احترام (اخلاق)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
احترام در
لغت به معنای حرمت نگهداشتن و در اصطلاحات عرفی به معنای
تعظیم و
تکریم و گرامیداشت شخص است. احترام در حوزه ارتباطات اجتماعی به کار میرود و برای داشتن جامعهای سالم و پیشرفته، احترام متقابل بین انسانها لازم است، لذا فراگیری معانی مختلف احترام، و مصادیق احترام و بیاحترامی برای تعامل بهتر بین انسانها از امور لازم میباشد.
احترام در حوزه ارتباطات اجتماعی از جایگاه خاصی برخوردار است. اصولا انسانها، بدون احترام نمیتوانند اجتماعی سالم و پیشرفته را تشکیل دهند. از اینرو احترام متقابل به عنوان عنصر و مولفه اصلی در ایجاد جامعههای سالم دارای جایگاه و اهمیت خاصی است. با حفظ حریمهاست که زمینه تعامل سازنده و مثبت میان دو شخص فراهم میشود. به هر حال افراد، اندیشهها، منافع و نیازهای جداگانهای دارند و گاه این تفاوتها، خود عامل مهمی برای اختلاف و جدایی است. از اینرو برخی از اندیشمندان چون استاد
مرتضی مطهری بر این باور هستند که اصل در میان
انسان اختلاف است و تنها با بهرهگیری از اصولی انسانی میتوان آن را به اتحاد تبدیل کرد.
احترام از واژههای غیرمصرح قرآنی است که از ریشه حرم و حرمت گرفته شده است. حریم چاه به معنای آن محدودهای است که نمیتوان بدان نزدیک شد و کسی حق تصرف و حفر چاه دیگر در آن محدوده را ندارد.
حرمت شخص به معنای چیزی است که شخص از آن حمایت و دفاع میکند. کلمه احترام در
لغت نامه دهخدا نیز به معنای حرمت داشتن، بزرگ داشتن و بزرگداشت آمده است.
احترام بر این اساس چنانکه در اصطلاحات عرفی نیز آمده به معنای تعظیم و تکریم و گرامیداشت شخص است که بیارتباط با معنای لغوی آن نیست؛ زیرا شخص یا هر چیز دیگری که محل احترام است از نظر مردم دارای حرمت و حریمی است که میبایست آن را حفظ کرد.
چنان که گفته شد در
قرآن این اصطلاح با لفظ احترام به کار نرفته ولی مفهوم آن به شکل اصطلاحات دیگر و یا بیان مصداقی احترام، تبیین و توصیه شده است.
۱- محترم شمردن ماههای خاص، «الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ...؛
»
ماه حرام، در برابر ماه حرام! (اگر دشمنان، احترام آن را شکستند و در آن با شما جنگیدند شما نیز حق دارید مقابله به مثل کنید) و تمام حرامها، (قابل) قصاص است.
۲- نفس و جان آدمی، «قُلْ تَعَالَوْا اَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیکُمْ... وَلَا تَقْتُلُوا اَوْلَادَکُمْ مِنْ اِمْلَاقٍ... وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ اِلَّا بِالْحَقِّ؛
بیایید آنچه را پروردگارتان بر شما
حرام کرده است برایتان بخوانم: ... و فرزندانتان را از (ترس) فقر، نکشید!. .. و انسانی را که
خداوند محترم شمرده، به قتل نرسانید! مگر بحق (و از روی استحقاق)»
۳- خانه خدا، «جَعَلَ اللَّهُ الْکَعْبَةَ الْبَیتَ الْحَرَامَ...؛
خداوند،
کعبه -بیت الحرام- را قرار داده.»
۱- خدا، «اقْرَاْ وَرَبُّکَ الْاَکْرَمُ؛
بخوان که پروردگارت (از همه) بزرگوارتر است.»
۲- انسان، «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ؛
ما آدمیزادگان را گرامی داشتیم.»
به
والدین و... «وَبِالْوَالِدَینِ اِحْسَانًا وَذِی الْقُرْبَی وَالْیتَامَی وَالْمَسَاکِینِ؛
و به پدر و مادر نیکی کنید.»
«لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُعَزِّرُوهُ وَتُوَقِّرُوهُ؛
تا (شما مردم) به خدا و رسولش
ایمان بیاورید و از او دفاع کنید و او را بزرگ دارید.»
«ذَلِکَ وَمَنْ یعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ فَهُوَ خَیرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ؛
(
مناسک حج) این است! و هر کس برنامههای الهی را بزرگ دارد، نزد پروردگارش برای او بهتر است!»
قرآن در برخی از موارد با بیان مصادیق، به بازگویی احترام پرداخته و با تبیین موضوعی و مصداقی، مردمان را به عملی کردن احترام توجه داده است. به سخن دیگر احترام را تنها در حوزه گفتاری نگاه نداشته و به حوزه عمل و رفتار اجتماعی سوق داده است تا شخص در رفتارش، هنجار خاصی را به عنوان احترام مراعات نماید.
