بنیحارثه و پیامبر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نخستین مسلمانان بنی حارثه میتوان از
ظهیر بن نافع ،
ابو برده و
نهیر بن هیثم یاد کرد که در
پیمان عقبه دوم با پیامبر
بیعت و از وی حمایت کردند
در آن پیمان ۶۰ خزرجی و ۱۲ اوسی حضور داشتند.
درباره زمان گسترش
اسلام در میان بنی حارثه اطلاع کافی در اختیار نیست و در منابع رجالی و تاریخی نیز کمتر از نام اعضای آن یاد شده است. برخی شخصیتهای ایشان پس از
جنگ احد اسلام آوردند
و برخی بزرگان ایشان همچون
اوس بن قیظی به جهت عملکردش در
خندق منافق خوانده شدهاند.
(
اوس بن قیظی ) در برخی گزارشها از نابودی
بتهای بنی حارثه سخن به میان آمده
؛ امّا مشخص نیست که این حادثه، در چه زمانی از دوره
مدنی روی داده است. با توجه به نفوذ آیین
یهود در این قبیله و همچنین همپیمانی اوسیان با قبایل یهودی چون
بنی قریظه و
بنی نضیر به نظر میرسد گسترش
اسلام در این قبیله با کندی و تاخیر مواجه شده باشد.
در نبرد بدر در سال دوم هجری که آمار انصاریان حاضر در لشکر اسلام بالغ بر ۲۰۰ نفر میشد، تنها سه تن از بنی حارثه شرکت کردند.
در
جنگ احد که لشکر
مکه در احد مستقر شدند، بنی حارثه زنان و فرزندانشان را در قلعههای خود جای دادند و بیش از دیگر قبایل نگران وضعیت خود بودند، زیرا سکونتگاههای ایشان متصل به میدان نبرد بود. زمانی که
عبدالله بن ابی با حدود ۳۰۰ تن از یاران خود از رویارویی با
قریش صرف نظر کرده، میدان نبرد را رها کردند، فضای رعب انگیزی بر
بنی حارثه حاکم گردید و نزدیک بود ایشان نیز از همراهی پیامبر روی گردانند. این وضعیت در روایات مشهوری که در
شان نزول آیه ۱۲۲ آل عمران آمده، منعکس شده است. بنا به گزارش این
آیه دستههایی آهنگ سستی کردند، حال آنکه خدا یار و یاور ایشان بود. در آیات بعد
خداوند ضمن یادآوری پیروزی
بدر ، بدانان وعده میدهد که اگر پایدار و پرهیزگار باشند از حمایت فرشتگان برخوردار خواهند شد: «اِذ هَمَّت طَـائِفَتانِ مِنکُم اَن تَفشَلا واللّهُ ولِیُّهُما وعَلَی اللّهِ فَلیَتَوَکَّلِ المُؤمِنون• ولَقَد نَصَرَکُمُ اللّهُ بِبَدر و اَنتُم اَذِلَّةٌ فَاتَّقوا اللّهَ لَعَلَّکُم تَشکُرون• اِذ تَقولُ لِلمُؤمِنینَ اَلَن یَکفِیَکُم اَن یُمِدَّکُم رَبُّکُم بِثَلـثَةِ ءالـف مِّنَ المَلئِکَةِ مُنزَلین».
در نبرد احد زمانی که پیامبر عزم احد کرده بود چون به نزدیکی بنی حارثه رسید از یکی از ایشان به عنوان راهنما کمک گرفت
و از برخی زمینهای بنی حارثه عبور کرد. برخی مخالفان پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم که در منابع از آنها به عنوان منافق یاد شده است همین مسئله را بهانه اعتراض خود به پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم قرار داده، درگیری لفظی را آغاز کردند که با حمایت یاران
بنی عبدالاشهل از پیامبر خاتمه یافت.
به رغم وجود چنین برخوردها از سوی برخی سران
بنی حارثه ، جوانانی از آنان را میتوان مشاهده کرد که مشتاق حضور در سپاه
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بودند؛ اما به سبب کمی سن آنها، پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم مانعشان شد.
هنگامی که مسلمانان در نبرد احد رو به فرار نهادند بنو حارثه نیز جزو فراریان بودند
و هیچ شهیدی از آنان به ثبت نرسیده است. این در حالی است که
بنی سلمه که به لحاظ موقعیت جغرافیایی، وضعیتی مشابه بنی حارثه داشتند، مقاومت کردند و بیشترین شهدای احد از آنهاست.
در جریان کشتن
کعب بن اشرف یهودی (پس از
جنگ بدر ) از میان ۵ نفری که کعب بن اشرف را کشتند، دو تن از تبار بنی حارثه بودند که یکی از ایشان به بنی عبدالاشهل پیوسته بود.
همچنین پس از کعب بن اشرف، پیامبر دستور داد یهودیان معاند کشته شوند و آنگاه بود که
محیصة بن مسعود حارثی که در همان اوان اسلام آورده بود ابن سنینه یهودی را کشت.
