بنیجذیمه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بنیجذیمه از قبایل کنانی ساکن نزدیک
مکه در
دوران جاهلی بود. در منابع، از چگونگی
بتپرستی این قبیله و حجگزاری آنها در دوران جاهلی و نیز روابط آنها با
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پیش از
فتح مکه، گزارشی چندان در دست نیست. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پس از فتح مکه برای دعوت قبایل بیاباننشین پیرامون مکه به
اسلام، دستههایی را گسیل داشتند که یکی از این قبایل بنیجذیمه بود. نام بنیجذیمه در برخی از منابع به ویژه کتب تفسیری، به اشتباه خزیمه آمده است که میتواند برآمده از تصحیف یا اشتباه شدن جذیمه با جد اعلای خود «
خزیمة بن مدرکه» باشد.
بنیجَذیمَه از نسل جذیمة بن
عامر بن عبد منات بودند که به
کنانة بن خزیمه نسب میبردند.
از نسل برخی فرزندان جذیمه همانند ارقم
تیرههایی چون
بنیمساحق بن اقرم/ اقوم پدید آمدند.
در منابع از قبایلی دیگر نیز با نام بنیجذیمه یاد شده است که تنها در نام با اینان مشترکند. بنیجذیمة بن سعد، از قبایل قحطانی یمن، از آن جمله هستند.
نام بنیجذیمه در برخی از منابع به ویژه کتب تفسیری، به اشتباه خزیمه آمده است
که میتواند برآمده از تصحیف یا اشتباه شدن جذیمه با جد اعلای خود «خزیمة بن مدرکه» باشد.
محل سکونت بنیجذیمه در
غُمَیْصاء نزدیک مکه، در ناحیه
یَلَمْلَم (میقات حاجیان یمنی در ۱۰۰ کیلومتری مکه)
بود. غمیصاء نام آبی از آبهای بنیجذیمه بود
که به تدریج بر سرزمین سکونتگاه آنها اطلاق گشت. آگاهیهایی از چگونگی بتپرستی بنیجذیمه و حجگزاری آنها در دوران جاهلی در منابع ارائه نشده است. قبیله کنانه بت «
سُواع» در وادی
نَعمان نزدیک مکه
و «
هُبَل»
را پرستش میکرد و
تلبیه آنها عبارت بود از: «لبیک اللهم لبیک. الیوم یوم التعریف یوم الدعاء والوقوف؛
خداوندا! لبیک؛ امروز روز
وقوف در عرفات و روز
دعا و وقوف است.» به نظر میرسد که بنیجذیمه نیز به عنوان یکی از تیرههای کنانی، همانند اینان رفتار میکردند.
از رخدادهای دوران جاهلی بنیجذیمه میتوان به مشاجره آنها با
قریش اشاره کرد. بر اساس این گزارش، اموال مردی از بنیجذیمه که در
یمن درگذشته بود، به دست سه تن از قریشیان به نام
فاکه بن مغیره عموی
خالد بن ولید،
عوف پدر
عبدالرحمن صحابی، و عفان پدر
عثمان که برای تجارت به یمن رفته بودند، برای تحویل به وارثان وی به مکه بازگردانده شد؛ اما پیش از آن که اموال به دست ورثه برسد، یکی از بنیجذیمه مدعی آن مال شد و همراه مردانی از بنیجذیمه به نبرد با مردان قریشی برخاست. در این درگیری، عوف بن عبدمناف و فاکه بن مغیره کشته شدند و اموالشان به دست بنیجذیمه تصاحب گشت. قریش پس از این رویداد آماده نبرد با بنیجذیمه شد؛ اما بزرگان بنیجذیمه این رخداد را تصمیم سران خود ندانسته، به قریش اعلام کردند که خسارتها را جبران میکنند. از آن پس، اوضاع به حالت عادی برگشت و
صلح میان آنان برقرار شد.
البته آنها به دریافت غرامت راضی نشدند و
ولید بن مغیره، پدر خالد بن ولید، در بستر
مرگ وصیت کرد که انتقام خون برادرش فاکه از بنیجذیمه گرفته شود.
از روابط این قبیله با رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پیش از فتح مکه (
۸ق) گزارشی چندان در دست نیست.
نخستین گزارش کتب سیره و تاریخ به اعزام
سریه خالد بن ولید به سوی آنها در شوال سال هشتم ق بازمیگردد که به «یوم غُمَیصاء»
شناخته میشود؛ رسول خدا پس از فتح مکه برای دعوت قبایل بیاباننشین پیرامون مکه به اسلام، دستههایی را گسیل داشت. یکی از این قبایل بنیجذیمه بود که خالد بن ولید مامور دعوت آنها شد. آنان همزمان با رسیدن خالد، با
سلاح بیرون آمدند و اعلام کردند که اسلام را پیش از آن پذیرفته و مساجدی بنا کرده و
اذان میگویند.
