بریگاد قزاق
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بریگاد، واژهای فرانسوی، برابر تیپ و شامل چند واحد نظامی به سرکردگی یک سرتیپ است؛ بریگاد قزاق، واحد سواره نظام
ارتش ایران از زمان
ناصرالدین شاه تا دوره
احمدشاه براساس نمونه واحد قزاقهای ارتش
روسیه میباشد که فرماندهان آن، تشکیلات، تسلیحات، بودجه و شکل
پرچم آنها را در این نوشتار تقدیم شما میکنیم.
بریگاد قزاق، واحد سواره نظام
ارتش ایران از زمان
ناصرالدین شاه (
حکومت:۱۲۶۴ـ۱۳۱۳) تا دوره
احمدشاه (حکومت: ۱۲۸۷ـ۱۳۰۴ ش) براساس نمونه واحد قزاقهای ارتش
روسیه. بریگاد، واژهای فرانسوی، برابر تیپ و شامل چند واحد نظامی به سرکردگی یک سرتیپ است.
پس از شکستهای پیاپی ایران از
روسیه در زمان
فتحعلی شاه (حکومت: ۱۲۱۲ـ۱۲۵۰) و لشکرکشی بینتیجه
محمدشاه (حکومت: ۱۲۵۰ـ۱۲۶۴) به
هرات، همچنین شکست ایرانیان از انگلیسیها در
جنوب و از
ترکمانان مرو در اوایل دوره ناصری، قشون ایران از هم فروپاشید.
ناصرالدین شاه که در
اندیشه تشکیل ارتش نوین بود، در دومین
سفر به
اروپا در
ایروان با هنگ سوار
قزاق روبرو شد که با لباس متحدالشکل در طولِ مسیر، تشریفات نظامی به جا میآوردند و نظمشان نظر وی را جلب کرد.
ازینرو در
تفلیس برای تشکیل واحد سواره نظام قزاق با دوک بزرگ میشل پاولویچ مذاکره کرد و با موافقت
تزار، نخستین هیئت
روسی به فرماندهی
کلنل دومانتویچ همراه با سه افسر و پنج درجه دار قزاق در ۱۲۹۶به
تهران آمدند.
همچنین تزار هزار قبضه
تفنگ و چند
توپ برای دو توپخانه سبک به ناصرالدین شاه اهدا کرد.
دومانتویچ مأمور تشکیل گروه حفاظت ویژه شاه، مرکب از پانصد قزاق بود
که بنا به قرارداد میان فرمانده
روسی و دولت ایران، امتیاز آن به
شاه اختصاص داشت. بدین ترتیب، گارد قزاق از نیروی نظامی دولتی جدا میشد.
دومانتویچ با وجود مخالفتهای رجال ایرانی، نیروی قزاق را از ایرانیان مهاجر قفقازی که در جنگهای ایران و
روس شرکت داشتند تشکیل داد.
نخستین مراسم سان و
رژه در رمضان ۱۲۹۶ در برابر ناصرالدین شاه برگزار شد.
شاه خشنود از
انضباط قزاقها، دومانتویچ را مورد تحسین قرار داد. در ۱۲۹۹
قرارداد دومانتویچ به پایان رسید و شاه بیدرنگ آن را تجدید کرد. اما اختلاف دومانتویچ با زینوویف، وزیرمختار
روسیه، موجب بازگشت وی به
روسیه شد.
پس از او ستاد ارتش
قفقاز کلنل چارکوفسکی را برای سه سال به فرماندهی گارد قزاق برگماشت.
در قراردادی که میان
میرزاسعیدخان، وزیر خارجه ایران، و وزیرمختار
روسیه برای استخدام دومین هیئت به
امضا رسید، ضمن تعیین حدود اختیارات و وظایف فرمانده قزاق، بنابر فصل هفتم این قرارداد، گارد قزاق میبایست زیر نظر وزارت جنگ ایران قرار میگرفت.
در دوره فرماندهی چارکوفسکی قزاقخانه توسعه یافت و بریگاد قزاق نام گرفت.
تشکیل دسته
موزیک و تغییر محل قزاقخانه از
اردوگاه داودیه به
قصر قاجار از تحولات دوره فرماندهی
کلنل چارکوفسکی بود.
