• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اهداف قیام امام حسین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در دوران معاصر ، این مسئله که انگیزه قیام حسینی چه بوده به صورت جدی مورد گفتگو و بحث، قرار گرفته و نوشته‌های فراوانی در این زمینه، به نگارش در آمده و دیدگاه‌ها و اقوال مختلفی در خصوص تبیین اهداف قیام امام حسین علیه‌السّلام ارائه شده که در تقسیم بندی اهداف قیام ، سه دیدگاه کلی مطرح شده است.



در مورد انگیزه امام حسین (ع) از قیام خونین عاشورا از سوی علما و اندیشمندان اسلامی و غیر مسلمان نظریات گوناگونی مطرح شده است که ماحصل دیدگاه ها به چهار نظریه، بر می‌گردد: ۱. نظریه شهادت طلبی؛ ۲. نظریه تشکیل حکومت؛ ۳. نظریه حفظ جان؛ ۴. نظریه جمع بین دو نظریه اول و دوم، یعنی شهادت طلبی و تشکیل حکومت. مفاد سه دیدگاه اول، روشن است؛ اما دیدگاه چهارم، با توجه به مبانی کلامی شیعه در اعتقاد به آگاهی امام علیه‌السّلام از شهادت خویش، از یک سو، و سخنان امام علیه‌السّلام و شواهد تاریخی در کوشش برای براندازی حکومت یزید و تشکیل حکومت اسلامی ، از سوی دیگر، شکل گرفته است و صاحبان این دیدگاه، خواسته‌اند تا میان این دو حقیقت، جمع کنند. این جمع‌ها در چهار شکل، خود را نشان داده است : ۱. مرحله‌ای کردن قصد : ابتدا، قصد تشکیل حکومت و در ادامه، قصد شهادت ( استاد مطهری )؛ ۲. قصد مستقیم و غیر مستقیم ( علامه عسکری )؛ ۳. تشکیل حکومت با علم به شهادت ( آیه الله استادی )؛ ۴. اهداف چند لایه( آیه الله فاضل و آیه الله اشراقی ).




۲.۱ - نظریه شهادت طلبی

از نظریه شهادت، تا به حال، چند تفسیر شده است که گر چه برخی از آنها ممکن است اکنون قائلی نداشته باشند، ولی توجه اجمالی به آنها مفید است. از شهادت طلبی امام علیه السلام، چهار تفسیر، صورت پذیرفته است و هر کدام، قائلانی دارد. ( علامه سید عبد الحسین شرف الدین عاملی ، در کتاب المجالس الفاخره برای نظریه شهادت طلبی، ۳۵ دلیل آورده است. علامه سید محسن امین نیز در جلد اول اعیان الشیعه ، نزدیک به بیست دلیل آورده که امام حسین علیه‌السّلام گمان می‌کرده و در برخی مراحل، یقین داشته است که به شهادت می‌رسد. همچنین آیه الله استادی در کتاب بررسی قسمتی از کتاب شهید جاوید ـ که بعد از آن، در کتاب سرگذشت کتاب شهید جاوید منتشر شد ـ، بیست دلیل برای این موضوع آورده است. آیه الله لطف الله صافی گلپایگانی نیز در کتاب شهید آگاه، ۳۳ دلیل برای نظریه شهادت طلبی، ارائه کرده است.)
[۱] علامه سید عبد الحسین شرف الدین عاملی، المجالس الفاخرة، ص۹۴.


