• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اعراب در قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اَعراب، باديهنشينان را گویند.



واژه «اَعراب» از ماده «ع ر ب» در اصل جمع «عَرَب» بوده و سپس بر تازیان بیابانگرد و صحرانشینان اطلاق شده است.
[۱] التحقیق، ج۸، ص۷۴.
[۲] لغت نامه، ج۲، ص۲۵۰۹، «عرب».
برخی به دلیل این‌که واژه «عرب» اسم جنس است اعراب را جمع آن نمی‌دانند. در این صورت اعراب از لفظ خود مفردی ندارد و برای اشاره به یک فرد از بادیهنشینان از یای نسبت استفاده و «اعرابیّ» گفته می‌شود.
[۳] لسان العرب، ج۹، ص۱۱۳، «عرب».



اصطلاحاً واژه «عرب» به لحاظ مردم‌شناسی بر قوم و نژاد خاصی اطلاق می‌گردد؛ خواه مردمان آن در شهرها ساکن باشند یا بیابانها؛ ولی واژه «اعراب» فقط بر ساکنان بیابانها اطلاق می‌شود.
[۴] لسان العرب، ج۹، ص۱۱۳، «عرب».

در مقایسه ارزشی میان دو واژه «اَعرابی» و «عربی» اعرابی متضمن نوعی نکوهش و عربی متضمن نوعی ستایش است.
[۶] لسان العرب، ج۹، ص۱۱۳، «عرب».



واژه اعراب که چندین بار در قرآن نیز به‌کار رفته، از اصطلاحات نو پدید در عصر نزول نبوده و ویژه قرآن نیست. این واژه پیش از عصر نزول نیز به‌کار رفته و در بسیاری از متون کهن آمده
[۷] المفصل، ج۱، ص۲۶.
و برای نخستین بار در متنی آشوری به‌کار رفته است. واژه اعراب به تدریج در غیر تازیان بیابانگرد نیز توسعه پیدا کرد تا این‌که اسم خاص برای قوم عرب گردید.
[۸] المفصل، ج۱، ص۲۶.

واژه اعراب، ۱۰ بار در قرآن به‌کار رفته است. این آیات در مدینه و در ارتباط با ساکنان پیرامون آن بر پیامبر نازل شده
[۱۷] جامع البیان، مج۷، ج۱۱، ص۸۶.
و محتوای آن‌ها مربوط به اموری مانند عقاید دینی و نحوه تعامل آنان با پیامبر است؛ تنها در آیه ۲۰ سوره احزاب ، از اعراب به عنوان گروهی اجتماعی یاد شده که منافقان مدینه از ترس جنگجویان احزاب، آرزو می‌کردند در میان آنان بودند.


آیات قرآن، اعراب را به لحاظ اعتقادی به دو گروه اساسی تقسیم می‌کند: گروهی از بادیهنشینان انفاق در راه خدا را زیان و غرامت دانسته، منتظر تحقق حوادث دردناک برای مؤمنان هستند، در حالی که حوادث دردناک شامل حال خودشان خواهد شد:
[۱۹] جامع البیان، مج۷، ج۱۱، ص۷.
«ومِنَ الاَعرابِ مَن یَتَّخِذُ ما یُنفِقُ مَغرَمًا ویَتَرَبَّصُ بِکُمُ الدَّوائِرَ عَلَیهِم دائِرَةُ السَّوءِ واللّهُ سَمیعٌ عَلیم» آنان ایمان نیاورده‌اند و تنها به آن تظاهر می‌کنند:
[۲۱] جامع البیان، مج۱۳، ج۲۵، ص۱۸۲.
«قالَتِ الاَعرابُ ءامَنّا قُل لَم تُؤمِنوا...» در مقابل، گروهی دیگر از آنان به خدا و روز رستاخیز ایمان دارند و انفاق خود را مایه تقرب به خدا می‌دانند. به تأیید قرآن این نحوه تفکر و عملکرد ایشان، منشأ نزدیکی آن‌ها به خداوند است:
[۲۳] جامع البیان، مج۷، ج۱۱، ص۸.
«و مِنَ الاَعرابِ مَن یُؤمِنُ بِاللّهِ والیَومِ الأخِرِ و یَتَّخِذُ ما یُنفِقُ قُرُبت عِندَ اللّهِ وصَلَوتِ الرَّسولِ اَلا اِنَّها قُربَةٌ لَهُم...»، بنابراین، اعراب بادیهنشین نیز چون شهرنشینان، گروهی کافر و گروهی مؤمن هستند؛ اما در جمع‌بندی آیات اعراب، به نوعی نگاه منفی به فرهنگ بادیه‌نشینی برمی‌خوریم، هرچند در برخی آیات نیز این نگاه منفی به چشم نمی‌خورد، از همین‌روی واژه «تَعرُّب» در برابر مفهوم هجرت، به معنای بازگشت از فرهنگ اسلامی به آیین جاهلی شکل می‌گیرد.
[۲۶] نهج‌البلاغه، خطبه۱۹۲.
[۲۸] نمونه، ج۸، ص۱۹۸.


