انقراض سلسله صفویه (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
«انقراض سلسله صفویه»، اثر انگلیسی لارنس لاکهارت، به بررسی و تحلیل علل سقوط
سلسله صفویه در
ایران پرداخته است. نام دیگر کتاب «انقراض سلسله صفویه و ایام استیلای افاغنه» میباشد. نویسنده، مشغول نوشتن کتابی پیرامون شرح حال
نادرشاه بوده و هنگام مطالعه دوره قبل از مشهور شدن او، به مطالب زیادی برخورده که نتوانسته است آنها را در مقدمه آن شرح حال، ذکر کند و از آن جا که این مطالب به عقیده وی بسیار جالب توجه بوده، تصمیم گرفته است تا آنها را به صورت کتاب جداگانه ایی در بیاورد. وی نخستین مورخی است که علل انحطاط و انقراض سلسله صفویه را به دقت بررسی کرده و این مطلب باعث اهمیت اثر او شده است.
کتاب با دو مقدمه از مترجم و مؤلف آغاز و مطالب در سی و هفت فصل، ارائه گردیده است.
نویسنده، نخست درباره مساحت، مرزها، ایالات، جمعیت و نوع
حکومت ایران در زمان صفویه مطالبی نوشته و سپس اوضاع داخلی ایران و روابط آن با دول ترکیه عثمانی،
روسیه و
هندوستان را به تفصیل شرح داده است. در ادامه، احیای
آیین تشیع و تاثیر آن را در اقلیتهای مذهبی بیان کرده، آن گاه جریان شورش غلجاییها و میرویس، حمله محمود افغان و
محاصره اصفهان را با قلمی توانا به تصویر کشیده است.
وی به موضوع پطرکبیر و حمله ترکیه عثمانی به ایران نیز پرداخته و قضیه تقسیم ایران در میان آن دو
دولت را به تفصیل شرح داده است.
مولف درباره روی کار آمدن نادر، شکست اشرف افغان و اقدامات طهماسب، مطالب تازه و جالبی نوشته و در خاتمه، روابط
فرانسه با ایران را مورد بررسی قرار داده است.
کوشش نویسنده بر این بوده است که موضوعات کتاب را تا حد امکان، بر منابع معتبر شرقی و غربی آن زمان، متکی ساخته و تمام منابع و مآخذ را ضمن بیان وقایع، ذکر کند؛ به همین علت، گاهی نیمی از صفحات را به این موضوع اختصاص داده است.
اگر چه وقایع کتاب با موضوعات اثر دیگر نویسنده در شرح حال نادرشاه، تا حدی در یک زمان روی داده است؛ ولی موضع این کتاب، عمومی تر بوده و از مطالبی استفاده کرده است که بعد از انتشار شرح حال نادرشاه به دست وی رسیده است.
در پایان کتاب، ضمیمههایی از مؤلف آورده شده است.
مقدمه مترجم، به بیان زندگی نامه مختصری از مؤلف و دادن اجازه وی برای
ترجمه کتاب خویش به فارسی اختصاص دارد.
مؤلف در مقدمه خود، به انگیزه و نحوه تالیف کتاب اشاره کرده است.
فصل اول، بعد از تشریح مساحت ایران در اواخر
سلطنت سلطان حسین صفوی به نقل از کتاب فارسنامه ناصری، نوشته حاجی میرزا حسن فسایی، مرزها و ولایات آن را تبیین کرده، بعد از گونه شناسی جمعیت آن، نوع حکومت صفویه را مورد بررسی قرار داده است.
نویسنده معتقد است، حکومت صفوی اگر چه در آغاز بر اساس
مذهب استوار شده بود؛ ولی اندک اندک، به صورت
سلطنت استبدادی در آمده و
اخلاق پادشاه کمال اهمیت را یافته است.
نویسنده در دوم، ضمن بررسی آغاز و انجام حکومت روحانیان در ایران و تحولات مذهبی بعد از آن در دوران صفویه، علل انحطاط و سقوط این سلسله را برشمرده و توضیح داده است؛ از جمله:
۱- رقابت و دشمنی میان عناصر قدیم و جدید در قشون ایران.