۲.۱.۱ - شهادت تکلیفی

منشا این تفسیر، برخی روایات است که از میان آنها، دو روایت از همه مشهورتر است : یکی، روایتی از امام صادق علیه‌السّلام در الکافی که بر اساس آن، هر امامی، وظیفه‌ای دارد : فلما توفی الحسن و مضی فتح الحسین علیه‌السّلام الخاتم الثالث فوجد فیها ان قاتل فاقتل و تقتل اخرج باقوام للشهاده لا شهاده لهم الا معک. وقتی حسن علیه‌السّلام در گذشت، حسین علیه السلام، مهر سوم را باز کرد. دید که در آن، نوشته شده : بجنگ و بکش و کشته می‌شوی. با گروهی برای شهادت، عازم شو. برای آنان، شهادتی جز با تو نیست. و دیگری، روایتی است که خواب امام حسین علیه‌السّلام هنگام حرکت از مکه به کوفه را گزارش می‌کند که در آن آمده : یا حسین! اخرج، فان الله قد شاء ان یراک قتیلا! ‌ای حسین! عازم شو که خداوند ، خواسته که تو را کشته ببیند. برخی با استناد به این روایات، قیام امام حسین علیه‌السّلام را تکلیف شخصی بر اساس دستوری خصوصی می‌دانند که طبق برنامه‌ای از پیش تعیین شده، امام علیه‌السّلام مامور به آن بود. به نظر این عده، قیام امام حسین علیه السلام، طراحی غیبی داشته است؛ یعنی دست غیب ، نمایش نامه عاشورا را نوشته و امام علیه السلام، آن را اجرا کرده است و پس از او، امکان اقتدا به ایشان، وجود ندارد. بر اساس این دیدگاه، قیام امام حسین علیه السلام، استثنا بوده است، نه قاعده ، و از استثنا نمی‌توان اصل ساخت. یکی از دانشوران می‌نویسد : در زمینه واقعه کربلا، جز تکلیف شخصی، کلام دیگری نمی‌شود گفت.

۲.۱.۲ - شهادت فدیه‌ای

شهادت فدیه ای ، به نظریه مسیحیان در باره مصلوب شدن حضرت عیسی علیه‌السّلام بی شباهت نیست، یعنی همان گونه که عیسی علیه‌السّلام تن به صلیب داد تا فدای گناهان انسان‌ها شود، امام حسین علیه‌السّلام نیز به شهادت رسید تا گناهان امت را بشوید و شفیعشان شود. این تفسیر ، تفسیر مسیحی از قیام حسین علیه‌السّلام است و هیچ مستندی در متون دینی ندارد.

۲.۱.۳ - شهادت سیاسی

مشهورترین تفسیر از اهداف امام حسین علیه السلام، شهادت سیاسی است و امروزه، در کتاب‌ها و سخنرانی‌ها همواره این تفسیر، تبیین و تبلیغ می‌شود. تفسیر یاد شده، در واقع، تحلیلی سیاسی از قیام امام حسین علیه‌السّلام و برخاسته از اسلام سیاسی است . پس از این که مسلمانان در عصر حاضر، به اسلام سیاسی رسیدند و ابعاد سیاسی دین در نگاه آنان برجسته شد، این تفسیر نیز از درون آن، استخراج شد.
[۵] مقصد الحسین علیه السلام، ص۹.
سید هبه الدین شهرستانی ، در این باره می‌گوید: امام حسین علیه‌السّلام می‌دانست که چه بیعت بکند و چه نکند، کشته خواهد شد، با این تفاوت که اگر بیعت نماید، هم او کشته خواهد شد و هم مجد و آثار جد او از بین خواهند رفت؛ ولی اگر بیعت نکند، تنها او کشته می‌شود؛ اما در نتیجه، آرزوهای او برآورده می‌گردد و شعائر دین و شرف همیشگی، به دست خواهد آمد.

۲.۱.۴ - شهادت اسطوره‌ای

برخی از نویسندگان معاصر، بر این عقیده‌اند که شهادت امام حسین علیه‌السّلام را نباید امری سیاسی دید و از حالت اسطوره‌ای و راز و رمزداری اش خارج کرد تا دایره تاثیرگذاری اش، تنها به گروهی اندک محدود گردد؛ بلکه باید آن را اسطوره‌ای دید تا تاثیرگذاری اش از زمان خطی متناهی، به دایره زمان حلقوی نامتناهی، برگردد. اینان، البته شاهدی بر تفسیرشان اقامه نکرده‌اند.

