألیف شده، اولین کتاب مستند در باره فاطمیان در عصر جدید است.
مجموعه بسیار نفیس نسخ خطی اسماعیلی خانواده زاهدعلی چند سال قبل به کتابخانه مؤسسه مطالعات اسماعیلی واقع در
لندن اهدا گردید. بهرههای داودی و همچنین اسماعیلیان سلیمانی که عمدتاً در
یمن مستقرند، مجموعههای مهمی از آثار اسماعیلی را در کتابخانههای خصوصی خود حفظ کردهاند. چند تن از اعضای خاندان بهره داودی همدانی ــ که اصل آنها از یمن بوده است ــ نیز کتابهایی در باره
تاریخ اسماعیلیه نوشتهاند.
حسین بن فیض اللّه همدانی (متوفی ۱۳۴۱ ش)، از جمله پیشگامان مطالعات جدید اسماعیلی، تألیفاتش را بر اساس مجموعه نسخ خطی اسماعیلی که در خانوادهاش محفوظ بود پدید آورد. فرزند وی، عباس همدانی، هم اکنون این مجموعه نسخ را در اختیار محققان قرار میدهد و شخصاً کتاب ارزشمندی درباره
تاریخ و عقاید
اسماعیلیه نوشته است.
(۱) فرهاد دفتری،
تاریخ و عقاد اسماعیلیه، ترجمة فریدون بدرهای، تهران ۱۳۷۵ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تاریخنگاری»، شماره۳۰۵۷.