• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بابل در قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بابل ، شهری‌ باستانی در بین‌النهرین ، محل به آتش افکندن ابراهیم (علیه‌السلام) است.

فهرست مندرجات

۱ - معنا
۲ - نشان جغرافیایی
۳ - قانون حمورابی
۴ - پادشاهی بخت نصر
       ۴.۱ - شکوهمندترین دوران
۵ - فتح بابل
۶ - ادیان بین النهرین
       ۶.۱ - خصوصیات رب النوع
       ۶.۲ - تعدد خدایان
۷ - سنتهای آیینی
       ۷.۱ - هدف از آیین‌ها
۸ - اخلاق در بابل
۹ - روایات
۱۰ - تاریخ بابل
       ۱۰.۱ - بنیانگذاران
       ۱۰.۲ - شهرت
۱۱ - محل نزول عذاب
۱۲ - بابل در قرآن و تفاسیر
۱۳ - ابراهیم (علیه‌السلام) و نمرود در بابل
       ۱۳.۱ - زادگاه
       ۱۳.۲ - تحجر عقلی
       ۱۳.۳ - گمراهی آنان
       ۱۳.۴ - استدال ابراهیم
       ۱۳.۵ - رویارویی با خدای ابراهیم
              ۱۳.۵.۱ - ویرانی برج نمرود
       ۱۳.۶ - بلبلة‌الالسن
       ۱۳.۷ - کتاب مقدس
۱۴ - هاروت و ماروت در بابل
       ۱۴.۱ - استفاده نابجا از جادوگری
       ۱۴.۲ - هدف از آمدن هاروت و ماروت
              ۱۴.۲.۱ - آزمایش الهی
       ۱۴.۳ - فراگیری سحر توسط یهودیان
۱۵ - اسارت یهود در بابل
       ۱۵.۱ - تفسیر مفسران
۱۶ - فهرست منابع
۱۷ - پانویس
۱۸ - منبع


این واژه در عبری «بابل» یا «باول»، در یونانی «بابیلون» و در اصل "Bab-illu" و پیش‌تر "Bab-illim" به معنای دروازه خدا بوده است.
[۱] التحقیق، ج‌۱، ص‌۲۰۴.
[۲] نثر طوبی، ص‌۶۰‌، «بابل».



ویرانه‌های شهر بابل هم‌اکنون بر کرانه رود فرات ، نزدیک حله کنونی و ۸۸ کیلومتری جنوب بغداد قرار دارد. منطقه تمدنی بابل نیز در جنوب بین النهرین از بغداد تا خلیج فارس امتداد داشته و همواره میدان نزاع سومریان و اکدیان (سامیها) و بعدها آشوریان و بابلیان بوده است.
[۳] بابل تاریخ مصور، ص‌۴۴‌-۱۹۳.
[۴] تاریخ حضارة وادی الرافدین، ج‌۲، ص‌۱۵‌-۱۷۲.
بابل از لحاظ تاریخ و نژاد مردم‌ آن نتیجه آمیختن اکدیان و سومریان، البته با‌غلبه عنصر سامی است.
[۵] ادیان جهان باستان، ج‌۲، ص‌۱۷۱.
از آغاز شهر بابل اطلاع دقیقی در دست نیست؛ اما چون این واژه، ریشه سومری یا سامی شناخته شده‌ای ندارد، باید میراثی از ساکنان پیش از سومر باشد.


حمورابی ، تدوین‌کننده اولین قانون نامه
[۶] آغاز قانون‌گذاری، ص‌۱۴۷‌-۲۰۲.
شناخته شده (موسوم به قانون حمورابی) از مشهورترین و مقتدرترین پادشاهان بابل، از سلسله نخست بابلی در سده ۱۸ پیش از میلاد بر این شهر حکم راند.
[۷] تاریخ حضارة وادی الرافدین، ج‌۲، ص‌۵۹.



بخت نصر (نِبوکد نُصَّر) (۵۶۲ ۶۰۵ ق. م.) از سلسله چهارم بابلی (کلدانیان) از دیگر پادشاهان مشهور بابل است.
[۸] نبوخذ نصر الثانی، ص‌۵۸‌-۵۹‌.
وی به سبب حمله به اورشلیم و اسیر کردن یهودیان و بازتاب وسیع آن در کتاب مقدس شهرت فراوانی یافته است.
[۹] نبوخذ نصر الثانی، ص‌۷۹ - ۸۳‌.
[۱۰] کتاب مقدس: دوم پادشاهان، ۲۴:۱‌۲.
[۱۱] کتاب مقدس: دوم پادشاهان، ۲۵:۱‌۷.
[۱۲] دوم تواریخ، ۳۶.


۴.۱ - شکوهمندترین دوران

بابل شکوهمندترین دوران خود را در این زمان تجربه می‌کرد. قصرهای بزرگ و باغهای معلق، معابد و زیگوراتهای بلند، خیابانهای مستقیم، دیوارهای عظیم دفاعی، پلهای متحرک و کانالهای آبرسانی، آن را به بزرگ‌ترین و شکوهمندترین پایتخت دنیای قدیم تبدیل کرده بود.
[۱۳] تاریخ بابل، ص‌۸۳ - ۸۴.
[۱۴] تاریخ حضارة وادی الرافدین، ج‌۲، ص‌۱۴۸ - ۱۶۰.
[۱۵] نبوخد نصر الثانی، ص‌۹۵ - ۱۱۰.
در کتاب مقدس، اشاره‌هایی به عظمت و شکوه بابل شده است
[۱۶] کتاب مقدس: اشعیا، ۱۳:۱۹.
[۱۷] ارمیا، ۵۳:۵۱ - ۵۸‌.
و هرودوت ، شگفتیهای فراوانی از آن نقل می‌کند که با وجود کاوشهای باستان‌شناسی اخیر چندان دور از واقعیت نیست.
[۱۸] تاریخ هرودوت، ص‌۱۱۶ - ۱۲۳.



