• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اسلام بنی‌اسد

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در سال نهم هجری، بنی اسد چون دیگر قبایل شبه جزیره هیئتی به ریاست ضِرار بن الازور به مدینه فرستاد.
[۱] تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۷۹.
اعزام شدگان بنی اسد ۱۰ گروه بودند، که در میان آنان طلیحة بن خویلد اسدی نیز حضور داشت. این گروه چند روز در مدینه مانده، به آموختن قرآن پرداختند.



گویند: گروهی به نام «بنی زنیه» از اسدیان به ریاست حضرمی بن عامر ،
[۳] جمهرة النسب، ص۱۸۲.
با بنی اسد همراه بودند که پس از مذاکره با رسول خدا و بیعت با آن حضرت، پیامبر ایشان را «بنو رشده» نامید
[۷] الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۲۹۲.
؛ اما آنان راضی نشده، گفتند: ما نام پدرمان را وانمی گذاریم، از این رو پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم آنان را بنوعبدالله نامید و این نام بر ایشان غلبه یافت.
[۹] جمهرة النسب، ص۱۸۲.



منابع حکایت از آن دارند که آن سال، خشکسالی بود و کالاها گران شده بود، از این رو افزون بر اقبال عمومی قبایل، دریافت کمکهای مادی از حکومت نبوی را می‌توان در انگیزه‌های ایشان مؤثر دانست، بنابراین اسلام آوردن آنان بنا به مصالح و منافع خویش و تحت فشار شرایط اقتصادی آن زمان صورت گرفت، از همین رو خداوند ایمان آنان به اسلام را تایید نمی‌کند: «قالَتِ الاَعرابُ ءامَنّا قُل لَم تُؤمِنوا ولـکِن قولوا اَسلَمنا و لَمّا یَدخُلِ الایمـنُ فی قُلوبِکُم... = (عربهای بادیه نشین) گفتند: ایمان آورده‌ایم. بگو: شما ایمان نیاورده‌اید؛ ولی بگویید: اسلام اختیار کرده‌ایم؛ اما هنوز ایمان وارد قلبهای شما نشده است». این آیه درباره قبایلی از جمله بنی اسد نازل گردید که جمعی از آنان در سال قحطی و خشکسالی وارد مدینه شدند و به امید دریافت کمک از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم شهادتین بر زبان جاری ساخته، به آن حضرت گفتند: طوایف عرب بر مرکبها سوار شده و با تو پیکار کردند؛ ولی ما بدون دست زدن به جنگ و همراه با زنان و فرزندانمان نزد تو آمدیم.
[۱۲] غررالتبیان، ص۴۸۷.
آیه فوق نازل شد و ظاهری بودن اسلام آنان را آشکار ساخت، افزون بر آن اگر هم ایمان آورده‌اند نباید منتی بر رسول خدا بگذارند. بنا به نقل بَلَنسِی
[۱۶] مبهمات القرآن، ج۲، ص۵۳۲.
و ابن جماعه
[۱۷] غررالتبیان، ص۴۸۷.
ابتدای سوره حجرات درباره بنی تمیم و انتهای آن در شان بنی اسد نازل شده است، افزون بر این بنی اسد در روابط خود با پیامبر، اسلام آوردن خودشان را امتیازی بزرگ به حساب آورده و بر این باور بودند که رسول خدا برای اعمال سلطه خود بر آنان به زور متوسل نشده است، از این رو در آیه ۱۷ حجرات خداوند ضمن نکوهش آنان در خطاب به پیامبر می‌فرماید: بر تو منت می‌نهند که اسلام آورده‌اند. بگو: به اسلام خود بر من منت منهید، بلکه خدای بر شما منت می‌نهد که شما را به ایمان راه نموده است، اگر (در ایمان خود) راستگویید: «یَمُنّونَ عَلَیکَ اَن اَسلَموا قُل لا تَمُنّوا عَلَیَّ اِسلـمَکُم بَلِ اللّهُ یَمُنُّ عَلَیکُم اَن هَدکُم لِلایمـنِ اِن کُنتُم صـدِقین». بر حسب نقل سعید بن جبیر، این آیه در شان بنی اسد نازل شده است.
[۲۱] التکمیل والاتمام، ص۳۹۴.
گفته شده: این قبیله در بازگشت از مدینه به مناطق خود امنیت مسیرهای منتهی به آن شهر را برهم زده، زمینه را برای گرانی کالاها در مدینه فراهم می‌آوردند.
[۲۳] روض الجنان، ج۱۰، ص۸۰.


۲.۱ - آموختن فقه یکی از اهداف بنی اسد

ذیل آیه ۱۲۲ توبه آمده است که بنی اسد در ایام قحطی با خانواده خود به مدینه آمده، گفتند: هدف ما آموختن فقه است؛ اما در بازگشت دست به غارت و چپاول زده، راهها را ناامن می‌کردند.
[۲۶] روض الجنان، ج۱۰، ص۸۰.
در نقل دیگر آمده است که صحرانشینان پس از مسلمان شدن برای فراگرفتن احکام اسلام رهسپار مدینه شدند و این سبب بالا رفتن قیمت کالاها و ارزاق و مشکلات دیگر برای اهل آن شهر شد. با نزول این آیه به ایشان توصیه شد که اگر گروهی از آنان به آموختن فقه بپردازند کافی است: «و ما کانَ المُؤمِنونَ لِیَنفِروا کافَّةً فَلَولا نَفَرَ مِن کُلِّ فِرقَة مِنهُم طَـائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهوا فِی الدّینِ ولِیُنذِروا قَومَهُم اِذا رَجَعوا اِلَیهِم لَعَلَّهُم یَحذَرون».


با توجه به آنکه بنی اسد در اواخر حیات پیامبر از اسلام بازگشته، به رویارویی با رسول خدا پرداختند، مفسران آیات متعددی را درباره نوع ایمان ، کفر و نفاق به بنی اسد نسبت داده‌اند، هرچند نمی‌توان آیات مزبور را منحصر به آنان دانست. بنا به نقل ابن عباس
[۲۹] التکمیل والاتمام، ص۱۰۰.
و مقاتل آیه ۹۱ نساء درباره آنان و دیگر قبایلی است که برای در امان ماندن از ناحیه مسلمانان و نیز از سوی مشرکان، از روی خدعه و ریا اظهار اسلام می‌کردند و در بازگشت به موطن خود کفرشان را آشکار می‌ساختند:
[۳۳] روض الجنان، ج۶، ص۵۱.
«سَتَجِدونَ ءاخَرینَ یُریدونَ اَن یَامَنوکُم ویَامَنوا قَومَهُم کُلَّ ما رُدّوا اِلَی الفِتنَةِ اُرکِسوا فیها...». خداوند در این آیه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را در صورت دست بر نداشتن آنان از فتنه و آشوب به شدت عمل با آنان فراخواند.