در نبرد خندق در سال پنجم هجری که سپاه عظیمی درصدد حمله به مدینه برآمدند تصمیم گرفته شد که برای مقابله با ایشان خندقی در شمال شهر کشیده شده، دروازه طبیعی یثرب را بر روی سپاه
احزاب ببندند. مسیر خندق از غرب به شرق چنان طراحی شد که منطقه بنی حارثه نزدیکترین محله به خندق بود
پیامبر شماری از زنان خود را در کنار زنان و فرزندان بنی حارثه در قلعه مستحکم آنها قرار داد.
با طولانی شدن جنگ و نیز
خیانت بنی قریظه از درون، مسلمانان روزهای طاقتفرسایی را سپری کردند.
خستگی و نگرانیهای بنی حارثه موجب گردید درصدد راهی برای ترک صحنه نبرد باشند. ایشان از پیامبر خواستند
اجازه دهد به خانههای خود بازگردند تا بتوانند آنها را از خطر غارت حفظ کنند.
گفته شده که ۸۰ تن از
بنی حارثه بدون اجازه پیامبر صحنه نبرد را رها کردند.
آیات ۱۳-۲۰ احزاب
به همین امر اشاره دارد و از نیت واقعی ایشان خبر میدهد که میخواستند فرار کنند نه آنکه از خانههای خود
دفاع کنند:
«... و یَستَـذِنُ فَریقٌ مِنهُمُ النَّبیَّ یَقولونَ اِنَّ بُیوتَنا عَورَةٌ وما هِیَ بِعَورَة اِن یُریدونَ اِلاّ فِرارا».
در
آیه بعد خداوند خبر میدهد که اگر سپاه
شرک از خندق بگذرد و از آنها بخواهد که با ایشان همراه شوند تنها شمار اندکی مقاومت میکنند: «و لَو دُخِلَت عَلَیهِم مِن اَقطارِها ثُمَّ سُئِلوا الفِتنَةَ لاََتَوها و ما تَلَبَّثوا بِها اِلاّ یَسیرا».
این عده قبلا با خداوند پیمان بسته بودند که نگریزند: «و لَقَد کانوا عـهَدُوا اللّهَ مِن قَبلُ لا یُوَلّونَ الاَدبـرَ وکانَ عَهدُ اللّهِ مَسـُولا».
برخی مفسران در این باره گفتهاند که بنی حارثه پس از فرار در نبرد احد، متعهد شده بودند دیگر دست از حمایت پیامبر برندارند؛ امّا در نبرد خندق بار دیگر
عهد خود را شکستند.
خداوند در آیات بعد به مذمت ایشان میپردازد که فرار برایتان سودی ندارد: «قُل لَن یَنفَعَکُمُ الفِرارُ اِن فَرَرتُم مِنَ المَوتِ اَوِ القَتلِ واِذًا لاّ تُمَتَّعونَ اِلاّ قَلیلا»
و اگر خداوند درباره کسی تصمیم بگیرد تغییری در آن نخواهد بود: «قُل مَن ذَا الَّذی یَعصِمُکُم مِنَ اللّهِ اِن اَرادَ بِکُم سَوءًا اَو اَرادَ بِکُم رَحمَةً ولا یَجِدونَ لَهُم مِن دونِ اللّهِ وَلیـًّا ولا نَصِیرا»
و او کسانی را که مانع حضور دیگران در نبرد باشند میشناسد: «قَد یَعلَمُ اللّهُ المُعَوِّقینَ مِنکُم والقائِلینَ لاِِخونِهِم هَلُمَّ اِلَینا و لایَاتونَ البَاسَ اِلاّ قَلیلا»
و چون خطر فرا رسد آنان را میبینی که مانند کسی که مرگ او را فرو گرفته، چشمانشان در حدقه میچرخد و به سوی تو مینگرند: «اَشِحَّةً عَلَیکُم فَاِذا جاءَ الخَوفُ رَاَیتَهُم یَنظُرونَ اِلَیکَ تَدورُ اَعیُنُهُم کَالَّذی یُغشی عَلَیهِ مِنَ المَوتِ فَاِذا ذَهَبَ الخَوفُ سَلَقوکُم بِاَلسِنَة حِداد اَشِحَّةً عَلَی الخَیرِ اُولئِکَ لَم یُؤمِنوا فَاَحبَطَ اللّهُ اَعمــلَهُم وکانَ ذلِکَ عَلَی اللّهِ یَسیرا».
اینان
آرزو میکنند همچون بیابان نشینان از
مدینه دور بودند و گزارشهای جنگ را از دور میشنیدند و اگرهم در میان شما باشند جز اندکی نبرد نخواهند کرد: «یَحسَبونَ الاَحزابَ لَم یَذهَبوا و اِن یَاتِ الاَحزابُ یَوَدّوا لَو اَنَّهُم بادونَ فِی الاَعرابِ یَسـَلونَ عَن اَنبائِکُم و لَو کانوا فیکُم ما قـتَلوا اِلاّ قَلیلا».
در پی مخالفت پیامبر با درخواست برخی از بنی حارثه برای ترک صحنه نبرد به بهانه
دفاع از خانههای خود، آنان درصدد تضعیف روحیه
مسلمانان برآمده، میگفتند: چگونه پیامبر وعده
فتح ایران و
روم میدهد، حال آنکه برای
قضای حاجت هم نمیتوان صحنه نبرد را ترک کرد.
