احترام به پدر و مادر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در این
مقاله به بررسی
روایاتی که در مورد
احترام به
پدر و
مادر آورده شده میپردازیم.
«وقضی ربک الا تعبدوا الا ایاه وبالوالدین احسانا اما یبلغن عندک الکبر احدهما او کلاهما فلاتقل لهما اف ولا تنهرهما وقل لهما قولا کریما واخفض لهما جناح الذل من الرحمة وقل رب ارحهما لها ربیانی صغیرا؛
و پروردگارت «چنین»
حکم کرد که جز او را مپرستید و به
پدر و
مادر،
نیکی کنید. اگر یکی از آن دو یا هر دوی آنها در نزد تو به «سن» پیری رسند «حتی» به آنان «اف» مگو و بر آنان بانگ مزن و به نیکی با آنان سخن گوی و از «روی» مهربانی بال فروتنی بر آنان بگستران و بگو: پروردگارا! به آنان
رحمت آور، چنان که «به سن» خردسالی مرا پروراندند.»
یکی از شاگردان
امام صادق علیهالسلام به نام «ابی ولاد» میگوید: از امام صادق درباره
آیه «... وبالوالدین احسانا...» پرسیدم و گفتم: مراد از این نیکی چیست؟ حضرت فرمود: «نیکی آن است که با پدر و مادر خوش رفتاری کنی و ایشان را وانداری که آنچه را به آن نیازمندند از تو درخواست کنند، اگرچه بی نیاز هم باشند. مگر خداوند عزوجل نمیفرماید: هرگز به نیکی نمیرسید مگر از آنچه دوست میدارید ببخشید».
سپس فرمود: «اما این که خداوند فرمود: چنان که یکی یا هر دوی ایشان در نزد تو به پیری رسیدند، کلمهای
رنجش آور با آنان نگو و تندی نکن؛ یعنی اگر تو را آزردند به آنان کلمه اف نگو و اگر تو را کتک زدند تندی نکن و با بزرگواری با ایشان سخن بگو؛ یعنی اگر تو را زدند، بگو:
خدا شما را بیامرزد که این سخنی بزرگوارانه از سوی توست. و مراد از این
کلام خدا که فرمود: به آنها با افتادگی مهربانی کن؛ یعنی نگاهت را جز به مهر و دل سوزی به آنان ندوز،
صدایت را بالا نبر،
دستت را بالاتر از دستشان نبر و از آنان در راه رفتن پیش نیفت».
امام صادق علیهالسّلام در حدیثی دیگر درباره جمله «ولاتقل لهما اف» فرمود: «کمترین عاق والدین، گفتن اف به پدر و مادر است و اگر خداوند ـ عزوجل ـ چیزی را کمتر از آن میدانست از آن
نهی میفرمود».
احترام به پدر و مادر یکی از راههای قدرشناسی از زحمات و فداکاریهای آنان است که مورد تایید هر
انسان عاقلی است و در مقابل، هرگونه بی حرمتی به آنان، مورد
سرزنش و توبیخ هر انسان منصفی است.
خداوندمنان به پاس قدردانی از تلاشهای خالصانه پدر و مادر، در آیات فراوانی از جمله
آیه مورد بحث،
احترام به آنان را به ویژه در پیری، بر فرزندان لازم و هرگونه بی احترامی، حتی در کوچکترین عمل مانند اف گفتن به آنان را نهی فرموده است.
احترام به پدر و مادر هیچ
محدوده و مرزی ندارد و شامل هر پدر و مادری میشود، حتی اگر
مشرک باشند، هرچند
اطاعت کردن از آنها مقید به عدم
دعوت به شرک ورزی از سوی آنان است.
در همین مورد، جابر بن عبدالله انصاری میگوید: شنیدم مردی به امام صادق علیهالسّلام عرض کرد: پدر و مادرم مخالف
حق هستند.
امام علیهالسّلام فرمود: «به آنها نیکی کن، همان گونه که اگر
مسلمان بودند، به آنها نیکی میکردی».
و
امام رضا علیهالسّلام نیز در پاسخ به پرسش معمر بن خلاد که گفته بود: با این که پدر و مادرم مسلمان نیستند آیا آنها را یادآوری کنم؟ حضرت فرمود: «آنها را به یاد بیاور و از طرف آنها
صدقه بده و اگر در حال حیات هستند با آنان مدارا کن»؛ زیرا رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم فرمود: «خداوند مرا به
رحمت مبعوث نموده نه به عقوق و نامهربانی».
ابراهیم بن مهزم گفت: از نزد امام صادق علیهالسّلام هنگام
شب خارج شده و به منزل خود در
مدینه آمدم، در حالی که مادرم با من بود. میان من و او صحبتی درگرفت و من با درشتی با وی سخن گفتم. وقتی
صبح شد،
نماز به جای آوردم و به محضر امام علیهالسّلام آمدم، همین که بر آن حضرت وارد شدم، امام علیهالسّلام بدون مقدمه، فرمود: ای
پسر مهزم! چه شده میان تو و مادرت که در کلام دیشب به او درشتی کردی؟ آیا نمیدانی که
شکم او منزلی بود که ساکن آن تو بودی و دامن او گهوارهای بود که در آن راحت میگرفتی، و
پستان او ظرفی بود که از آن میآشامیدی؟ گفتم: بلی. فرمود: پس دیگر با او تندی نکن!
