التعزیر احکامه و حدوده (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کتاب « التعزير، أحكامه و حدوده» اثر آيت الله شيخ لطف الله صافى گلپايگانى پژوهشى فقهى- تحليلى در مسايل، موضوعات، انواع و فروعات تعزير و
نظام مجازات
اسلامى و
ارتباط آن با حكومت و اختيارات
ولی فقیه است كه در ۱۵۲ صفحه تدوين يافته است. آيت الله
لطف الله صافی گلپایگانی فقیه ،
اسلام شناس و انديشمند بزرگ معاصر می باشد .
ايشان در سال ۱۳۳۷ ه. ق، در شهر
گلپایگان ، قدم به صحنه هستى نهاد. پدر او عالم عارف، مرحوم آيت اللّه آخوند ملا محمّد جواد صافى،( متولد ۱۲۸۷ ه. ق) بود كه علاوه بر تخصّص، تحقيق، تأليف و تدريس در گرايشهاى مختلف علوم
اسلامى مانند فقه، اصول، كلام، اخلاق، حديث و...، و در زمينه هنرهاى ارزشمندى چون شعر و خوشنويسى نيز سرآمد بود. زهد، تقوى، عشق به ولايت و فضيلتهاى علمى اخلاقى آن بزرگ مرد، از يك سو و مواضع قدرتمندانه او در سنگر امر به معروف و نهى از منكر و جبهه گيرىهاى صريحش در برابر افكار انحرافى، غير متديّنان، ظالمان و جابران آن روزگار از سويى ديگر، هر قدر كه مردم گلپايگان را شيفته و مطيع محض او مىنمود، هيأت حاكمه، خائنين و زورگويان را در برابرش شكنندهتر مىكرد; چنان كه آنها هميشه او را سدّ راه اعمال خلاف
شرع و بدعتگذارىهاى خود ديده و تا زنده بود از غيرت دينى و خشم الهى او مىترسيدند. آفتاب عمر آن عالم جليل القدر در افق عصر ۲۷
رجب سال ۱۳۷۸ ه. ق، مصادف با شب شهادت حضرت
امام موسی کاظم علیه السلام ، غروب كرد. مادر او بانوى فاضله، شاعره و عاشق
اهل بیت علیهم السّلام ، فاطمه خانم، دختر حضرت آيت اللّه آخوند ملا محمّد على بود. از ويژگىهاى بزرگ معنوى، اخلاقى، كه در وجود آن مرحومه متبلور بود، مىتوان به تعبد،
اخلاص ، تقوى، معرفت به حضرت حق، شجاعت، صراحت لهجه، شوهردارى كمنظير و اهتمام در تربيت كودكان، راز و نياز خاشعانه و ذكر و دعا و
نماز شب اشاره كرد. آيت اللّه العظمى صافى، در نوجوانى قدم به وادى
علم و معنويت حوزه نهاد و ميهمان صفاى حلقههاى صميمى درس و بحث و مَحرَم شور وصفناپذير مناجات نيمه شب پاكباختگان حوزه شد. ابتدا در گلپايگان، كتب پايه
ادبیات عرب را نزد عالم جليل القدر، مرحوم آخوند ملا ابوالقاسم مشهور به«
قطب » آغاز كرد و ادامه مباحث ادبيات، كلام، تفسير، حديث،
فقه و اصول را تا پايان سطح در همانجا پى گرفت و در اين مدت حجم وسيع كتب مهم رشتههاى مذكور را نزد پدر بزرگوارش، حضرت آيت اللّه آخوند ملا محمّد جواد صافى آموخت.
هدف نويسنده دفاع از مبانى
احکام جزايى
اسلام و تشريح اهداف و
فلسفه اين احكام است.
روش كلى نويسنده، طرح و تحليل ابعاد مسئله و
استناد به آراى فقها و آيات و روايات و رفع اشكالات است.
در مقدمه، به آيه و روايت استناد شده و از نقش مجازات در ايجاد
نظم و
امنیت ياد شده است.