۴.۱ - جمود و تعصب فکری

بادیهنشینان که به جهت پایین بودن سطح فرهنگی و تمدنی و دور بودن از فضاهای تعلمی و تربیتی، دچار نوعی جمود و تعصب فکریِ جزمگرا بودند نسبت به سایر افراد، در کفر و نفاق شدیدتر و در اخذ تعالیم الهی ناآگاه‌تر وصف شده‌اند:
[۲۹] جامع‌البیان، مج۷، ج۱۱، ص۶.
[۳۰] مجمع‌البیان، ج۵، ص۹۵-۹۶.
[۳۱] التفسیر الکبیر، ج۶، ص۱۲۴.

«اَلاَعرابُ اَشَدُّ کُفرًا ونِفاقًا واَجدَرُ اَلاّ یَعلَموا حُدودَ ما اَنزَلَ اللّهُ عَلی رَسولِهِ...»، ازاین‌رو مؤمنان باید هوشیار بوده و تنها از منافقان شهرنشین بر حذر نباشند، بلکه مراقب باشند که منافقان بادیهنشین نیز که پیرامون مدینه زندگی می‌کنند، آسیبی به آنان نرسانند:
[۳۳] مجمع البیان، ج ۵، ص ۹۹ ۱۰۰.
«و مِمَّن حَولَکُم مِنَ الاَعرابِ مُنفِقونَ و مِن اَهلِ المَدینَةِ مَرَدوا عَلَی النِّفاقِ لا تَعلَمُهُم نَحنُ نَعلَمُهُم...»


یادکرد قرآن از بادیهنشینان، عمدتاً در ارتباط با نحوه عملکرد آن‌ها در مسئله جهاد است. ایشان غالباً منافع مادی خود را در حوادث پیش آمده دنبال می‌کردند؛ در سفر عمره‌ای که به صلح حدیبیه انجامید، از همراهی با پیامبر امتناع کردند، به گمان این‌که قریش و مشرکان بر آن‌ها یورش خواهند برد و همه کشته خواهند شد؛ اما پس از بازگشت پیامبر از سفر، آنان مشاهده کردند که برخلاف پندارشان همه همراهان پیامبر، سالم‌اند، ازاین‌رو تصمیم گرفتند تا نزد پیامبر رفته، به توجیه تخلف خود بپردازند: «سَیَقولُ لَکَ المُخَلَّفونَ مِنَ الاَعرابِ شَغَلَتنا اَمولُنا واَهلونا فَاستَغفِر لَنا...» اما خداوند یادآور می‌شود که آنان در توجیه تخلف خود صادق نیستند: «... یَقولونَ بِاَلسِنَتِهِم ما لَیسَ فی قُلوبِهِم...» و باید بدانند که اگر خداوند بخواهد سودی یا زیانی به آن‌ها برساند، کسی نمی‌تواند مانع او شود: «... قُل فَمَن یَملِکُ لَکُم مِنَ اللّهِ شیًا اِن اَرادَ بِکُم ضَرًّا اَو اَرادَ بِکُم نَفعًا...» سپس پرده از اسرار باطنی بادیهنشینان برمی‌دارد که می‌پنداشتند، پیامبر و مؤمنان هرگز به خانواده خود باز نخواهد گشت:
[۳۸] جامع البیان، مج۱۳، ج۲۵، ص۱۰۰-۱۰۱.
«بَل ظَنَنتُم اَن لَن یَنقَلِبَ الرَّسولُ والمُؤمِنونَ اِلی اَهلیهِم اَبَدًا...»