شخصی نزد
رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم آمد و عرض کرد: ای رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم ! من بسیار مشتاق
جهاد و
جنگ هستم. پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم فرمود: در راه خدا جهاد کن که اگر کشته شوی
زنده خواهی بود و نزد خدا روزی میخوری و اگر بمیری
اجر تو بر خدا خواهد بود و اگر از جبهه سالم بازگردی، گناهانت آمرزیده میشود مانند روزی که از مادر متولد شده باشی. آن شخص گفت: ای پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم ! پدر و مادر پیری دارم که با من انس گرفتهاند و اگر آنها را ترک کنم ناراحت میشوند! حضرت فرمود: پس نزد آنان برگرد به خدا سوگند، انس آنها به تو در یک شبانه روز از یک
سال جهاد در راه خدا بهتر است.
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم فرمود: «من زار قبر ابویه او احدهما فی کل جمعة غفر له وکتب بر»؛
کسی که
قبر پدر و مادر خود را در هر
جمعه،
زیارت کند، گناهانش بخشیده میشود و از نیکوکاران نوشته میشود.
جابر بن حیان گوید: به امام صادق علیهالسّلام خبر دادم از نیکوکاری فرزندم اسماعیل با من.
امام علیهالسّلام فرمود: من فرزندت را دوست میداشتم، اینک دوستی من به وی بیشتر شد، زیرا رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم خواهر رضاعی داشت که به نزد حضرت آمد، پس چون به او نگاه کرد،
خشنود شد و آنچه به خود پیچیده بود، از برای او پهن کرد و او را بر آن نشاند و به او رو آورد و با او سخن میگفت و در صورتش میخندید. پس از آن
حرکت کرد و رفت و برادر او آمد، با وی آن چنان که با خواهرش ملاطفت نموده نکرد، پس، از آن حضرت سؤال شد که یا رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلّم ! به خواهر رضاعی خود آن احترامها را انجام دادید، لیکن با برادرش آن چنان نکردی؟ فرمود: برای آن که
خواهر بیشتر از آن
برادر به پدر و مادرش نیکویی میکند.
امام صادق علیهالسّلام فرمود: «من احب ان یخفف الله ـ عزوجل ـ عنه سکرات الموت فلیکن بوالدیه بارا»؛
هرکسی دوست دارد خداوند، در لحظه جان دادن، در سختی جان دادن بر او آسان گیرد، به
پدر و مادرش نیکی و
احترام نماید.
مفسّران، احسان به والدین را شامل این امور دانستهاند:
برخورد پسندیده با ایشان، بهکار بردن جملات زیبا با آنان،
تواضع و افتادگی در برابر آنها،
مهربانی با آنان و دعای خیر برای ایشان.
در آیه۲۳ اسراء
به وجوهی از بیاحترامی به
پدر و
مادر ، اشاره و از آن نهی شده است:«فَلاتَقُل لَهُما اُفّ و لاتَنهَرهُما و قُل لَهُما قَولاً کَریما». در همین آیه و آیه۲۴
به نمونههایی ازاحترام آنان نیز اشاره شده است:«واخفِض لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحمَةِ و قُل رَبِّ ارحَمهُما کَما رَبَّیانی صَغیرا».
برخی حکایات در باب احترام به والدین عبارتند از:
در سالهای آغاز
بعثت، روزی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم فرش یا روپوش خود را در زمین پهن کرد، روی آن نشسته بود. ناگهان دید
شوهر حلیمه سعدیه (مادر رضاعی حضرت) حارث بن عبدالعزی، به حضور آن حضرت میآید. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به یاد مهربانیهای او، از جا برخاست و به او احترام شایانی کرد و گوشهای از روپوش خود را گسترده، او را روی آن نشاند. طولی نکشید که مادرش، حلیمه وارد شد. حضرت گوشه دیگر روپوش خود را برای او پهن کرد و او را نیز روی آن نشاند و
محبت فراوانی به او نمود.
حضرت آیةالله مرعشی نجفی (رحمه الله) فرموده است: زمانی که در
نجف بودیم روزی هنگام
ظهر، مادرم به من گفت: برو پدرت را
صدا بزن تا برای صرف نهار بیاید. من به طبقه بالا رفتم و دیدم پدرم در حال
مطالعه خوابیده است، نمیدانستم چه کنم؟ از طرفی باید
امرمادر را اطاعت میکردم و از طرفی میترسیدم با بیدار کردن
پدر، باعث
رنجش خاطر او گردم. خم شدم و لب هایم را کف پای پدر گذاشتم و چندین بوسه زدم، تا این که در اثر قلقلک پا، پدرم از خواب بیدار شد و دید من هستم. وقتی این ادب و احترام را از من دید، گفت: شهاب الدین! تو هستی؟ عرض کردم: بلی آقا! دو دستش را به سوی
آسمان بلند کرد و گفت: پسرم! خداوند
عزتت را بالا ببرد و تو را از خادمان اهل بیت علیهمالسّلام قرار دهد و من هرچه دارم از
برکت همان دعای پدرم است که در
حق من نمود و به مرحله
اجابت رسید.
شهید مطهری میگوید: گاه گاهی که به اسرار وجودی خود و کارهایم میاندیشم،
احساس میکنم یکی از مسائلی که باعث
خیر و برکت در زندگیام شده و همواره
عنایت و لطف الهی را شامل حال من کرده است، احترام و نیکی فراوان بوده است که به والدین خود به ویژه در دوران پیری و هنگام بیماری کردهام. یکی از فرزندان شهید مطهری میگوید: من مکرر شاهد
تواضع و احترام خاص پدر و
معلم عزیزم نسبت به پدر بزرگوارش بودم، هرگاه به فریمان میرفتیم پدرم تاکید داشتند که نخست به منزل پدر و مادرشان بروند. در موقع روبه رو شدن با پدر و مادر،
دست آنان را میبوسیدند و به ما نیز
توصیه میکردند که دست ایشان را ببوسیم.
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، سایت بلاغ، برگرفته از مقاله احترام به پدر و مادر.