۲.۲ - نظریه تشکیل حکومت

برخی از عالمان بزرگ شیعه، مانند شیخ مفید و سید مرتضی ، و نیز برخی از عالمان معاصر، بر این عقیده‌اند که امام حسین علیه‌السّلام برای تشکیل حکومت، قیام کرد. اینان، چنین باور دارند که امام حسین علیه السلام، نخست برای امتناع از بیعت با یزید بن معاویه ، از مدینه به سوی مکه حرکت کرد و آن گاه که مسلم بن عقیل ، حمایت مردم کوفه را به وی گزارش داد، به قصد تشکیل حکومت و احیای سنت پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به سوی کوفه حرکت کرد. شیخ مفید، در المسائل العکبریه ، ضمن سؤال و جوابی، هدف امام علیه‌السّلام را مانند همه مجاهدان، پیروزی و مغلوب ساختن دشمن می‌داند : چرا حسین بن علی علیه‌السّلام به کوفه رفت، در حالی که می‌دانست کوفیان، او را تنها می‌گذارند و کمکش نمی‌کنند، و او در این سفر ، کشته می‌شود؟ اما این که حسین علیه‌السّلام می‌دانست که کوفیان، او را تنها می‌گذارند، علم قطعی به آن نداریم؛ زیرا نه دلیل عقلی ، و نه نقلی برای آن هست. گفتنی است در عصر حاضر، تنها کسی که نظریه تشکیل حکومت را پرورد و کوشید تا آن را مستدل کند، آقای صالحی نجف آبادی بود. وی بر آن است که امام علیه‌السّلام از همان آغاز، هدف از پیش تعیین شده‌ای نداشت؛ بلکه به اقتضای شرایط، تصمیم می‌گرفت و هدفی را تعقیب می‌کرد. به نظر او، قیام امام حسین علیه السلام، چهار مرحله داشته و ایشان در هر مرحله‌ای، هدفی را تعقیب می‌کرده است. یادآوری می‌شود که نظر رایج اهل سنت در تحلیل حادثه عاشورا نیز تشکیل حکومت به وسیله امام علیه‌السّلام است. ابن کثیر ، عنوان یک بحث از کتابش را به همین نکته، اختصاص داده است: «حکایت حسین بن علی علیه‌السّلام و علت هجرتش با خانواده، از مکه به عراق ، برای به دست آوردن حکومت». روشن است که صراحت اهل سنت در تبیین هدف امام حسین علیه‌السّلام و عدم اختلاف آنان در این زمینه، از آن روست که تنها نگاهی تاریخی به این مسئله دارند و بحث‌های کلامی را در آن، دخالت نمی‌دهند.

۲.۳ - نظریه حفظ جان

یکی از نویسندگان معاصر، هدف امام حسین علیه‌السّلام را چنین تشریح می‌کند: بیرون آمدن امام حسین علیه‌السّلام از مدینه به مکه و از مکه به طرف عراق، برای حفظ جان بوده، نه خروج و قیام، و نه جنگ با دشمن، و نه تشکیل حکومت.
[۱۰] هفت ساله چرا صدا در آورد، ص۱۹۳-۱۹۴.


۲.۴ - نظریه جمع

چنان که گذشت، نظریه جمع، در صدد سازگاری دادن میان نظریه «شهادت طلبی» و نظریه «تشکیل حکومت» است؛ زیرا احادیث فراوانی از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و ائمه علیهم السلام، نقل شده که بر شهادت طلبی، دلالت دارند و سخنان، خطابه‌ها و نامه‌های امام حسین علیه‌السّلام نیز بر تشکیل حکومت، دلالت دارند. این دو حقیقت کلامی و تاریخی، این گروه را وا داشته است تا به گونه‌ای به سازش و توافق میان این دو نظریه، اهتمام ورزند و در نتیجه، چهار صورت و چهار رای، در این زمینه، شکل گرفته است :

۲.۴.۱ - قصد مرحله‌ای

از برخی نوشته‌های استاد مطهری بر می‌آید که وی، هدف امام حسین علیه‌السّلام را «مرحله‌ای» می‌داند که در مرحله نخست، قصد تشکیل حکومت داشت؛ ولی پس از رسیدن خبر کشته شدن مسلم به امام علیه السلام، قصد او شهادت بود.
[۱۱] مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج، ۱۷ ص۳۷۱.


۲.۴.۲ - قصد مستقیم

علامه سید مرتضی عسکری ، در مقدمه مرآه العقول ـ که بعدها با عنوان معالم المدرستین منتشر شد ـ، بر این عقیده است که امام حسین علیه السلام، قصد شهادت کرد؛ اما می‌خواست که مردم علیه حکومت یزید، قیام مسلحانه کنند.
[۱۲] مرآة العقول، ج۲، ص۴۹۳-۴۹۴.


۲.۴.۳ - حکومت و شهادت

آیه الله رضا استادی می‌نویسد : ما نمی‌گوییم امام علیه‌السّلام به قصد کشته شدن رفت؛ بلکه می‌گوییم با علم به این که کشته می‌شود، رفت؛ اما علی الظاهر، طبق دعوت اهل کوفه برای تشکیل حکومت رفت.
[۱۴] سرگذشت کتاب شهید جاوید، ص۳۳۹.