۲- از بین رفتن حس شهامت و
انضباط سربازان بعد از
مرگ شاه عباس کبیر.
۳- نفوذ و تحریکات ملکه مادر و خواجه سرایان.
۴- تربیت شاهزادگان در
حرم سرا و غفلت آنان از دنیای خارج.
سوم، نحوه جلوس
شاه سلطان حسین بر تخت
سلطنت و اخلاق و خصوصیات وی را به تصویر کشیده است.
نویسنده، وی را فردی صلح جو و متمایل به
زهد و ریاضت معرفی کرده که دلی مهربان و رحیم داشت؛ او آدمی خرافاتی و زودباور بود که تحت تاثیر افکار دیگران قرار میگرفت و نویسنده معتقد است آن صفات روحی و جسمی که لازمه پادشاهان است، در او یافت نمیشد.
چهارم، اوضاع داخلی ایران از ۱۶۹۴ م تا ۱۷۰۹ م را تشریح کرده و پنجم، روابط خارجی ایران در آغاز
سلطنت شاه سلطان حسین با کشورهای ترکیه عثمانی، روسیه، امپراتوری مغول و عمان را مورد
تحلیل قرار داده است.
ششم، احیای
آیین تشیع و تاثیر آن در اقلیتهای مذهبی نظیر
زرتشتی ،
کلیمی و جوامع
مسیحی را بررسی کرده است.
نویسنده احیای تشیع در ایران را تحت تاثیر قرار گرفتن
شاه سلطان حسین در ایام جوانی، از افکار و عقاید
محمدباقر مجلسی دانسته و معتقد است، این شخص در احیای تشیع در اواخر سلسله صفویه بیش از همه فعالیت کرده است.
در هفتم و هشتم، پس از نسب شناسی دو
قبیله غلجایی و ابدالی، به شورشهای آنان در برابر
سلاطین صفوی اشاره شده است.
نهم، اختصاص دارد به تشریح ماموریت آرتمی پترویچ ولینسکی روسی در ایران. وظایف وی عبارت بودند از:
۱- انعقاد معاهده تجاری با ایران.
۲- متقاعد ساختن
شاه و وزرایش برای این که تجارت
ابریشم از راه روسیه معمول شود و در صورت عدم موفقیت، ایجاد موانع برای
تجارت از طریق حلب و ازمیر.
۳- به دست آوردن اطلاعاتی کامل درباره
قدرت نظامی، منابع، اوضاع و خطوط ارتباطی ایران.
از دهم تا چهاردهم، حملات
محمود افغان به ایران، محاصره اصفهان، کناره گیری
شاه سلطان حسین و به تخت نشستن محمود، به تفصیل بیان شده است.
پطرکبیر، امپراتور روسیه، هنگامی که گزارشات ولینسکی درباره اوضاع خراب ایران را شنید، تصمیم گرفت به ایران حمله کند. جزئیات این لشکرکشی، در پانزدهم به تصویر کشیده شده است.
در شانزدهم، خصوصیات ظاهری و اخلاقی محمود، پادشاه جدید ایران و نحوه
حکومت وی چنین بیان شده است: او اندامی متوسط، تقریبا کوتاه و چاق داشت. صورت و بینی او پهن، چشمانش آبی و نگاهش خشن بود. قیافه اش حالتی زننده داشت و درنده خویی او را نشان میداد. معمولا چشم به زمین دوخته و همیشه در حال تفکر به نظر میرسید. در پرتاب زوبین و اسب سواری مهارت داشت، بسیار کم میخوابید و هرگز در
جنگ تشک زیر خود نمیگذاشت. در صرف غذا و مشروب نهایت اعتدال را رعایت میکرد و به آن چه مییافت قناعت مینمود، مع الوصف، در اوایل پادشاهی، درنده خویی خود را پنهان کرده و در نهایت
اعتدال و لیاقت
سلطنت راند.
