ازبکستان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
این مقاله درباره کشوری
مسلمان در آسیای میانه، دارای نقش مهم در تاریخ
حج هر ساله حدود ۵۰۰۰ تن از
مسلمانان ازبکستان حج میگزارند. تاریخ حج مردم ازبک بخشی از تاریخ حج گزاری مردم مناطق تاریخی ماوراء النهر و ترکستان را شامل میشود.
ازبکستان کشوری است در آسیای میانه که از شمال با
قزاقستان، از شرق با
قرقیزستان و
تاجیکستان، از جنوب با
افغانستان، و از غرب با
ترکمنستان همسایه است. مساحت این کشور ۴۴۷۴۰۰ کیلومتر مربع است. این کشور به ۱۲ استان و یک جمهوری خودمختار به نام قره قالپاق قسمت شده و پایتخت آن تاشکند است.
در این سرزمین پنج زبان رواج دارند و اقوام ساکن در آن به این زبانها سخن میگویند: ازبکی، روسی، قزاقی، تاجیکی و تاتاری. زبان رسمی ازبکی است و خط رسمی، روسی.
جمعیت این کشور حدود ۲۸ میلیون تن است که نزدیک به ۸۵ در صد آنان
مسلمان هستند.
ازبکستان امروزی بیشتر منطقه تاریخی ماوراءالنهر را در برگرفته و در گذشته بخشی از ترکستان بزرگ به شمار میرفته است. پیش از ورود
اسلام به ماوراءالنهر، این منطقه زیر حاکمیت پادشاهیهای هخامنشی، سلوکی، کوشانها و ساسانیان و در دورههایی زیر سلطه اقوام ترک بود.
فتح ماوراءالنهر در دوران خلافت
عثمان آغاز شد و سالها ادامه یافت. مسلمانان به بیشتر شهرهای این نواحی چند بار حمله کردند و هر بار به جای فتح کامل منطقه، به بستن پیمان و دریافت
جزیه بسنده نمودند.
تا پیش از قدرت یافتن
سامانیان در سده سوم ق. قدرت سیاسی در ماوراءالنهر ساختاری ملوک الطوایفی داشت و شاهان محلی در قلمرو کوچک خود قدرت داشتند، هر چند خراج گزار خلافت اسلامی و تابع حکمرانان
خراسان بودند.
پس از سامانیان، قراخانیان، قراختاییان، خوارزمشاهیان، مغولان و تیموریان بر ماوراء النهر حاکم شدند.
در سده دهم ق. شیبانیان ازبک که فرزندان شیبان پسر جوچی و از نوادگان
چنگیزخان مغول بودند، بر ماوراءالنهر چیره شدند. آنان پیشتر در سیبری حاکم بودند. محمد خان شیبانی با بهره بردن از اختلاف شاهزادگان تیموری، به ماوراء النهر لشکر کشید.
وی با تصرف
بخارا به سال ۹۰۶ق. و
سمرقند به سال ۹۰۷ق. سلطه خود را بر ماوراءالنهر تثبیت کرد و با تصرف
هرات به سال ۹۱۲ق. آخرین پایگاه تیموریان را تسخیر نمود.
بدین سان، با کوچ قوم ازبک شیبانی به ماوراءالنهر، نام ازبکستان برای این سرزمین رواج یافت.
تا دوران سلطه روسیه در سده نوزدهم م. دو سلسله جانیان در سال ۱۰۰۷ق. و منغیتیان در سال۱۲۰۰ق. جانشین شیبانیان شدند.
افزون بر بخارا که مرکز این سلسلهها بود، دو خان نشین خیوه و خوقند نیز به طور مستقل به زندگانی خود ادامه میدادند.
اختلافهای همیشگی میان سه خان نشین خیوه، خوقند و بخارا به تضعیف هر چه بیشتر خانات سه گانه و تصرف ماوراءالنهر به دست نیروهای روسیه تزاری انجامید. در نیمه دوم سده نوزدهم م. ماوراءالنهر به طور کامل زیر سلطه نیروهای روسیه قرارگرفت و خان نشین خوقند یکسره از میان رفت و خان نشینهای خیوه و بخارا زیر نظر روسیه درآمدند و بخشی از استان ترکستان بزرگ روسیه شدند.