۲.۴.۴ - اهداف چند لایه

برای تبیین «نظریه هدفمندی چند لایه»، با اعتقاد و باور به این که «امام حسین علیه‌السّلام از شهادت خویش آگاه بود؛ ولی شهادت را مقصد می‌دانست، نه مقصود»، هدفمندی حادثه عاشورا را در دو لایه، توضیح می‌دهیم.

۲.۴.۴.۱ - لایه اول

در این لایه، مسئله هدف از حادثه عاشورا از نگاه امام حسین علیه‌السّلام و بر اساس مبانی کلی امامت ، تحلیل می‌شود. امام حسین علیه السلام، در سخنان، خطابه‌ها و نامه‌های خود، برای رفتار خویش، اهدافی را بیان می‌دارد. برخی از این اهداف، در مرحله امتناع از بیعت با یزید، بازگو می‌شود و برخی، در مرحله حرکت از مدینه به سمت مکه و برخی، در مرحله حرکت از مکه به سوی کوفه. به سخن دیگر، امام حسین علیه‌السّلام در سخنان و نامه‌های نسبتا فراوانش، برای امتناع از بیعت با یزید، علل و اهدافی و برای حرکت خود از مدینه به مکه و از آن جا به سمت کوفه، علل و اهداف دیگری مطرح می‌سازد. در بخش نخست، امام حسین علیه السلام، فسق یزید و استحقاق بیشتر خود برای حکومت را مطرح می‌کند. امام علیه السلام، خطاب به فرماندار مدینه می‌فرماید : ایها الامیر! انا اهل بیت النبوه، و معدن الرساله، و مختلف الملائکه، و محل الرحمه، و بنا فتح الله وبنا ختم، و یزید رجل فاسق شارب خمر، قاتل النفس المحرمه، معلن بالفسق، مثلی لا یبایع لمثله، و لکن نصبح و تصبحون، و تنتظر و تنتظرون، اینا احق بالخلافه و البیعه.
[۱۷] مقتل الحسین علیه السلام، خوارزمی، ج۱، ص۱۸۳.
[۱۸] مقتل الحسین علیه السلام، خوارزمی، ج۱ ص۱۸۸.
ای امیر! ما خاندان نبوت ، و معدن رسالت ، و محل آمد و شد فرشتگان ، و جایگاه رحمت هستیم. خداوند، امور را با ما می‌گشاید و با ما می‌بندد؛ و یزید، مردی فاسق، باده گسار، آدمکش و اهل فسق و فجور آشکار است. همانند منی، با کسی همانند او، بیعت نمی‌کند؛ ولی ما و شما، صبح می‌کنیم و منتظر می‌مانیم، تا معلوم شود که کدام یک برای بیعت و خلافت ، شایسته تر است. و در بخش دوم، اصلاح امت ، احیای سنت، امر به معروف و نهی از منکر ، مبارزه با سلطان ستمگر، و عزت و آزادگی را مطرح می‌سازد، چنان که در این باره از امام حسین علیه‌السّلام روایت شده که می‌فرماید : انی لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما، و انما خرجت لطلب النجاح و الصلاح فی امه جدی محمد صلی الله علیه و آله، ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر، و اسیر بسیره جدی محمد صلی الله علیه و آله، و سیره ابی علی بن ابی طالب... ، فمن قبلنی بقبول الحق فالله اولی بالحق، ومن رد علی هذا اصبر حتی یقضی الله بینی وبین القوم بالحق، ویحکم بینی وبینهم بالحق، وهو خیر الحاکمین.
[۲۰] مقتل الحسین علیه السلام، خوارزمی، ج۱ ص۱۸۸.
به درستی که من از روی سرمستی و سرکشی و فسادانگیزی و ستمگری، قیام نکرده ام؛ بلکه برای تحقق رستگاری و صلاح در امت جدم محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم قیام کرده ام. می‌خواهم امر به معروف و نهی از منکر نمایم و به سیره جدم محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و پدرم علی بن ابی طالب علیه السلام، رفتار کنم.... آن که مرا به حقانیت پذیرفت،که     خداوند، سرچشمه حق است پاداش او را خواهد داد     و اگر کسی در این دعوت، دست رد بر سینه من زند، شکیبایی می‌ورزم تا خداوند، میان من و این گروه، بر پایه حقیقت، داوری کند و به حقیقت، حکم دهد، که او بهترین داوری کنندگان است. جز این سخنان و نوشته ها، نیز اعمال و رفتاری را که امام حسین علیه‌السّلام در پیش گرفته، اقتضا می‌کند. امام حسین علیه السلام، برای تبیین دین و حفظ آن از نابودی و تحریف ، اجرای دین و الگو بودن، حائز مقام امامت شده بود و این شئون، می‌بایست بر تمام رفتار و گفتار و اندیشه‌های ایشان سایه می‌افکند، و چگونه حادثه‌ای به این بزرگی را می‌توان جدا از این اهداف، تحلیل کرد؛ حادثه‌ای که در آن، خون پاک انسان‌های بزرگی بر زمین ریخت.
این، لایه نخست از اهداف حادثه عاشوراست و ممکن است کسانی که تعبیر «تشکیل حکومت» را به کار برده‌اند، عنوانی انتزاعی از این امور را منظور داشته‌اند. البته ـ چنان که بدان اشارت رفت ـ، این تعبیر در مجموع سخنان و نگاشته‌های امام حسین علیه السلام، به صراحت، بیان نشده است. دستاوردهای این لایه از هدف حادثه عاشورا، سست شدن بنیاد حکومت بنی امیه ، نابودی حکومت یزید، پایه ریزی قیام‌های انتقام جویانه و آگاهی مردم در آن برهه از تاریخ است که البته در فاصله زمانی نسبتا کوتاهی اتفاق افتاد.