در هفدهم تا نوزدهم، چگونگی تقسیم ایران میان
ترکیه و روسیه، ادامه عملیات روسها در شمال ایران و جزئیات حمله ترکان عثمانی به ایران به خوبی به تصویر کشیده شده است.
نویسنده در بیستم تا بیست و سوم، به اوایل
سلطنت اشرف و کشمکش او با طهماسب اشاره کرده، جنگهای او با ترکیه و روسیه را توضیح داده، و وضع مردم ایران در زمان
سلطنت او را تشریح کرده است.
در بیست و چهارم، به کشمکشهایی که میان طهماسب، شاهزاده صفوی و نادر، سردار نیرومند او که بر سر به دست آوردن قدرت و اختیارات رخ داده بود، اشاره شده است. عاقبت این اختلافات، در
سبزوار به نفع نادر تمام شده و از این
تاریخ به بعد، طهماسب مجبور میشود، هر چه نادر میگوید، بپذیرد. این شاهزاده اگر چه از لحاظ نظامی ارزشی نداشته، ولی چون تنها فرزند بازمانده
شاه سلطان حسین بود و ادعای او در مورد تاج و تخت ایران مشروع تر به نظر میرسید، به درد نادر میخورد.
بیست و پنجم،
جنگ نادر با افغانهای ابدالی را تشریح کرده و بیست و ششم، به بازگشت مجدد
سلطنت سلسله صفویه به قدرت اشاره کرده کرده است.
فصول پایانی، روابط دولت
شاه طهماسب با دول و شرکتهای خارجی از جمله ترکیه، روسیه، فرانسه، کمپانی انگلیسی هند شرقی و کمپانی هلندی هند شرقی را مورد بررسی و تحلیل دقیق قرار داده است.
ضمیمهها عبارتند از: اول و دوم، شجره نامههای سلسله صفویه، فرمانروایان غلجایی، وختانگ کارتیلی و اعقاب او.
سوم، بررسی موقعیت ژئوپولوتیکی (جغرافیای سیاسی) شهر
اصفهان و وضعیت معماری و جمعیتی، عماراتی که
شاهان صفوی در آن بنا کردند و علت انتخاب این شهر به عنوان پایتخت از سوی ایشان، در ربع اول
قرن هجدهم.
چهارم، بررسی هنر و ادبیات در اواخر عهد صفوی. نویسنده معتقد است با این که هنر و ادبیات در سی یا چهل سال آخر عهد صفوی، به طور کلی راه تنزل و انحطاط را پیمود، مع ذلک، چند مورد استثنایی مهم مانند مدرسه مادرشاه در اصفهان وجود دارد که نمیتواند کاملا فاقد
سلیقه و مهارت هنری باشد.
پنجم، مربوط به یادداشتهایی از مؤلف، درباره تهیه نقشههایی است که در کتاب دیده میشود و آخرین ضیمه اختصاص دارد به یادداشتهای وی راجع به منابع کتاب.
در پایان میتوان گفت که کتاب، منبعی کامل و مورد اعتماد در زمینه تاریخ صفویه و بررسی عوامل مؤثر در سقوط این سلسله میباشد.
کتاب حاضر، ترجمه اسماعیل دولتشاهی بوده و از آن جا که مترجم، یادآوری اصل مآخذ در ترجمه فارسی را ضروری دانسته، تمام منابع و مآخذی را که مؤلف بیان کرده، اگر به زبانهای اروپایی بوده، به حروف لاتینی برگردان کرده است تا خواننده در یافتن عنوان اصلی کتابی سرگردان نشود.
کتاب نخستین بار در سال ۱۳۴۴ ش انتشار یافته، در ۱۳۴۰ ش توسط اسماعیل دولت شاهی و در ۱۳۶۸ ش توسط مصطفی قلی عماد به فارسی ترجمه شد.
فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع شرقی و اعلام، در انتهای کتاب آمده است.
پاورقیها به ذکر منابع پرداخته و اطلاعات کامل و جامعی پیرامون برخی کلمات و عبارات موجود در متن، از جمله بیان موقعیت دقیق جغرافیایی شهرها، ارائه کرده است.
نرم افزار تاریخ اسلامی ایران، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.