در چند سال اول پس از انقلاب ۱۹۱۷م. در روسیه، آسیای میانه رخدادهای سیاسی گسترده و شتابانی را از سر گذراند که سرانجام به فروپاشی خان نشینهای بخارا و خیوه و سلطه کامل بلشویکها بر ناحیه ماوراءالنهر و تشکیل سه دولت ترکستان، بخارا و خیوه انجامید. این سه دولت به سال ۱۹۲۴م. در دوران حکومت استالین به هم پیوستند و جمهوری شوروی سوسیالیستی ازبک را تشکیل دادند. این جمهوری به سال ۱۹۲۵م. به اتحاد جماهیر شوروی پیوست و بعدها به سال ۱۹۲۹م. جمهوری تاجیکستان از آن جدا شد.
ازبکستان به سال ۱۹۹۱م. از اتحاد جماهیر شوروی جدا گشت و جمهوری ازبکستان تشکیل شد. قانون اساسی این کشور در سال ۱۹۹۲م. به تصویب رسید.
سلطه محمد خان شیبانی بر ماوراءالنهر به سال ۹۰۶ق. را باید سرآغاز تاریخ
حج گزاری مردم ازبکستان دانست؛ زیرا در این هنگام حج ماوراءالنهر مستقل شد و راه حج مردمان این ناحیه از راه حج ایرانیان جدا گشت. راه مسافران حج ماوراءالنهر تا پیش از غلبه ازبکان، از
ایران میگذشت که همان راه اصلی
خراسان بزرگ بود و شرق ایران را به غرب آن پیوند میداد. حاجیان با گذر از
ری،
همدان و
کرمانشاه به سوی
بغداد رهسپار میشدند. سپس در بغداد اقامت میکردند تا همه کاروانها از کشورهای گوناگون گرد آیند و با هم به سوی مکه حرکت کنند.
آنچه درباره تاریخ حج ماوراءالنهر پیش از سلطه شیبانیان شایان توجه است، موقعیت خاص دینی شهرهای این منطقه مانند
سمرقند و
بخارا است. بسیاری از دانشمندان نام آور علوم دینی از میان مردم این نواحی برخاستهاند و بخشی از زندگی علمی و روحانی این دانشوران را سفر حج تشکیل میداده است.
افزون بر آن، بسیاری از دانشوران مجاور حرمین، از اهالی ماوراءالنهر بودهاند. نام آورترین نمونه آنان،
محمد بن اسماعیل بخاری (۱۹۴ـ۲۵۶ق.) نویسنده کتاب
صحیح است.
جز او میتوان از
محمد بن محمد بخاری (۸۱۸ـ۸۹۵ق.) امام
مقام حنفیان،
محمد بن محمد بن محمود بخاری (۷۴۶ـ۸۲۲ق.) ،
محمد بن اسحاق خوارزمی (م. ۸۲۷ق.) نویسنده کتاب
اثارة الترغیب و التشویق در تاریخ
مکه و
محمد بن عبدالباقی بخاری (زنده در ۹۹۱ق.)
قاضی و خطیب
مسجدالنبی یاد کرد.
برخی از خاندانهای اهل ماوراءالنهر که ساکن حرمین بودند، از بزرگان دینی
مکه و
مدینه به حساب میآمدند. محمد بن محمد خوارزمی (م. ۸۱۳ق.) مشهور به معید و فرزندانش که امامت
حنفیان در
مسجدالحرام را در سده هشتم و نهم ق. بر عهده داشتند، از این شمارند.
برخی از افراد خاندان خجندی نیز امام
حنفیان در
مسجد نبوی بودند. نخستین فرد این خاندان،
احمد بن محمد حنفی (م. ۸۰۳ق.) است.
در سده دوازدهم ق. نیز گروهی از خاندان بخارایی که فرزندان
محسن بن حسین بخاری (م. ۱۰۸۰ق.) بودند، در شمار امامان مسجدالحرام جای داشتند.