۲.۴.۴.۲ - لایه دوم

در این لایه، هدف از حادثه عاشورا از منظر خداوند متعال، پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و اولیای دین، منظور می‌گردد. در این جا، دیگر، هدف به یک برهه از تاریخ، محدود نمی‌شود؛ بلکه جاودانه ساختن مشعل آزادیخواهی، مبارزه با ستم، بروز کرامت انسانی و آگاهی بخشی منظور است. در این جا میان امام حسین علیه‌السّلام و نهاد انسان‌ها در طول تاریخ، رابطه‌ای عاطفی برقرار می‌شود. به نظر می‌رسد که تعبیرهای زیر را در سایه چنین لایه‌ای از هدف، می‌توان فهمید و تفسیر کرد. از پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم روایت شده که فرمود : ان لقتل الحسین حراره فی قلوب المؤمنین لا تبرد ابدا. همانا با کشته شدن حسین، حرارتی در دل مؤمنان ایجاد می‌شود که هرگز، سرد نمی‌گردد. با این نگاه، می‌توان راز و رمز احکام ویژه‌ای را که در مجموعه تعالیم شیعه ، در باره حادثه عاشورا و امام حسین علیه‌السّلام وارد شده، فهمید و تحلیل کرد، که عبارت انداز :
۱. حلیت خوردن تربت امام حسین علیه‌السّلام برای استشفا؛ ۲. استحباب سجده بر تربت امام حسین علیه السلام؛ ۳. استحباب ذکر گفتن با تسبیح تربت امام حسین علیه السلام؛ ۴. استحباب بر داشتن کام کودک با تربت امام حسین علیه السلام؛ ۵. استحباب حنوط میت با تربت امام حسین علیه السلام؛ ۶. استحباب زیارت اربعین ؛ ۷. استحباب زیارت امام حسین علیه‌السّلام در مناسبت‌های مختلف مذهبی؛ ۸. استحباب اقامه عزاداری و گریستن برای امام حسین علیه السلام؛ ۹. جواز قصر و اتمام نماز در زیر گنبد مزار امام حسین علیه السلام؛ ۱۰. استحباب همراه داشتن تربت امام حسین علیه‌السّلام در سفر ؛ ۱۱. استحباب یاد کردن از امام حسین علیه‌السّلام به هنگام نوشیدن آب. این همه، نشان می‌دهد که علاوه بر اهدافی که امام حسین علیه‌السّلام از قیام خود داشته است، خداوند و اولیای دین نیز اهدافی را از این قیام، منظور داشته‌اند. این، همان چیزی است که از آن به «اهداف چند لایه قیام امام حسین علیه السلام» تعبیر می‌گردد. به سخن دیگر، امام علیه‌السّلام می‌دانست که در این حادثه، به شهادت می‌رسد؛ اما برای رسیدن به این هدف‌ها به میدان مبارزه با طاغوت زمان ، در آمد : ۱. اصلاح امور امت اسلام؛ ۲. اقامه حق و طرد باطل ؛ ۳. عزت و آزادگی؛ ۴. افشای ظلم و ستمگری حاکمان بنی امیه.