بابل در سال ۵۳۹ ق. م. به دست کورش هخامنشی فتح شد و یهودیان به اسارت رفته در آن آزاد گذاشته شدند که به اورشلیم باز گردند.
[۱۹] بابل تاریخ مصور، ص‌۲۰۷.
در سال ۳۳۱ ق. م. نیز اسکندر مقدونی بر آن سلطه یافت و آن را پایتخت خود گرداند؛
[۲۰] تاریخ حضارة وادی الرافدین، ج‌۲، ص‌۱۷۱.
ولی مرگ ناگهانی وی باعث آشفتگی در امپراتوری شد و بابل به تدریج اهمیت خود را از دست داد.
[۲۱] تاریخ بابل، ص‌۱۷۳‌-۱۷۴.



ارتباط عمیقی میان ادیان بین النهرین می‌توان یافت که همگی ریشه در فرهنگ سومری دارد.
[۲۲] ادیان جهان باستان، ج‌۲، ص‌۲۰۱.
[۲۳] ادیان جهان باستان، ج‌۲، ص۲۲۰.
[۲۴] تاریخ تمدن، ج‌۱، ص‌۲۷۷.
[۲۵] تاریخ تمدن، ج‌۱، ص۲۸۵.

همه دولت شهرهای بین‌النهرین گروه خدایان واحدی را می‌پرستیدند، با این حال هر دولت شهر، خدای نگهبان خاص خود را داشت که خدای برتر آنان به شمار می‌رفت.
[۲۶] ادیان جهان باستان، ج‌۲، ص‌۲۰۲.
ادیان ساکنان بین النهرین، بیشتر جنبه کاربردی داشت. وابستگی شدید زندگی و اقتصاد ساکنان بابل به طبیعت به ویژه زمین و آب ، آنان را وا می‌داشت تا برای پدیده‌های طبیعی، باطنی را تجسم کنند که پرستش آن، به افزایش آن پدیده می‌انجامد.
[۲۷] ادیان جهان باستان، ج‌۲، ص‌۲۰۳ - ۲۰۶.
تصویر این خدایان در ذهن ایشان متناسب با کارآیی آن‌ها بود؛ مثلاً خدای رعد و طوفان را پرنده‌ای تیره و بزرگ با سر شیر می‌پنداشتند. گاه نیز برای آن‌ها تصویری انسانی یا نیمه انسانی تجسم می‌کردند.

۶.۱ - خصوصیات رب النوع

این رب النوعها سه خصوصیت داشتند:در رفتار خصلت انسانی داشتند، می‌خوردند، می‌نوشیدند و تولید مثل می‌کردند، هیچ‌یک به تنهایی قادر مطلق نبودند، و فعالیت آن‌ها‌ به‌طور کلی در دنیای طبیعی انجام می‌گرفت؛ نه در جهانی ورای این جهان .
[۲۸] ادیان جهان باستان، ج‌۲، ص‌۲۰۴.


۶.۲ - تعدد خدایان

شماره خدایان بابل در سده نهم پیش از میلاد به ۶۵۰۰۰ می‌رسید، زیرا نیروی تخیل مردم و احتیاجاتی که مردم برای آن‌ها خود را نیازمند خدایان می‌دانستند، حدّی نداشت.
[۲۹] تاریخ تمدن، ج‌۱، ص‌۲۷۷.
اجرام آسمانی مانند شمس ، رب‌النوع خورشید و بِنا، رب النوع ماه نیز به عنوان کهن‌ترین خدایان، مورد پرستش بابلیان قرار داشت. به طور کلی نمونه‌ای از یکتا‌پرستی نظیر آنچه در میان قوم یهود وجود داشت، در بابل یافت نمی‌شد، با این حال گسترش مملکت پس از جنگها، این خدایان محلی را به فرمان خدای یگانه درمی‌آورد؛ همچنین پاره‌ای از شهرها از روی حب وطن ، خدای خاص و محبوب خود را صاحب قدرت مطلق و مسلط بر همه چیز می‌دانستند. این دو علت باعث شد که خرده خدایان، مظاهر یا صفاتی از خدای بزرگ را نمایش دهند و به این ترتیب شماره خدایان کاهش یافت.
[۳۰] تاریخ تمدن، ج‌۱، ص‌۲۷۷‌-۲۷۸.



مراسم و سنتهای آیینی نزد بابلیان از اهمیت بیشتری نسبت به عمل نیکو برخوردار بود.
[۳۱] ادیان جهان باستان، ج‌۲، ص‌۲۳۶.


۷.۱ - هدف از آیین‌ها

هدف از آیینهای نیایشی در درجه نخست، غذای کافی دادن به خدایان و اطمینان از رفاه آنان بوده است. برای انجام این امور، معمولاً از مجسمه خدایان یا نشانه‌های آنها، در مقدس‌ترین بخش معبد استفاده می‌شده است. آنها به قدری زنده تصور می‌شدند که هنگام مراسم ملبس می‌گشتند؛
[۳۲] ادیان جهان باستان، ج‌۲، ص‌۲۷۳.
همچنین رسم قربانی کردن برای خدایان در میان ایشان، همچون‌ قوم یهود رایج بوده است؛
[۳۳] تاریخ تمدن، ج‌۱، ص‌۲۸۳.
همچنین تنها‌خدایان به بهشت می‌رفتند.
[۳۴] ادیان جهان باستان، ج‌۲، ص‌۲۹۰.
[۳۵] تاریخ تمدن، ج‌۱، ص‌۲۸۳.



