باجه (شهری در آفریقیه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
باجه، شهری مهم و کهن در افریقیه میباشد. این شهر امروزه در حدود ۱۰۰ کیلومتری غرب شهر
تونس واقع شده، و مرکز استان (ولایت) باجه در شمال کشور تونس است.
قدمت شهر به دوره رومیها بازمیگردد و نام باستانی آن واگا بوده است.
باجه در کرانه غربی ناحیه حاصلخیز «وادی مَجَرده» واقع است و از دیرباز تا به امروز مهمترین شهر این ناحیه به شمار میرود. این شهر به سبب قرار گرفتن بر سر راه تونس به
قسنطینه در طول دوره اسلامی از اهمیت سوقالجیشی برخوردار بوده است.
منابع جغرافیایی باجه را به سبب فراوانی محصول گندمش، انبار غله افریقیه
و باجة القَمح
نام دادهاند.
باجه مرکز ایالتی است که از لحاظ غلات از ایالتهای دیگر غنیتر است و آن را «انبار غلّه (هُری) افریقیه» میخوانند. در قرون گذشته نیز آن را «باجة القَمْح» (باجه غلّه) مینامیدند تا از سایر شهرهای
افریقا و اسپانیا که به همین نام شهرت داشتند متمایز شود.
بَکْری، جغرافیدان مشهور، از این شهر صرفنظر ارائه میدهد که، از برخی تغییرات که بعداً در نام جاها پدید آمده، هنوز هم معتبر است. وی میگوید «باجه تا قیروان سه روز راه فاصله دارد. شهر بزرگی است که اطراف آن را جویهای فراوان احاطه کرده و روی تپه مرتفع شبکلاه مانندی به نام «عین الشمس» (چشمه
خورشید) بنا شده است.».
این چشمه هنوز هم شهر را مشروب میکند و به همان نام خوانده میشود.
بناهای مهمی که وی از آنها یاد میکند عبارتاند از: باروی شهر، که بعداً دیوارهای دیگری که محلاتِ جدیدی را دربر میگرفت بر گرد آن کشیده شد؛ قلعه نظامی که هنوز به نام «قصبه» باقی است و «
بنایی قدیمی است که با قطعات بزرگ سنگ ساخته شده» (این قلعه را، که طبق سنگنبشته ای لاتینی متعلق به
روم شرقی است، کنت پاولوس در زمان یوستی نیانوس بنا کرده است. این بنا در زمان
حفصیان و ترکها و حسینیان چندین بار مرمت شده است)؛
مسجد جامع که «بسیار محکم ساخته شده و باروهای شهر در سمت
قبله آن قرار گرفته است». این شهر دارای «پنج حمام و تعداد زیادی کاروانسرا (فُندُق) و سه بازارِ روباز (رِحاب) برای فروش خواربار» بوده است. بکری
میافزاید که اطراف شهر «پوشیده از باغهای زیبا» بوده که «از جویبارهای متعدد مشروب میشده است».
باجه در زمان زُهیر بن قیس بَلَوی، والی اموی افریقیه (۶۷ -۶۹ق) توسط
مسلمانان فتح شد.
در ۷۴ق/۶۹۳م که جانشین او،
حسان بن نعمان غسانی بر قرطاجنه و شهرهای افریقیه مستولی شد و رومیان را شکست داد، آنان به شهر باجه پناهنده شدند.
پس از آنکه باجه به تصرف این فرمانده اموی درآمد، تبدیل به مرکز نظامی مهمی برای سپاه
عرب گردید.
به گفته هروی مدفن معبد بن
عباس بن عبدالمطلب، پسر عم
پیامبر (ص)، در این شهر بوده است.
در اواخر حکومت
امویان، خوارج در شهرهای افریقیه شوریدند.
در ۱۲۶ق/۷۴۴م بربرها نیز در نواحی کوهستانی مجاور باجه سر به شورش برداشتند و
ثابت صنهاجی به کمک یاران بربر خود در باجه بر ضد عبدالرحمان بن حبیب فهری، والی افریقیه (۱۲۷- ۱۳۸ق)
قیام کرد و بر آن شهر چیره شد.
