اقرار اصحاب الجنة (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
صاحبان باغ سوخته با مشاهده
عذاب خداوند در
دنیا به ستمگری و
طغیان خویش
اقرار کردند.
از
امام باقر علیه السلام روایت شده است که اهل
مکه هم مثل
اصحاب باغ به گرسنگی مبتلا شدند. آن
باغ باغی در
دنیا بود و در
یمن و نه فرسخی
صنعاء قرار داشت که به آن رضوان می گفتند. عن الباقر (عليه السلام): «إن أهل مكة ابتلوا بالجوع كما ابتلي
أصحاب الجنة وهي جنة كانت في الدنيا، وكانت باليمن يقال لها: الرضوان على تسعة أميال من صنعاء»
انا بلونـهم کما بلونا
اصحـب الجنة اذ اقسموا لیصرمنها مصبحین(ما آنها را آزمودیم، همان گونه که «
صاحبان باغ» را آزمایش کردیم، هنگامی که
سوگند یاد کردند که میوههای باغ را صبحگاهان (دور از
چشم مستمندان) بچینند.)
فطاف علیها طائف من ربک و هم نائمون(امّا عذابی فراگیر (شب هنگام) بر (تمام) باغ آنها فرود آمد در حالی که همه در
خواب بودند.)
قالوا سبحـن ربنا انا کنا ظــلمین(گفتند: «
منزه است
پروردگار ما، مسلّماً ما
ظالم بودیم!»)
قالوا یـویلنا انا کنا طـغین.((و فریادشان بلند شد) گفتند: «وای بر ما که طغیانگر بودیم!)
داستاني عبرت انگيز در
سوره قلم به نام
اصحاب الجنه (
صاحبان باغ) آمده است. چند نفر از کشاورزان ثروتمند پدري خير و نيکوکار داشتند که داراي باغي سبز و خرم بود و همه ساله کارش اين بود که در هنگام ميوه چيني،
فقرا و
مساکین را از محصول باغ بهره مند مي ساخت و سپس مصرف سالانه ي خود را برداشت مي کرد. اين
عمل هم چنان ادامه داشت تا جايي که فقرا و مساکين روز شماري مي کردند تا اين موسم برسد.
همان گونه که ذکر شد اين مرد خير اين گونه رفتار مي کرد؛ چرا که خود را
شریک و سهيم فقرا مي دانست.
عاقبت وقتي اين مرد بزرگ و داراي
سعه صدر، دار فاني را
وداع گفت، بعضي از فرزندانش که داراي صفت زشت خست و
بخل بودند، بقيه ي وراث را هم تحريک کرده و گفتند: ما عائله منديم و خود به محصول باغ نيازمندتريم. در نتيجه با هم تصميم گرفتند تمام مستمندان را که هر ساله از محصول باغ بهره مند مي شدند، محروم سازند.
خداوند مي فرمايد: آنان هم
قسم شدند که صبح گاه
میوه را بچينند؛ يعني همه را خود بردارند؛ و هيچ استثناء نکردند.
قرائن نشان مي دهد خودشان آن چنان هم نيازمند نبودند بلکه به علت بخل اين کار را کردند و حتي موقع تصميم گيري و يا رفتن، انشاءا... هم نگفتند. خداوند هم از اين حرکت آنان خوشش نيامد؛ از اين رو شبانگاه که همه ي آن ها
خواب بودند، و بلايي بر سر اين باغ فرود آمد و همچون صاعقه اي تمام آن را سوزاند و چيزي جز مشتي
زغال و
خاکستر سياه باقي نماند. خداوند با این داستان تکذیب گران
نبوت رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) را که به آن جناب
تهمت جنون مى زدند،
تهدید مى کند.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۴، ص۱۴۵، برگرفته از مقاله «اقرار اصحاب الجنة».