بابل از لحاظ اخلاقی در اوج فساد قرار داشت؛
[۳۶] تاریخ تمدن، ج‌۱، ص‌۲۸۸.
[۳۷] تاریخ تمدن، ج‌۱، ص۲۹۲.
هرودوت از سنت فحشای مقدس
[۳۸] تاریخ هرودوت، ص‌۱۳۲‌-۱۳۳.
و کشتن زنان در هنگام محاصره برای صرفه‌جویی در آذوقه
[۳۹] تاریخ هرودوت، ص‌۲۶۸.
گزارشهایی آورده است. از جهت پایبند بودن به اوهام و خرافات و اعتقاد به سحر و پیشگویی و کهانت نیز هیچ تمدنی به پای تمدن بابلی نمی‌رسد.
[۴۰] تاریخ تمدن، ج‌۱، ص‌۲۸۷.



بابل در افسانه‌ها و روایات اسلامی، اقلیم چهارم یا سوم
[۴۳] نزهة القلوب، ص‌۳۸.
[۴۴] برهان قاطع، ص‌۱۴۰.
از اقالیم هفت‌ ‌گانه جهان بوده و در مرکز عالم قرار داشته
[۴۵] المستطرف، ج‌۱، ص‌۵۹۲.
[۴۶] برهان قاطع، ص‌۱۴۰.
و آن را متشکل از ۷‌شهر دانسته‌اند که هر شهر به امری خارق عادت شهرت یافته بود.
[۴۸] آثار البلاد، ص‌۳۰۴‌-۳۰۵.
نویسندگان قدیم همه جا شهر و کشور بابل را به یک نام خوانده‌اند.


در مورد تاریخ آن نیز گفته شده که هابیل و قابیل در آن ساکن بودند و اولین شهری بود که پس از طوفان نوح ساخته شد.
[۵۰] مبهمات القرآن، ج‌۱، ص‌۱۶۹.


۱۰.۱ - بنیانگذاران

از نوح، قینان‌ بن انوش‌ بن شیث،
[۵۳] نزهة القلوب، ص‌۳۸.
ضحاک
[۵۴] تقویم البلدان، ص‌۳۰۳.
[۵۵] صورة الارض، ص‌۲۴۴.
[۵۶] نزهة القلوب، ص‌۳۹.
و برخی پادشاهان کیانی به عنوان بنیانگذار بابل نام برده‌اند.

۱۰.۲ - شهرت

این شهر در بین نویسندگان مسلمان نیز به سحر و شراب شهرت دارد و مردمش در علم نجوم و هیئت و حساب خسوف و کسوف مهارت داشته‌اند.
[۶۱] اعلام قرآن، ص‌۲۴۳‌-۲۴۴.



در احادیث اسلامی، شهری ملعون و محل نزول دو یا سه عذاب دانسته شده است. ماجرای رد‌الشمس نیز بنا به نظری در آن واقع شده است. برخی تصور کرده‌اند، نماز خواندن در آن حرام است؛
[۶۵] تفسیر قرطبی، ج‌۱۰، ص‌۳۳.
اما از امام صادق (علیه‌السلام) منقول است که در مسجد کوفه ، واقع در مرکز بابل، ۱۰۷۰ پیامبر ، نماز گزارده‌اند، و عصای‌موسی ، انگشتر سلیمان ، محل رویش شجره یقطین برای یونس، ساخت کشتی نوح (علیه‌السلام) و فوران تنور در داستان وی در آن است.


واژه بابل تنها یک بار در قرآن و به عنوان شهری که هاروت و ماروت در آن به مردم سحر می‌آموختند، آمده است. مناظره ابراهیم با قوم خویش، شکستن بتها به دست وی، پرتاب کردنش در آتش ، مناظره‌اش با نمرود و سپس ساختن برجی بلند به دست وی برای رویارویی با خدای ابراهیم را نیز در بابل دانسته‌اند؛ همچنین بابل تبعیدگاه یهودیانی معرفی شده که یاد کرد طغیان و سرکوبی ایشان در آیات ۴-۷ سوره اسراء آمده است.


بیشتر مفسران مسلمان، ابراهیم (علیه‌السلام) را ساکن بابل و معاصر نمرود شمرده‌اند.
[۸۰] جامع البیان، مج ۳، ج‌۳، ص‌۳۴.
[۸۱] تفسیر قرطبی، ج‌۳، ص‌۱۸۴.
طبق گزارش قرآن، آن حضرت در سرزمینی آلوده به انواع شرک می‌زیسته است، به‌طوری که پس از تلاشهای بسیار برای هدایت ساکنان آن، تنها لوط به وی ایمان آورد و با هم از آن‌جا هجرت کردند.

۱۳.۱ - زادگاه

کتاب مقدس زادگاه او را که پدر اعراب و یهود است، «اورکلدانیان» معرفی می‌کند
[۸۳] قاموس کتاب مقدس، ص‌۴.
و احتمالاً مسلمانان از روی تشابه این نام با نام سلسله چهارم بابلی، او را ساکن بابل دانسته‌اند. نمرود نیز در کتاب مقدس، فرمانروای زمین و بانی شهر بابل خوانده شده است.
[۸۴] قاموس کتاب مقدس، ص‌۸۹۱‌.