پس از آن نیز در ۱۷۰ق/۷۸۶م، در اوایل حکومت عباسیان، کوهستانهای باجه محل شورش
اباضیه بود.
از زمان استیلای
اغلبیان بر افریقیه (۱۸۴ق/۸۰۰م) شهر باجه اهمیت خاصی یافت و افراد وابسته به خانواده وزرا و امرا
حکومت این ناحیه ثروتمند را در دست گرفتند
از آن جمله خاندان
بنی علی بن حُمَید وزیر با لطایف الحیل توانستند دیری بر این شهر حکومت کنند.
یعقوبی که در این روزگار افریقیه را دیده است، میگوید: گروههایی از
نسل سپاهیان عباسی و عناصر غیرعرب در باجه سکنی دارند و در مجاورت شهر مردمانی بربر به نام وَزداجه زندگی میکنند که در فرمان امیراغلبی نیستند.
در
زمان اغلبیان شورشهایی چند در باجه به وقوع پیوست.
از ۳۱۶ق/۹۲۸م کار
ابویزید مخلد بن کیداد خارجی، معروف به راکبالحمار (صاحب الحمار) که از
قبیله بربر زناته بود، بالا گرفت و در زمان القائم، خلیفه فاطمی (حک ۳۲۲-۳۳۴ق) پیروان بسیاری یافت. وی در ۳۳۳ق/۹۴۵م در افریقیه قیام کرد و شهرهایی را به باد
غارت داد. در
محرم همین سال وی در باجه با لشکر القائم به سرکردگی بُشری جنگید و او را شکست داد. ابویزید پس از تصرف باجه در آنجا کشتار و غارت کرد و بخشی از شهر را به
آتش کشید و قبایل بربر را به سوی خویش فراخواند.
در ۳۳۴ق/۹۴۶م نیز ایوب، پسر ابویزید در باجه کشتار کرد و شهر را به آتش کشید و ویران ساخت
. در همین سال مردی با داعیه انتساب به
عباسیان در باجه قیام کرد و جمعی را پیرامون خود گرد آورد، اما به دست ایوب بن مخلد گرفتار شد و در
قیروان به
قتل رسید.
در آخر
ذیحجه همین سال لشکریان فاطمی به فرماندهی
حسن بن علی کلبی باجه را تصرف کردند و کارگزار ابویزید را در آنجا از میان برداشتند.
در ۴۰۶ق/۱۰۱۵م
حماد بن بلکین بر پسر برادر خود، بادیس زیری، امیر افریقیه (حک ۳۸۶-۴۰۶ق) شورید و بر باجه حمله برد و در آنجا کشتار و غارت کرد.
پس از آن نیز که معز، پسر و جانشین بادیس (۴۰۶-۴۵۳ق) در ۴۴۰ق/۱۰۴۸م به نام خلیفه عباسی خطبه کرد، در ۴۴۶ق/۱۰۵۴م قبایل عرب به تحریک
فاطمیان، قیروان را در
محاصره گرفتند و
مونس بن یحیی مرداسی از
قبیله ریاح بر باجه مستولی شد. اهالی شهر نیز چون معز را از حمایت خویش ناتوان دیدند، راهی مهدیه شدند
. در حدود
سال ۵۰۱ق/۱۱۰۸م تیرة اخضر از این
قبیله عرب سلطه خود را بر باجه گستردند.
این شهر، در ۳۳۵/۹۴۶، در عهد فاطمیان، به دست سپاهیان بربر ابو یزید (صاحب الحمار)
غارت و بخشی از آن به آتش کشیده شد، ولی به سبب محصولات کشاورزی فراوان، بسرعت رونقِ پیشین را بازیافت. در زمان حمله
بنی هلال (
قرن پنجم)، گروههایی از
قبیله بنی ریاح به آنجا آمدند و در اطراف شهر مستقر شدند. بدین ترتیب، شهر بتدریج از دست امرای بدوی خارج شد و در اختیار امیران زیری بِجایه قرار گرفت. با ظهور حفصیان، شهر تا حدودی رونق سابق خود را به دست آورد و بارها کسانی را که بر
حکومت میشوریدند در خود پناه داد.
