بت ذوالخلصة
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ذو الخلصة، بت خثعم و بجیله بود. این
بت،
صخره سفیدی بود که شکل تاجی بر سر آن تراشیده بودند. این بت در
یمن بود و بتخانۀ آن را «کعبه یمانی» میگفتند.
ذوالخَلَصَه،
بت یا بتخانهای در جنوب
مکه و معبود پارهای از قبایل عرب در روزگار
جاهلیت بود. به جز ضبط یادشده که صحیحتر به نظر میرسد، این نام به صورت ذوالخُلُصه، ذوالخَلْصَه و ذوالخَلُصَه نیز ذکر شدهاست.
سبب این نامگذاری شاید آن بودهاست که پرستندگانش خود را جزو پاکان میدانستند. در بیشتر منابع، ذوالخلصه نام
خانه یا بتخانهای دانسته شده که این بت در آن قرار داشتهاست، اما بعضی این نظر را درست ندانستهاند، زیرا به گفته آنان، ذو فقط به
اسم جنس اضافه میشود؛ ازاینرو، ذوالخلصه را نام بت دانستهاند، نه
بتخانه. از مرثیهای که زنی از قبیله خَثْعَم، درباره انهدام ذوالخلصه بهدست جریربن عبداللّه بَجَلی سرودهاست، معلوم میشود که ذوالخلصه
الهه (بت مؤنث) بودهاست.
ذوالخلصه به کعبه یَمانیّه و کعبه شامیّه نیز معروف بود، زیرا در (سمت)
یمن قرارداشت و درِ آن رو به سوی
شام بود. بهگفته دیگر، ذوالخلصه فقط به کعبه یمانیه معروف بود و این شهرت به سبب تشبیه آن به
بیتالحرام بود که کعبه شامیه خوانده میشد، زیرا بیتالحرام نسبت به کسی که در سوی یمن بود، شامی محسوب میشد.
کعبه نَجران نام دیگری است که به اشتباه به ذوالخلصه اطلاق شدهاست.
بتخانه ذوالخلصه در جایی به نام تَباله، میان
مکه و یمن واقع بود و هفت شب راه از مکه فاصله داشت. به قول دیگر، در چهار منزلی (جنوب) مکه در شهری به نام عَبْلاء/ عبلات، که جزو سرزمین
تباله و از زیستگاههای
قبیله خثعم بود، قرار داشت. درهرحال، این قول که ذوالخلصه در سرزمین فارس (
ایران) قرار داشته، بیاساس است.
گفته شدهاست
عَمروبن لُحَیّ، که نخستین بار
بتپرستی را در میان عربها رایج ساخت، خلصه (ذوالخلصه) را در پایین (جنوب) مکه برپا کرد.
بت ذوالخلصه از جنس
سنگ چخماق سفید بود و تصویر تاجمانندی روی آن نقش شده بود. بعدا گردنبندها و تخم شترمرغ به آن آویختند و برای آن
قربانی میکردند؛ هدایایی مانند
جو و
گندم به آن تقدیم میکردند و روی آن
شیر میریختند؛ به آن
سوگند میخوردند و نزد آن
پیمان میبستند و با سه
پیکان که در آنجا قرار داشت و نشان امر، نهی، یا امید و انتظار بود،
فال میگرفتند و
قرعه میزدند.
بنواُمامَه، طایفهای از قبیله باهِلَة بن اَعْصُر، کلیددار بتخانه ذوالخلصه بودند. از میان قبایل و طوایف عرب، خَثْعَم، بَجیلَة، ازْدُالسَّراة، و هَوازِن و دیگر عربهای سرزمین تباله، ذوالخلصه را بزرگ میداشتند. دَوس، حارث بن کعب، جَرْم، زَبید، غَوث بن مُرّبن اُدّ، بنوهلال بن عامر و هِند از دیگر طوایف و قبایلی بودند که ذوالخلصه را میپرستیدند.
گفته شدهاست در
دوره جاهلیت، وقتی اِمْرؤالقَیسبن حُجر کِندی برای انتقام خون پدرش قصد کرد به
بنیاسد حمله کند، گذرش به ذوالخلصه افتاد. در آنجا سه بار قرعه زد و هر بار تیری بیرون آمد که او را نهی میکرد. پس
تیر را شکست و آن را به صورت
بت زد و به آن ناسزا گفت و ابیاتی در این باره سرود. آنگاه روانه
جنگ با بنیاسد شد و بر آنان ظفر یافت. ازآنپس، دیگر کسی نزد ذوالخلصه قرعه نزد تا آنکه
اسلام ظهور کرد. ازاینرو، گفته شدهاست که
امرؤالقیس نخستین کسی بود که
حرمت ذوالخلصه را شکست.
بااینحال، از روایت
بخاری برمیآید که عربها همچنان نزد ذوالخلصه قرعه میزدند تا آنکه اسلام آنان را
نهی کرد.
بنابر حدیثی که
جَریربن عبداللّه بَجَلی از
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روایت کردهاست، ذوالخلصه آخرین بت جاهلیت بود.
در
ماه رمضان سال ۱۰ هجری، وقتی جریر به
مدینه نزد پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رفت و
مسلمان شد، پیامبر او را مامور کرد که ذوالخلصه را ویران کند. پیامبر برای جریر پرچمی بست و او را به آن سو روانه کرد. بخاری از این ماموریتِ جریر با عنوان
غزوه یاد کردهاست، اما با توجه به آنکه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در این عملیات نظامی حضور نداشته، تعبیر
سَرِیّه، که صالحی شامی آوردهاست، درست به نظر میرسد. از این حادثه گاه نیز با عنوان یَومُ ذیالخلصه یاد شدهاست.
جریر با گروهی از سواران بنیاَحْمَس از
قبیله بجیله، که شمار آنان را ۲۰۰ یا ۱۵۰ تن نوشتهاند، به سوی ذوالخلصه حرکت کرد. قبایل خثعم و باهله با او جنگیدند، اما جریر پیروز شد و از باهله و خثعم سیصد تن کشته شدند. جریر بت ذوالخلصه را شکست و بنای آن را به آتش کشید و نابود کرد. سپس، نزد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بازگشت و به آن حضرت گزارش داد. بنا به روایتی نیز، جریر کسی را نزد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرستاد و
مژده این پیروزی را به وی داد. نام این فرستاده، بنا به قول صحیح (ابو ارطاة) حُصَیْنبن ربیعه اَحْمَسی بود.
به نوشته سهیلی، تخریب ذوالخلصه حدود دو ماه قبل از درگذشت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روی داد. بعدا در جای ذوالخلصه
مسجد تباله (یا
مسجد عَبْلاء ) ساخته شد که جایگاه پیشین بت، در آستانه آن بود. به قولی دیگر، در جای ذوالخلصه خانهای بنا شد، که در نیمه اول سده سوم برقرار بود.
دانشنامه جهان اسلام، برگرفته از مقاله «ذوالخلصه»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۴/۱۸. سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «اصنام»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۴/۱۸.