چارکوفسکی نیز پس از پایان قرارداد سه ساله خود در ۱۳۰۳، به
روسیه بازگشت.
و کوزمین کاراوایف، که پرنس دالگوروکوف، وزیر مختار وقت
روسیه، حامی وی بود، به فرماندهی بریگاد رسید
اما پس از کاراوایف و جایگزینی
کلنل شنه اور در ۱۳۰۸، بریگاد قزاق تضعیف شد.
در ۱۳۰۹ و در
تظاهرات بر ضد امتیازنامه رژی، بریگاد که تحت فرمان یک درجه دار قزاق و تنها
امید ناصرالدین شاه برای سرکوبی بود، وارد عمل نشد.
ظاهراً شنه اور به دستور بوتزوف، وزیر مختار
روسیه، از بریگاد برای مقابله با اعتراض کنندگان، استفاده نکرد.
در ۱۳۱۲
کلنل کاساگوفسکی به فرماندهی بریگاد قزاق گمارده شد. او قزاقخانه را با عنوان «بریگاد قزاق اعلیحضرت همایونی» از وزارت جنگ جدا کرد و در جریان سوء قصد به ناصرالدین شاه در ۱۳۱۳، با برقراری نظم و آرامش در
پایتخت، زمینه ورود
مظفرالدین شاه (حکومت: ۱۳۱۳ـ۱۳۲۴) را فراهم کرد.
او که از سوی
امین السلطان مأمور حفظ
نظم بود، به بهانه ورود سفیر کبیر عثمانی، حضور قزاقها را در شهر توجیه کرد
و همزمان، گزارش وقایع را به
سفارت روس فرستاد.
شاه جدید نیز برای قدردانی از خدمات کاساگوفسکی، پیش از تاجگذاری، تمثال جواهرنشانی به او اهدا کرد
و درنخستین سفرش به
روسیه برای او از تزار درجه سرتیپی گرفت.
در این دوره، به سبب سیاستهای امین السلطان، اختیارات فرمانده بریگاد افزونتر شد.
اما در ۱۳۱۴ مظفرالدین شاه با لغو فصل هفتم قرارداد (رجوع کنید به سطور پیشین) بریگاد را به فرمان خود درآورد.
به هر حال فرمانبرداری بریگاد از شاه نیز ظاهری بود و بدون اجازه سفارت
روسیه هیچ اقدامی نمیکرد.
در این هنگام، با برکناری امین السلطان،
فرمانفرما (وزیر جنگ دولت جدید) اعتبارات بریگاد را قطع کرد و ۱۵۰ قزاق سوار را برای
قرنطینه طاعون به
خراسان فرستاد.
کاهش نیروی بریگاد در مرکز و بی توجهی به درخواستهای کاساگوفسکی
بر دامنه اختلاف فرمانده قزاق و وزیر جنگ افزود.
با اینهمه، کاساگوفسکی با پشتیبانی مظفرالدین شاه مدت نه سال در ایران ماند
و عمارت قزاقخانه را در شمال میدان مشق (حوالی میدان امام خمینی کنونی) بنا کرد.
به نظر میرسد که در این مدّت، مراسم سالانه رژه در میدان مشق و در حضور شاه انجام میشده است.
در ۱۳۲۲، پس از رفتن کاساگوفسکی،
کلنل چرنوزوبوف به فرماندهی بریگاد قزاق رسید. اولین اقدامات او تشکیل یک گردان پیاده، تأسیس بیمارستانی به سرپرستی پزشکی
روسی و مدرسه قزاقخانه بود.
در دوره
محمدعلی میرزا (حکومت: ۱۳۲۴ـ ۱۳۲۸) دشمنی شاه جدید با
مشروطیت، که برای حفظ آن
سوگند خورده بود، آغاز شد.
در این زمان، چرنوزوبوف پس از ثابت شدن چند فقره سوء استفاده مالیِ او، ناگزیراز ایران رفت و فرمانده جدید بریگاد، ولادیمیر پلاتونوویچ
لیاخوف به تهران آمد.
لیاخوف از آغاز با مشکلات بسیاری روبرو شد.