در ۵۴۷ق/۱۱۵۲م عبدالمؤمن بن علی، خلیفه موحدی به دولت
بنی حماد در بجایه خاتمه داد و بر تمام قلمرو آنان از جمله باجه استیلا یافت.
وی چندی بعد شهر المهدیه را که از ۵۴۳ق/۱۱۴۸م به تصرف راجر دوم، پادشاه صقلیه درآمده بود، بازپس گرفت و بر قلمرو پیشین
بنی زیری در افریقیه نیز دست یافت.
یحیی ابن غانیه صنهاجی، آخرین بازماندة مرابطون (مق ۶۳۳ق/۱۲۳۶م) پس از تصرف مهدیه در ۵۹۷ق/۱۲۰۱م باجه را با
منجنیق کوبید و آنجا را گشود و ویران ساخت.
با ظهور دولت
حفصیان، باجه تا حدودی رونق سابق خود را به دست آورد.در این دوره ناحیه باجه از بزرگترین و مهمترین ولایات بود.
در سدههای۱۰-۱۱ق/۱۶-۱۷م از دوره عثمانی باجه پادگانی از ینیچریها (انکشاریه) داشت که اعقابشان در آنجا باقی ماندند. در آن زمان در داخل شهر مسجدی برای حنفیان بنا گردید. در روزگار حسینیان (بیگها) باجه به صورت روستای بزرگ زراعی درآمد که سیمای بدوی بر آن غلبه داشت و مقر والی بود که به نیابت از دولت مرکزی
حکومت میکرد. در این دوره برخی آثار تاریخی ساخته شد که از آن جمله قلعهای است در یک کیلومتری غرب باجه که مانند قصر سلطنتی موجود در حومه
تونس، «باردو» نام دارد.
باجه در
سده ۳ق/۹م شهری بزرگ و مستحکم بود و بارویی سنگی آن را احاطه میکرد.
ابوعبید بکری وصف دقیق و مفصلی از باجه به دست داده
که با وجود تغییراتی جزئی - که بعداً در برخی نامها پدید آمده - هنوز معتبر است. وزان فاسی به رونق و آبادانی شهر در سده ۱۰ق/۱۶م اشاره کرده است. به گفته وی باجه صنعتگران مختلفی را در خود جای داده، و به ویژه نساجی در آنجا رونق داشته است.
در
زمان ابن خلدون (د۸۰۸ق) شماری از تیره
سعد بن هذیل باقی مانده بودند که در نواحی باجه میزیستند.
امروزه نیز دستهای از ساکنان باجه به
قبیله عرب
قضاعه نسب میرسانند.
باجه زادگاه تنی چند از محدثان و فقیهان و شاعران و مورخان بوده است؛ از آن جمله خاندانی مشهور به
بنی باجی هستند که در
اندلس سکنی گزیدند.
دیگر خاندان قَلشانی است که در سده ۹ق/۱۵م، ۷ یا ۸ تن از قاضیان و فقیهان برجسته تونس از آن برخاستند.
محمد الصغیر بن یوسف که تاریخ حوادث نخستین ۴ بیگ از سلسله حسینیان (۱۱۱۷-۱۱۸۲ق/۱۷۰۵- ۱۷۶۸م) را براساس مشاهدات خود تالیف کرده، نیز بدانجا منسوب است.
امروزه شهر باجه علاوه بر تولید
گندم و
آرد مرکز مهم تصفیه
شکر و پایگاه تحقیقات کشاورزی است.
استان باجه با مساحتی برابر ۷۱۰، ۶ کم ۲ ناحیهای متنوع است که از دشت مرطوب ساحلی در طول
دریای مدیترانه به سمت جنوب شرقی تا دره حاصلخیز مَجَرده گسترده است. این ناحیه یکی از مهمترین مناطق زراعی و دامی ملی است. طبق سرشماری ۱۹۷۸م/۱۳۵۷ش جمعیت شهر باجه ۱۴۵، ۲۸نفر، و جمعیت استان باجه بالغ بر ۶۶۵، ۳۲۰نفر بوده است.
