ارث غایب مفقودالاثر (حقوق خصوصی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ارث غایب مفقودالاثر از اصطلاحات
علم حقوق بوده و درباره ارث بردن کسی که به مدت طولانی در
وطن خود نبوده و خبری از او در دست نیست، بحث میکند. در صورت وجود فردی با این مشخصات در بین وراث
سهم او تأمین و حفظ میگردد و شخصی از سوی
دادگاه برای اداره آن به عنوان امین انتخاب میشود.
ارث در لغت به معنای انتقال غیر قراردادی چیزی، از شخص به دیگری است
و همچنین به معنای بقیه و باقیمانده چیزی نیز میباشد.
در اصطلاح حقوقی مقصود از آن، انتقال مالکیت اموال میت، پس از
فوت به ورّاث او میباشد.
قانونگذار در کلام خود کسی را که ارث میبرد وارث، و متوفی را مورّث، و اموال و دارائی متوفی در حین فوت وی را،
ترکه مینامد.
به موجب مادهی ۱۰۱۱ ق. م هرگاه کسی مدت نسبتاً طولانی در اقامتگاه خود حاضر نباشد و از او به هیچوجه خبری در دست نباشد، غایب مفقودالاثر نامیده میشود. قانونگذار احکام مربوط به ادارهی اموال چنین شخصی را در مواد ۱۰۱۱ الی ۱۰۳۰ ق. م و همچنین مواد ۱۲۶ الی ۱۶۱ ق. ا. ح بیان نموده است. لیکن در مورد ارث بردن چنین شخصی باید گفت، تا زمانی که حکم موت فرضی غایب، صادر نشده است، حیات وی استصحاب میشود، یعنی زنده فرض میشود و میتواند از مورّث خود ارث ببرد.
به استناد مادهی ۸۷۹ ق. م اگر میان ورثه متوفی، غایب مفقودالاثری باشد،
سهم الارث او باید، تا روشن شدن قطعی وضعیت وی، تامین و حفظ گردد. در صورتی که محقق گردد غایب، قبل از مورّث مرده است، سهم او به سایر وراث بر میگردد و الا به خود او میرسد و در صورتی که معلوم شود پس از مرگ مورّث، مرده است، به
ورثه او خواهد رسید.
به استناد مواد ۱۵۱و ۳۰۳ و ۳۲۱ ق. ا. ح و ۱۰۱۲ ق. م، هرگاه بین ورثه متوفی، شخص غایبی باشد که قبلاً برای اداره اموال خود کسی را معین نکرده باشد و کسی هم نباشد که قانوناً حق تصدی اموال وی را داشته باشد، دادگاه برای او امینی معین کرده و سهمالارث غایب را به او میسپارد. بعد از صدور حکم موت فرضی غایب، یا معلوم شدن موت حقیقی یا زنده بودن وی، سمت امین زائل میشود. (م ۱۳۵ ق. ا. ح)
۱- شخصی به دست عمال جنایتکار روسی دستگیر شده است. تا الآن که مدت سه سال میگذرد، از نامبرده هیچگونه اطلاع در دست نیست؛ مقداری زمین مزروعی و اموال دیگر او بلاتکلیف است؛ وارث او هم یک پسردایی و یک نوه عمو میباشد. خواهشمندیم حکم شرعی این مساله را بیان بفرمایید.
بسمه تعالی، تا فوت نامبرده محرز نشود،
ورثه حق ندارند در اموال او
تصرف کنند؛ اموال او باید زیر نظر
حاکم شرع یا نماینده مجاز او حفظ شود.
۲- شخصی، در حال حیات پدر، مفقود الاثر میشود، تا اینکه پدرش فوت میگردد. و تا کنون که این عریضه به محضر مبارک تقدیم میشود، تحقیقاً معلوم نیست که زنده است یا مرده؛ ولی بعضی از مردم میگویند که او زنده است و صاحب عائله میباشد، و جماعت دیگر میگویند که در حال حیات پدرش، فوت شده است. ارثی که از پدر باقیمانده بود، ورّاث در بین خودشان تقسیم کردهاند و سهمی برای شخص مفقودالاثر نگذاشتهاند. آیا از نظر اسلام او سهمی دارد یا خیر؟ و اگر سهمی داشته باشد، جهت نگهداری، باید در تصرف چه کسی باشد؟ و این آقایی که مفقودالاثر است، بعد از پدر، مادر، و برادر و خواهر پدر و مادری، و یک برادر و یک خواهر پدری دارد. تکلیف اینها چیست؟ لطف نمایند تکلیفی برایشان معلوم فرمایند.