۵.۱ - روحیه‌ای جهادی برای کسب غنایم

پیامبر در مسیر بازگشت از صلح حدیبیه، مژده فتح و پیروزی در جنگ خیبر را داد و چون این مژده حاکی از کسب غنایم برای مسلمانان بود، بادیهنشینان را وا داشت تا به پیامبر مراجعه کرده، از خود روحیه‌ای جهادگر نشان دهند و رفتار بد خود را در سفر پیشین جبران کنند:
[۴۰] الکشاف، ج۷، ص۹۲.
[۴۱] نمونه، ج۲۲، ص۵۷-۵۸.
«سَیَقولُ المُخَلَّفونَ اِذَا انطَلَقتُم اِلی مَغانِمَ لِتَأخُذوها ذَرونا نَتَّبِعکُم...»؛ اما پیامبر در برابر خواسته بادیهنشینان که متقاضی شرکت در جهاد بودند، مقاومت کرد و به فرمان خدا از پذیرش آن امتناع ورزید: «... یُریدونَ اَن یُبَدِّلوا کَلمَ اللّهِ قُل لَن تَتَّبِعونا کَذلِکُم قالَ اللّهُ مِن قَبلُ فَسَیَقولونَ بَل تَحسُدونَنا بَل کانوا لایَفقَهونَ اِلاّ قَلیلا» و پس از پیروزی در جنگ خیبر نیز اعراب را از غنایم محروم کرد.
[۴۴] مجمع البیان، ج۹، ص۱۷۴-۱۷۵.


۵.۲ - راه بازگشت

خداوند در آیاتی دیگر، راه بازگشت را برای بادیهنشینان با پیشنهادی دیگر، گشود، ازاین‌رو به رسول خدا فرمود: به متخلفان از بادیهنشینان بگو که به زودی به سوی جهادی دیگر فراخوانده می‌شوید تا با قومی زورمند بجنگید یا این‌که آنان اسلام آورند: «قُل لِلمُخَلَّفینَ مِنَ الاَعرابِ سَتُدعَونَ اِلی قَوم اولی بَأس شَدید تُقتِلونَهُم اَو یُسلِمونَ...» اگر در این جهاد از خدا پیروی کنید، پاداش نیکی به شما داده خواهد شد و اگر همانند گذشته روی بگردانید، دچار عذاب دردناکی خواهید شد: «... فَاِن تُطیعوا یُؤتِکُمُ اللّهُ اَجرًا حَسَنًا واِن تَتَوَلَّوا کَما تَوَلَّیتُم مِن قَبلُ یُعَذِّبکُم عَذابًا اَلیما» برخی از مفسران معتقدند که پس از نزول این آیه و تهدید متخلفان به عذاب دردناک، جمعی از معلولان یا بیماران به رسول خدا عرض کردند که در این میان ما چه وظیفه‌ای داریم؟ خداوند به آنان پاسخ داد که بر نابینا و بیمار لازم نیست در میدان جهاد حاضر شود.

