اصطلاحات علوم قرآنی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در بحث
علوم قرآنی اصطلاحاتی وجود دارد که در این مقاله با بعضی از این اصطلاحات آشنا میشویم.
قرائت، همان
تلاوت و خواندن
قرآن کریم است، یعنی هرگاه تلاوت قرآن به گونهای باشد که از نص
وحی الهی
حکایت کند و برحسب
اجتهاد یکی از
قراء معروف ـ برپایه و
اصول مضبوطی که در علم قرائت شرط شده است ـ استوار باشد، قرائت قرآن تحقق یافته است.
امام صادق (علیهالسّلام) ، میفرماید: «قرآن یکی بیش نیست و اختلاف بر سر قرائت آن، از جانب راویان (
قاریان) صورت گرفته است».
قرآن دارای نص واحدی است و اختلاف میان
قراء بر سر بدست آوردن و رسیدن به آن نص واحد است و عوامل اختلاف چند چیز است:
۱ـ اختلاف مصاحف اولیه، چه پیش از اقدام به یکسان کردن مصاحف در زمان
عثمان و چه پس از آن.
۲ـ نارسایی خط و نوشتههای قرآن که از هرگونه علایم مشخصه و حتی از نقطه، عاری بوده است.
۳ـ ابتدایی بودن خط، نزد عرب آن روز.
حضرت علی (علیهالسّلام) درباره معنای ترتیل میفرماید: «انتخاب محل مناسب برای وقف کردن و تلفظ صحیح حروف».
علم تجوید، زاییدة علم قرائت بوده و عبارت است از: قواعدی که از
قرائات سبعه، استنباط و تدوین گردیده است. در علم تجوید از مخارج و صفات حروف و سایر دستورهای تلاوت قرآن مجید، بحث میشود. نخستین کسی که این علم را به رشتة تحریر درآورد ابومزاحم موسی بن عبیدالله است که در قرن چهارم میزیسته است.
قرائت قرآن، بین
قاریان، در مواردی اختلاف داشت و چون تعداد
قاریان در طی سالیان متمادی افزایش مییافت، اختلاف قرائات نیز روز به روز زیاد میشد. تا این که ابن مجاهد از میان کلیه قرائات، هفت قرائت را برگزید. آنان عبارتند از:
۱ـ
نافع ۲ـ
ابن کثیر ۳ـ
ابوعمرو ۴ـ
عاصم ۵ـ
حمزه ۶ـ
کسایی ۷ـ
ابن عامر.
دانشی که عهده دار بیان و توضیح حوادث و جریانهای تاریخی است که نزول
آیات قرآنی را ایجاب کرده است.
احکام شرعی دارای منابعی است که از جملة این منابع،
قرآن کریم است. قرآن در قالب تقریبا پانصد آیه، به بیان احکام شرعی از قبیل
امر و
نهی و مباحث حقوقی پرداخته است. بررسی این آیات از جهات گوناگون، در جهت کشف مقصود و منظور
شارع مقدس، علم «
آیات الاحکام» را به وجود آورده است.
برای تفسیر، معانی گوناگونی وجود دارد. از آن جمله تعریفی است که امام فخر رازی بیان میکند: «تفسیر، علمی است که در آن، از الفاظ کلام پروردگار، از جهت دلالت بر مراد و مقصود خداوند، بحث صورت میگیرد».
به عبارت دیگر: تفسیر، دانشی است که در زمینة معانی آیات قرآن،
اسباب نزول،
محکم،
متشابه ،
ناسخ،
منسوخ و دیگر شوؤن آن، گفتگو میکند.
تاویل در لغت به معنی بازگردانیدن و رجوع است و در قرآن مجید عبارت است از: ارجاع و رجوع دادن آیات متشابه، به یکی از معانی که احتمال میرود.
به عبارت دیگر: تاویل، معلوم کردن باطن آیه است. البته بعضی تفاوت چندانی از جهت معنی، بین تفسیر و تاویل، قایل نیستند.