دو شهر دیگر در تونس به این نام وجود دارد که برای بازشناختن آندو از باجه شمال تونس، باجة الزیت و باجة القدیمه نامیده شدهاند:
این شهر از توابع ناحیة (کورة) رُصفه
است که رومیها و بیزانسیها روسپا میخواندند. باجةالزیت در میان جنگلهای زیتون ساحل تونس بر سر راه مهدیه به الجم، در ۱۳ کیلومتری شرق الجم واقع است. شیخنشین منطقهای که باجةالزیت در آن قرار داشت، امروزه «مشیخة وادی باجه» (نزدیک مهدیه) خوانده میشود. به نظر میرسد این شهر تا حمله
بنی هلال (سدة ۵ق/۱۱م) آباد بوده، ولی پس از آن رو به انحطاط نهاده، و در زمان حفصیان از میان رفته است. با وجود این، در محل آن هنوز ویرانههای بسیاری از جمله یک حوض بزرگ باقی است.
شهرکی است که امروزه از بین رفته، و خرابههای آن هنوز برجاست. این شهرک نزدیک «منّوبة» کنونی در ناحیه شمالی نزدیک شهر تونس واقع است. در آنجا
مسجد جامع، مکتبخانه، بازار و خانههایی وجود داشته است. باجة القدیمه به سبب آنکه زادگاه ابوسعید
خلف بن یحیی تمیمی باجی (د ۶۲۸ق/۱۲۳۱م) صوفی برجسته و شاگرد
ابومدین شعیب تلمسانی بوده، شهرت خاص داشته است.
(۱) ابن ابی دینار، محمد، المؤنس فی اخبار افریقیا و تونس، به کوشش محمد شمام، تونس، ۱۳۸۷ق.
(۲) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ.
(۳) ابن خلدون، العبر.
(۴) ابوعبید بکری، عبدالله، المسالک و الممالک، به کوشش وان لِوِن و ا فره، تونس، ۱۹۹۲م.
(۵) ابوالفدا، تقویم البلدان، به کوشش رنو و دوسلان، پاریس، ۱۸۴۰م.
(۶) ادریس بن حسن، تاریخ الخلفاء الفاطمیین بالمغرب، به کوشش محمد یعلاوی، بیروت، ۱۹۸۵م.
(۷) برنشویگ، ر، تاریخ افریقیة فی العهد الحفصی، ترجمة حمادی ساحلی، بیروت، ۱۹۸۸م.
(۸) سراجاندلسی، محمد، الحلل السندسیة، به کوشش محمد حبیب هیله، بیروت، ۱۹۸۴م.
(۹) عبدالوهاب، حسن حُسنی، ورقات عن الحضارة العربیة بافریقیة، تونس، ۱۹۷۲م.
(۱۰) العیون و الحدائق، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۶۹م.
(۱۱) مقری، احمد، نفح الطیب، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق/۱۹۶۸م.
(۱۲) مقریزی، احمد، اتعاظ الحنفاء، ج ۱، به کوشش جمالالدین شیال، قاهره، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
(۱۳) مقریزی، احمد، اتعاظ الحنفاء، ج۲، بهکوشش محمد حلمی محمداحمد، قاهره، ۱۳۹۰ق/ ۱۹۷۱م.
(۱۴) وزان، حسن، وصف افریقیا، ترجمة محمد حجی و محمداخضر، بیروت، ۱۹۸۳م.
(۱۵) هروی، علی، الاشارات الی معرفة الزیارات، به کوشش ژ سوردل تومین، دمشق، ۱۹۵۳م.
(۱۶) یاقوت حموی، البلدان.
(۱۷) یعقوبی، احمد، البلدان، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۹۱م.
(۱۸) احمد بن علی قلقشندی، صبح الاعشی، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۳۸۳/۱۹۶۳).
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «باجه (شهری در آفریقیه)»، شماره۴۲۹۹. دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «باجه»، شماره۸۶.