در راستاى اهميتى كه
اسلام به امنيت و صلح اجتماعى داده،
نظام مجازاتهاى متناسب را هم تعيين كرده است. نويسنده، با نقل تعدادى از آيات و روايات عقيدتى، اخلاقى و اجتماعى به اين نتيجه صريح مىرسد كه همه تعاليم عبادى اخلاقى، فردى، اجتماعى و مالى
اسلام با هدف كاهش جرايم و
اصلاح اجتماعى و مسدود كردن منكرات و فساد
تشریع گرديده است. اگر اين احكام و تشريعات الهى را اجرا كنيم و عمل نماييم جرايم كاهش يافته و نياز به مجازات كم مىشود. نويسنده، هشدار مىدهد نبايد نسبت به اجراى احكام و مسايل
اسلامى كوتاهى ورزيد.
نظام مجازات و تعزير براى مراقبت از امنيت و اصلاح جامعه تشريح شده و شبهات روشنفكرنماها نبايد ما را نسبت به اهميت اين مجازات و نقش بازدارنده آن بىاعتقاد سازد وى با طرح اين موضوع به شبهه عدم نياز به مجازات در عصر حاضر پاسخ مىدهد. برخى ديگر هم تصور مىكنند چون مجرم بيمار است پس مسئول نيست و نيازى به مجازات ندارد در حالى كه
نظام جزايى و عقوبتهاى
اسلامى فرد و جامعه را مسئول دانسته و ضمن توجه به زمينههاى جرم، اعمال
مجازات را هم لازم مىداند.
نويسنده، به مجازاتهاى بىرويه در
روسیه كمونيستى و آمريكايى ليبرال اشاره مىكند و آنها را شايسته مذمت مىداند نه تشريعات الهى
اسلامى را.
پس با كنكاش در معنى لغوى و فقهى تعزير به پژوهش در كلمات فقها پرداخته و موارد جواز حبس و موارد عدم جواز و نقش و معناى حبس در
نظام كيفرى اسلام را بررسى كرده و از اخبار و روايات اين برداشت را
استنباط نموده كه محدوده
تعزیر ، زدن با شلاق به كمتر از مقدار و محدوده حدود است.
وى در اين زمينه روايات متعددى نقل كرده و نحوه استنباط اين حكم را توضيح داده است. در اينكه آيا حبس، تأديب به وسيله زندان و اداى مال هم جزو تعزيرات هستند يا نه و اينكه مقدار تعزير چگونه تعيين مىشود، از مبناى فقهى و روايات و آراى مختلف در اين زمينه بهره گرفته است.
نويسنده، در اين كتاب پيرامون احكام تعزير به طرح ۱۸ موضوع فرعى مىپردازد; در هر كدام هم از روايات و اقوال استفاده مىكند.
موضوعات بعدى اين كتاب در باره حكم
شفاعت در تعزيرات، نصوص مربوط به تعزيرات معين و مشخص از لحاظ عددى، عقوبت به وسيله پرداخت مالى، جرح بدنى به منظور تأديب مجرم، در پاسخ به اينكه آيا اقتضاى حكومت، تعزير و تأديب و جريمه مالى است يا نه؟ نويسنده، ضمن طرح اين موضوع نحوه
استدلال به آن و رابطه حكومت و ولايت و مجازات به رد اين اقتضا پرداخته و معتقد است چون شارع نوعا حدود و مقدار تعزير را مشخص كرده نيازى به اعمال ولايت حاكم و ولى
فقیه نيست گر چه او مىتواند احكام مجازاتى خاصى را وضع كند اما در كل، شارع مقدار را معين كرده و در اين زمينه ابهامى وجود ندارد.
برخى ديگر هم به آيات مختلف استدلال كرده و معتقدند قاضى در مجازات مجرمين ولايت دارد; اما نويسنده آن را پاسخ داده و سپس موارد جواز و عدم جواز تعيين مقدار تعزير توسط فقيه و مجتهد را توضيح داده و در پاسخ به رابطه تعزير و افعال
حرام و ترك واجبات به سخنان فقها استناد داشته است.
نرم افزار جامع فقه أهل البيت عليهم
السلام، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم
اسلامی