۱۳.۲ - تحجر عقلی

پرسش ابراهیم (علیه‌السلام) از چیستی مجسمه‌های مورد پرستش قومش و پاسخ غیرمنطقی آنان مبنی بر این‌که تقلیدی از پدرانشان است تحجر عقلی آنان و نیز دیرینه بودن بت‌پرستی در میان آنها را نشان می‌دهد.
[۸۹] فی ظلال القرآن، ج‌۴، ص‌۲۳۸۵.
آنها حتی پس از شکستن بتها به‌دست ابراهیم (علیه‌السلام) نیز به ناتوانی خدایان خود حتی در دفاع از خویش، پی‌نبرده،
[۹۰] فی ظلال القرآن، ج‌۴، ص‌۲۳۸۶.
به‌دنبال عامل‌شکستن آن‌ها می‌گردند. (انبیاء:‌۵۹)

۱۳.۳ - گمراهی آنان

تصریح ابراهیم بر گمراهی آن‌ها و عمویش آزر آنان را در اعتقادشان متزلزل‌می‌کند:«قالوا اَجِئتَنا بِالحَقِّ اَم اَنتَ مِنَ اللّعِبین»، زیرا آنان از روی تدبر و تعقل به نتیجه‌ای مطمئن نرسیده بودند و سخنان وی برایشان تازگی داشت.
[۹۳] فی ظلال القرآن، ج‌۲، ص‌۲۳۸۶.
سپس ابراهیم، خداوند‌ یکتا را پروردگار آسمانها و زمین و آفریدگار آن‌ها معرفی می‌کند. آیه ۵۶ انبیاء به طور کامل خدای یکتا را از خدایان بابلی متمایز می‌سازد، زیرا خدای یکتا همانند خدایان بابلی، رب‌النوع نبوده، بلکه آفریدگار همه جهان است.
[۹۵] فی ظلال‌القرآن، ج‌۲، ص‌۲۳۸۵.
قرآن به رواج پرستش اجرام آسمانی در بابل نیز اشاره‌ای دارد.

۱۳.۴ - استدال ابراهیم

از نوع استدلال حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) و پاسخها و واکنشهای نمرود
[۹۸] مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۶۳۵‌.
[۹۹] کشف الاسرار، ج‌۱، ص‌۷۰۴.
و مشرکان می‌توان دریافت که بابلیان به رغم پیشرفت قابل توجه در تمدن مادی، دارای تفکر و تعقل ابتدایی بوده‌اند، زیرا نمرود در برابر سخن ابراهیم که خدایش زنده می‌کند و می‌میراند، دو اسیر آورده، یکی را می‌کشد و دیگری را آزاد می‌کند.

۱۳.۵ - رویارویی با خدای ابراهیم

نمرود پس از آن به قصد رویارویی با خدای ابراهیم به‌وسیله ۴‌عقاب به آسمان پرواز می‌کند؛ لیکن نقشه‌اش ناکام می‌ماند. آیه ۴۶ ابراهیم را بر‌این ماجرا تفسیر کرده‌اند.
[۱۰۳] جامع البیان، مج‌۸‌، ج‌۱۳، ص‌۳۲۰.
[۱۰۴] مجمع البیان، ج‌۶‌، ص‌۴۹۸.
[۱۰۵] تفسیر قرطبی، ج‌۱۰، ص‌۶۵‌.
پس از آن دستور‌می‌دهد به همان منظور، برجی بلند در بابل بسازند. گفته شده که طول آن ۵۰۰۰ و عرضش ۳۰۰۰ ذراع بوده است.
[۱۰۷] البحر المحیط، ج‌۶‌، ص‌۵۲۱.


۱۳.۵.۱ - ویرانی برج نمرود

خداوند آن را به وسیله طوفان یا زلزله
[۱۰۸] تفسیر قرطبی، ج‌۱۰، ص‌۶۵‌.
یا جبرئیل
[۱۰۹] البحر المحیط، ج‌۶‌، ص‌۵۲۱‌.
از بنیان ویران‌ می‌کند: «قَد مَکَرَ الَّذینَ مِن قَبلِهِم فَاَتَی اللّهُ بُنینَهُم مِنَ القَواعِدِ فَخَرَّ عَلَیهِمُ السَّقفُ‌مِن فَوقِهِم واَتهُمُ العَذابُ مِن حَیثُ لا‌یَشعُرون». بسیاری از مفسران این آیه را بر نمرود و برجش در بابل تطبیق کرده‌اند.
[۱۱۱] جامع‌البیان، مج‌۸‌، ج‌۱۴، ص‌۱۳۰.
[۱۱۲] غررالتبیان، ج‌۴، ص‌۳۰۱.
[۱۱۳] مجمع‌البیان، ج‌۶‌، ص‌۵۴۹‌.


۱۳.۶ - بلبلة‌الالسن

ترس حاصل از افتادن برج باعث می‌شود که هر دسته از مردم به زبانی سخن گویند و دیگر زبان همدیگر را نفهمند و در نتیجه به مکانی دیگر مهاجرت کنند. روایت دیگری نیز از این ماجرا وجود دارد که نمرود در آن حضور ندارد.
[۱۱۵] تفسیر قرطبی، ج‌۲، ص‌۳۷.
[۱۱۶] تاریخ یعقوبی، ج‌۱، ص‌۱۹‌-۲۰.
برخی بر این اساس و تحت تأثیر گزارشهای کتاب مقدس، وجه تسمیه بابل را به‌سبب تشویش زبانها در آن از «بلبلة‌الالسن» دانسته‌اند.