۳.۱ - عذر آوردن برای شرکت نکردن در جنگ

هنگامی که پیامبر تصمیم گرفت به تبوک لشکرکشی کند (سال نهم هجرت ) و قبایل را فرا خواند تا به او بپیوندند، صحرانشینانی چون بنی اسد از کسانی بودند که برای شرکت نکردن در جهاد، عذرهای واهی می‌تراشیدند و از پیامبر می‌خواستند بدانان اجازه دهد او را همراهی نکنند، از این رو برخی مفسران، «معذّرون» در آیه ۹۰ توبه را بر آنان تطبیق کرده و گفتارشان را دروغ و عذرشان را ناموجه دانسته‌اند:
[۳۶] مبهمات القرآن، ج۳، ص۵۳۱.
«و جاءَ المُعَذِّرونَ مِنَ الاَعرابِ لِیُؤذَنَ لَهُم و قَعَدَ الَّذینَ کَذَبُوا اللّهَ و رَسولَهُ سَیُصیبُ الَّذینَ کَفَروا مِنهُم عَذابٌ اَلیم». برخی نیز «معذّرون» در این آیه را به معنای «صاحبان عذر» دانسته که بر اثر نداشتن سلاح و آذوقه حقیقتاً از شرکت در جهاد معذور بودند؛ ولی به سبب شوق و هیجانی که برای شرکت در جهاد در راه خدا داشتند از پیامبر اجازه حضور در جبهه را می‌طلبیدند که در این صورت آیه، ارتباطی با بنی اسد ندارد.
بنا به نقل ابن عباس
[۳۸] کشف الاسرار، ج۶، ص۳۳۷.
آیه ۱۱ حجّ در شان قومی از بنی اسد نازل شد که در دین خود (اسلام) ثبات عقیده نداشتند: «و مِنَ النّاسِ مَن یَعبُدُ اللّهَ عَلی حَرف فَاِن اَصَابَهُ خَیرٌ اِطمَاَنَّ بِهِ واِن اَصَابَتهُ فِتنَةٌ اِنقَلَبَ عَلی وجهِهِ خَسِرَ الدُّنیا والاخِرَةَ ذلِکَ هُوَ الخُسرانُ المُبین =از میان مردم کسی است که خدا را فقط بر یک حال (و بدون عمل) می‌پرستد، پس اگر خیری به او برسد، اطمینان یابد و چون بلایی بدو رسد روی برتابد. در دنیا و آخرت زیان دیده است. این است همان خسران و زیان آشکار»؛ همچنین به نقل مقاتل آیه ۳۳ محمّد: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اَطیعُوا اللّهَ و اَطیعُوا الرَّسولَ و لاتُبطِـلوا اَعمــلَکُم» درباره بنی اسد نازل شد
[۴۲] روض الجنان، ج۱۷، ص۳۱۳.
و از آنان خواسته شد اعمالشان را تباه نکنند.
در آیه ۹۷ توبه که از کفر و نفاق صحرانشینان سخن به میان آمده: «اَلاَعرابُ اَشَدُّ کُفرًا و نِفاقـًا واَجدَرُ اَلاّ یَعلَموا حُدودَ ما اَنزَلَ اللّهُ عَلی رَسولِهِ...». مشهور مفسران یکی از مصادیق بادیه نشینان را بنی اسد دانسته‌اند.
[۴۵] روض الجنان، ج۱۰، ص۸.



بر اثر مخالفت بنی اسد با حکومت مرکزی مدینه این قبیله از اینکه دولت نبوی دچار مشکلات و گرفتاریها گردد اظهار خرسندی می‌کردند. این احساس در آیه ۹۸ توبه منعکس شده است و خداوند از بلا و گرفتاری که برای خودِ آنها پیش می‌آید خبر می‌دهد: «و مِنَ الاَعرابِ مَن یَتَّخِذُ ما یُنفِقُ مَغرَمـًا و یَتَرَبَّصُ بِکُمُ الدَّوائِرَ عَلَیهِم دائِرَةُ السَّوءِ واللّهُ سَمیعٌ عَلیم». آنان از قبایلی بودند که زکات را نوعی جزیه و به زیان خود شمرده، از پرداخت آن خودداری می‌کردند، از این رو در این آیه نکوهش شده‌اند.
به نقل ابن سعد رسول خدا نامه‌ای به بنی اسد نوشت و به آنان اخطار کرد که به قلمرو و آبگاه قبیله طی نزدیک نشوند و در صورت سرپیچی ذمّه پیامبر از ایشان بری است.