از یک سو دولت ایران از پرداخت حقوق قزاقان ناتوان بود و از دیگر سو، مجلس اول با او و بریگاد مخالفت میکرد
تا سرانجام در پی اختلاف شاه و
مجلس، با موافقت شاه در ۱۳۲۶،
لیاخوف مجلس را به توپ بست و محمدعلی شاه او را به حکومت نظامی تهران برگزید.
گرچه محمدعلی شاه در پایتخت مشروطه خواهان را سرکوب کرد، اما مبارزه با
استبداد ابتدا در
تبریز و سپس در شهرهای دیگر آغاز شد. با حرکت نیروهای ملیّون به تهران،
لیاخوف با۷۵۰ تن قزاق، پنج هزار سپاهی منظم ایلات و پنج توپ به رویارویی با آنان پرداخت.
قزاقها سه روز در قزاقخانه مقاومت میکردند
تا اینکه در ۲۶
جمادی الثانیه ۱۳۲۷
لیاخوف به قزاقهای ایرانی فرمان آتش بس داد.
در همان روز سفیر
روس برای حفظ قزاقخانه نمایندهای نزد سران ملیّون در بهارستان فرستاد و شرایط
تسلیم لیاخوف را با آنان در میان نهاد.
در ۲۷ جمادی الثانیه با پناهندگی محمدعلی شاه به سفارت
روس و سپس برکناری وی،
لیاخوف خود با سران ملیون از جمله
سردار اسعد در بانک شاهنشاهی وارد مذاکره شد
و مقرر گردید که زیر نظر
محمدولیخان تنکابنی، سپهدار اعظم وزیر جنگ، به خدمت ادامه دهد
در ۱۳۲۸،
لیاخوف با پایان یافتن مأموریت سه سالهاش به
روسیه بازگشت و
کلنل وادبولسکی به فرماندهی بریگاد منصوب شد. او قزاقخانه را توسعه داد و فوج تبریز و
اردبیل را تأسیس کرد
و به نیروی قزاقهای
استرآباد و
گرگان نیز افزود. وادبولسکی در آخرین سال اقامت در ایران به ژنرالی رسید و با آغاز
جنگ جهانی اول (۱۳۳۳ـ۱۳۳۷/ ۱۹۱۴ـ ۱۹۱۸) داوطلبانه به
جبهه رفت.
معاون وادبولسکی،
کلنل پرزورکوویچ، فرمانده بریگاد شد
در همین هنگام،
متفقین به منظور جلوگیری از نفوذ عثمانیها و برای تشکیل جبههای در غرب ایران، بریگاد قزاق را تقویت کردند و در نتیجه دیویزیون (لشکر) قزاق جایگزین بریگاد قزاق و ژنرال بارون مایدل به فرماندهی آن منصوب شد. او آتریاد (واحد)
مشهد،
اصفهان،
گیلان،
مازندران و
همدان را ایجاد کرد.
پس از
انقلاب ۱۹۱۷ (۱۳۳۶) و روی کار آمدن
حکومت موقت در
روسیه بارون مایدل از فرماندهی لشکر قزاق برکنار و سرهنگ کلرژه به ایران فرستاده شد.
او گرفتار درگیریهای دو دولت
روس و
انگلیس در ایران شد؛ و دولت انگلیس از بیم گسترش افکار انقلابی در میان قزاقها و ایران تصمیم گرفت که کلرژه را برکنار کند. همگامی
میرزاحسن خان مشیرالدوله، وزیر جنگ، در به رسمیت نشناختن فرمانده جدید دیویزیون قزاق، زمینه را برای کودتایی بر ضد کلرژه با کمک
کلنل استاروسلسکی، معاون فرماندهی لشکر قزاق، و
کلنل فیلارتف، فرمانده آتریاد همدان، فراهم کرد که
رضاخان، فرمانده گردان پیاده آتریاد همدان، در اجرای آن همکاری کرد. بدین ترتیب، کلرژه در ۱۳۳۶ ناگزیر، کناره گرفت و فرماندهی به استاروسلسکی واگذار شد.