۱۳.۷ - کتاب مقدس

داستان برج بابل در کتاب مقدس به گونه‌ای دیگر آمده است؛
[۱۱۷] کتاب مقدس، پیدایش، ۱۱:۳‌۴.
انسانها پس از طوفان نوح تصمیم گرفتند که در بابل برجی بسازند که سرش به آسمان برسد تا نامی برای خود بیابند و مانع پراکندگی آنان شود؛ اما خداوند که از ایجاد اتحاد میان آنان می‌ترسید، تصمیم گرفت زبان آن‌ها را تغییر دهد تا سخن همدیگر را نفهمند. دانشمندان بر این عقیده‌اند که برج یاد شده در سفر پیدایش، یک زیگورات یا معبد بوده است. در کاوشهایی که در قرن نوزدهم صورت گرفت، بقایای معبد مردوک، خدای محلی بابل کشف شد که ابتدا در زمان حمورابی ساخته شده بود و گمان می‌رود همان برج بابل باشد.


در آیه ۱۰۲ بقره با خرده‌گیری از یهودیان به سحرآموزی آنان از شیطانها و دو فرشته‌ای که در بابل بوده‌اند اشاره شده است:«واتَّبَعوا ما تَتلوا الشَّیطینُ عَلی مُلکِ سُلَیمنَ وما کَفَرَ سُلَیمنُ ولکِنَّ الشَّیطینَ کَفَروا یُعَلِّمونَ النّاسَ السِّحرَ وما اُنزِلَ عَلَی المَلَکَینِ بِبابِلَ هروتَ ومروتَ وما یُعَلِّمانِ مِن اَحَد حَتّی یَقولا اِنَّما نَحنُ فِتنَةٌ فَلا تَکفُر...».

۱۴.۱ - استفاده نابجا از جادوگری

رواج گسترده جادوگری و تعلیم و تعلم آن در میان بابلیان این دوره و استفاده نابجا از آن برای فتنه‌انگیزی همانند ایجاد جدایی میان زن و شوهر از این آیات قابل برداشت است. این آیه از پرچالش‌ترین آیات قرآن است؛
[۱۲۰] جامع‌البیان، مج۱، ج۱، ص۶۲۳‌-۶۳۲‌.
[۱۲۱] زادالمسیر، ج‌۱، ص‌۱۲۳‌-۱۲۵.


۱۴.۲ - هدف از آمدن هاروت و ماروت

از جمله داستان سرایان در مورد سبب آمدن هاروت و ماروت گفته‌اند که فرشتگان پس از فزونی عصیان آدمیان، بر آن‌ها خرده گرفتند و خداوند دو نفر از ایشان به نامهای هاروت و ماروت را با ویژگیهای بشری به زمین فرستاد تا بر آن‌ها ثابت شود که آنان نیز در صورت برخورداری از ویژگیهای بشری کمتر از انسانها معصیت نمی‌کنند. این دو فرشته در زمانی اندک دست به گناهان بزرگی زدند و خداوند آن‌ها را به عنوان مجازات در چاهی در بابل به بند کشید.
[۱۲۳] جامع‌البیان، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۶۳۸‌.
[۱۲۵] کشف‌الاسرار، ج۱، ص۲۹۵-۲۹۷.
این حکایت با روایتهای گوناگون در شماری از تفاسیر شیعه
[۱۲۶] تفسیر قمی، ج۱، ص۸۳-۸۵‌.
[۱۲۸] مجمع‌البیان، ج‌۱، ص‌۳۳۰‌-۳۳۱.
و سنی
[۱۲۹] جامع‌البیان، مج۱، ج۱، ص‌۶۳۴‌-۶۳۵‌.
[۱۳۰] زادالمسیر، ج‌۱، ص‌۱۲۳‌-۱۲۴.
گزارش شده است که برخی از مفسران آن را از اسرائیلیات و ناسازگار با آیات قرآنی دانسته‌اند که فرشتگان را منزه از شرک و گناه می‌خواند.
[۱۳۳] کنزالدقائق، ج‌۲، ص‌۱۰۴.
[۱۳۵] المیزان، ج‌۱، ص۲۴۱.


۱۴.۲.۱ - آزمایش الهی

مفسرانی از این دست هدف از آمدن هاروت و ماروت و آموزشهای آنان را آزمایش الهی برای مردم بابل دانسته و بر این باورند که بر اثر گسترش جادوگری در بابل خداوند این دو را مأمور کرد تا سحر و روش ابطال آن را به مردم بیاموزند تا آزمایشی برای آن‌ها باشد و در غیر موارد مجاز مانند ابطال سحر و شناسایی سحر از معجزه از آن استفاده نکنند.
[۱۳۶] مبهمات القرآن، ج‌۱، ص‌۱۷۱.


۱۴.۳ - فراگیری سحر توسط یهودیان

نظیر چنین داستانی در میان یهود نیز وجود دارد؛ اما این دو واژه احتمالاً از زردشتی اقتباس شده است، با این حال بیش‌تر بر این عقیده‌اند که این شهر، همان بابل باستانی در عراق کنونی است،
[۱۳۹] جامع البیان، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۶۴۳‌.
[۱۴۰] مبهمات القرآن، ج‌۱، ص‌۱۷۰.
هرچند برخی در اقوال نادری آن را در دماوند یا مغرب زمین دانسته‌اند.
[۱۴۳] روح المعانی، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۵۳۹‌.
فراگیری سحر توسط یهودیان نیز احتمالاً در زمان اسارت آن‌ها در بابل صورت گرفته،
[۱۴۴] نثر طوبی، ج‌۱، ص‌۶۱‌.
زیرا عقاید یهودی، تأثیرات فراوانی از فرهنگ بابلی یافته است.