به رغم روابط نامناسب اسدیان با پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم، برخی از ایشان از بنو غنم بن دودان بن اسد و ثعلبة بن دودان در مکه با بنی عبد شمس بن عبد مناف هم‌پیمان بودند و شاید به دلیلهایی چون داشتن روابط نسبی، مناسباتشان با پیامبر حسنه بود. از میان آنان عبدالله؛ عبیدالله، و زینب (همسر پیامبر
[۵۵] جمهرة انساب العرب، ص۱۹۱.
فرزندان جحش اسدی که عمه زادگان رسول خدا بودند بیش از دیگران به چشم می‌خورند. اینان از نخستین مسلمانان و از مهاجران به حبشه بودند.
این گروه از مسلمانان بنی اسد با هجرت پیامبر به یثرب، چون سایر مؤمنان به آن شهر مهاجرت کردند. سعیدبن رُقیش از کسانی بود که با خانواده اش به مدینه مهاجرت کرد. به نقل ابن حبیب بغدادی در غزوه بدر درصد قابل توجهی از مهاجران اسدی بودند. عبدالله بن جحش (به نقلی اولین غنیمتی که برای پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم آورده شده به دست وی بود)، عکاشة بن محصن (کسی که چون شمشیرش در نبرد با دشمنان شکست، رسول خدا سلاح خود را بدو عطا کرده، درباره وی دعا کرد) و ابوسنان بن وهب نیز در حدیبیه اولین کسی دانسته شده که با رسول خدا بیعت کرد و گفت: ‌ای رسول خدا! با تو به پیروزی یا شهادت بیعت می‌کنم و دیگران هم با این شرط با آن حضرت بیعت کردند. سنان بن ابیسنان و شجاع بن وهب (سفیر پیامبر در سال ششم نزد حارث بن ابی شمر حاکم غسّان از جمله حاضران در نبرد بدر به شمار آمده‌اند. اینان در دیگر غزوات نیز دارای نقش بودند.


الاخبار الطوال؛ اسباب النزول؛ اسدالغابة فی معرفة الصحابه؛ الاشتقاق؛ الاصابة فی تمییزالصحابه؛ اطلس تاریخ اسلام؛ الانساب؛ انساب الاشراف؛ ایام العرب فی الاسلام؛ ایام العرب فی الجاهلیه؛ بحارالانوار؛ البحرالمحیط فی التفسیر؛ البدایة والنهایه؛ بلوغ الارب فی معرفة احوال العرب؛ پژوهشی در شهدای کربلا؛ تاریخ الامم و الملوک، طبری؛ تاریخ مدینة دمشق؛ تاریخ الیعقوبی؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر؛ تفسیر مبهمات القرآن؛ التکمیل و الاتمام لکتاب التعریف و الاعلام؛ جامع البیان عن تاویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ الجرح و التعدیل؛ جمهرة انساب العرب؛ جمهرة النسب؛ الجواهر الحسان فی تفسیر القرآن، ثعالبی؛ روض الجنان و روح الجنان؛ زاد المسیر فی علم التفسیر؛ السیرة النبویه، ابن هشام؛ الطبقات الکبری؛ عوالم العلوم والمعارف والاحوال من الآیات والاخبار والاقوال؛ غررالتبیان فی من لم یسم فی القرآن؛ الکامل فی التاریخ؛ کتاب الثقات؛ کتاب الطبقات؛ کتاب النسب؛ الکشاف؛ کشف الاسرار و عدة الابرار؛ اللهوف فی قتلی الطفوف؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ المحبر؛ المصنف؛ المعارف؛ معالم التنزیل فی التفسیر و التاویل، بغوی؛ معجم البلدان؛ معجم قبائل الحجاز؛ معجم قبائل العرب القدیمة و الحدیثه؛ معجم ما استعجم من اسماء البلاد و المواضع؛ المغازی؛ المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام؛ المقتضب من کتاب جمهرة النسب؛ مقتل الحسین علیه‌السّلام.


