ايمان از مادّه امن به معناى طمأنينه داشتن روح و زايل شدن ترس است و در اصطلاح قرآن در موارد ذيل استعمال شده است: ۱. اقراربه خداوند و شريعت حضرت محمّد صلیاللهعلیهوآله؛ ۲. اعتقاد قلبى به حقّ همراه با تصديق؛ ۳. هر يك از اعتقاد، گفتار راست و عمل صالح.
مقصود از ايمان در اين مدخل خصوص ايمان به خدا نيست؛ بلكه اعمّ از ايمان بهانبیا، کتابهای آسمانی، قرآن و معاد است. در اين مدخل آیاتی معرفی میشوندکه در آنها از واژههاى «امن»، «صدّه» و مشتقّات آن دو استفاده شده است. اندیشمندان اسلامی درباره ماهیت ایمان اختلافنظر دارند برخی ایمان را تنها بهاقرار زبانی میدانند برخی دیگر ایمان را معرفت قلبی میدانند که تنها تصدیق قلبی لازم است و برخی ایمان را هم تصدیق قلبی و هم به زبان میدانند. امام خمینی بر این باور است که ایمان به معنای کلامی و فقهی آن، به معنای اعتقاد و تصدیقبه الوهیت و توحید خداوند و رسول اوست.
اما ایمان واقعی و حقیقی که بالاتر از اسلام است، فراتر از علم است و به عنصری دیگر غیر از علم نیاز دارد که آن عنصر قلبی است، همچنان که در لغت نیز گرویدن، انقیاد و خضوع غیر از ادراک و علم است
به باور ایشان حقیقت ایمان همان علم صحیح عقلی و مطابق با واقع است که از مرتبه عقل و حوزه مفاهیم، به حیطه قلب وارد میشود بهگونهای که افزون بر تصدیق عقل، قلب انسان نیز آن مطلب علمی و معتقد عقلی را میپذیرد و با آن متحد میشود
ایمان به معارف الهی در حقیقت زمانی محقق میشود که شخص اولاً حقایق را با تفکر و ریاضت عقلی ادراک کند که این به منزله مقدمهای برای ایمان است، لکن علم به یک چیز با ایمان به آن چیز برابر نیست؛ بلکه علم، تصدیق عقلی و ایمان باور و تسلیم قلبی به همان امر است؛ چنانکه ممکن است شخصی علم به وجود خداوند داشته باشد؛ ولی باور به آن نداشته باشد برای نمونه، خداوند در قرآنشیطان را با اینکه علم به وجود خداوند و انبیا و معاد داشت، کافر خوانده است.
برایناساس امام خمینی حقیقت و ماهیت ایمان را امری غیبی و نوری الهی میداند که بر قلب مؤمن وارد میشود و از کمالات روحانیهای است که به حقیقت نوری آن کمتر کسی آگاه است، تا آنجا که خود مؤمن تا در این عالم طبیعت است، از نورانیت ایمان مطلع نیست. ایشان ایمان حقیقی را ترقی از ایمان عقلی به ایمان قلبی میداند و معتقد است اگر این باور به ایمان قلبی و تجلی شهودی منجر شود، توحید فعلی در قلب شخص تجلی میکند و او همه افعال را فعل حقتعالی میبیند.
[۷]خمینی، روحالله، دانشنامه امام خمینی، ج۱، ص۲۵۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.