نظر مرحوم
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان، آن است که تاویل یک وجود خارجی است و از سنخ تفسیر نیست. تفسیر گاهی به ظاهر است، گاهی به باطن، اما تاویل از سنخ لفظ نیست، از نوع مفاهیم نیست، بلکه از سنخ واقعیت خارجی است... تاویل به نظر علامة طباطبایی در مقابل تفسیر است، زیرا تاویل، آن عین خارجی است که هیچ سنخیت با تفسیر و مفاهیم تفسیری ندارد. دیگران تاویل را بر همان برداشتهای باطنی حمل کردهاند، و در واقع تاویل را با تفسیر به باطن، در یک ردیف و یک معنا گرفتهاند.
آیاتی است که دربارة شخص معین و یا مورد خاص نازل شده باشد، مانند:
یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک؛
ای پیامبر، آن چه را که از ناحیة پروردگارت به تو نازل شده، (به مردم) برسان.
برخلاف خاص، آیاتی که عمومیت داشته و شامل تمام افراد باشد. مانند آیاتی که با خطاب یا ایها الناس... همراه است.
آیاتی را میگویند که بدون تفصیل نازل شده، و از ظاهر
آیه، مراد و معنی و تفسیر آن به صورت مفصل معلوم نباشد، بلکه محتاج به توضیح باشد. مانند بیشتر آیاتی که مربوط به
احکام است. نظیر:
اقیموا الصلاة؛
نماز را بپا دارید.
منظور، معانی ظاهری الفاظ
آیات است. مثل:
و الله بصیر بالعباد؛
براستی که
خداوند نسبت به بندگان بیناست.
برخلاف ظاهر، عبارت از معنایی است که متناسب با ظاهر آیه، بعد از
تعقل و
تفکر و
اجتهاد و مراجعه به آیات دیگر،
استنباط شود.
یعنی رها شده، و در قرآن مجید آیاتی است که بدون هیچ قیدی باشد، مانند:
ان الله علی کل شی ء قدیر؛
براستی که خداوند بر هر چیز تواناست.
آیاتی است که مقید به خصوصیتی باشند. مانند:
و لله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا؛
و مردم را
حج و
زیارت آن خانه
واجب است بر هر کسی که توانایی برای رسیدن بدانجا یافت.
در ابتدای ۲۹ سوره از سورههای قرآن، یک یا چند حرف از حروف الفبا (مجموعا ۷۸ حرف است و با حذف مکررات، ۱۴ حرف میشود، یعنی نصف حرف هجاء که ۲۸ حرف است) وجود دارد که این حروف را حروف مقطعه گویند و عبارتند از: ا، ج، ر، س، ض، ط، ع، ق، ک، ل، م، ن، ه، ی.
بدرالدین زرکشی میگوید: «از ترکیب این حروف، میتوان این جمله را ساخت: نص حکیم قاطع له سر».
فیض کاشانی جملة صراط علی حق نمسکه را ساخته است.
آیاتی که معنا و مراد آنها روشن است. به این گونه آیات باید
ایمان آورد و عمل کرد، مانند آیه:
قل هو الله احد؛
بگو: او خداوند یگانه و بی همتاست.
آیاتی را گویند که استقلال در افادة مدلول خود نداشته باشند و به واسطة
محکمات، معنای آن روشن میشود. مانند آیة:
الرحمن علی العرش استوی؛
خدا بر تخت خود قرار گرفت.
در میان
آیات احکام که در قرآن آمده است، آیاتی هست که پس از نزول، جای حکم آیاتی که قبلا نازل شده و مورد عمل بودهاند را گرفته و به زمان اعتبار حکم قبلی، خاتمه داده است. آیات قبلی، منسوخ و آیات بعدی را ناسخ گویند. چنانکه در اول بعثت، مسلمانان دستور داشتند که با
اهل کتاب به مسالمت رفتار کنند:
فاعفوا و اصفحوا حتی یاتی الله بامره؛
پس
عفو و گذشت کنید و نادیده بگیرید، تا امر خدا بیاید.
و پس از چندی آیه قتال آمد و به حکم
مسالمت، خاتمه داد:
قاتلوا الذین لا یؤمنون بالله و لا بالیوم الآخر... ؛
با کسانی که به خدا و
روز قیامت ایمان ندارند بجنگید.
در حدیث است که:
ان للقرآن ظهرا و بطنا و حدا و مطلعا؛ قرآن، ظاهری و باطنی دارد، و حدی و مطلعی دارد.
و غرض از حد، آن اندازه از معنی است که دیگران نمیتوانند از آن تجاوز کنند، یعنی عجز مردم، آنها را از تجاوز منع میکند.
