انواع تفسیر ادبی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تفسیر قرآن کریم مبتنی بر
علوم ادبی و
فرهنگ و
ادبیات مردم
عصر نزول را
تفسیر ادبی میگویند.
تفسیر ادبی از ریشهدارترین گرایش های
تفسیر قرآن کریم است که با تکیه بر هماهنگی
زبان قرآن با زبان قوم یعنی
زبان عربی به فهم
تفسیر صحیح
قرآن میپردازد.
تفسیر ادبی گرایشی
تفسیری است که
مفسر به سائقه علایق شخصی یا تخصص خود عمدتاً به طرح مسائل
ادبی قرآن یعنی مسائل
صرفی،
نحوی،
لغوی و
علوم بلاغی پرداخته و
آیات شریف را از منظر این علوم تحلیل کرده و این دست مباحث در
تفسیر نُمود بیشتری یافته اند.
قرآنپژوهان و
مفسران گذشته نه عنوان «
تفسیر ادبی» را به کار برده و نه به تعریف آن پرداختهاند؛ اما در دوره معاصر در
تفسیر پژوهیهای فارسی زبان، تعریفهای نزدیک به هم و نسبتاً یکسانی از آن ارائه شدهاند. وجه مشترک این تعاریف آن است که
مفسر در
تفسیر ادبی از قرآن به بیان عناصر صرفی، نحوی، نکات بلاغی،
واژهشناسی، بیان معنای لغات مشکل یا
غریب القرآن و بررسی قرائت های مختلف از
قرآن کریم توجه می کند.
بعضی نیز
تفسیر ادبی را
تفسیری مشتمل بر مباحث زبانی و
ادبی قرآن مانند
لغت،
اعراب و
بلاغت دانستهاند.
برخی نیز برای آنکه تعریف همه انواع
تفسیر ادبی را در بر گیرد از گرایش دیگری در
تفسیر ادبی خبر دادهاند که
مفسر با
نثر و بیان
ادیبانه و پردازش های هنری به نکات تربیتی و هدایتی قرآن توجه میکند؛ مانند
تفسیر فی ظلال القرآن از سید قطب.
بعضی نیز با پایین آوردن سطح
تفسیر ادبی، آن را بر بعضی کتابهای
تجزیه و
ترکیب آیات و سورههایی از قرآن کریم اطلاق کردهاند که برای تمرین قواعد صرف و نحو کاربرد دارند؛ مانند طاهری کَنی در کتاب
تفسیر ادبی قرآن و اسلامی پناه در کتابی با عنوان مشابه که البته اطلاقی نادرست مینماید، در حالی که
تفسیر ادبی بسیار گستردهتر و عمیقتر از آن چیزی است که در این تعاریف آمده است. البته در معرفی مصادیق
تفسیر ادبی اشتراک نظر وجود دارد. در واقع
تفسیر ادبی را باید
تفسیر بر پایه علوم
ادبی و فرهنگ
عصر نزول معرفی کرد که عمدتاً در
شعر و نثر و
تاریخ آن عصر تجلی یافته است.
درباره علوم
ادبی و شمار آن دیدگاهها متفاوتاند؛ از ۶ علم صرف، نحو، لغت،
معانی،
بیان و
بدیع گرفته و تا ۱۶
علم نیز بیان شده است.
روشن است که محدود کردن دایره علوم
ادبی در
تفسیر، و میزان تأثیر دادن هر یک از این علوم، در نوع
تفسیر ادبی نقشی آشکار خواهد داشت. ناگفته نماند که در گذشته از علوم
ادبی به
علوم لسانی (العلوم اللسانیة
) یا
علوم عربی (العلوم العربیة
) یا
علوم لفظی (العلوم اللفظیة
) تعبیر میشده است که مقصود از همه آن ها یک چیز و آن علوم
ادبی است
، بر همین اساس
ابن خلدون تفسیر را دارای دو قسم دانسته است: ۱.
تفسیر نقلی؛ ۲.
تفسیر مبتنی بر علوم زبانی. علوم زبانی را نیز شامل اعراب، لغت و بلاغت یا بیان دانسته است.
تفسیر ادبی در طول تاریخ خود فراز و نشیب ها و تحولاتی داشته است؛ اما نقطه اوج کمال آن در دوره معاصر است که برخی از محققان عرب با تأکید بر ضرورت رویکرد
ادبی به
تفسیر قرآن برای این روش
تفسیری مؤلفههایی بیان کردهاند که تا حدود زیادی به
تفسیر ادبی هویتی جدید بخشیده است، گر چه در اصول با
تفسیر ادبی گذشته مشترک است، بدین روی ما
تفسیر ادبی را به دو قسم
تفسیر ادبی (
سنتی) و
تفسیر ادبی معاصر تقسیم میکنیم.
(۱۷) تاریخ ابن خلدون، ابن خلدون (م. ۸۰۸ ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۱ ق.
(۲۱)
تفسیر التحریر والتنویر، ابن عاشور (م. ۱۳۹۳ ق.)، مؤسسة التاریخ.
(۲۲)
تفسیر جوامع الجامع، الطبرسی (م. ۵۴۸ ق.)، به کوشش گرجی، تهران، ۱۳۷۸ ش.
(۳۰) دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر حداد عادل و دیگران، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۷۸ ش.
(۳۱) دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، خرمشاهی، تهران، دوستان، ۱۳۷۷ ش.
(۳۳) علوم القرآن بین البرهان والاتقان، حازم سعید حیدر، مدینة، دارالزمان، ۱۴۲۰ ق.
(۴۸) مفردات، الراغب (م. ۴۲۵ ق.)، به کوشش صفوان داودی، دمشق، دارالقلم، ۱۴۱۲ ق.
(۵۱) مناهج تجدید، امین الخولی، دارالمعرفة، ۱۹۶۱ م.
دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله تفسیر ادبی، ج۶، ص۱۴۳.