درباره اهتمام پادشاهان این سرزمین به حج میتوان به ارسال سالانه هدایا به دست نوح سامانی به مکه
و نیز تهیه پوشش کعبه به دست شاهرخ تیموری (حک: ۸۰۷ـ۸۵۰ق.) اشاره کرد که به سال ۸۴۸ق. بر
کعبه نصب شد.
از کسانی که در تاریخ حج ماوراء النهر چهرهای برجسته به شمار میروند، امیر علی شیر نوایی است که از سوی حسین بایقرا نشان حج داشت و امیر حاجیان بود.
از آغاز سده دهم ق. در جغرافیای سیاسی ماوراءالنهر و ایران تغییراتی روی داد که اثری مستقیم بر شیوه حج مردم این ناحیه گذاشت و حج آنان را به گونه کامل از ایرانیان جدا کرد.
برسر کار آمدن دولت شیعی
صفوی در
ایران به سال ۹۰۷ق. هم زمان با تصرف بخارا به دست محمد خان شیبانی در سال ۹۰۶ق. و پیشروی این قوم در خاک
خراسان روی داد. در بیشتر دوران حکومت صفویان، ازبکها با ایران در نبرد بودند. نخستین پیامد این رویداد، بسته شدن مسیر اصلی کاروانهای حج ماوراءالنهر از داخل ایران بود.
در برخی از نامههایی که از سوی ازبکها به دربار ایران فرستاده میشد، بازگشایی راه حج یا وسیله تهدید بود یا بهانهای برای
صلح.
از آن میان، نامهای است که محمد خان به اسماعیل صفوی نوشت و در آن بازگشایی راه حج و تصرف سرزمینهای مسیر حج تا مکه و مدینه را هدف لشکرکشیهای خود اعلام کرد.
سالها بعد در دوران
شاه عباس صفوی، حاکم
هرات در نامهای به نمایندگی از شاه ازبک، باز شدن راه حج برای حاجیان ازبکی را از دربار ایران خواستار شد و این موضوع را بهانهای برای مذاکرات صلح قرار داد.
ازبکان در مذاکرات رسمی خود با
دولت عثمانی، افزون بر لزوم نبرد با رافضیان، بازگشایی راه حج را از انگیزههای خود برای تهاجم به ایران اعلام میکردند.
راه اصلی که از این دوران جایگزین راه ایران شد، حاجیان را از شمال
دریای خزر به سوی قلمرو عثمانی میبرد. حاجیان ماوراءالنهر خود را به ساحل شرقی دریای خزر میرساندند و با کشتی پهنای
دریا را میپیمودند یا با عبور از سرزمینهای خانهای شمال دریای خزر به بندر آستاراخان یا بندر دربند میرفتند و از طریق رود ولگا یا رود ترک یا سفر از راه خشکی، خود را به یکی از بندرهای دریای سیاه میرساندند و با کشتی به استانبول سفر میکردند
و سپس به
مصر یا
شام سفر نموده، با کاروان حاجیان همراه میشدند. دوستی دولت عثمانی و شاهان ازبک که نتیجه دشمنی مشترکشان با ایران بود، باعث شد دولت عثمانی درباره حج ازبکها حساسیت نشان دهد و امکان حرکت آنها از مسیر شمال دریای خزر و استانبول را فراهم کند. کمکهای دولت عثمانی شامل حمایت از حاجیان در راه مانده، یاری رساندن به مردم آسیای میانه ساکن در مکه و همچنین پشتیبانی سیاسی و نظامی از کاروانیان و شخصیتهای علمی و سیاسی بود که از طریق سرزمین عثمانی به حج میرفتند.
راه دیگر، سفر دریایی از بمبئی به جده بود.
اما این راه نیز به سبب دوستی دولت
هند با ایران در دوران صفوی و دشمنی هندیها با ازبکان، گاه بر روی مسافران حج ترکستان بسته میشد و آنها ناچار میشدند از همان مسیر پیش گفته بگذرند.