بسمه تعالی، تا به
وجه شرعی، فوت شخص
مفقودالاثر محرز نشود، تصرف در اموال او جایز نیست، و تقسیم مال مشترک در حصه شخص غایب، موکول به نظر حاکم شرع است.
۳- زید چند اولاد دارد: یکی از اولاد زید به نام عمرو در حال حیات زید مفقود الخبر شد؛ بعد از چند سال زید فوت شد؛ بعد از فوت زید هم تا مدت زیادی- مثلًا هشت سال یا بیشتر- خبری از حیات و ممات عمرو نشد؛ افواه مردم هم بر این شد که عمرو فوت کرده و این افواه در حال حیات زید و بعد از فوت زید بوده و بر طبق موازین شرعیه بر موت عمرو دلالت ندارد؛ فقط این مطلب هست که عمرو از زمان حیات زید تا بعد از موت زید مفقود الخبر است. در این صورت، آیا عمرو مفقود الخبر از زید ارث میبرد یا خیر؟ حکم اللَّه را بیان فرمایید.
بسمه تعالی، اگر یقین به موت او نباشد، باید ارث او را کنار بگذارند.
۴- یک نفر پسر و یک نفر دختر مدت چهل سال یا بیشتر به اسارت برده شدهاند و این دو نفر در آن موقع یک عمو، سه عمه و یک جده پدری - که پس از یک سال، جده فوت کرده - و سه نفر دایی و اموال منقول و غیر منقول دارا بوده و تا کنون دارایی آنها به اختیار عمو بوده و پس از فوت عمو، پسر او تصرف و تملک نموده؛ تکلیف شرعی این اموال را کتباً مرقوم فرمایند؛ چون نامبردگان تا کنون فاقدالاثر میباشند و از حیات و ممات آنها اثری نیست. بینوا اجرکم علی اللَّه.
بسمه تعالی، تا یقین به مردن آنها پیدا نشده اموال آنها محکوم به
ملکیت برای خود آنها است و باید برای آنها حفظ کنند و تصدّی آن با حاکم شرع است و اگر یقین به مردن آنها پیدا کنند اموال، متعلّق به ورثه حال مردن آنها است؛ علی ما فرض اللَّه.
۵- جوانی مجنون در سن ۲۵ سالگی، در تاریخ ۱/ ۲/ ۱۳۵۵ شمسی مفقود الاثر شده و در آن وقت دارای پدر و مادر و زن بوده و فرزندی نداشته و پدرش در حدود سه ماه بعد از فقدان پسر، یعنی در تاریخ ۱۲/ ۵/ ۱۳۵۵ شمسی فوت کرده است و آن جوان، تا به حال پیدا نشده و مفقودالاثر است. لطفاً بفرمایید:
۱. از چه زمانی فقدان آن جوان مجنون، در حکم فوت او است؟
۲. آیا پدرش که حدود سه ماه بعد از فقدان پسر فوت نموده، وارث پسر مجنونش میشود یا پسر مجنون وارث پدر میگردد؟
بسمه تعالی، تا یقین به مردن او پیدا نکردهاند، حکم به زنده بودن او میشود و در فرض سؤال، پدر، وارث پسر نیست مگر اینکه یقین کنند پسر، قبل از پدر فوت کرده است؛ بلکه پسر از پدر ارث میبرد.
۶- چهار دستگاه ساختمان منزل، متعلق به آقایی که اوایل انقلاب ایشان را در منطقه زیارت کردم وجود دارد، ولی تا این ساعت اثری از ایشان نیست و طبق تحقیقی که شده است، در حادثه هواپیما مرحوم و بازماندهای هم ندارد. ما تا کنون طبق وظیفه منازل را نگهداری نمودهایم. لطفاً تکلیف منازل را روشن فرمایید.
بسمه تعالی، تا یقین به فوت او نباشد، باید برای او حفظ شود؛ و اگر فوت او معلوم است و وارثی به غیر از امام ندارد، ترکه او مربوط به
حاکم شرع است.
•
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «ارث غایب مفقودالاثر»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۱۲/۲۹. •
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی