بلاط
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بلاط به هر
زمین، یا به زمین نرم و هموار یا به سنگفرشی که زمین خانه و جز آن را بدان بپوشانند، گفته میشود.
و به مکانهای مختلفی بلاط اطلاق شده است.
بلاط به هر
زمین، یا به زمین نرم و هموار یا به سنگفرشی که زمین خانه و جز آن را بدان بپوشانند، گفته میشود.
بلاط یا مُبَلَّطه همچنین به هر زمینی که با سنگ یا آجر فرش کنند.
یا جاده سنگ فرش شده و شاهراه
مانند جاده قدیم رومی که در نزدیکی اثارب از نواحی
حلب آغاز میشد.
اطلاق شده است. بلاط به این معانی از واژه یونانی پلاتیا که از طریق زبان آرامی وارد عربی شده، اخذ شده است.
این نام بر زمینهای صاف و هموار پیرامون
مسجدالحرامو همچنین زمینهای پیرامون
مسجدالنبی اطلاق شده است.
بلاط در پیرامون مسجدالنبی از وسعت و شهرت بیشتر برخوردار بوده است. برخی فاصله مسجدالنبی تا
بازار مدینه را بلاط نامیدهاند.
که جمعی از
بنو عدی، از جمله ابوجَهم
عامر بن حُذَیفه و افرادی دیگر از سرشناسان شهر در آنجا سکنی داشتند.
بلاط الجَنّه در قُبه الصخره قدس نیز زمینی سنگ فرش شده بود.
البته این زمین فقط بخشی از بلاط است. بلاط از غرب تا نزدیک خانه
عباس بن عبد المطلب در
بازار مناخه، از شرق تا خانه
مغیرة بن شعبه در سر راه
بقیع، از شمال تا بوستان
ابوطلحة بن سهل انصاری در پشت مسجدالنبی، و از جنوب تا خانه
عثمان بن عفان را شامل میشد.
خانه برخی از
صحابه پیامبر همچون
سعد بن ابی وقاص، عثمان بن عفان،
عمر بن خطاب،
صهیب بن سنان،
ابوهریره و
عمار یاسر در پیرامون بلاط قرار داشت.
در روزگار پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از برخی قسمتهای بلاط برای نگهداری موقت شتران و از بخشی نیز برای خواندن
نماز میت استفاده میکردند. بر پایه گزارشی، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دو یهودی را که مرتکب
زنا شده و خواستار اجرای حکم بر اساس
شریعت یهود بودند، به پشتوانه حکم
تورات در بلاط
سنگسار کرد.
نیز به علت مجاورت خانه عثمان با بلاط، از حضور شورشیان بر ضد عثمان (۳۵ق.) در آن جا گزارش شده است.
بعدها این زمین به دستور
مروان بن حکم، حکمران
معاویة بن ابی سفیان در مدینه میان سالهای ۴۲ تا ۴۸ق. سنگ فرش شد. سپس معاویه، مروان را فرمان داد تا باقی زمینهای نزدیک
مسجد را سنگ فرش کند.
با گسترش مسجد در دورههای پس از پیامبر، قسمتهایی از بلاط درون مسجد قرار گرفت. بر همین اساس، برخی فقیهان بلاط را جزء مسجد دانسته و ازاله
نجاست از آن را
واجب شمردهاند.
قسمتهایی از بلاط تا سده نهم ق. باقی بوده و
سمهودی از آن یاد کرده است.
عبدالقدوس انصاری با آوردن شواهدی مدعی شده که بقایای بلاط یاد شده تا
سال ۱۳۵۳ق. برجای مانده است.
بلاط همچنین به معنی خرگاه شاه و امیر و رواق مسقف
مسجد جامع که مساحت میانی ستون را در بر میگرفت، یا هر رواق سرپوشیده
یا تالار ستوندار، یا تخته سنگی مرمرین که بر آن نوشتههایی کندهکاری شده، و بر سر در آرامگاه یا بنایی نصب شده.
