ابوعلی شقیق بن ابراهیم ازدی بلخی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابوعلی شقیق بن ابراهیم بلخی ازدی زاهد (م ۱۹۴ هـ)،
محدث، عارف و زاهد مشهور سده دوم هجری قمری و از شاگردان و مریدان خاص
ابراهیم بن ادهم بود. بنا به نقل برخی از منابع شیعی وی از اصحاب
امام صادق (علیهالسّلام) بود.
ابوعلی شقیق
بن ابراهیم بن علی
بلخی ازدی زاهد، عارف و زاهد مشهور سده دوم، از مردمان
بلخ و دانشمند و عارف برجسته سرزمین
خراسان بود.
در برخی منابع متاخر شیعی،
بلخی از اصحاب امام صادق (علیهالسّلام) به شمار آمده
و به نقل برخی دیگر، گویا وی خدمت
امام باقر و
امام کاظم (علیهماالسّلام) نیز شرفیاب شده
و از محضر آن بزرگواران بهره برده است.
شبلنجی و اربلّی به نقل از
حسام بن حاتم اصمّ نوشتهاند که
بلخی خود نقل کرده است که در سال ۱۴۶ هـ در راه سفر
حج، در
قادسیّه و
مکه امام کاظم (علیهالسّلام) را ملاقات کرده و کراماتی را از آن حضرت مشاهده نموده است.
شقیق
بلخی از شاگردان و مریدان خاص
ابراهیم بن ادهم، عارف و زاهد معروف سده دوم به شمار میرفت و علم طریقت و مشی صوفیانه را از وی فرا گرفت.
دانش فقه را از اساتیدی چون
قاضی ابویوسف و
زفر بن هذیل، از فقهای معروف آن روزگار آموخت.
در دانش حدیث و روایت نیز شاگرد کسانی چون
اسرائیل بن یونس،
ابوحنیفه،
عبّاد بن کثیر و
کثیر بن عبدالله ایلی بوده و از ایشان روایت کرده است.
بلخی دارای شاگردان بسیاری نیز بوده که از آن میان نام افرادی چون
عبدالصمد بن یزید مردویه،
حاتم اصمّ،
محمد بن ابان مستملی و
حسن بن داود بلخی به چشم میخورد.
به گفته
حاکم نیشابوری، وی در حالی که سیصد نفر از زهّاد خراسان وی را همراهی میکردند
به
نیشابور وارد شد.
شقیق
بلخی علیرغم آنکه از مال و ثروت بسیاری بهرهمند بود، طریق
زهد و ورع پیشه ساخت.
دلیل این کار را
ابنخلکان چنین بیان میکند: شقیق در ایام جوانی هنگامی که برای تجارت و کسب درآمد به
ترکستان سفر کرده بود، به دانشمندی بتپرست از مردمان آن دیار برخورد کرد و به دنبال یک مباحثه و محاجّه علمی و عقیدتی، تحت تاثیر کلام بتپرست واقع میشود و تصمیم میگیرد به هنگام بازگشت تمام اموال و دارایی خود را در راه خیر بخشش کرده، راه زهد و بیرغبتی پیشه کند و به کسب دانش بپردازد.
یکی از نوادگان شقیق نقل میکند که او در حالی که مالک و صاحب سیصد قریه و روستا بود، به هنگام مرگ حتی یک کفن برای خود برجای نگذاشت.
در سبب
تصوف و گرایش او به زهد، نیز آمده است روزی از بیابانی میگذشت، پرندهای بال شکسته را مشاهده کرد که پرندهای دیگر ملخی در منقار خود برای او آورد و به او غذا داد. چون شقیق این صحنه را دید، تجارت را رها کرد و به
عبادت مشغول شد.
شقیق
بلخی وقتی به
ابراهیم ادهم گفت که: «شما در معاش چگونه میکنید؟» گفت: «ما چون مییابیم
شکر میکنیم، و چون نمییابیم
صبر میکنیم.» شقیق گفت: «سگان خراسان همچنین میکنند.»
ابراهیم گفت: «پس شما چون میکنید؟» گفت: «ما چون یابیم
ایثار کنیم، و چوننیابیم شکر کنیم.»
ابراهیم ادهم بوسه بر سر وی داد و گفت: «استاد تویی.» و در کتاب
سیر السّلف این حکایت را به عکس این آورده. آنچه اینجا نسبت به
ابراهیم ادهم کرده، آنجا نسبت به شقیق کرده، و آنچه اینجا نسبت به شقیق کرده، آنجا نسبت به
ابراهیم ادهم، واللهتعالیاعلم.
شقیق گفته که: «با
ابویوسف قاضی در مجلس ابوحنیفه (رضیاللّهعنهم) حاضر میشدم. مدّتی میان ما مفارقت افتاد. چون به
بغداد درآمدم،
ابویوسف را دیدم در مجلس قضا، مردمان گرداگرد وی جمع گشته. به من نگاه کرد، گفت: ایّها الشّیخ! چه بوده است که تغییر لباس کردهای؟ گفتم: آنچه تو طلب کردی یافتی، و آنچه من طلب کردم نیافتم. لاجرم ماتمزده و سوگوار و کبودپوش گشتهام.
ابویوسف گریان شد.»
و وی گفته که: «من از
گناه ناکرده بیش از آن میترسم که از گناه کرده، یعنی دانم که چه کردهام، اما ندانم که چه خواهم کرد.»
و وی گفته که: «
توکل آن است که دل تو آرام گیرد به آنچه خدای -تعالی- وعده فرموده است.»
و هم وی گفته: «اصحب النّاس کما تصحب النّار، خذ منفعتها، و احذر ان تحرقک!»
ذهبی مینویسد که
بلخی علاوه بر شهرتی که در زهد و ورع داشت، همیشه در خط مقدم جبهه و پیشگام جنگجویان و مبارزان بود.
به گفته حاتم اصم، از شاگردان
بلخی، وی در جنگی که با ترکها در منطقه کُولان، منطقهای در بلاد ترک در
ماوراءالنهر در سال ۱۹۴ هـ رُخ داد، شرکت داشت و در همانجا کشته شد.
تاریخهای دیگری از قبیل ۱۵۳،
۱۷۴، ۱۸۴ و۱۹۵ هـ
نیز برای درگذشت او ذکر شده است. برخی آرامگاه وی را در منطقه خَتْلان، از نواحی ماوراءالنهر دانستهاند.
از آثار شقیق
بلخی دیوان شعر
و مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه
میباشد.
برای مطالعه بیشتر به منابع زیر مراجعه شود.
• پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، دائرة المعارف مؤلفان اسلامی، ج۱، ص۳۹۵، برگرفته از مقاله «ابوعلی شقیق
بن ابراهیم بلخی».
•
سایت علما و عرفا، برگرفته از مقاله «شقیق بن ابراهیم البلخی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۳/۱۰. • عبدالسلام ترمانینی، رویدادهای تاریخ اسلام، ترجمه پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ج۱، ص۳۷۳.