اسارت یهود در بابل موضوع دیگری است که بابل را به تفسیرها راه داده است. در آیات ابتدایی سوره اسراء از دو بار طغیان و فسادانگیزی بنی اسرائیل سخن رفته است: «و قَضَینا اِلی بَنی اِسرءیلَ فِی الکِتبِ لَتُفسِدُنَّ فِی‌الاَرضِ مَرَّتَینِ ولَتَعلُنَّ عُلُوًّا کَبیرا» و خداوند در هر بار گروهی از بندگان پیکار جوی خود را ضد آنان بر می‌انگیزد.

۱۵.۱ - تفسیر مفسران

تقریباً همه مفسران بر این باورند که یکی از این حمله‌ها به دست بخت‌نصر صورت گرفته است. گروهی نیز هر دو هجوم را به وی نسبت داده‌اند.
[۱۴۸] المعارف، ج‌۱۳، ص‌۴۷.
سپاه بابل در سال ۵۸۶ یا ۵۸۷ق. م. با ویران ساختن دیوارهای دفاعی، شهر اورشلیم را اشغال کرد.
[۱۴۹] نبوخذ نصر الثانی، ص‌۷۲‌-۷۴.
[۱۵۰] بابل تاریخ مصور، ص‌۱۹۷.
در این حمله ، صدقیا، حاکم اورشلیم اسیر و کور شد و اشراف و بزرگان شهر کشته شدند و ساکنان شهر به بابل تبعید گردیدند.
[۱۵۱] کتاب مقدس. دوم پادشاهان، ۲۵.
طبق روایت تورات، همه مردم شهر از جمله دانیال و عزرا، به غیر از افراد فقیر و بی چیز به بابل تبعید شدند.
[۱۵۲] کتاب مقدس. دوم پادشاهان، ۲۵: ۱۱‌-۱۲.
داستان اصحاب ‌اخدود نیز بنا به روایتی در ارتباط با یهودیان به اسارت رفته در بابل است.
[۱۵۴] البدایة والنهایه، ج‌۲، ص‌۱۰۳.



آثار البلاد و اخبار العباد؛ آغاز قانون‌گذاری (تاریخ حقوق بین النهرین)؛ الاخبار الطوال؛ ادیان جهان باستان؛ اعلام قرآن؛ بابل تاریخ مصور؛ بحارالانوار؛ البحر المحیط فی التفسیر؛ البدء و‌التاریخ؛ البدایة و النهایة؛ برهان قاطع؛ بنوخذ نصرالثانی؛ تاج العروس من جواهرالقاموس؛ تاریخ ابن‌خلدون؛ تاریخ بابل از تأسیس سلطنت تا غلبه ایران؛ تاریخ تمدن؛ تاریخ حضارة وادی الرافدین؛ تاریخ هرودوت؛ تاریخ الیعقوبی؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ تفسیر التحریر و‌التنویر؛ تفسیر القرآن‌العظیم، ابن‌کثیر؛ تفسیر القمی؛ تفسیر کنز‌الدقائق و بحرالغرائب؛ تفسیر مبهمات القرآن؛ تفسیر مجاهد؛ التنبیه و‌الاشراف؛ جامع البیان عن تأویل آی‌القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم؛ زاد‌المسیر فی علم‌التفسیر؛ غررالتبیان فی من لم یسم فی القرآن؛ فی ظلال القرآن؛ قاموس کتاب مقدس؛ کتاب تقویم البلدان؛ کتاب صورة الارض؛ کتاب مقدس؛ کشف الاسرار و عدة الابرار؛ مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن؛ المستطرف فی کل فن مستظرف؛ مصباح الفقیه؛ المعارف؛ معجم البلدان؛ معجم ما استعجم من اسماء البلاد و‌المواضع؛ المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ نثر طوبی؛ نزهة القلوب؛ وسائل الشیعه.