اطلاق شده است.
ابن جبیر در وصف مسجد النبی (صلیاللهعلیهوآله) در مدینه، آن را بنایی مستطیل شکل دانسته که رواق (بلاط) هایی متعدد از ۴ سوی آن را در برگرفته، و صحن میانی آن با سنگ و ماسه فرش شده است.
بلاط الولید در
دمشق نیز ظاهراً یکی از رواقهای مسجد جامع بود که ولید خلیفه اموی (حک ۸۶ -۹۶ق/۷۰۵- ۵۱۵م) ساخت، اما عربها این نام را به همه مسجد اطلاق میکردند.
افزون بر این در سرزمینهای شرقی و غربی اسلامی، به ویژه در
شام،
آسیای صغیر و
اندلس، شهرها و روستاهای بسیاری با نام بلاط شناخته شده است؛ از آن جمله است: روستای بیت البلاط در غوطه (واحه حاصل خیز) دمشق که جمعی از
علما، از جمله ابوسعید
مَسلمه بن علی خُشَنی بلاطی (د پیش از ۱۹۰ق) به آنجا منسوبند؛ شهر کهن بلاط میان مَرعَش و
انطاکیه که مرکز کوره حُوّار و از توابع حلب بود و
یاقوت از ویرانه آن یاد میکند.
امروزه روستاهای بسیاری در سوریه همچنان بلاط نامیده میشوند.
در اندلس متداولترین معنی واژه بلاط ظاهراً «جاده سنگ فرش» است که گویای راههای قدیم رومی در این شبه جزیره است.
برخی شهرها و دژها و مکانها به مناسبت مجاورت با چنین جادههایی، نام خود را از آنها گرفتهاند؛ از آن جمله است: روستای بلاط الاحمر
و نیز شهر بلاط مرکز اقلیم بلاط که در میان قلعه رباح و طلبیره واقع بوده است.
ویرانههای شهر بلاط امروزه در کنار رومانگوردو، نزدیک گدار رودخانه تاگوس مجاور پل المراز واقع است.
میدان نبرد تور و پواتیه نیز - که در (۱۱۴ق/۷۳۲م) میان عبدالرحمان غافقی والی اندلس، و فرنگان به رهبری شارل مارتل روی داد - به بلاط الشهداء، و این نبرد به وقعه البلاط یا غزوه بلاط معروف شده است.
با این حال، شهرها و روستاهای بسیاری در اندلس است که ظاهراً نامگذاری آنها ارتباطی به جادههای رومی نداشته است.
از آن جمله است: بلاط مروان، معروف به ایلیا البلاط که شهری واقع در دشتی پر از کشتزار بود که خلیفه الناصر اموی در یکی از لشکرکشیهای خود به سمت شرق
قرطبه بدانجا رسید.
بلاط عوسجه از دژهای تابعه شنت بریه نیز به یکی از بربرهای ساکن اندلس منسوب بود.
بلاط
حمید در شمال اندلس،
و اقلیم بلالطه در شمال قرطبه، با دژهایی بسیار
و نیز اقلیم یا فَحص (دشت) بلاطه که امروزه در
پرتغال و به همین نام باقی است و شهرهایی چون شنترین و لشبونه و شنتره را در برمیگرفت.
در آسیای صغیر نیز نام بلاط بر اماکن بسیاری اطلاق شده است؛ از آن جمله شهری است که در محل دریا بندر باستانی میلتوس یا ملطیه،
ساخته شد. میلتوس که از سده (۵ ق/ ۱۱م) و پیش از استیلای
سلجوقیان (۴۷۰ق/۱۰۷۷م) بر آسیای صغیر، به انحطاط و ویرانی گراییده بود، از سده (۷ق/۱۳م) به بلاط معروف گردید و از نظر تجاری و اقتصادی رونقی بسزا یافت.
