احمد بن یحیی راوندی (مقالهدوم)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
احمد بن یحیی راوندی (حدود
۲۱۰-
۲۴۵ق)، از متکلمان
قرن سوم هجری قمری اهل راوند
کاشان و یا مرو رود
خراسان بود که در
بغداد میزیست.
سید مرتضی علمالهدی، ابن راوندی را در شمار
معتزلیان معاصر با
ابوالحسین خیاط و
ابوعلی جبائی ذکر کرده مینویسد: درباره
کفر و
الحاد او اختلاف است.
ابوالحسین احمد بن یحیی بن محمد بن اسحاق بغدادی، مشهور به ابن راوندی (ابن ریوندی/ابن روندی)، اهل راوند
کاشان و یا مرو رود خراسان بود که در بغداد میزیست.
تاریخ دقیق تولد او معلوم نیست.
ذهبی مرگ وی را در سال
۲۹۸ق در هشتاد و اندی سالگی،
و
ابن خلکان در سال ۲۴۵ق در چهل سالگی دانسته است،
بر این اساس ولادتش باید بین
۲۰۵ تا
۲۱۵ق رخ داده باشد. گفتهاند که پدرش
یهودی، ولی خود او
مسلمان بود
ابن راوندی نزد اساتیدی چون
ابوشاکر دیصانی،
ابوحفص حداد،
ابن طالوت،
ابوعیسی ورّاق و
ابوموسی عیسی بن هیثم دانش آموخت.
وی که از پیروان
مکتب اعتزال بود، از سوی علمای معتزله طرد گردید و این، موجب شد از رای خویش بازگشته و علیه اعتزال کتابها بنویسد.
الندیم به نقل از
ابوالقاسم بلخی معتزلی (م
۳۱۹ق) مینویسد که ابن راوندی از هوش زیادی برخوردار بود و در
فلسفه و کلام دانش بسیار داشت.
در فن
مناظره و شناخت دقایق
علم کلام بسیار ماهر و چیرهدست بود و در آغاز، فردی نیکوسیرت، با روشی پسندیده و باحیا بود، اما به دلایلی از همه آنها دست کشید و به
الحاد و
زندقه روی آورد، چه اینکه علمش از عقلش بیشتر بود.
صفدی از
ابوالعباس طبری نقل کرده که ابن راوندی به هیچ مذهب و عقیدهای پایبند نبود و همواره به جهت منافع شخصی و مادی تغییر عقیده میداد برای نمونه، گفته شده که او با پیشنهاد چهارصد درهمی یهودیهای
سامرا، کتاب البصیره را به سود یهود و در ردّ
شریعت اسلام تالیف کرد اما هنگامی که پول را دریافت کرد، در اندیشه نقض آن برآمد و با گرفتن دویست
درهم دیگر از آن صرفنظر کرد.
گویند که ابن راوندی تقریباً در تمام آثار خود که مملو از
سفاهت و
کذب و
افتراء است و سخن دهریّون و طبیعیون را تایید کرده، تمام مبانی اعتقادی مسلمانان را زیر سؤال برده و بر آنها
طعن زده است و به صراحت در پارهای از نوشتههای خویش بر
قرآن کریم و
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خردهگیری و بر علیه آن دو قلم زده است.
ابن شهرآشوب از علمای
امامیه طعن بر او را روا دانسته، اما کتاب الامامة و الحروس وی را اثری محکم قلمداد کرده است.
ابن مرتضی، ابن راوندی را در شمار معتزلیان معاصر با
ابوالحسین خیاط و ابوعلی جبائی ذکر کرده مینویسد: درباره
کفر و الحاد او اختلاف است برخی سبب آن را
فقر و تنگدستی، و گروهی بر این باورند که وی چون حب ریاست داشت و به آن دست نیافته و ناکام ماند به این راه کشیده شد و برای
یهودیان و
نصاری کتابهایی نوشت. برای روافض نیز کتاب الامامه را تالیف کرد و سی
دینار گرفت. ابن مرتضی در ادامه مینویسد: برخی معتقدند که ابن راوندی در آخر عمر
توبه کرد.