۱. التحقیق، ج‌۱، ص‌۲۰۴.
۲. نثر طوبی، ص‌۶۰‌، «بابل».
۳. بابل تاریخ مصور، ص‌۴۴‌-۱۹۳.
۴. تاریخ حضارة وادی الرافدین، ج‌۲، ص‌۱۵‌-۱۷۲.
۵. ادیان جهان باستان، ج‌۲، ص‌۱۷۱.
۶. آغاز قانون‌گذاری، ص‌۱۴۷‌-۲۰۲.
۷. تاریخ حضارة وادی الرافدین، ج‌۲، ص‌۵۹.
۸. نبوخذ نصر الثانی، ص‌۵۸‌-۵۹‌.
۹. نبوخذ نصر الثانی، ص‌۷۹ - ۸۳‌.
۱۰. کتاب مقدس: دوم پادشاهان، ۲۴:۱‌۲.
۱۱. کتاب مقدس: دوم پادشاهان، ۲۵:۱‌۷.
۱۲. دوم تواریخ، ۳۶.
۱۳. تاریخ بابل، ص‌۸۳ - ۸۴.
۱۴. تاریخ حضارة وادی الرافدین، ج‌۲، ص‌۱۴۸ - ۱۶۰.
۱۵. نبوخد نصر الثانی، ص‌۹۵ - ۱۱۰.
۱۶. کتاب مقدس: اشعیا، ۱۳:۱۹.
۱۷. ارمیا، ۵۳:۵۱ - ۵۸‌.
۱۸. تاریخ هرودوت، ص‌۱۱۶ - ۱۲۳.
۱۹. بابل تاریخ مصور، ص‌۲۰۷.
۲۰. تاریخ حضارة وادی الرافدین، ج‌۲، ص‌۱۷۱.
۲۱. تاریخ بابل، ص‌۱۷۳‌-۱۷۴.
۲۲. ادیان جهان باستان، ج‌۲، ص‌۲۰۱.
۲۳. ادیان جهان باستان، ج‌۲، ص۲۲۰.
۲۴. تاریخ تمدن، ج‌۱، ص‌۲۷۷.
۲۵. تاریخ تمدن، ج‌۱، ص۲۸۵.
۲۶. ادیان جهان باستان، ج‌۲، ص‌۲۰۲.
۲۷. ادیان جهان باستان، ج‌۲، ص‌۲۰۳ - ۲۰۶.
۲۸. ادیان جهان باستان، ج‌۲، ص‌۲۰۴.
۲۹. تاریخ تمدن، ج‌۱، ص‌۲۷۷.
۳۰. تاریخ تمدن، ج‌۱، ص‌۲۷۷‌-۲۷۸.
۳۱. ادیان جهان باستان، ج‌۲، ص‌۲۳۶.
۳۲. ادیان جهان باستان، ج‌۲، ص‌۲۷۳.
۳۳. تاریخ تمدن، ج‌۱، ص‌۲۸۳.
۳۴. ادیان جهان باستان، ج‌۲، ص‌۲۹۰.
۳۵. تاریخ تمدن، ج‌۱، ص‌۲۸۳.
۳۶. تاریخ تمدن، ج‌۱، ص‌۲۸۸.
۳۷. تاریخ تمدن، ج‌۱، ص۲۹۲.
۳۸. تاریخ هرودوت، ص‌۱۳۲‌-۱۳۳.
۳۹. تاریخ هرودوت، ص‌۲۶۸.
۴۰. تاریخ تمدن، ج‌۱، ص‌۲۸۷.
۴۱. التنبیه والاشراف، ص‌۳۲.    
۴۲. المنتظم، ج‌۱، ص‌۱۳۱.    
۴۳. نزهة القلوب، ص‌۳۸.
۴۴. برهان قاطع، ص‌۱۴۰.
۴۵. المستطرف، ج‌۱، ص‌۵۹۲.
۴۶. برهان قاطع، ص‌۱۴۰.
۴۷. معجم‌البلدان، ج‌۱، ص‌۳۱۰‌-۳۱۱.    
۴۸. آثار البلاد، ص‌۳۰۴‌-۳۰۵.
۴۹. معجم البلدان، ج‌۱، ص‌۳۱۱.    
۵۰. مبهمات القرآن، ج‌۱، ص‌۱۶۹.
۵۱. معجم البلدان، ج‌۱، ص‌۳۰۹.    
۵۲. معجم البلدان، ص‌۳۰۹.    
۵۳. نزهة القلوب، ص‌۳۸.
۵۴. تقویم البلدان، ص‌۳۰۳.
۵۵. صورة الارض، ص‌۲۴۴.
۵۶. نزهة القلوب، ص‌۳۹.
۵۷. البدء و‌التاریخ، ج‌۴، ص‌۹۹.    
۵۸. تاج‌العروس، ج‌۲۸، ص‌۵۰‌.    
۵۹. تاریخ‌ابن خلدون، ج‌۲، ص‌۱۸۳.    
۶۰. معجم البلدان، ج‌۱، ص‌۳۰۹.    
۶۱. اعلام قرآن، ص‌۲۴۳‌-۲۴۴.
۶۲. وسائل الشیعه، ج‌۵‌، ص‌۱۸۰‌-۱۸۱.    
۶۳. وسائل الشیعه، ج‌۵‌، ص‌۱۸۰‌-۱۸۱.    
۶۴. مصباح الفقیه، ج‌۲، ص‌۱۸۷.    
۶۵. تفسیر قرطبی، ج‌۱۰، ص‌۳۳.
۶۶. صافّات/سوره۳۷، آیه۱۴۶.    
۶۷. هود/سوره۱۱، آیه۴۰.    
۶۸. بحار الانوار، ج‌۱۱، ص‌۵۸.    
۶۹. بقره/سوره۲، آیه۱۰۲.    
۷۰. انعام/سوره۶، آیه۷۴ ۸۱‌.    
۷۱. شعرا/سوره۲۶، آیه۷۲ ۷۳.    
۷۲. انبیاء/سوره۲۱، آیه۵۳ ۵۴‌.    
۷۳. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۱۶.    
۷۴. انبیاء/سوره۲۱، آیه۵۸.    
۷۵. انبیاء/سوره۲۱، آیه۶۸ ۶۹‌.    
۷۶. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۲۴.    
۷۷. بقره/سوره۲، آیه۲۵۸.    
۷۸. نحل/سوره۱۶، آیه۲۶.    
۷۹. اسراء/سوره۱۷، آیه۴ ۷.    
۸۰. جامع البیان، مج ۳، ج‌۳، ص‌۳۴.
۸۱. تفسیر قرطبی، ج‌۳، ص‌۱۸۴.
۸۲. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۲۶.    