افزون بر این، بلاط به سبب موقع ممتاز آن در نزدیکی دهانه رود مندرس بزرگ پایگاهی برای عملیات در دریای اژه بود.
به گفته
قلقشندی (د ۸۲۱ ق/۱۴۱۸م) بلاط در دوره حاکمیت ترکمانان بنی منتشا (۷۰۰-۸۲۹ق/۱۳۰۱- ۱۴۲۶م) شهری کوچک از نواحی روم در منزلی بورسه بود که بارو نداشته است؛ این شهر دارای مسجدها، بازارها و حمام بود و قلعهای ویران داشت که از سنگ مرمر ساخته شده بود.
بلاط از این زمان بر اثر روابط تجاری با خارج، و رفت و آمد بازرگانان ونیزی مرکزی مهم گردید و قبل از (۷۵۶ق/۱۳۵۵م) ونیزیان در آنجا
کلیسا و کنسولگری داشتند.
این شهر از برکت
تجارت محصولاتی مانند
زعفران،
کنجد،
موم، زاج از کوتاهیه، و بردگانی از نواحی مجمع الجزایر، شکوفا گردید. وقتی در (۷۹۲ق/ ۱۳۹۰م)
بایزید اول، سلطان عثمانی مناطق ساحلی منتشا را تصرف کرد، امتیازات ونیزیان را در بلاط محترم شمرد. در (۸۲۹ق/۱۴۲۶م) بلاط در شمار نواحی منتشا به استیلای کامل عثمانیان درآمد.
بلاط بعداً مرکز سنجاقی به همین نام جزو ولایت منتشا گردید و در (۹۲۳ق/۱۵۱۷م)، ۲۵۰۰ نفر جمعیت داشت. از سده ۹ق/۱۵م این شهر به سبب آب و هوای بیماریزا و رسوب گرفتن دهانه رودخانه به انحطاط گرایید و موقعیت پیشین را از دست داد.
اولیا چلبی
در (۱۰۸۱ق/۱۶۷۰م) بلاط را شهری عظیم، اما ویران با قلعهای خراب وصف کرده است.
بلاط اکنون روستایی است کوچک از توابع شهرستان سوکه استان آیدین که در حدود ۹کیلومتری دریا واقع است و در (۱۳۶۹ش/۱۹۹۰م)، جمعیت آن ۲۰۰۲، نفر بوده است.
در اطراف بلاط خرابهها و آثار باستانی بسیاری به چشم میخورد،
مهمترین اثر بازمانده بلاط مسجد جامع الیاس بیگ است که تاریخ بنای آن به (۸۰۶ق/۱۴۰۳م) باز میگردد.
(۱) آثار المدینة المنوره: عبدالقدوس الانصاری، المدینه، المکتبة السلفیه، ۱۳۹۳ق؛
(۲) تاج العروس: الزبیدی (م. ۱۲۰۵ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۴ق؛
(۳) تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر: الذهبی (م. ۷۴۸ق.)، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۱۰ق؛
(۴) تاریخ المدینة المنوره: ابن شبه (م. ۲۶۲ق.)، به کوشش شلتوت، قم، دارالفکر، ۱۴۱۰ق؛
(۵) سنن ابن ماجه: ابن ماجه (م. ۲۷۵ق.)، به کوشش
محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۵ق؛
(۶) السنن الکبری: البیهقی (م. ۴۵۸ق.)، بیروت، دارالفکر؛
(۷) شفاء الغرام: الفاسی (م. ۸۳۲ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۱ق؛
(۸) صحیح البخاری: البخاری (م. ۲۵۶ق.)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۱ق؛
(۹) الطبقات: خلیفة بن خیاط (م. ۲۴۰ق.)، به کوشش زکار، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق؛
(۱۰) عمدة القاری: العینی (م. ۸۵۵ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
(۱۱) العین: خلیل (م. ۱۷۵ق.)، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، ۱۴۰۹ق؛
(۱۲) فتح الباری: ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ق.)، بیروت، دار المعرفه؛
(۱۳) فرهنگ اعلام جغرافیا:
محمد محمد حسن شراب، ترجمه: شفیعی، قم، مشعر، ۱۳۸۶ش
(۱۴) لسان العرب: ابن منظور (م. ۷۱۱ق.) ، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق؛
(۱۵) مدینه شناسی: سید
محمد باقر نجفی، ۱۳۶۴ش؛
(۱۶) مستدرک الوسائل: النوری (م. ۱۳۲۰ق.)، بیروت، آل البیت علیهمالسلام، ۱۴۰۸ق؛
(۱۷) المعالم الاثیره:
محمد محمد حسن شراب، بیروت، دارالقلم، ۱۴۱۱ق؛
(۱۸) وفاء الوفاء: السمهودی (م. ۹۱۱ق.)، به کوشش
محمد عبدالحمید، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۲۰۰۶م.