اینک، پس از گزارش نظریه ها، به اجمال، برخی پرسش‌ها و ابهام‌ها و نقدهای وارد شده بر آنها را بیان می‌کنیم و تاکید می‌کنیم که قصد تفصیل و بررسی همه جانبه در میان نیست :
۱. چنان که گذشت، شهادت ، مقصود و هدف امام حسین علیه‌السّلام نبوده است، گر چه مقصد ایشان بوده است. آنان که شهادت طلبی را هدف امام علیه‌السّلام دانسته اند، از یک سو، میان مقصد و مقصود، خلط کرده‌اند و از دیگر سو، سخنان، خطابه‌ها و نامه‌های ایشان را نادیده انگاشته‌اند. امام علیه السلام، در مجموعه یاد شده، بر اهدافی غیر از شهادت طلبی، تاکید فرموده است.
۲. قائلان به نظریه «تشکیل حکومت»، جنبه آگاهی امام علیه‌السّلام از شهادت را کم رنگ دیده‌اند ـ اگر نگوییم که نادیده گرفته‌اند ـ، با این که احادیث متواتری بر آن، دلالت دارند. از سوی دیگر، منبع استخراج این نظریه، سخنان، خطابه‌ها و نامه‌های امام حسین علیه‌السّلام است و در این مجموعه، آنچه دیده می‌شود، امر به معروف و نهی از منکر، اصلاح امور امت و احیای سنت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم است و به صراحت، بر تشکیل حکومت به وسیله امام علیه‌السّلام دلالت ندارد، مگر آن که اینها را ملازم با تشکیل حکومت بدانیم. آری. در برخی متون، امام علیه‌السّلام آن گاه که از بیعت ، امتناع می‌ورزد، بر لیاقت نداشتن یزید برای خلافت و سزاوارتر بودن خود بر این امر، اشاره می‌فرماید. از جهت دیگر، تعبیر «خروج» در سخنان امام حسین علیه السلام، به معنای قیام نیست؛ بلکه در تمام موارد، به معنای بیرون رفتن از مدینه است، هر چند که گاه به غلط، به قیام، تعبیر شده است.
۳. «نظریه حفظ جان»، هیچ شاهد کلامی و تاریخی‌ای ندارد و از این رو، قابل طرح نیست، ضمن این که با شئون امامت ، سازگار نیست.
۴. در باره «نظریه جمع»، در این نظریه نیز، مانند سه نظریه نخست، برخی از وجوه این حادثه، نادیده انگاشته شده است.


قیام امام حسین (علیه‌السّلام) دارای علت‌های مختلفی است که علمای شیعه به آنها اشاره کرده‌اند. یکی از علت‌های قیام حضرت کنار گذاشته شدن دین و سنت‌های نبوی می‌باشد که علمای اهل‌سنت نیز به آن اشاره کرده‌اند.

۴.۱ - کنار گذاشته شدن دین

ابن جوزی: امام حسین (علیه‌السّلام) دید که دین کنارگذاشته شده است:
ابن جوزی عالم سنی می‌گوید:
انما رحل الحسین الی القوم لانه رای الشریعة قد رفضت، فجد فی رفع قواعد اصلها الجد (صلی‌الله‌علیه‌وسلم) فلما حضروه حصروه فقال: دعونی ارجع. فقالوا: لا، انزل علی حکم ابن زیاد. فاختار القتل علی الذل، وهکذا النفوس الابیة.
حسین تنها به این علت به نزد این گروه رفت، زیرا دید که دین کنار گذاشته شده است! پس در راه بالا بردن پایه‌هایی که جد او آنها را بنا نهاده بود تلاش کرد؛ اما وقتی که به نزد او آمدند او را محاصره کردند! گفت: بگذارید بازگردم! اما قبول نکردند! و گفتند باید تابع حکم ابن زیاد شوی! اما او مرگ را بر ذلت ترجیح داد! و انسان‌های عزیز این چنین هستند!