۸۳. قاموس کتاب مقدس، ص‌۴.
۸۴. قاموس کتاب مقدس، ص‌۸۹۱‌.
۸۵. انبیاء/سوره۲۱، آیه۵۲.    
۸۶. انبیاء/سوره۲۱، آیه۵۳‌.    
۸۷. شعراء/سوره۲۶، آیه۷۴.    
۸۸. شعراء/سوره۲۶، آیه۷۶.    
۸۹. فی ظلال القرآن، ج‌۴، ص‌۲۳۸۵.
۹۰. فی ظلال القرآن، ج‌۴، ص‌۲۳۸۶.
۹۱. انبیاء/سوره۲۱، آیه۵۴.    
۹۲. انبیاء/سوره۲۱، آیه۵۵.    
۹۳. فی ظلال القرآن، ج‌۲، ص‌۲۳۸۶.
۹۴. انبیاء/سوره۲۱، آیه۵۶.    
۹۵. فی ظلال‌القرآن، ج‌۲، ص‌۲۳۸۵.
۹۶. التحریر والتنویر، ج‌۱۷، ص‌۹۶.    
۹۷. انعام‌/سوره۶، آیه۷۶‌-‌۷۸.    
۹۸. مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۶۳۵‌.
۹۹. کشف الاسرار، ج‌۱، ص‌۷۰۴.
۱۰۰. المیزان، ج‌۲، ص‌۳۵۴.    
۱۰۱. بقره/سوره۲، آیه۲۵۸.    
۱۰۲. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۴۶.    
۱۰۳. جامع البیان، مج‌۸‌، ج‌۱۳، ص‌۳۲۰.
۱۰۴. مجمع البیان، ج‌۶‌، ص‌۴۹۸.
۱۰۵. تفسیر قرطبی، ج‌۱۰، ص‌۶۵‌.
۱۰۶. معجم ما استعجم، ج‌۱، ص‌۲۱۹.    
۱۰۷. البحر المحیط، ج‌۶‌، ص‌۵۲۱.
۱۰۸. تفسیر قرطبی، ج‌۱۰، ص‌۶۵‌.
۱۰۹. البحر المحیط، ج‌۶‌، ص‌۵۲۱‌.
۱۱۰. نحل/سوره۱۶، آیه۲۶.    
۱۱۱. جامع‌البیان، مج‌۸‌، ج‌۱۴، ص‌۱۳۰.
۱۱۲. غررالتبیان، ج‌۴، ص‌۳۰۱.
۱۱۳. مجمع‌البیان، ج‌۶‌، ص‌۵۴۹‌.
۱۱۴. الاخبار الطوال، ص‌۲.    
۱۱۵. تفسیر قرطبی، ج‌۲، ص‌۳۷.
۱۱۶. تاریخ یعقوبی، ج‌۱، ص‌۱۹‌-۲۰.
۱۱۷. کتاب مقدس، پیدایش، ۱۱:۳‌۴.
۱۱۸. بقره/سوره۲، آیه۱۰۲.    
۱۱۹. المیزان، ج‌۱، ص‌۲۳۵.    
۱۲۰. جامع‌البیان، مج۱، ج۱، ص۶۲۳‌-۶۳۲‌.
۱۲۱. زادالمسیر، ج‌۱، ص‌۱۲۳‌-۱۲۵.
۱۲۲. المیزان، ج‌۱، ص‌۲۳۳.    
۱۲۳. جامع‌البیان، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۶۳۸‌.
۱۲۴. التبیان، ج‌۱، ص۳۷۵‌-۳۷۶.    
۱۲۵. کشف‌الاسرار، ج۱، ص۲۹۵-۲۹۷.
۱۲۶. تفسیر قمی، ج۱، ص۸۳-۸۵‌.
۱۲۷. التبیان، ج۱، ص۳۷۶.    
۱۲۸. مجمع‌البیان، ج‌۱، ص‌۳۳۰‌-۳۳۱.
۱۲۹. جامع‌البیان، مج۱، ج۱، ص‌۶۳۴‌-۶۳۵‌.
۱۳۰. زادالمسیر، ج‌۱، ص‌۱۲۳‌-۱۲۴.
۱۳۱. تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۱، ص‌۱۴۲‌-۱۴۳.    
۱۳۲. التبیان، ج‌۱، ص‌۳۷۶.    
۱۳۳. کنزالدقائق، ج‌۲، ص‌۱۰۴.
۱۳۴. المیزان، ج‌۱، ص‌۲۳۹.    
۱۳۵. المیزان، ج‌۱، ص۲۴۱.
۱۳۶. مبهمات القرآن، ج‌۱، ص‌۱۷۱.
۱۳۷. التحریر و‌التنویر، ج‌۱، ص‌۶۴۱‌.    
۱۳۸. المیزان، ج‌۱، ص‌۲۳۵.    
۱۳۹. جامع البیان، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۶۴۳‌.
۱۴۰. مبهمات القرآن، ج‌۱، ص‌۱۷۰.
۱۴۱. التحریر والتنویر، ج‌۱، ص‌۶۴۱‌.    
۱۴۲. معجم‌البلدان، ج‌۱، ص‌۳۰۹.    
۱۴۳. روح المعانی، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۵۳۹‌.
۱۴۴. نثر طوبی، ج‌۱، ص‌۶۱‌.
۱۴۵. اسراء/سوره۱۷، آیه۴.    
۱۴۶. اسراء/سوره۱۷، آیه۵ - ۷.    
۱۴۷. تفسیر مجاهد، ج‌۱، ص‌۳۵۸.    
۱۴۸. المعارف، ج‌۱۳، ص‌۴۷.
۱۴۹. نبوخذ نصر الثانی، ص‌۷۲‌-۷۴.
۱۵۰. بابل تاریخ مصور، ص‌۱۹۷.
۱۵۱. کتاب مقدس. دوم پادشاهان، ۲۵.
۱۵۲. کتاب مقدس. دوم پادشاهان، ۲۵: ۱۱‌-۱۲.
۱۵۳. بروج/سوره۸۵، آیه۸۵.    
۱۵۴. البدایة والنهایه، ج‌۲، ص‌۱۰۳.



دائرة‌المعارف قرآن کریم، مقاله بابل.    




جعبه ابزار