(۱۹) ابن جبیر،
محمد، رحله، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۰۷م.
(۲۰) ابن حزم، علی، جمهره انساب العرب، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۲۱) ابن حیان، المقتبس، به کوشش چالمتا و دیگران، مادرید، ۱۹۷۹م.
(۲۲) ابن خلدون، مقدمه، به کوشش خلیل شحاده، بیروت، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
(۲۳) ابن عدیم، عمر، زبده الحلب، به کوشش سامی دهان، دمشق، ۱۳۷۰ق/۱۹۵۱م.
(۲۴) ابوعبید بکری، عبدالله، المسالک والممالک، به کوشش وان لون و ا فره، تونس، ۱۹۹۲م.
(۲۵) ابوعبید بکری، معجم ما استعجم، به کوشش مصطفی سقا، بیروت، ۱۹۸۳م.
(۲۶) اخبار مجموعه، به کوشش ابراهیم ابیاری، قاهره، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
(۲۷) ادریسی،
محمد، نزهه المشتاق، پورت سعید، مکتبه الثقافه الدینیه.
(۲۸) اسدی، م خیرالدین، موسوعه حلب المقارنه، حلب، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م
(۲۹) اولیا چلبی، سیاحت نامه، استانبول، ۱۳۱۴ق.
(۳۰) دوزی، راینهارت، تکمله المعاجم العربیه، ترجمه
محمد سلیم نعیمی، بغداد، ۱۹۷۸م.
(۳۱) سامی، شمس الدین، قاموس الاعلام، استانبول، ۱۳۰۶ق/۱۸۸۹م.
(۳۲) طبری، تاریخ.
(۳۳) طبری، المنتخب من کتاب ذیل المذیل، همراه ج ۱ تاریخ.
(۳۴) غالب، عبدالرحیم، موسوعه العمارهالاسلامیه، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
(۳۵) قلقشندی،
احمد، صبحالاعشی، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
(۳۶) مسعودی، علی، التنبیه و الاشراف، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۹۳م.
(۳۷) المعجم الجغرافی للقطر العربی السوری، دمشق، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۰م.
(۳۸) مقدسی،
محمد، احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۰۶م.
(۳۹) مقری،
احمد، نفح الطیب، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق/۱۹۶۸م.
(۴۰) حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان.
(۴۱) حموی، یاقوت بن عبدالله، المشترک، به کوشش ووستنفلد، گوتینگن، ۱۸۴۶م.
(۴۲) Goodwin، G، A History of Ottoman Architecture، London، ۱۹۷۱.
(۴۳) IA.
(۴۴) Pauly.
(۴۵) TOrkiye diyanet vakf o Isl @ m ansiklopedisi، Istanbul، ۱۹۹۲.
(۴۶) EI ۲؛
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بلاط»، شماره۵۰۰۷. حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله«بلاط».