استاروسلسکی که
احمدشاه او را به درجه سرداری رسانده بود، به نظارت انگلیسیان در امور قزاقخانه تن نداد، ازینرو انگلستان که پس از انقلاب اکتبر بر قدرتش در ایران افزوده شده بود، در صدد محدود کردن افسران
روسی برآمد. با ظهور
نهضت جنگل در گیلان و مازندران، میرزا حسن خان مشیرالدوله، نخست وزیر، استاروسلسکی را برای سرکوب جنگلیها به مازندران فرستاد. قزاقها پس از راندن آنان از مازندران،
رشت را هم تسخیر کردند، اما با استعفای مشیرالدوله و روی کار آمدن
فتح الله اکبر سپهدار رشتی،
روسها از ادامه نبرد با جنگلیها خودداری ورزیدند، زیرا ظاهراً استاروسلسکی دریافت که اقدام بر ضد نهضت جنگل به سود انگلیس است.
ازینرو لرد کرزن در سخنرانی خود در مجلس اعیان انگلستان، فرمانده لشکر قزاق را به تبلیغات بر ضد انگلستان و سوءاستفاده مالی متهم کرد (۱۹۲۰) و یادآوری نمود که او با وجود برتری نیرو، از ادامه نبرد با جنگلیها خودداری کرده است.
احمدشاه ظاهراً به اصرار انگلستان ناگزیر به خدمت استاروسلسکی در ایران پایان داد و در ۸ آبان ۱۲۹۹ بیانیه رئیس الوزرا که از برکناری استاروسلسکی خبر میداد، منتشر شد. با رفتن استاروسلسکی، برای اولین بار فرماندهی لشکر قزاق به یک ایرانی یعنی
سردار همایون، نوه قاسم خان والی، سپرده شد.
سردار همایون تا کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ رئیس دیویزیون قزاق و رضاخان میرپنج فرمانده آتریاد تهران بود. در این تاریخ و پس از
کودتا رضاخان از احمدشاه لقب سردار سپه گرفت و به فرماندهی دیویزیون قزاق رسید.
در
اسفند همان
سال، بریگاد مرکزی را در دیویزیون قزاق ادغام کردند و با انحلال پلیس جنوب (۱۳۰۰ ش) و ادغام ژاندارمری در قزاقخانه قشون متحدالشکل ایران تشکیل شد که اساس آن سازمان قزاقخانه بود.
بریگاد قزاق که در آغاز دو فوج سوار و یک دسته
موزیک داشت، در ۱۳۰۲ فوج سوار دیگری بر آن افزوده شد و در ۱۳۰۹ گردان پیاده آن تشکیل شد. از ۱۳۱۷ بریگاد دارای یک نیروی رسمی ۵۰۰، ۱ نفری شامل چهار هنگ سواره نظام و دو گردان توپخانه و یک گردان پیاده نظام بود.
در ۱۳۲۶،
لیاخوف با اجازه محمدعلی شاه ۲۵۰ نفر دیگر را به استخدام قزاقخانه درآورد.
با تشکیل فوجهای قزاق تبریز، استرآباد و پس از آن آتریادهای مشهد،
بابل، رشت، اردبیل، همدان و
ارومیه بریگاد به لشکر قزاق تبدیل شد.
تسلیحات بریگاد بیشتر
روسی و تفنگهای بِرْدان بود که بخشی خریداری و قسمتی از سوی تزار به رسم
هدیه به ایران فرستاده میشد. قورخانه نیز بخشی از مهمات آن را تأمین میکرد.
بودجه بریگاد قزاق. مخارج بریگاد قزاق در دوره ناصری از
خزانه دولت پرداخت میشد. در دوره مظفرالدین شاه مشکلات مالی موجب تأخیر در پرداخت حقوق قزاقها شد. قرضه ۱۳۱۸ درآمد گمرک شمال ایران را در اختیار
روسها نهاد، و مقرر شد که بودجه بریگاد از همین اعتبار تأمین شود.
از آن پس بریگاد دیگر گرفتار تنگنای مالی نشد.
لباس هنگ گارد چرکزی قرمز (چرکسی یعنی قبای تک دکمه)، قبا و کلاه پوست سفید، چکمه، قمه و شوشکه بود. افراد سایر هنگها چرکزی سورمه ای و کلاه پوست مشکی میپوشیدند.