۴.۲ - تغییر سنت‌های نبوی

مواردی از دین که کنار گذاشته شده بود در ادامه بیان می‌شود: تمام سنت‌های رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تغییر یافت، حتی نماز:
بخاری در صحیح خود می‌نویسد:
حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ زُرَارَةَ، قَالَ اَخْبَرَنَا عَبْدُ الْوَاحِدِ بْنُ وَاصِل اَبُو عُبَیْدَةَ الْحَدَّادُ، عَنْ عُثْمَانَ بْنِ اَبِی رَوَّاد، اَخِی عَبْدِ الْعَزِیزِ قَالَ سَمِعْتُ الزُّهْرِیَّ، یَقُولُ دَخَلْتُ عَلَی اَنَسِ بْنِ مَالِک بِدِمَشْقَ وَهُوَ یَبْکِی فَقُلْتُ مَا یُبْکِیکَ فَقَالَ: لاَ اَعْرِفُ شَیْئًا مِمَّا اَدْرَکْتُ اِلاَّ هَذِهِ الصَّلاَةَ، وَهَذِهِ الصَّلاَةُ قَدْ ضُیِّعَتْ.
زهری می‌گوید: بر انس بن مالک وارد شدم؛ در حالی که گریه می‌کرد! به او گفتم: چرا گریه می‌کنی؟ گفت: چیزی از آنچه درک کردم را نمی‌بینم جز نماز را که آن را نیز تضییع کردند!

حدثنا عُمَرُ بن حَفْصٍ قال حدثنا ابی قال حدثنا الْاَعْمَشُ قال سمعت سَالِمًا قال سمعت اُمَّ الدَّرْدَاءِ تَقُولُ دخل عَلَیَّ ابو الدَّرْدَاءِ وهو مُغْضَبٌ فقلت ما اَغْضَبَکَ فقال والله ما اَعْرِفُ من اُمَّةِ مُحَمَّدٍ (صلی‌الله‌علیه‌وسلم) شیئا الا اَنَّهُمْ یُصَلُّونَ جمیعا.
به نزد ابودرداء رفتم در حالی که غضب‌ناک بود؛ گفتم برای چه خشمگینی؟ گفت: قسم به خدا از امت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) چیزی را جز اینکه نماز را به جماعت می‌خوانند نمی‌بینم!
و در روایت دیگر می‌نویسد:
حَدَّثَنَا مُوسَی بْنُ اِسْمَاعِیلَ، قَالَ حَدَّثَنَا مَهْدِیٌّ، عَنْ غَیْلاَنَ، عَنْ اَنَس، قَالَ مَا اَعْرِفُ شَیْئًا مِمَّا کَانَ عَلَی عَهْدِ النَّبِیِّ (صلی‌الله‌علیه‌وسلم). قِیلَ الصَّلاَةُ. قَالَ اَلَیْسَ ضَیَّعْتُمْ مَا ضَیَّعْتُمْ فِیهَا.
از انس روایت شده است که هیچ چیزی از آنچه در زمان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بود را نمی‌یابم! به او گفتند: نماز چه؟ پاسخ داد: آیا در نماز نیز آنچه تضییع کردید رخ نداد؟
و ابن حجر عسقلانی می‌نویسد:
عَن مُعَاوِیَةَ بن قُرَّةَ، قَالَ: دَخَلْتُ انا وَنَفَرٌ مَعِی عَلَی انسِ بنِ مَالِکٍ، فَقَالَ: مَا اُمَراؤُکم هؤلاءِ عَلَی شیءٍ مِمَّا کَانَ عَلِیهِ مُحَمَّدٌ وَاَصْحَابُهُ، الّا انّهُم یَزْعَمُونَ انَّهُم یُصَلُّون ویَصُومُونَ رَمَضَانَ.
[۲۷] ابن حجرعسقلانی، احمد بن علی (متوفای۸۵۲ هـ)، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج۴ص ۳۹، تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفة - بیروت.

از معاویة بن قره روایت شده است که من و گروهی به نزد انس بن مالک رفتیم؛ او گفت: امرای شما هیچ چیزی از دین پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و اصحاب او ندارند! جز اینکه گمان می‌کنند نماز می‌خوانند و در ماه رمضان روزه می‌گیرند!

