اضطراب در آستانه قیامت (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
انسانها هنگام وقوع زلزله روز قيامت، دچار دلهره
و اضطراب شدید میشوند. این زلزله رستاخیز امری
عظیم است. در این روز آنچنان وحشت سراپاى همه را فرا مىگيرد که هر مادر شيردهى، کودک شيرخوارش را فراموش مىکند؛
و هر باردارى جنين خود را بر زمين مىنهد؛
و مردم را مست مىبينى، در حالى که مست نيستند؛ ولى عذاب خدا شديد است!
هنگام وقوع
زلزله روز قیامت، انسانها به دلهره
و اضطراب شدید دچار میشوند:
•• «يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ
عَظِيمٌ؛ اى مردم! از (عذاب) پروردگارتان بترسيد، که زلزله
رستاخیز امر
عظيمى است!».
خطاب (یا ایها الناس)، دلیل روشنى است بر اینکه هیچگونه تفاوت
و تبعیضى از نظر نژاد
و زبان و اعصار
و قرون
و مکانها
و مناطق جغرافیایى
و طوائف
و قبائل در آن نیست،
و مؤمن و کافر، کوچک
و بزرگ، پیر
و جوان، مرد
و زن امروز
و آینده همه در آن شریکاند.
جمله (اتقوا ربکم) عصاره تمام برنامههاى سعادتبخش است؛ چراکه از یکسو (
توحید) را بیان مىکند (ربکم)
و از سوى دیگر
تقوا را
و به این ترتیب برنامههاى عقیدتى
و عملى در آن
جمع است.
و با
ذکر جمله (ان زلزلة الساعة شى ء
عظیم) حقیقتى را که در بسیارى از
آیات قرآن آمده است به طور سربسته بازگو مىکند،
و آن اینکه رستاخیز با یک
انقلاب و تحول شدید در سازمان
عالم هستى بر پا مىگردد: کوهها از جا کنده مىشوند، دریاها به هم مىریزند،
زمین و آسمان در هم کوبیده مىشوند،
و جهانى نو با زندگانى نو آغاز مىگردد، مردم در آستانه
قیامت در وحشت
عظیمى فرو مىروند،
و سر از پا نمىشناسند.
•• «يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَتَرَى النَّاسَ سُكَارَى وَمَا هُم بِسُكَارَى وَلَكِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِيدٌا؛ روزى که آن را مىبينيد، (آنچنان وحشت سراپاى همه را فرا مىگيرد که) هر مادر شيردهى، کودک شيرخوارش را فراموش مىکند؛
و هر باردارى جنين خود را بر زمين مىنهد؛
و مردم را مست مىبينى، در حالى که مست نيستند؛ ولى
عذاب خدا شديد است!».
این
آیات ممکن است اشاره به پایان
جهان که مقدمه رستاخیز است باشد. در این صورت
زنان باردار، یا کودکان شیرخوار مفهوم اصلى خود را خواهد داشت، ولى این احتمال نیز وجود دارد که اشاره به زلزله روز قیامت باشد (به قرینه جمله لکن عذاب الله شدید) در این صورت
ذکر جملههاى فوق جنبه مثال پیدا مىکند؛ یعنى آنقدر، صحنه وحشتناک است که اگر زنان باردارى وجود داشته باشند همگى
سقط جنین مىکنند،
و اگر کودکان شیرخوارى باشند مادرها آنها را بهکلى فراموش خواهند کرد.
مىدانیم معمولا در ادبیات
عرب از زنى که کودک خود را شیر مىدهد، تعبیر به مرضع مىکنند؛ ولى همانگونه که جمعى از مفسران
و بعضى از ارباب
لغت نوشتهاند، گاه این کلمه به صورت مؤنث (مرضعه) آورده مىشود تا اشارهاى باشد به همان لحظه شیر دادن،
و به تعبیر دیگر مرضع به زنى مىگویند که مىتواند بچه خود را شیر دهد؛ اما مرضعه مخصوص زنى است که پستان خود را به دهان کودک شیرخوارش نهاده
و در حال شیر دادن است!.
