بَوء (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بَوء (به فتح باء) از
واژگان قرآن کریم به معنای مساوات است.
مشتقات
بَوء که در
آیات قرآن آمده عبارتند از:
فَباؤُ (به فتح باء) به معنای پس قرین گشتند؛
بَوَّاْنا (به فتح باء و واو و تشدید واو) به معنای مهیّا کردیم؛
تُبَوِّئُ (به ضم تاء و فتح باء) به معنای آماده و تسویه میکنی؛
تَبَوَّؤُا (به فتح تاء و باء) به معنای مسكن گزيدند؛
تَبُوءَ (به فتح تاء) به معنای قرین و با هم باشی، است.
بَوء به معنای مساوات است.
راغب در
مفردات گفته: اصل
بواء مساوات اجزاء است.
مجمع البیان،
المنار و غیره معنی اصلی آن را، رجوع گفتهاند.
ناگفته نماند: معنای مساوات در این کلمه و مشتقات آن بسیار مناسب است مثلا در آیه
(وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ) «با غضب
خدا قرین شدند.» اگر گوییم با
غضب خدا برگشتند چندان دلچسب نمیشود.
المنار ذیل آیه فوق گوید: این مثل آن است که بگوییم: فلانی جمع کرد و به صفت مغبون برگشت، یعنی نتیجه سعی
یهود آن شد که با غضب
خدا برگشتند.
فکر میکنم این بهترین بیان است که المنار گفته است ولی بنابر آنچه ما اختیار کردیم معنی آیه این میشود: با غضب
خدا قرین شدند؛ که عبارت اخرای مساوات است.
به مواردی از
بَوء که در قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
(وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّه) (و به غضب
خدا مبتلا شدند)
بیضاوی در ذیل این آیه از
سوره بقره گوید: بوء در اصل به معنی مساوات است.
مجمع البیان ذیل آیه فوق از
زجّاج نقل کرده و میگوید از
عبادة بن صامت نقل شده که گفت:
خدا انفال را برای
پیغمبرش قرار داد «
فَقَسَمَهَا بَیْنَهُمْ عَلَی بَوَاءٍ»؛ یعنی بالسویه تقسیم کرد.
(فَباؤُ بِغَضَبٍ عَلی غَضَبٍ) «پس قرین غضب بالای غضب گشتند.»
(وَ اِذْ بَوَّاْنا لِاِبْراهِیمَ مَکانَ الْبَیْتِ) «آنگاه که مکان بیت را برای
ابراهیم مهیّا کردیم.»
مهیّا کردن ساختن و تسویه است.
(تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِینَ مَقاعِدَ لِلْقِتالِ) «برای
مؤمنین مواضعی به جهت جنگ آماده و تسویه میکنی»
(وَ الَّذِینَ َ تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ الْاِیمانَ مِنْ قَبْلِهِمْ) (و براى نيازمندان از كسانى است كه در اين سرا
[
سرزمين مدينه
]
و در سراى ايمان پيش از مهاجران مسكن گزيدند.)
(اِنِّی اُرِیدُ اَنْ تَبُوءَ بِاِثْمِی وَ اِثْمِکَ فَتَکُونَ مِنْ اَصْحابِ النَّارِ) «من میخواهم تو با
گناه من و گناه خودت قرین و با هم باشی تا از اصحاب آتش گردی.»
آیه شریفه در قصّه پسران آدم واقع است و ظاهر آن انتقال سیئات مقتول به قاتل است در
محاسن برقی کتاب
عقاب الاعمال باب عقاب- القتل از
امام باقر (علیهالسّلام) مروی است:
«مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً اَثْبَتَ اللَّهُ عَلَی قَاتِلِهِ جَمِیعَ الذُّنُوبِ وَ بَرَّاَ الْمَقْتُولَ مِنْهَا وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: (اِنِّی اُرِیدُ اَنْ تَبُوءَ بِاِثْمِی وَ اِثْمِکَ فَتَکُونَ مِنْ اَصْحابِ النَّارِ).» یعنی: «هر که مؤمنی را عمدا بکشد
خدا همه گناهان او را بر قاتل ثبت و مقتول را از آنها کنار میکند و این است سخن
خدا (اِنِّی اُرِیدُ اَنْ تَبُوءَ.)»
در المنار از
ابن عبّاس نقل شده که
(اثمی) را به معنی
اثم القتل گرفته یعنی: من میخواهم با گناه خودت و گناه گشتن من، قرین و متلبّس باشی. همچنین در وجه دیگر انتقال سیئات را که گفتیم آورده است.
به مواردی که در
نهج البلاغه به کار رفته است، اشاره میشود:
امام علی (صلواتاللهعلیه) میفرماید:
در
نهج البلاغه آمده
«فَیَکُونُ الثَّوَابُ جَزَاءً وَ الْعِقَابُ بَوَاءً» «تا ثواب پاداش و قصاص برابر باشد.»
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «بوء»، ج۱، ص۲۴۵.