در ۱۳۰۰، رضاخان لباس قشون متحدالشکل را که نیمتنه، چکمه و کلاه پوستی لبه دار (مانند کلاه پهلوی) بود جایگزین لباس قزاقها کرد. او حتی احمدشاه و ولیعهدش،
محمدحسن میرزا، را نیز به پوشیدن لباس متحدالشکل نظامی که خود مبتکر آن بود، واداشت.
در دوره ناصرالدین شاه، بریگاد قزاق پرچمی داشت از پارچه سفید و مستطیل شکل که در وسط آن رنگهای سیاه، سبز و قرمز به موازات هم قرار میگرفتند و در قسمتِ سبز، برروی تکه بیضی سفیدی، تصویر طلایی شیر و خورشید نقش بسته بود
(۱) محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، المآثر والاثار، در چهل سال تاریخ ایران، چاپ ایرج افشار، ج ۱، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۲) محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، مرآه البلدان، چاپ عبدالحسین نوائی و میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۷ـ ۱۳۶۸ ش.
(۳) غلامحسین بن مهدی افضل الملک، افضل التواریخ، چاپ منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۴) غلامحسین بن مهدی افضل الملک، کرّاسه المعی، نسخه عکسی از روی نسخه خطی کتابخانه شماره ۱ مجلس شورای اسلامی، ش ۱۵۱۶.
(۵) علی بن محمد امین الدوله، خاطرات سیاسی میرزا علی خان امین الدّوله، چاپ حافظ فرمانفرمائیان، تهران ۱۳۴۱ ش.
(۶) ادوارد گرانویل براون، انقلاب ایران، ترجمه و حواشی احمدپژوه، تهران ۱۳۳۸ ش.
(۷) محمدتقی بهار، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، تهران ۱۳۵۷ ش.
(۸) م پاولویچ، «بریگاد قزاق»، ترجمه یحیی شهیدی، بررسیهای تاریخی، سال ۷، ش ۶ (بهمن و اسفند ۱۳۵۱ ش).
(۹) محمدعلی جمال زاده، گنج شایگان یا اوضاع اقتصادی ایران، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۱۰) احمدعلی سپهر، ایران در جنگ بزرگ، ۱۹۱۸ـ۱۹۱۴، تهران ۱۳۳۶ ش.
(۱۱) محمدطاهری شهاب، «بیرقهای دوره ناصری»، مجله وحید، سال ۲، ش ۶، (خرداد ۱۳۴۴).
(۱۲) جهانگیر قائم مقامی، تاریخ تحولات سیاسی نظام ایران، تهران ۱۳۲۶ ش.
(۱۳) و ا کاساگوفسکی، خاطرات
کلنل کاساگوفسکی، ترجمه عباسقلی جلی، تهران ۱۳۵۵ ش.
(۱۴) فیروز کاظم زاده،
روس و انگلیس در ایران ۱۸۶۴ـ ۱۹۱۴، پژوهشی درباره امپریالیسم، ترجمه منوچهر امیری، تهران ۱۳۵۴ ش.
(۱۵) کتاب آبی، گزارشهای محرمانه وزارت امور خارجه انگلیس درباره انقلاب مشروطه ایران، چاپ احمد بشیری، تهران ۱۳۶۲ـ ۱۳۶۹ ش.
(۱۶) جرج ناتانیل کرزن، ایران و قضیه ایران، ترجمه وحید مازندرانی، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۱۷) ن پ مامونتوف، بمباران مجلس شورای ملی در سال ۱۳۲۶ هجری قمری، حکومت تزار و محمدعلی شاه، ترجمه شرف الدین قهرمانی، چاپ همایون شهیدی، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۱۸) حسین محبوبی اردکانی، تعلیقات حسین محبوبی اردکانی بر المآثر والاثار، در چهل سال تاریخ ایران، چاپ ایرج افشار، ج ۲، تهران ۱۳۶۸ ش.
(۱۹) عبدالله مستوفی، شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، تهران ۱۳۶۰ ش.
(۲۰) محمدبن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۲۱) Stephanie Cronin, "Opposition to Reza Khan within the Iranian Army, ۱۹۲۱-۲۶", Middle Eastern Studies , vol ۳۰, No ۴, (Oct ۱۹۹۴).
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۱، ص۱۱۶۲، برگرفته از مقاله «بریگاد قزاق».