قرآن مجید با همان الفاظ، معانی و ترتیب خاصش از جانب پروردگار بر
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مقام
تحدی و
اعجاز نازل شده است و
معجزه میباشد و هیچ کس قادر به آوردن مانند آن ـ به جهت رفعت کلام پروردگار متعال ـ نیست ولی
حدیث قدسی گرچه مانند قرآن، از جانب پروردگار است، لکن در مقام تحدی و اعجاز نبوده و معجزه به شمار نمیآید، مانند این حدیث قدسی:
الصوم لی و انا اجزی به؛
روزه مخصوص من است، و من خود جزای آن میباشم.
اگر در لفظ یا عبارتی چند معنا احتمال رود، این معانی را وجوه گویند. بدین معنا که عبارت مذکور را بتوان بر چند وجه تعبیر کرد و هر وجهی را تفسیری شمرد.
نظایر، در الفاظ و تعابیر مترادفه به کار میرود و آن هنگامی است که چند لفظ (کلمه یا جمله) یک معنای تقریبی واحد را افاده کنند. این بیشتر در الفاظی یافت میشود که دارای معانی متقارب و مترادف باشند و جدا ساختن آنها، گاه دشوار مینماید.
مبارزه طلبی و دعوت نمودن منکران
نبوت، برای آوردن مثلی برای
معجزه را تحدی گویند. تحدی اختصاص به اعجاز قرآن ندارد بلکه معجزات
پیامبران گذشته نیز همواره همراه تحدی بوده است.
تحریف در اصطلاح به هفت معنا آمده است:
۱ـ تحریف در دلالت کلام؛ یعنی تفسیر و تاویل ناروا، ۲ـ ثبت
آیه یا سوره در
مصحف بر خلاف ترتیب نزول، ۳ـ اختلاف قرائت که بر خلاف قرائت مشهور باشد، ۴ـ اختلاف در لهجه، ۵ـ تبدیل کلمات؛ یعنی لفظی را از قرآن برداشتن و مرادف آن را جایگزین کردن، ۶ـ افزودن بر قرآن، ۷ـ کاستن از قرآن.
برای لفظ سوره معانی گوناگونی ذکر کردهاند، از جمله:
۱ـ مخفف و تسهیل یافته، در این صورت، سوره، تلفظ میشود که در اصل به معنای باقی ماندة آشامیدنی در ظرف میباشد و چون سوره قرآن قطعه و قسمتی از آن است، بدین جهت سوره اش نامیدهاند.
۲ـ سوره از سور، به معنی حصار و باره شهر است، چون سوره قرآن، پیرامون آیاتی را احاطه کرده و آنها را گرد هم به صورت واحدی درآورده و نیز همچون باره شهر، بلند مرتبت و رفیع است، آن را
سوره مینامند.
۳ـ سوره از سوار است که معرب دستواره (= دستبند) میباشد و چون سورة قرآن مانند دستوارهای آیاتی از قرآن را در بر گرفته است سوره نامیده شده است.
۴ـ مقام و منزلت رفیع.
۵ـ سوره از تصور (= تصاعد و ترکیب) است و از کلمة تسوروا در آیة «اذ تسوروا المحراب»
همین معنی اراده شده است زیرا سورههای قرآن بر روی هم قرار گرفتهاند، لذا آنها را سوره مینامند.
آیه، بخشی از حروف، کلمات یا جملههایی است که از طریق نقل و روایت، حدود آن مشخص شده است.
واژة آیه دارای معانی گوناگون است، از جمله:
۱ـ علامت و نشانه، از آن جهت که هر آیهای از قرآن، نشانة صدق و راستی آورندة آن؛ و علامت عجز و ناتوانی مخالفان؛ و حاکی از انقطاع و جدایی آن از ما قبل و مابعد آن است.
۲ـ
جماعت، از آن رو که هر آیه، از جماعت و تعدادی حروف، کلمات یا جملهها، تشکیل یافته است.
۳ـ امر عجیب و شگفت آور، زیرا هر آیه در همان حد کوتاه و محدود خود، از نظر لفظ و مدلول، در حد اعجاز قرار دارد و عجیب و شگفت آور است.
سایت اندیشه، برگرفته از مقاله «اصطلاحات علوم قرآنی»