۵.۳ - منتگذاری

ماجرای خشکسالی مدینه در سال هشتم و ورود جمعی از طایفه بنی‌اسد یا غطفان ، از قبایل بادیهنشین مدینه بر پیامبر، نمونه دیگری از سوء رفتار آنان با پیامبر است. آنان امید داشتند که رسول خدا به آن‌ها کمک کند، از این‌رو شهادتین بر زبان جاری کردند و گفتند: طوایف عرب بر اسبهای خود سوار شده، با تو به پیکار می‌پردازند؛ ولی ما بادیهنشینان با همسر و فرزندان خود نزد تو آمده و با تو نجنگیدیم.
[۴۸] کشف الاسرار، ج۴، ص۱۹۱.
آنان از این طریق می‌خواستند بر رسول خدا منت بگذارند که خداوند به رسولش فرمود: «قالَتِ الاَعرابُ ءامَنّا قُل لَم تُؤمِنوا ولکِن قولوا اَسلَمنا ولَمّا یَدخُلِ الایمنُ فی قُلوبِکُم...» منتگذاری ایشان بر پیامبر در آیات بعدی سوره حجرات نیز انعکاس یافته است: «یَمُنّونَ عَلَیکَ اَن اَسلَموا قُل لا تَمُنّوا عَلَیَّ اِسلمَکُم بَلِ اللّهُ یَمُنُّ عَلَیکُم اَن هَدکُم لِلایمنِ اِن کُنتُم صدِقین»

۵.۴ - سیره‌ی منافقانه

جزیرة العرب در انتهای دهه نخست هجرت پیامبر، دوره مهمی را به لحاظ تاریخی، سپری می‌کرد، زیرا مقاومتهای مشرکان و منافقان در هم شکسته بود و یهودیان نیز آن‌جا را ترک کرده بودند، با این حال گروهی به‌رغم اسلام ظاهری‌ به‌طور کامل با بینش نو پدید همراه نشده و سیره‌ای منافقانه در پیش گرفته بودند. چهره واقعی این گروه معمولاً به هنگام اعلام فرمان جهاد، آشکار می‌شد. در ماجرای غزوه تبوک ، گروهی از بادیهنشینان نزد رسول خدا آمده و عذر آوردند تا رسول خدا آنان را از شرکت در جهاد معاف کند: «وجاءَ المُعَذِّرونَ مِنَ الاَعرابِ لِیُؤذَنَ لَهُم...» گروه دیگری هم که در واقع خدا و رسول را تکذیب می‌کردند، بدون هیچ عذری در خانه نشسته و از جهاد سرپیچی کردند: «... وقَعَدَ الَّذینَ کَذَبُوا اللّهَ ورَسولَهُ سَیُصیبُ الَّذینَ کَفَروا مِنهُم عَذابٌ اَلیم» مفسران در این باب دو نظر دارند: برخی معتقدند که بادیهنشینان در عذری که آوردند، صادق نبودند. برخی دیگر بر این باورند که به دلیل قراین موجود در آیه، بادیهنشینان از معذوران حقیقی بودند و در واقع منافقانِ غیر بادیهنشین بودند که حتی بدون عذر از جهاد سرپیچی کردند.
[۵۴] کشف الاسرار، ج۴، ص۱۹۱.
[۵۵] مجمع‌البیان، ج۵، ص۹۰.
[۵۶] نمونه، ج۸، ص۷۸.

نکوهش برخی عادات و نگرشهای اعراب در قرآن در دانش فقه نیز بازتاب یافته و موجب پیدایش پاره‌ای احکام خاص آن‌ها شده است؛ مانند این‌که امامت جماعت آن‌ها بر شهرنشینان روا نیست، زیرا نادانی بر آن‌ها حاکم است. شهادت بادیهنشین نیز برای شهرنشین نزد برخی فقیهان پذیرفته نیست.
[۵۷] احکام القرآن، ج۲، ص۱۰۰۵.
[۵۸] اللباب، ج۱۰، ص۱۷۸.



احکام القرآن، جصاص؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ تفسیر روح البیان؛ التفسیر الکبیر؛ تفسیر نمونه؛ تفسیر نورالثقلین؛ جامع البیان عن تأویل آی القرآن؛ جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم؛ الکشاف؛ کشف الاسرار و عدة‌الابرار؛ اللباب فی علوم الکتاب؛ لسان العرب؛ لغت نامه؛ مجمع البیان فی تفسیرالقرآن؛ المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام؛ نهج‌البلاغه.