بر اثر وزش بادهای سرد سپاه ناکام
احزاب مجبور به عقب نشینی و ترک نبرد شد و پیامبر به بنی حارثه
اجازه داد به خانههای خود بازگردند؛ امّا برای نبرد با
بنی قریظه مجدداً آنان را فراخواند که بسیاری بدان توجه نکرده، از شدت سرما و خستگی به خانههای خود پناه بردند،
با این حال دادن سهمی از
غنایم به بنی حارثه حکایت از مشارکت آنان در این نبرد دارد. غنایم این نبرد به چند سهم محدود تقسیم شد و به مجموع بنی حارثه،
بنی عبد الاشهل ،
بنی ظفر و
بنی معاویه یک سهم تعلق گرفت.
پس از آنکه مقرر شد تنی چند از مردان بنی قریظه به
کیفر خیانت کشته شوند پیامبر فرمان داد ایشان را در میان قبایل اوسی توزیع کرده، در آنجا به
قتل رسانند، از این رو دو تن از ایشان نیز به منطقه بنی حارثه برده شده، در آنجا کشته شدند.
در
سال هفتم هجری که
پیامبر به
خیبر حمله کرد بنی حارثه حضور داشتند و در توزیع غنایم، بخشهایی از منطقه «شَقْ» در خیبر به ایشان رسید. در آن زمان برخی از بنی حارثه غنایم دیگران را میخریدند، چنان که فردی به نام
عبید اوس سهام فراوانی را خرید و به «عبید سهام» شهرت یافت.
از میان ۴ تن از شهدای خیبر یک تن حارثی تبار بود
؛ همچنین یکی از دو زنی که در این اعزام حضور یافته بود از زنان حارثی بود که در این نبرد به مداوای مجروحان و توزیع آب میپرداخت.
در این نبرد تنها دو زن حضور یافته بودند.
بنی حارثه در سال هشتم در
فتح مکه و
نبرد حنین شرکت کردند و در سازماندهی سپاه پرچمی از آن خود داشتند.
در اعزام
تبوک تنی چند از مسلمانان بر اثر ناتوانی مالی نتوانستند با سپاه همراه شوند و به «بکّائون» (گریه کنندگان) شهرت یافتند. یکی از ایشان
علبة بن زید از بنی حارثه بود.
از بنی حارثه پس از عصر نبوی اطلاع چندانی در دست نیست. در نبرد
صفین نام چند تن از آنان در میان شهدای این
جنگ به چشم میخورد.
پس از آن مهمترین حادثهای که میتوان در آن از نقش بنی حارثه یاد کرد، حادثه حره در سال ۶۲ هجری است.
یزید بن معاویه در آن سال سپاهی را برای سرکوب
قیام مردم
مدینه اعزام کرد. مردم مدینه همان
خندق عصر نبوی را برای دفاع از شهر احیا کردند. در این نبرد بنی حارثه با سپاه شام همراهی کرد و با خیانت یکی از ایشان سپاه شامی
یزید توانست به داخل شهر نفوذ کند.
در آن حادثه که به قتل و غارت گسترده اهالی مدینه انجامید، هیچ آسیبی به بنی حارثه نرسید و بنی حارثه به هر که
امان میدادند در امان بود. در آن سه روز که فاجعه «حرّه» روی داد افراد فراوانی به بنی حارثه پناه بردند تا در امان بمانند.
برخی، کشتگان بنی حارثه را تنها ۷ تن دانستهاند.
الاحاد والمثانی؛ الاخبار الطوال؛ الاستیعاب فی معرفة الاصحاب؛ اسد الغابة فی معرفة الصحابه، الاصابة فی تمییز الصحابه؛ الاغانی؛ الامامة والسیاسه؛ البدایة والنهایه؛ تاریخ الامم والملوک، طبری؛ تاریخ خلیفة بن خیاط؛ تاریخ بغداد؛ تاریخ المدینة المنوره؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن ابی حاتم؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر؛ جامع البیان عن تاویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ جمهرة النسب؛ الدرر فی اختصار المغازی والسیر؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالماثور؛ دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه؛ سنن ابی داود؛ السنن الکبری؛ سنن النسائی؛ سیرة النبی صلیاللهعلیهوآلهوسلّم من القرآن الکریم و السنة الصحیحه؛ الطبقات الکبری؛ عمدة القاری؛ فتح الباری شرح صحیح البخاری؛ فتح القدیر؛ الکامل فی التاریخ؛ کتاب الطبقات؛ کتاب المحن؛ لباب النقول فی اسباب النزول؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ مجمع الزوائد و منبع الفوائد؛ المحبر؛ مسند ابی یعلی الموصلی؛ مسند احمد بن حنبل؛ المعارف؛ المعجم الکبیر؛ معجم ما استعجم من اسماء البلاد والمواضع؛ المغازی؛ نسب معد والیمن الکبیر.
مرکز دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «بنی حارثه».