با وجود این، باید در نظر داشت که مسیر ایران برای حاجیان ازبکی همواره بسته نبود و گاه که دولت ایران با خانات ازبکی در صلح بود، حاجیان ماوراءالنهر از مسیر ایران برای رسیدن به
عراق بهره میبردند. امام قلی خان سلطان ماوراءالنهر (حک: ۱۰۲۰ـ۱۰۵۱ق.) پس از این که به نفع برادرش از قدرت کناره گرفت، از طریق ایران راهی سفر حج شد. شاه عباس دوم (حک: ۱۰۵۲ـ۱۰۷۳ق.) حاکم
تهران را مسئول پذیرایی از او کرد و با ورود امام قلی به
قزوین، جشنی بزرگ برایش تدارک دید و هزینه سفر وی را پرداخت و فرمان داد تا حاکمان مناطق مسیر حرکت او نیازهایش را برآورند.
امام قلی خان تا پایان عمر در
مدینه ماند.
ندر محمد خان (حک: ۱۰۵۱ـ۱۰۵۵ق.) نیز در پایان عمر راهی حج شد؛ اما در میانه راه در مرو /
سمنان درگذشت و پیکرش را بر پایه وصیتش به مدینه فرستادند و همان جا به خاک سپردند.
به سال ۱۰۹۳م. نیز عبدالعزیز خان شاه ازبک که روابطی نیکو با شاه سلیمان صفوی داشت، از طریق ایران به حج رفت.
پس از دوران صفویان نیز ایران از مسیرهای اصلی حاجیان آسیای میانه بوده است. آرمینیوس وامبری (Arminus Vambery) خاورشناس مجارستانی (۱۸۳۲ـ۱۹۱۳م.) که به سال ۱۸۶۳/۱۲۸۰ق. در تهران حضور داشته و از آن جا همراه کاروان حاجیان ترکستانی به آسیای میانه سفر کرده، آگاهیهایی ارزشمند از سفر
حج ترکستانیهایی که از
ایران میگذشتند، به دست داده است. کاروانیانی که وی با آنان همراه شد، پس از گذشتن از
ساری و بخشی از دریای خزر، در ساحل شرقی دریا پیاده شدند و راه خود را به سوی
خوارزم و
بخارا و
سمرقند پی گرفتند.
وامبری در بازگشت نیز با عبور از
هرات به سوی
مشهد و سپس
تهران رفت.
مشکل اصلی راه حج ماوراءالنهر در این دوران، دشواری و خطرناکی آن بود. عبور از سرزمینهای بدون آبادی در ماوراء النهر و نیز برخورد با قبایل گوناگون ترکمن که در سرزمینهای شمال ایران ساکن بودند و برخی به غارت و اسیر کردن کاروانیان شهرت داشتند، از جمله این مشکلات بود.
عبور از سرزمینی
شیعه نشین برای حاجیان ترکستانی مشکلی دوچندان پدید میآورد. به گفته وامبری، دولت ایران از مردم
سنی مذهب خود مالیاتی میگرفت که شامل مسافران نیز میشد. هر چند در دوران حضور وامبری در ایران این مالیات لغو شده بود، حاجیان ترکستانی از این که حاکم
همدان این
مالیات را از آنان به ناحق گرفته، شکایت داشتند.
در این دوران نیز حاجیان ترکستانی از حمایت دولت عثمانی بهره میگرفتند. برای نمونه، این کاروانها در
تهران که در مسیر سفر بود، از کنسولگری عثمانی کمکهای مالی دریافت میکردند. به گفته وامبری، مردم شیعه ایران از کمک به کاروانهای آسیای میانه خودداری مینمودند و حاجیان ترکستان به کمکهای دولت عثمانی سخت نیاز داشتند.
در سفرنامه وامبری، به برخی از آداب سفر حاجیان ترکستانی اشاراتی اندک شده است؛ از جمله سوغاتی که این حاجیان از مکه میآوردند و شامل عطرهای با ارزش
مکه مانند جوهر گل سرخ بود.
کاروانی که وامبری با آنان همراه شده بود، ۴۵ مسافر مرد داشت. آنان که بیشتر مردمانی
فقیر و بسیار ساده بودند، راه را با دشواری فراوان، پیاده و سواره میپیمودند.