۱. التحقیق، ج۸، ص۷۴.
۲. لغت نامه، ج۲، ص۲۵۰۹، «عرب».
۳. لسان العرب، ج۹، ص۱۱۳، «عرب».
۴. لسان العرب، ج۹، ص۱۱۳، «عرب».
۵. روح‌البیان، ج۳، ص۴۸۹.    
۶. لسان العرب، ج۹، ص۱۱۳، «عرب».
۷. المفصل، ج۱، ص۲۶.
۸. المفصل، ج۱، ص۲۶.
۹. توبه/سوره۹، آیه۹۰.    
۱۰. توبه/سوره۹، آیه۹۷ ۹۹.    
۱۱. توبه/سوره۹، آیه۱۰۱.    
۱۲. توبه/سوره۹، آیه۱۲۰.    
۱۳. احزاب/سوره۳۳، آیه۲۰.    
۱۴. فتح/سوره۴۸، آیه۱۱.    
۱۵. فتح/سوره۴۸، آیه۱۶.    
۱۶. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۴.    
۱۷. جامع البیان، مج۷، ج۱۱، ص۸۶.
۱۸. احزاب/سوره۳۳، آیه۲۰.    
۱۹. جامع البیان، مج۷، ج۱۱، ص۷.
۲۰. توبه/سوره۹، آیه۹۸.    
۲۱. جامع البیان، مج۱۳، ج۲۵، ص۱۸۲.
۲۲. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۴.    
۲۳. جامع البیان، مج۷، ج۱۱، ص۸.
۲۴. توبه/سوره۹، آیه۹۹.    
۲۵. احزاب/سوره۳۳، آیه۲۰.    
۲۶. نهج‌البلاغه، خطبه۱۹۲.
۲۷. نورالثقلین، ج۲، ص۲۵۴.    
۲۸. نمونه، ج۸، ص۱۹۸.
۲۹. جامع‌البیان، مج۷، ج۱۱، ص۶.
۳۰. مجمع‌البیان، ج۵، ص۹۵-۹۶.
۳۱. التفسیر الکبیر، ج۶، ص۱۲۴.
۳۲. توبه/سوره۹، آیه۹۷.    
۳۳. مجمع البیان، ج ۵، ص ۹۹ ۱۰۰.
۳۴. توبه/سوره۹، آیه۱۰۱.    
۳۵. فتح/سوره۴۸، آیه۱۱.    
۳۶. فتح/سوره۴۸، آیه۱۱.    
۳۷. فتح/سوره۴۸، آیه۱۱.    
۳۸. جامع البیان، مج۱۳، ج۲۵، ص۱۰۰-۱۰۱.
۳۹. فتح/سوره۴۸، آیه۱۲.    
۴۰. الکشاف، ج۷، ص۹۲.
۴۱. نمونه، ج۲۲، ص۵۷-۵۸.
۴۲. فتح/سوره۴۸، آیه۱۵.    
۴۳. فتح/سوره۴۸، آیه۱۵.    
۴۴. مجمع البیان، ج۹، ص۱۷۴-۱۷۵.
۴۵. فتح/سوره۴۸، آیه۱۶.    
۴۶. فتح/سوره۴۸، آیه۱۶.    
۴۷. نمونه، ج۲۲، ص۶۲.    
۴۸. کشف الاسرار، ج۴، ص۱۹۱.
۴۹. مجمع البیان، ج۹، ص۲۰۷.    
۵۰. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۴.    
۵۱. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۷.    
۵۲. توبه/سوره۹، آیه۹۰.    
۵۳. توبه/سوره۹، آیه۹۰.    
۵۴. کشف الاسرار، ج۴، ص۱۹۱.
۵۵. مجمع‌البیان، ج۵، ص۹۰.
۵۶. نمونه، ج۸، ص۷۸.
۵۷. احکام القرآن، ج۲، ص۱۰۰۵.
۵۸. اللباب، ج۱۰، ص۱۷۸.
۵۹. جواهر الکلام، ج۱۳، ص۳۸۷.    



دائرة‌المعارف قرآن کریم، مقاله اعراب در قرآن.    




جعبه ابزار