بنیجذیمه پس از اطمینان از آن که خالد با آنها به خشونت رفتار نخواهد کرد، تسلیم شدند؛ اما خالد به رغم اعتراض برخی از لشکریان مانند
سالم مولی حذیفه، تنها به سبب کینههای دوران جاهلی و گویا وصیت پدرش، بسیاری از آنها را کشت.
مهاجران و
انصار حاضر در لشکر خالد فرمان وی را گردن ننهادند و از قتل عام بنیجذیمه خودداری کردند. تنها
بنیسُلیم که از بنیجذیمه کینه و دشمنی دیرین به دل داشتند،
از دستور خالد در کشتن اسیران اطاعت کردند.
بر پایه برخی از گزارشها، خالد دست اسیران را بست و آنها را میان سپاهیانش تقسیم کرد و نزدیک سحر دستور داد تا هر کس اسیر خود را بکشد. بنیسلیم به این فرمان سر سپردند؛ اما مهاجران و انصار
اسیران خود را آزاد کردند و این کار خشم خالد را برانگیخت.
چون این خبر به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رسید، از اقدام خالد برائت جست و
امیر مؤمنان علی (علیهالسّلام) را برای جبران کار ناپسند خالد به سوی بنیجذیمه فرستاد.
امام علی (علیهالسّلام) این ماموریت را به نیکی انجام داد و رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را خشنود کرد.
امام با اموالی که پیامبر در اختیارش نهاده بود،
دیه کشتگان بنیجذیمه را پرداخت کرد. سپس باقیمانده اموال را برای احتیاط میان آنها تقسیم کرد و به مکه بازگشت و پیامبر را از کار خویش آگاه ساخت. پیامبر نیز از کار امام علی (علیهالسّلام) اظهار رضایت کرد.
خالد که پس از این رخداد، موقعیت خویش را نزد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) متزلزل میدید، به بهانههای گوناگون، خود را در معرض دید پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قرار میداد تا با ایشان همصحبت شود؛ اما رسول خدا از او روی برمیگرداند.
خالد این کار خود را با خواندن آیات: «قـاتِلوهُم یُعَذِّبهُمُ اللهُ بِاَیدیکُم ویُخزِهِم ویَنـصُرکُم عَلَیهِم ویَشفِ صُدورَ قَوممُؤمِنین• و یُذهِب غَیظَ قُلوبِهِم و یَتوبُ اللهُ عَلی مَن یَشاءُ واللهُ عَلیمٌ حَکیم»
که به کشتن
کافران سفارش میکرد، نزد رسول خدا توجیه کرد
و گفت که دیگران وی را بر این کشتار ترغیب کردهاند.
برخی نیز برای توجیه رفتار خالد به پاسخ جذیمیان در برابر پرسش او اشاره کردهاند که به جای تعبیر «اسلمنا» از واژه «صبانا» بهره گرفتند. این واژه به معنای خروج از دینی به دین دیگر
است که
مشرکان درباره پیامبر به کار میبردند و صراحت در پذیرفتن اسلام نداشت. خالد که متوجه منظور آنها نشده بود، به قتل عام آنان پرداخت؛
اما پیامبر عذر خالد را نپذیرفت و برائت خود را از رفتار او اعلام کرد
و همانگونه که در اعتراض عبدالرحمن بن عوف
و ابن عمر و سالم مولی ابو حذیفه به چشم میخورد،
ریشه جنایت خالد را کینههای جاهلی دانست؛ زیرا به امام علی (علیهالسّلام) سفارش کرد که برای جبران کار خالد، ارزشهای جاهلی را زیر پا بگذارد.
از این گذشته، منابع اعتراف صریح خالد را در این زمینه که انگیزه کشتار بنیجذیمه کینه جاهلی او بوده، گزارش دادهاند.
برخی از مفسران آیه ۹۰
سوره نساء و آیات آغازین توبه
را درباره بنیجذیمه،
بنیضمره و
بنیمدلج، از تیرههای کنانی، دانستهاند و به پیمان عدم تعرض آنها با پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اشاره کردهاند؛ اما در این که بنیجذیمه مصداق این
آیات باشند، تردید میتوان کرد؛ زیرا در گزارشهای کتب تاریخ و سیره درباره بنیجذیمه گزارشی از این پیمان یافت نمیشود. گویا از آن جا که این آیه درباره قبایل کنانی دیگر مانند بنیضمره و بنیمدلج دانسته شده، به قبیله بنیجذیمه که از جمله قبایل کنانی بوده، نیز تسری یافته است. افزون بر این، موقعیت جغرافیایی بنیجذیمه که در جنوب مکه سکونت داشت، با موقعیت جغرافیایی آن دو قبیله کنانی دیگر که جایگاهشان به مدینه نزدیکتر بود، تفاوت داشت. بنیجذیمه به دلیل فاصله مکانی، از تیررس پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دور بودند و ناچار نبودند که به پیامبر یا قبایل کنانی همتای خود پناهنده شوند.