بنابراین تعبیر فوق در آیه نکته خاصى دارد؛ زیرا مىگوید: شدت وحشت زلزله رستاخیز آنقدر زیاد است که حتى اگر مادر
پستان در دهان کودک شیر خوارش داشته باشد، چنان متوحش مىگردد که بىاختیار، پستان از دهانش بیرون کشیده، فراموشش مىکند!
جمله (ترى الناس سکارى) (مردم را به صورت مستان مىبینى)
اشاره به این است که پیامبر
اسلام (صلىاللّهعلیه
وآلهوسلّم) که
مخاطب به این جمله مىباشد (
و احتمالا
مؤمنان بسیار قوى الایمان که قدم جاى قدمهاى او نهادهاند) از این وحشت
عظیم در اماناند؛ زیرا مىگوید مردم را به این حالت مىبینى، یعنى خودت چنین نیستى.
•• «يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ؛ آن روز که زلزلههاى وحشتناک همه چيز را به لرزه درمىآورد».
•• «تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ؛
و به دنبال آن، حادثه دومين (= صيحه
عظيم محشر) رخ مىدهد».
•• «قُلُوبٌ يَوْمَئِذٍ وَاجِفَةٌ؛ دلهايى در آن روز سخت مضطرب است».
معناى اینکه درباره
قیامت فرمود: (یوم ترجف الراجفه تتبعها الرادفة)
کلمه (راجفه) به صیحههاى
عظیمى تفسیر شده که در آن تردد
و اضطرابى باشد،
و کلمه (رادفه) به صیحه متأخر تابع
تفسیر شده، در نتیجه بنابراین تفسیر، دو
آیه مورد بحث با دو نفخه صور تطبیق مىشود، که آیه زیر هم بر آنها دلالت دارد، مىفرماید: (
و نفخ فى الصور فصعق من فى السموات
و من فى الارض الا من شاء اللّه ثم نفخ فیه اخرى فاذا هم قیام ینظرون).
ولى بعضى گفتهاند: راجفه به معناى هر محرکى است که متحرک را به شدت تکان دهد؛ چون کلمه (رجف) هم لازم
و بدون مفعول استعمال مىشود،
و معناى تحرک شدید را مىدهد،
و هم متعدى
استعمال شده معناى تحریک شدید را مىدهد،
و مراد از (راجفه) نیز همان نفخه اولى است، که
زمین و کوهها را تکان مىدهد،
و مراد از رادفه نفخه دوم است، که متاخر
و بعد از نفخه اول صورت مىگیرد.
و بعضى گفتهاند: مراد از راجفه، زمین
و از رادفه، آسمانها
و ستارگان است، که آنها نیز به حرکت درآمده
آسمان را مىشکافند،
و ستارگان مضطرب
و متلاشى مىشوند. ولى این دو وجه
و مخصوصا وجه اخیر خالى از بعد نیست.
و آنچه با
سیاق مناسبتر است، به هر حال این است که جمله (یوم ترجف ...) ظرف باشد، براى جواب
قسم که در
کلام نیامده، تا بر
فخامت و عظمت آن دلالت کند،
و بفهماند آنقدر شدید است که ناگفتنى است،
و آن جواب عبارت است از جمله (لتبعثن - حتما مبعوث خواهید شد). بعضى دیگر گفتهاند: کلمه (یوم) از این جهت منصوب شده که در معناى آیه (قلوب یومئذ واجفه یوم ترجف الراجفه) مىباشد، ولى این وجه هم خالى از بعد نیست.
نکره و بدون الف
و لام آوردن کلمه (قلوب) براى افاده تنویع است،
و این کلمه
مبتدا و خبرش کلمه (واجفه) است،
و (وجیف) به معناى
اضطراب است،
و کلمه (یومئذ) ظرفى است متعلق به واجفه،
و جمله مورد بحث استینافى
و بیانگر صفت آن
روز است؛
و ضمیر (ها) در کلمه (ابصارها) به قلوب برمىگردد،
و نسبت ابصار به قلوب
و اضافهاش بر آن، به خاطر این بوده که مراد از قلوب در امثال این موارد که صفات ادراکى از قبیل
علم و خوف و رجاء و نظایر آن بدان نسبت داده مىشود، نفوس بشرى است که قبلا هم به آن
اشاره شد.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «اضطراب در آستانه قیامت».