الندیم نیز با اشاره به اینکه وی سرانجام در پایان عمر توبه کرد، از خود ابن راوندی آورده است که این، همه از جفای دوستان و طرد شدنش از مجالس آنان بوده است.
سید مرتضی بر درستی عقیده و
تشیع او تاکید کرده و میگوید: آرایی که در برخی کتابها از قول ابن راوندی طرح شده و بدان سبب به کفر و زندقه متهم گشته، نقل نظرات دیگران است نه عقیده خود او.
در سرانجام و سال مرگ راوندی اختلاف است: بر پایه گزارش
ابن جوزی، هنگامی که حاکم وقت قصد دستگیری وی را داشت، فرار کرده و به خانه ابن لاوی یهودی در
اهواز پناه برد، اما طولی نکشید که مریض شد و در سال
۲۹۸ق از دنیا رفت.
اتابکی چگونگی مرگ او را چنین عنوان کرده که وی در ۲۹۸ق به دست حاکم وقت دستگیر و به دار آویخته شد.
ابن خلکان درگذشت او را در سال ۲۴۵ یا
۲۵۰ق در سرای
مالک بن طوق تغلبی در میان
رقّه و
بغداد یا در بغداد نوشته است.
مرگ او را سالهای
۲۴۳،
۲۹۳،
۲۹۸
و
۳۰۱ق نیز نوشتهاند. گفته شده که وی با
ابوعیسی وراق (م
۲۴۷ق) همفکری داشته و با هم تحت تعقیب قرار میگیرند.
ابن راوندی آثار و تالیفات بسیاری داشته و به گفته
مسعودی، بالغ بر ۱۱۴ اثر بوده است.
آثاری که در منابع از آنها یاد شده، عبارتاند از:
• التاج؛ • الزمرد؛ • نعت الحکمه (عبث الحکمه)؛ • الدامغ؛ • القضیب؛ • الفرید؛ • المرجان؛ • اللؤلؤة فی تناهی؛ • الحرکات الاسماء و الاحکام؛ • الابتداء و الاعاده؛ • الامامه؛ • خلق القرآن؛ • البقاء و الفناء؛ • الوقف؛ • الحجر؛ • الاحمر؛ • الحجر الاسود؛ • لاشیء الا موجود؛ • الاستطاعه؛ • فضایح المعتزله؛ • الرؤیه؛ • الاحتجاج لهشام بن الحکم؛ • الانسان الخاص و العام؛ • الردّ علی من قال برمی الحرکة ببصره؛ • الجُمَل؛ • اثبات الرسل؛ • فساد الدار و تحریم المکاسب؛ • الردّ علی من نفی الافعال و الاعراض؛ • المسائل علی الهشامیه؛ • کیفیة الاستدلال؛ • الاعراض؛ • الردّ علی الزنادقه؛ • حکایة قول معمر و احتجاجه فی المعانی؛ • النکت و الجوابات علی المنانیه؛ • کیفیة الاجماع و ماهیته؛ • اثبات خبر الواحد؛ • الردّ علی المعتزله فی الوعید و المنزلة بین المنزلتین؛ • الادراک؛ • حکایة علل هشام فی الجسم و الرؤیه؛ • الاخبار و الردّ علی من ابطل التواتر؛ • ادب الجدل؛ • نقض کتاب الزمرد؛ • نقض المرجان؛ • نقض الدامغ (این هر سه در ردّ کتابهای خودش میباشد که آخری را به پایان نبرد)
؛ • نصیحة المعتزله
؛ • الزینه؛ • قصب الذهب
؛ • الطبائع البصیره؛ • کتابی درباره توحید؛ • اجتهاد؛ • الرای؛ • اللفظ و الاصلاح؛ • الخاطر؛ • المعرفه؛ • التعدیل و التجویز
و شرح نهج البلاغه یا شرح خطبة علی (علیهالسّلام).
وی در
شعر هم دستی داشته و صفدی پارهای از سرودههای او را آورده است.
(دیگر منابع:
)
• پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، دائرة المعارف مؤلفان اسلامی، برگرفته از مقاله «احمد راوندی»، ج۱، ص۱۳۶-۱۳۷.