۱-
سلام و تحیتگفتن زبانی: «وَاِذَا حُییتُمْ بِتَحِیةٍ فَحَیوا بِاَحْسَنَ مِنْهَا اَوْ رُدُّوهَا؛
هرگاه به شما تحیت گویند، پاسخ آن را بهتر از آن بدهید، یا (لااقل) به همانگونه پاسخ گویید.»
۲- اجازه گرفتن: «یا اَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیوتًا غَیرَ بُیوتِکُمْ حَتَّی تَسْتَاْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَی اَهْلِهَا؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! در خانههایی غیر از خانه خود وارد نشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن خانه سلام کنید.
رعایت حق تقدم، بلند نکردن صدا در برابر دیگران و آرام سخن گفتن، از دیگر نمونههای مصداقی احترام است که قرآن به آن اشاره کرده است.
در
عرف مردم، روشهای دیگری برای احترام وجود دارد که هریک با توجه به سنتها و آداب اجتماعی مردم هر منطقه متفاوت است. بلند شدن و یا دست به سینه بودن و یا بوسیدن پای والدین از نمونههایی است که در جوامع مختلف برای احترام مشاهده میشود.
به برخی از موارد بیاحترامی اشاره میکنیم.
قَالَ الصَّادِقُ (علیهالسّلام): «اِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَوَّضَ اِلَی الْمُومِنِ اُمُورَهُ کلَّهَا وَ لَمْ یفَوِّضْ اِلَیهِ اَنْ یذِلَّ نَفْسَهُ؛
خداوند تمام کارهای
مؤمنین را بخودشان واگذارده است، ولی این اختیار را به آنان نداده که خود را
ذلیل و خوار نمایند.»
۱-
سوء ظن به فقرا و
حسن ظن به صاحبان ثروت:
قَالَ عَلِی بْنُ الْحُسَینِ (علیهماالسّلام): «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اعْصِمْنِی مِنْ اَنْ اَظُنَّ بِذِی عَدَمٍ خَسَاسَةً، اَوْ اَظُنَّ بِصَاحِبِ ثَرْوَةٍ فَضْلًا، فَاِنَّ الشَّرِیفَ مَنْ شَرَّفَتْهُ طَاعَتُک، وَ الْعَزِیزَ مَنْ اَعَزَّتْهُ عِبَادَتُک؛
بار خدایا بر محمّد و آل او درود فرست، و مرا نگهدار از اینکه به فقیری، پستی و بصاحب ثروتی، برتری گمان برم. زیرا شریف و بزرگوار کسی است که
طاعت و پیروی تو او را شریف گردانیده و عزیز و گرامی کسی است که
عبادت و بندگیت او را عزیز نموده است.»
۲- تحقیر فرد مسلمان.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): «لَا تُحَقِّرَنَّ اَحَداً مِنَ الْمُسْلِمِینَ فَاِنَّ صَغِیرَهُمْ عِنْدَ اللَّهِ کَبِیر؛
نباید کسی از مسلمانان را کوچک شماری، زیرا کوچک آنها نزد خدا بزرگ است.»
در این قسمت به مواردی که نوعی بیاحترامی در آنها وجود دارد و از آنها نهی شده است میپردازیم.
• لقب بد دادن: «وَ لا تَنابَزُوا بِالْاَلْقابِ؛
با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید.»
• مسخره کردن: «لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ؛
نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند.»
• دشنام دادن: «لا تَسُبُّوا الَّذینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ؛
(به معبود) کسانی که غیر خدا را میخوانند دشنام ندهید.
• بیتوجهی کردن: «عَبَسَ وَ تَوَلّی؛
چهره در هم کشید و روی برتافت. از این صفت در قرآن نوعی بیاحترامی یاد شده است.»
• تهمت زدن: «اِنَّ الَّذینَ یرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُومِناتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیا وَ الآْخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیم؛
کسانی که زنان پاکدامن و بیخبر (از هرگونه آلودگی) و
مؤمن را متهم میسازند در دنیا و آخرت از رحمت الهی بدورند و عذاب بزرگی برای آنهاست.»
• سرزنش نکردن: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): «مَنْ عَیرَ مُومِناً بِشَیءٍ لَمْ یمُتْ حَتَّی یرْکبَهُ؛
هر که مؤمنی را به چیزی عیبجویی کند نمیرد تا مرتکب آن شود.»
• غیبت کردن: «لا یغْتَبْ بَعْضُکمْ بَعْضاً؛
هیچ یک از شما دیگری را
غیبت نکند.»
• تحقیر کردن: قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ: «یا بُنَی! لَا تُحَقِّرَنَّ اَحَداً بِخُلْقَانِ ثِیابِهِ فَاِنَّ رَبَّک وَ رَبَّهُ وَاحِد؛
لقمان به فرزندش گفت: ای فرزند کسی را که جامه کهنه در بر دارد تحقیر نکن، زیرا خدای تو و خدای او یکی میباشد.»
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): «لَا یَزْرَ اَنَّ اَحَدُکُمْ بِاَحَدٍ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ- فَاِنَّهُ لَا یَدْرِی اَیُّهُمْ وَلِیُّ اللَّه؛
هیچکس از شماها هیچ آدمی را بچشم حقارت ننگرد. چون معلوم نیست کدامشان دوست خدایند.»
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «احترام»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۲/۲۸.