آنگاه که کاروان در منطقه ماوراءالنهر به آبادی میرسید، با استقبال گرم مردم روبه رو میشد. مردم باور داشتند که هنوز تربت حرمین بر لباس حاجیان باقی است؛ پس با شور و حرارت آنان را در آغوش میکشیدند.
وامبری از اشتیاق مردم ترکستان به حج خبر داده است.
وی همچنین از تاثیر حج در رشد
تجارت این مناطق سخن گفته است. کاروانی که وامبری در بازگشت به سوی ایران با آن همراه شده بود، مقداری فراوان پارچه، چاقو و ابریشم برای فروش داشته است.
با تصرف منطقه آسیای میانه و شهرهای ازبکستان در سالهای نیمه دوم سده نوزدهم م.
مسلمانان این نواحی از شهروندان امپراتوری بزرگ
روسیه شدند. حج مسلمانان روسی، از نظر مقامات حکومت تزاری، اهمیت سیاسی داشت. موسم حج هنگام همایش مسلمانان کشورهای اسلامی بود که بسیاری از آنان زیر تصرف کشورهای استعمارگر قرار داشتند. مکه مکان تبادل اندیشههای ضد استعماری و
اسلام گرایانه و عامل اتحاد مسلمانان کشورهای زیر سیطره روسیه بود.
دولتهای استعمارگر رابطهای میان
حج و شورشهای ملی و اسلامی در میان شهروندان
مسلمان میدیدند.
نقش حج در نشر گزارشهای شهروندان مسلمان روسیه تا آن جا اهمیت داشت که دولت روسیه در پی شورشی که به سال ۱۹۰۳م. در فرغانه برپا شد، حج ترکستانیها را ممنوع اعلام کرد تا گزارشهای این رخداد میان مسلمانان پخش نشود.
اهمیت سیاسی حج برای روسها آنان را به اعزام مامورانی با هدف بررسی مراسم حج و تاثیرات سیاسی و اجتماعی آن واداشت. از کسانی که به این ماموریت گسیل شدند، عبدالعزیز دولتشین افسر مسلمان روسی بود که سالها در قلعهای در آسیای میانه خدمت کرد و به سال ۱۸۹۸م. با دستور وزیر جنگ روسیه به حج رفت تا تاثیرات سیاسی این مراسم بر منافع روسیه را ارزیابی کند.
خاطرات و گزارشهای محرمانه او هسته اصلی کتاب الحج قبل مئة سنه را تشکیل میدهد که حاوی چند سند و مقاله دیگر از حج مسلمانان روسی به سالهای پایانی سده نوزدهم م. نیز هست.
گرفتاری اصلی مسلمانان آسیای میانه و دیگر شهروندان روس، گرفتن گذرنامه برای سفر حج بود. به طور مثال، در سالی که دولتشین به حج رفت، کنسول روسیه در استانبول دستور داده بود تا مسئولان گمرک این شهر گذرنامه مسلمانان روسیه را از آنان بگیرند. کنسولگری تنها در صورتی گذرنامه را بازمی گرداند که در آن ذکری از
مکه نیامده باشد.
یکی از بهانههای دولت روسیه برای جلوگیری از حج، رواج بیماریهای واگیردار در مکه و
مدینه بود. در سالهایی که خبر شیوع بیماریها به گوش میرسید، صدور جواز حج برای چند سال تعطیل میشد.
این ممنوعیتها و همچنین پیچیدگی و زمانگیر بودن مراحل صدور گذرنامه حج در سازمان اداری روسیه، شهروندان مسلمان مشتاق حج را به فکر تهیه گذرنامه با روشهای غیر قانونی انداخت.
آنان گذرنامههای قدیمی مردم کشورهای دیگر را میخریدند که آن نیز به سبب سودجویی دلالان، هزینهای بسیار بر آنها تحمیل میکرد.
گاه نیز از دولت روسیه برای مقصدی دیگر جز مکه تقاضای گذرنامه میکردند تا بتوانند از روسیه بیرون آیند.