۱. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۷۹.
۲. الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۲۲۳.    
۳. جمهرة النسب، ص۱۸۲.
۴. اسدالغابه، ج۲، ص۲۹.    
۵. البدایة والنهایه، ج۵، ص۱۰۲.    
۶. الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۲۲۳.    
۷. الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۲۹۲.
۸. الاصابه، ج۲، ص۸۴.    
۹. جمهرة النسب، ص۱۸۲.
۱۰. الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۲۲۳.    
۱۱. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۴.    
۱۲. غررالتبیان، ص۴۸۷.
۱۳. جامع البیان، ج۲۲، ص۳۱۳ تا ۳۱۶.    
۱۴. اسباب النزول، ص۳۹۶.    
۱۵. مجمع البیان، ج۹، ص۲۳۱ و ۲۳۲.    
۱۶. مبهمات القرآن، ج۲، ص۵۳۲.
۱۷. غررالتبیان، ص۴۸۷.
۱۸. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۷.    
۱۹. جامع البیان، ج۲۲، ص۳۲۰.    
۲۰. تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۲۳۴.    
۲۱. التکمیل والاتمام، ص۳۹۴.
۲۲. اسباب النزول، ص۳۹۶.    
۲۳. روض الجنان، ج۱۰، ص۸۰.
۲۴. توبه/سوره۹، آیه۱۲۲.    
۲۵. اسباب النزول، ص۳۹۶.    
۲۶. روض الجنان، ج۱۰، ص۸۰.
۲۷. التبیان، ج۵، ص۳۲۳.    
۲۸. تفسیر قرطبی، ج۵، ص۳۱۱.    
۲۹. التکمیل والاتمام، ص۱۰۰.
۳۰. مجمع البیان، ج۳، ص۱۵۴.    
۳۱. نساء/سوره۴، آیه۹۱.    
۳۲. تفسیر بغوی، ج۱، ص۴۶۱.    
۳۳. روض الجنان، ج۶، ص۵۱.
۳۴. توبه/سوره۹، آیه۹۰.    
۳۵. الکشاف، ج۲، ص۳۰۰.    
۳۶. مبهمات القرآن، ج۳، ص۵۳۱.
۳۷. المیزان، ج۹، ص۳۶۱.    
۳۸. کشف الاسرار، ج۶، ص۳۳۷.
۳۹. حج/سوره۲۲، آیه۱۱.    
۴۰. محمد/سوره۴۷، آیه۳۳.    
۴۱. تفسیر بغوی، ج۴، ص۱۸۶.    
۴۲. روض الجنان، ج۱۷، ص۳۱۳.
۴۳. توبه/سوره۹، آیه۹۷.    
۴۴. اسباب النزول، ص۲۵۷.    
۴۵. روض الجنان، ج۱۰، ص۸.
۴۶. بحرالمحیط، ج۵، ص۴۹۱.    
۴۷. توبه/سوره۹، آیه۹۸.    
۴۸. الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۲۰۷.    
۴۹. السیرة النبویه، ج۲، ص۵۰۱.    
۵۰. الطبقات، ابن خیاط، ص۶۲۳.    
۵۱. الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۶۵.    
۵۲. الطبقات، ابن سعد، ج۸، ص۱۹۲.    
۵۳. المحبر، ص۸۷.    
۵۴. المحبر، ص۸۶.    
۵۵. جمهرة انساب العرب، ص۱۹۱.
۵۶. السیرة النبویه، ج۲، ص۳۲۴.    
۵۷. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۵، ص۱۷۸۰ و ۱۷۸۱.    
۵۸. اسدالغابه، ج۲، ص۳۰۵.    
۵۹. المحبر، ص۸۷.    
۶۰. المحبر، ص۸۶.    
۶۱. المحبر، ص۸۶.    
۶۲. المحبر، ص۸۷.    
۶۳. الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۲۰۰.    
۶۴. تاریخ ابن خیاط، ص۴۷ ۶۲.    
۶۵. اسدالغابه، ج۲، ص۳۸۶.    
۶۶. مغازی، واقدی، ج۱، ص۱۵۴.    
۶۷. السیرة النبویه، ج۲، ص۵۰۱.    



دائرةالمعارف قرآن کریم، جلد ششم، برگرفته از مقاله«اسلام بنی اسد».    




جعبه ابزار