(۱) الاعلام، الزرکلی (م،۱۳۹۶ق)، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۹۷م.
(۲) الاغانی، ابوالفرج الاصفهانی (م،۳۵۶ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ق.
(۳) امتاع الاسماع، المقریزی (م،۸۴۵ق)، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق.
(۴) انساب الاشراف، البلاذری (م،۲۷۹ق)، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ق.
(۵) البدایة و النهایه، ابن کثیر (م،۷۷۴ق)، بیروت، مکتبة المعارف.
(۶) البلدان، احمد بن ابییعقوب الیعقوبی (م،۲۸۴ق)، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۲ق.
(۷) تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک)، الطبری (م،۳۱۰ق)، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۸) تاریخ الیعقوبی، احمد بن یعقوب (م،۲۹۲ق)، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق.
(۹) تفسیر ابن ابیحاتم (تفسیر القرآن العظیم)، ابن ابیحاتم (م،۳۲۷ق)، به کوشش اسعد محمد، بیروت، المکتبة العصریه، ۱۴۱۹ق.
(۱۰) تفسیر الجلالین، جلال الدین المحلی (م،
۸۶۴ق) و جلال الدین السیوطی (م. ۹۱۱ق)، بیروت، دار المعرفه.
(۱۱) تفسیر سمرقندی (بحر العلوم)، السمرقندی (م،۳۷۵ق)، به کوشش عمر بن غرامه، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۶ق.
(۱۲) تفسیر سورآبادی، عتیق نیشابوری (م،۴۹۴ق)، به کوشش سیرجانی، تهران، نشر نو، ۱۳۸۱ش.
(۱۳) التنبیه و الاشراف، المسعودی (م،۳۴۵ق)، بیروت، دار صعب.
(۱۴) جمهرة انساب العرب، ابن حزم (م،۴۵۶ق)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
(۱۵) دلائل النبوه، البیهقی (م،۴۵۸ق)، به کوشش عبدالمعطی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۵ق.
(۱۶) سبل الهدی، محمد بن یوسف الصالحی (م،۹۴۲ق)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
(۱۷) السیرة النبویه، ابن هشام (م،۲۱۳/۲۱۸ق)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، دار المعرفه.
(۱۸) صحیح البخاری، البخاری (م،۲۵۶ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ق.
(۱۹) الطبقات الکبری، ابن سعد (م،۲۳۰ق)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
(۲۰) فتح القدیر، الشوکانی (م،۱۲۵۰ق)، بیروت، دار ابن کثیر، ۱۴۱۴ق.
(۲۱) لسان العرب، ابن منظور (م،۷۱۱ق)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق.
(۲۲) المحبّر، ابن حبیب (م،۲۴۵ق)، به کوشش ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دار الآفاق الجدیده.
(۲۳) المعالم الاثیره، محمد محمد حسن شراب، بیروت، دار القلم، ۱۴۱۱ق.
(۲۴) معجم البلدان، یاقوت الحموی (م،۶۲۶ق)، بیروت، دار صادر، ۱۹۹۵م.
(۲۵) معجم قبائل العرب، عمر کحّاله، بیروت، الرساله، ۱۴۰۵ق.
(۲۶) معجم ما استعجم، عبدالله البکری (م،۴۸۷ق)، به کوشش السقاء، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۳ق.
(۲۷) المغازی، الواقدی (م،۲۰۷ق)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۹ق.
(۲۸) المنمق، ابن حبیب (م،۲۴۵ق)، به کوشش احمد فاروق، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۵ق.
(۲۹) نسب معد و الیمن الکبیر، ابن الکلبی (م،۲۰۴ق)، به کوشش ناجی حسن، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۲۵ق.
(۳۰) النهایه، مبارک ابن اثیر (م،۶۰۶ق)، به کوشش الزاوی و الطناحی، قم، اسماعیلیان، ۱۳۶۷ش.
•
دانشنامه حج و حرمین شریفین، برگرفته از مقاله "بنی جذیمه"، تاریخ بازیابی۱۴۰۰/۱۱/۰۳.