برای مردم روسیه در مکه مطوفان مخصوصی بودند که به اسکان و راهنمایی حاجیان و برآوردن نیازهایشان میپرداختند. حاجیان به فراخور قومیت خود میان این مطوفان قسمت میشدند.
مطوفان و راهنمایان و گروههایی که در مکه و مدینه ساکن بودهاند، با سرزمین آسیای میانه ارتباط داشتند. برای مثال، به سال ۱۸۹۴م. برخی از مطوفان به بخارا و ترکستان رفتند تا ساکنان آن سرزمین را برای حج تشویق کنند.
ثروتمندان اقوام گوناگون روس در مکه برای حاجیان مکانهایی ساخته بودند که به تکیه معروف بود و حاجیان در مدت اقامت در مکه، به تناسب قومیت خود، در یکی از آنها ساکن میشدند.
حاجیان روسی حدود هشت تکیه در مکه داشتند. یکی از مسافران حج که به سال ۱۸۹۵م. به مکه رفته بود، از وجود تکیه مخصوص مسلمانان آسیای میانه، نزدیک خانه حکمران مکه خبر داده است.
در منابع این دوره، گزارش سکونت شماری فراوان از مردم
بخارا به چشم میخورد.
در این دوران، دو راه اصلی برای مسافران حج آسیای میانه از جمله ازبکها وجود داشت. راه آسانتر، کوتاهتر و رسمیتر، شمال ماوراءالنهر و عبور از دریای خزر بود. مسافران از طریق بندر آستاراخان به سوی دریای سیاه میرفتند یا از راه بندر باکو و با بهرهگیری از طریق خط آهن
قفقاز به بندر باطوم و سپس به استانبول و
مصر رهسپار میشدند.
باکو برای ساکنان آسیای میانه بیشتر معمول بود.
راه دیگر برای این مسافران، عبور از
افغانستان و رفتن به سوی بمبئی و از آن جا سفر دریایی در اقیانوس هند برای رسیدن به
جده بود.
بسیاری از مسافران حج ترکستانی، این مسیر را بر راه نخست ترجیح میدادند. این به دلیل دشواری گرفتن گذرنامه بود که برای سفر از سرزمینهای روسیه و عثمانی به آن نیاز داشتند.
تاریخ حج روسها در دوران حکومت
کمونیسم را میتوان این گونه خلاصه کرد: تا هنگام جنگ جهانی دوم، به ویژه در دوران حکومت استالین که سیاستهای ضد
دین سخت پیگیری میشد، حج مسلمانان روسیه به طور کامل ممنوع بود.
در سالهای آغاز
حکومت کمونیستی، شورشهای داخلی بر ضد حکومت در منطقه ماوراءالنهر در حج تاثیر داشت. در دوران کمونیستها، در فاصله سالهای ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۰م. دولت شورایی تاشکند با شورشیان باسماچی در منطقه فرغانه درگیر نبرد بود. در همین سالها، گروهی پرشمار از مردم ترکستان به بهانه حج از کشور بیرون میرفتند و در
عربستان ساکن میشدند. آنان زندگی خود را ترک میکردند و دیگر به کشور باز نمیگشتند.
با افزایش سیاستهای ضد دینی در شوروی، سفر حج نیز با تنگنا رو به رو شد. تنها آن گاه که سیاست خارجی شوروی در پی نشان دادن آزادی در داخل کشور بود، گروههایی اجازه حج مییافتند.
پس از جنگ جهانی دوم، دولت کمونیستی در حرکتی تبلیغاتی از سال ۱۹۴۵م. به فرستادن هیئتی از روسیه به حج پرداخت. اما این هیئت تنها حدود ۳۰ تن را شامل میشد که عالمان وامامان
مساجد مورد تایید حکومت بودند.
پس از اصلاحات دوران گورباچف، شمار حاجیان کشور شوروی بیشتر شد.
با فروپاشی شوروی و استقلال ازبکستان، از سال ۱۹۹۰م. اجرای مراسم دینی در این کشور آزاد شده و همه ساله حدود ۵۰۰۰ حج گزار از کشور ازبکستان راهی
مکه میشوند.
