استعاذه از جنیان (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خداوند به
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلّم سفارش کرده از
وسوسه جنیان به او پناه ببرد.
قل اعوذ برب الناس• الذی یوسوس فی صدور الناس• من الجنة والناس. «بگو: پناه می برم به
پروردگار مردم. • .... . • که در درون
سینه انسانها وسوسه می کند، • خواه از
جن باشد یا از
انسان.»
اصولا "
شیاطین" برنامه های خود را با مخفی کاری می آمیزند، و گاه چنان در
گوش جان انسان می دمند که انسان باور می کند فکر،
فکر خود او است، و از درون جانش جوشیده، و همین باعث اغوا و
گمراهی او می شود! کار
شیطان تزیین است و مخفی کردن
باطل در لعابی از
حق، و
دروغ در پوسته ای از
راست، و
گناه در لباس
عبادت، و گمراهی در پوشش
هدایت.
خلاصه هم خودشان مخفی هستند، و هم برنامه هایشان پنهان است، و این هشداری است به همه رهروان راه حق که منتظر نباشند شیاطین را در چهره و قیافه اصلی ببینند، یا برنامه هایشان را در شکل انحرافی مشاهده کنند، هرگز چنین نیست، آنها وسواس خناسند، و کارشان حقه و دروغ و
نیرنگ و
ریا کاری و ظاهرسازی و مخفی کردن حق.
از سوی دیگر جمله "من الجنة و الناس" هشدار می دهد که "وسواسان خناس" تنها در میان یک گروه و یک جماعت، و در یک قشر و یک
لباس نیستند، در میان جن و
انس پراکنده اند و در هر لباس و هر جماعتی یافت می شوند، باید مراقب همه آنها بود و باید از
شر همه آنها به
خدا پناه برد.
هر لحظه امکان انحراف برای انسان وجود دارد، و اصولا وقتی
خداوند به پیامبرش ص دستور می دهد که از شر "وسواس خناس" به خدا پناه برد دلیل بر امکان گرفتار شدن در دام خناسان و وسوسه گران است.
با اینکه
پیغمبر اکرم ص به لطف الهی و با امدادهای غیبی، و سپردن خویشتن به خدا از هر گونه
انحراف بیمه شده بود ولی با این حال این
آیات را می خواند، و به او از شر وسواسان خناس پناه می برد با این حال
تکلیف دیگران روشن است.
اما نباید مایوس شد، چرا که در مقابل این وسوسه گران مخرب،
فرشتگان آسمان بیاری
بندگان مؤمن، و رهروان راه حق می آیند، آری مؤمنان تنها نیستند، فرشتگان بر آنها نازل می شود و آنها را کمک می کنند: " ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة".
ولی به هر حال هرگز نباید
مغرور شد، و خود را بی نیاز از
موعظه و پند و تذکر و
امدادهای الهی دانست، باید همیشه به او پناه برد همیشه بیدار بود و همیشه هشیار.
در
مجمع البیان است که
ابو خدیجه از
امام صادق علیهالسّلام
روایت کرده که فرمود:
جبرئیل نزد
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم آمد در حالی که آن جناب
بیمار بود، پس آن جناب را با دو
سوره " قل اعوذ" و سوره" قل هو الله احد" افسون نموده، سپس گفت: " بسم الله ارقیک و الله یشفیک من کل داء یؤذیک خذها فلتهنیک- من تو را به نام خدا افسون می کنم، و خدا تو را از هر دردی که آزارت دهد
شفا می دهد، بگیر این را که گوارایت باد" پس رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم گفت: " بسم الله الرحمن الرحیم قل اعوذ برب الناس... "
طبع آدمی چنین است که وقتی شری به او متوجه می شود و
جان او را تهدید می کند، و در خود نیروی دفع آن را نمی بیند به کسی پناهنده می شود که نیروی دفع آن را دارد، تا او وی را در رفع آن شر کفایت کند، و انسان در اینگونه موارد به یکی از سه پناه، پناهنده می شود: یا به ربی پناه می برد که مدبر امر او و
مربی او است، و در تمامی حوائجش از کوچک و بزرگ به او رجوع می کند، در این هنگام هم که چنین شری متوجه او شده و بقای او را
تهدید می کند به وی پناهنده می شود تا آن شر را دفع کرده بقایش را تضمین کند، و از میان آن سه پناهگاه، این یکی سببی است فی نفسه تام در سببیت.
دومین پناه، کسی است که دارای
سلطنت و قوتی کافی باشد، و حکمی نافذ داشته باشد، به طوری که هر کس از هر شری بدو پناهنده شود و او بتواند با اعمال
قدرت و سلطنتش آن را دفع کند، نظیر پادشاهان (و امثال ایشان)، این
سبب هم سببی است مستقل و تام در
سببیت.
در این میان سبب سومی است و آن عبارت است از الهی که
معبود واقعی باشد، چون لازمه معبودیت اله و مخصوصا اگر الهی واحد و بی شریک باشد، این است که
بنده خود را برای خود
خالص سازد، یعنی جز او کسی را نخواند و در هیچ یک از حوائجش جز به او مراجعه ننماید، جز آنچه او
اراده می کند اراده نکند، و جز آنچه او می خواهد عمل نکند. و خدای سبحان
رب مردم، و
ملک آنان، و اله ایشان است.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۹، ص۵۳۳، برگرفته از مقاله «استعاذه از جنیان».