۴.۳ - نماز علی یادآور نماز پیامبر

نماز امیرمؤمنان (علیه‌السّلام)، یادآور نماز رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم):
بخاری در صحیح خود می‌نویسد: حدثنا اِسْحَاقُ الْوَاسِطِیُّ قال حدثنا خَالِدٌ عن الْجُرَیْرِیِّ عن ابی الْعَلَاءِ عن مُطَرِّفٍ عن عِمْرَانَ بن حُصَیْنٍ قال صلی مع عَلِیٍّ رضی الله عنه بِالْبَصْرَةِ فقال ذَکَّرَنَا هذا الرَّجُلُ صَلَاةً کنا نُصَلِّیهَا مع رسولِ اللَّهِ....
عمران بن حصین گفت: با علی در بصره نماز خواندم، و گفت: نماز این شخص ما را به یاد نمازی‌ انداخت که با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌خواندیم!


۱. علامه سید عبد الحسین شرف الدین عاملی، المجالس الفاخرة، ص۹۴.
۲. الکافی، ج۱، ص۶۹۸، ح۷۴۲.    
۳. الملهوف، ص۱۲۸.    
۴. بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۶۴.    
۵. مقصد الحسین علیه السلام، ص۹.
۶. نهضة الحسین علیه السلام، ص۶۹.    
۷. بحار الانوار، ج۴۲، ص۲۵۷-۲۵۸.    
۸. المسائل العکبریة، ص۶۹-۷۱.    
۹. بحار الانوار، ج۴۲، ص۲۵۷-۲۵۸.    
۱۰. هفت ساله چرا صدا در آورد، ص۱۹۳-۱۹۴.
۱۱. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج، ۱۷ ص۳۷۱.
۱۲. مرآة العقول، ج۲، ص۴۹۳-۴۹۴.
۱۳. معالم المدرستین، ج۳، ص۳۰۸.    
۱۴. سرگذشت کتاب شهید جاوید، ص۳۳۹.
۱۵. الفتوح، ج۵، ص۱۴.    
۱۶. الفتوح، ج۵، ص۲۱.    
۱۷. مقتل الحسین علیه السلام، خوارزمی، ج۱، ص۱۸۳.
۱۸. مقتل الحسین علیه السلام، خوارزمی، ج۱ ص۱۸۸.
۱۹. الفتوح، ج۵، ص۲۱.    
۲۰. مقتل الحسین علیه السلام، خوارزمی، ج۱ ص۱۸۸.
۲۱. مستدرک الوسائل، ج۱۰، ص۳۱۸، ح ۱۲۰۸۴.    
۲۲. مستدرک الوسائل، ج۱۰، ص۳۱۸، ح ۱۲۰۸۴.    
۲۳. ابن جوزی، عبدالرحمن، التبصرة، ج۲، ص۱۳، دار النشر:دار الکتاب المصری - دار الکتاب اللبنانی - مصر - لبنان - ۱۳۹۰ه - ۱۹۷۰م، الطبعة:الاولی، تحقیق:د. مصطفی عبد الواحد.    
۲۴. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخار، ج۱، ص۱۱۲، ح۵۳۰، کتاب مواقیت الصلاة، ب ۷، باب تَضْیِیعِ الصَّلاَةِ عَنْ وَقْتِهَا.    
۲۵. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۱، ص۱۳۱، ح۶۵۰، کتاب الاذان، ب ۳۱، باب فَضْلِ صَلاَةِ الْفَجْرِ فِی جَمَاعَة.    
۲۶. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۱، ص۱۱۲، ح ۵۲۹، کتاب مواقیت الصلاة، ب ۷، باب تَضْیِیعِ الصَّلاَةِ عَنْ وَقْتِهَا.    
۲۷. ابن حجرعسقلانی، احمد بن علی (متوفای۸۵۲ هـ)، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج۴ص ۳۹، تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفة - بیروت.
۲۸. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۱، ص۱۵۶، ح۷۸۴، بَاب اِتْمَامِ التَّکْبِیرِ فی الرُّکُوعِ.    



موسسه تحقیقاتی حضرت ولی‌عصر (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)، برگرفته از مقاله «هدف امام حسین (علیه‌السلام) از قیام چه بود».    
شهادت نامه امام حسین، برگرفته از مقاله «اهداف قیام امام حسین»، ج۱، ص۶۷.    




جعبه ابزار