خواستاران
حج باید در اداره دولتی ویژه این کار ثبت نام کنند و از طریق هوایی به مکه اعزام شوند. با وجود این، امروزه انتقادهایی درباره حج ازبکستان وجود دارد. با این که سهمیه دولت عربستان بسیار بیشتر از این شماره است، زمینه اعزام همه آنها وجود ندارد؛ از جمله به این دلیل که هزینه حج در این کشور بسیار بالا است. این هزینه اکنون حدود ۲۷۰۰ دلار است.
برخی از منتقدان، حکومت ازبکستان را مسئول این وضعیت میدانند. آنان با توجه به فعالیتهای گروههای بنیادگرای اسلامی که با دولت ازبکستان در ستیز هستند و از سوی دولت عربستان حمایت میشوند،
هراس حکومت ازبکستان از نفوذ اندیشههای بنیادگرایانه در منطقه را عامل سختگیری در روند حج مردم این کشور میدانند.
اتحاف الوری: عمر بن محمد بن فهد (م. ۸۸۵ق.) ، به کوشش عبدالکریم، مکه، جامعةام القری، ۱۴۰۸ق؛ البدایة و النهایه: ابن کثیر (م. ۷۷۴ق.) ، بیروت، مکتبة المعارف؛ البلدان: احمد بن یعقوب (م. ۲۹۲ق.) ، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۲ق؛ پژوهشی درباره مکتوبات تاریخی فارسی ایران و ماوراء النهر (صفویان، اوزبکان و امارات بخارا) همراه گزیده مکتوبات: منصور صفت گل، نوبواکی کندو، ژاپن، مؤسسه مطالعات زبانها و فرهنگهای آسیا و آفریقا، دانشگاه مطالعات خارجی توکیو، ۱۳۸۵ش؛ تاریخ اسلام (دانشگاه کمبریج): زیر نظر هولت، لمبتون، ترجمه: احمد آرام، امیرکبیر، ۱۳۷۸ش؛ تاریخ ایران، دوره تیموریان: دانشگاه کمبریج، ترجمه: آژند، تهران، جامی، ۱۳۷۹ش؛ تاریخ آسیای مرکزی در دوران اسلام: غلامرضا ورهرام، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۱ش؛ تاریخ بخارا، خوقند و کاشغر: شمس بخارایی، به کوشش محمد اکبر عشیق، تهران، آینه میراث، ۱۳۷۷ش؛ تاریخ بخارا: محمد نرشخی، (م. ۳۴۸ق.) ، به کوشش رضوی، تهران، توس، ۱۳۶۳ش؛ تاریخ حج گزاری ایرانیان: اسراء دوغان، تهران، مشعر، ۱۳۸۹ش؛ تاریخ دولتهای اسلامی و خاندانهای حکومتگر: استانلی لین پل و دیگران، ترجمه: صادق سجادی، تهران، تاریخ ایران، ۱۳۷۵ش؛ تاریخ راقم: میر سید شریف راقم سمرقندی (م. قرن۱۲ق.) ، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، بنیاد موقوفههای دکتر محمود افشار، ۱۳۸۰ش؛ تاریخ روسیه شوروی انقلاب بلشویکی: ای اچ کار، ترجمه نجف دریابندری، تهران، زنده رود، ۱۳۷۱ش؛ التاریخ و المورخون: محمد الحبیب الهیله، مکه، مؤسسة الفرقان، ۱۹۹۴م؛ تحفة المحبین و الاصحاب: عبدالرحمن الانصاری (م. ۱۱۹۵ق.) ، به کوشش العرویسی، تونس، المکتبة العتیقه، ۱۳۹۰ق؛ تذکره مقیم خانی: محمد یوسف منشی، به کوشش صرافان، تهران، میراث مکتوب، ۱۳۸۰ش؛ ترجمه تاریخ یمینی: ابو الشرف ناصح جرفادقانی (م. قرن۷ق.) ، به کوشش جعفر شعار، تهران، نشر کتاب، ۱۳۵۷ش؛ ترکستان نامه: بارتولد، ترجمه: کشاورز، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۲ش؛ تلفیق الاخبار و تلقیح الآثار فی وقایع قزان و بلغار و ملوک التتار: الرمزی، تهران، آموزش انقلاب اسلامی؛ جغرافیای تاریخی و سیاسی آسیای مرکزی: غلامرضا گلی زواره، قم، دفتر تبلیغات، ۱۳۷۳ش؛ جنبش اسلامی ازبکستان: یوسف وصالی مزین، تهران، مؤسسه مطالعات اندیشه سازان نور، ۱۳۸۵ش؛ حج۲۶: محمد حسین رجبی، تهران، مشعر، ۱۳۸۵ش؛ حج۲۹: حجت الله بیات و سید حسین اسحاقی، تهران، مشعر، ۱۳۸۸ش؛ الحج قبل مئة سنه: یفیم ریزفان، بیروت، دار التقریب بین المذاهب الاسلامیه، ۱۹۹۳م؛ خاطرههای امیر عالم خان (تاریخ حزن الملل): امیر عالم خان، به کوشش احرار مختارف، تهران، مرکز مطالعات ایران، ۱۳۷۳ش؛ خراسان و ماوراء النهر: آ. بلینتسکی، ترجمه: ورجاوند، تهران، نشر گفتار، ۱۳۶۴ش؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی: زیر نظر بجنوردی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ، ۱۳۷۲ش؛ الدر الکمین بذیل العقد الثمین، عمر بن فهد المکی (م. ۵۵۸ق.) ، به کوشش ابن دهیش، مکه، مکتبة الاسدی، ۱۴۲۵ق؛ مقالات تاریخی: رسول جعفریان، قم، دلیل ما، ۱۳۸۸ش؛ سفرنامه حجاز: محمد لبیب البتنونی، ترجمه: انصاری، تهران، مشعر، ۱۳۸۱ش؛ سیاحت درویش دروغین در خانات آسیای میانه: آرمینیوس وامبری، ترجمه: خواجه نوریان، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۴ش؛ سیمای فرهنگی ازبکستان: گروه نویسندگان، به سرپرستی عباسعلی وفایی، تهران، الهدی، ۱۳۸۴ش؛ شاه اسمعیل صفوی: مجموعه اسناد و مکاتبات تاریخی همراه یادداشتهای تفصیلی، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ارغوان، ۱۳۶۸ش؛ شاه طهماسب صفوی: عبدالحسین نوایی، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۰ش؛ شاه عباس صفوی: عبدالحسین نوایی، تهران، زرین، ۱۳۶۷ش؛ عباس نامه: محمد طاهر وحید قزوینی، به کوشش دهگان، اراک، داودی، ۱۳۲۹ش؛ عالم آرای صفوی: به کوشش یدالله شکری، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی؛ العرب و الاسلام فی اوزبکستان: بوریبوی احمدوف و زاهد الله منوروف، به کوشش نعمت الله ابراهیموف، بیروت، شرکة المطبوعات للتوزیع و النشر، ۱۹۹۹م؛ العقد الثمین فی تاریخ البلد الامین: محمد الفاسی (م. ۸۳۲ق.) ، به کوشش فؤاد سیر، مصر، الرساله، ۱۴۰۶ق؛ فرهنگ و تمدن اسلامی در ماوراء النهر: علی غفرانی، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۷ش؛ میقات حج (فصلنامه): تهران، حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت؛ النجوم الزاهره: ابن تغری بردی الاتابکی (م. ۸۷۴ق.) ، مصر، وزارة الثقافة و الارشاد القومی؛ نشر الریاحین: عاتق بن غیث البلادی، مکه، دار مکه، ۱۴۱۵ق؛ نقاوة الآثار فی ذکر الاخیار: محمود بن هدایت الله افوشتهای نطنزی، به کوشش احسان اشراقی، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۳ش؛ ویژگیهای جغرافیایی آسیای میانه و قزاقستان: ابوالفضل عشقی، هادی قنبرزاده، مشهد، نشر نیکا، ۱۳۷۴ش.
حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله «ازبکستان».