ابوطاهر قرمطی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
«ابوطاهر قرمطی» امیر قرمطیان، رباینده
حجرالاسود ،
قاتل و
غارتگر حاجیان است.
سلیمان بن ابی سعید حسن بن بهرام جنابی هجری مشهور به ابوطاهر قرمطی از مردم گناوه/ جنابه
فارس بود. او در
سال ۲۹۴ق. زاده شد.
در سال ۳۱۰ق. در ۱۶سالگی پس از
پدر و برادرش از سوی شورای عقدانیه، شورایی مرکب از ۱۲ نفر از رهبران قرامطه، به رهبری
قرامطه بحرین بزرگ برگزیده شد.
از این رو، به او صاحب البحرین میگفتند.
پدر وی ابتدا از مبلغان کیش اسماعیلی بود و در سال ۲۸۶ق. در
بحرین به عنوان قرمطی ظهور کرد و شماری از قبایل آن جا به وی پیوستند.
ابوسعید ۱۳ سال بر بحرین و نواحی اطراف آن حکومت کرد و به سبب بدرفتاری با زیردستانش به دست غلامان خود در
سال ۳۰۱ یا ۳۰۲ق. کشته شد.
قرامطه شاخهای از
اسماعیلیان بودند که در پی
اختلاف با عبیدالله بن مهدی، خلیفه فاطمی، بر سر رهبری اسماعیلیان از آنان جدا شدند.
قرمطیان از غالیان
شیعه اسماعیلی بودند که رئیسشان حمدان، خود را امام منتظران دانست و
قبله را
بیت المقدس شمرد و به جای
جمعه روز
دوشنبه را تعطیل دانست. نیز بیشتر
احکام الهی مانند
نماز و
روزه را تغییر داد و
شراب را
حلال شمرد و به جای
غسل جنابت وضو را کافی خواند. آنان مخالفانشان را
محارب و
واجب القتل میدانستند.
مرحوم
کلینی در رد عقاید آنان کتابی به نام
الرد علی عقائد القرامطه نگاشته است.
ابوطاهر پس از تثبیت
قدرت و سرکوبی مخالفان، در سال۳۱۱ق. هجوم به قلمرو عباسیان را آغاز کرد و شماری از شهرهای
عراق را
غارت نمود تا به نزدیکی
بغداد پایتخت عباسیان رسید؛ ولی از آن جا بازگشت.
او در ۱۲
محرم سال ۳۱۲ق. به کاروانیان
حج دستگاه خلافت عباسی که در راه بازگشت به عراق بودند، حمله کرد و با غارت اموال حاجیان، ابوالهیجاء عبدالله بن حمدان، امیر قافله، و احمد بن بدر، عموی مادر خلیفه، را به
اسارت گرفت.
وی در برابر آزادی اسیران، واگذاری حکومت
بصره و
اهواز و بعضی نواحی دیگر را از خلیفه خواست؛ ولی در پی مخالفت خلیفه، اسیران را پس از دریافت ۰۰۰/۲۰۰
دینار آزاد کرد.
برای این که مرکز حکومتش نفوذ ناپذیر باشد، در سال ۳۱۴ق. احساء را به قلعهای مستحکم بدل کرد و آن را مؤمنیه نامید.
این کار در پی برخورد و اختلافی صورت گرفت که میان ساکنان بحرین یعنی هجر و اعضای شورای عقدانیه پیش آمد.
با ادامه غارتگری کاروانهای حاجیان به دست ابوطاهر در عراق در سالهای ۳۱۳-۳۱۷ق. هیچ کاروانی از این منطقه به حج نرفت. او در سال ۳۱۵ق.
کوفه را تصرف کرد و به
خزانه حکومت و آذوقههایی که برای حاجیان یا لشکریان فراهم شده بود، دست یافت.
سپس چندین شهر را تاراج و مالیاتهایی بر قبایل عرب بین النهرین تحمیل کرد.
او با شکست دادن لشکر عباسی، حتی بغداد را نیز
تهدید نمود.
اما نیروهای او پس از ناکامی در ورود به شهر بغداد، بیشتر مناطق عراق را غارت کردند. در آن
سال ، بر
اثر نا امنی هیچ کس توفیق
زیارت خانه خدا را نیافت.
ابوطاهر در سال ۳۱۷ق. بر پایه نقشه و توطئهای حساب شده به کاروانهایی که از طریق عراق رهسپار
مکه بودند، حمله نکرد. از این رو، کاروان عراق به سرپرستی منصور دیلمی بدون مزاحمت به مکه رسید.
سپس ابوطاهر در هشتم
ذی الحجه (روز
ترویه)
به مکه حمله کرد و سپاهیانش به کشتار حاجیان در کوچههای مکه،
مسجدالحرام و درون
کعبه پرداختند.
آنان ۱۷۰۰ نفر از حاجیان را در حال طواف کشتند.
سپس پردههای کعبه را به غارت بردند و
چاه زمزم را از کشتگان انباشتند.
تعداد کشته شدگان را به اختلاف ۳۰۰۰،
۰۰۰/۱۰،
و ۰۰۰/۳۰ نفر
دانستهاند که البته اغراق آمیز به نظر میرسد. در این هجوم، ابوطاهر،
مست بر اسبی سوار بود و شمشیری
عریان در دست داشت و حتی اسب او نزدیک خانه خدا ادرار کرد.
قرمطیان به دستور ابوطاهر، مکه را در معرض سنگدلی خود قرار دادند و اشیای گرانبهای کعبه را ربودند. به فرمان وی، در کعبه را کندند؛ پوشش کعبه را برداشته، میان اصحاب خود قطعه قطعه نمودند؛ قبه روی
چاه زمزم را ویران کردند؛ و خواستند
ناودان بیت را از جای برکنند؛ اما مامور این کار سقوط کرد و مرد.
آنان
آثار خلفا را که مایه
زینت کعبه بود، غارت کردند.
«درة الیتیم» را که ۱۴ مثقال
طلا بود و نیز ۱۷ قندیل نقرهای و سه
محراب نقرهای را که از قامت
انسان کوتاه تر بود و بالای کعبه نهاده بودند، به
تاراج بردند.
در کشتار حاجیان، چندین تن از دانشمندان و محدثان نیز در حال
طواف کشته شدند.
احمد بن محمد بن حسن مرار، معروف به صنوبری حلبی، که خود شاهد این
قتل عام بوده، در سوگ زائران مکه مرثیهای سروده است.
حاکم مکه، محمد بن اسماعیل ملقب به ابن مخلب،
آن گاه که از رویارویی با نیروهای ابوطاهر ناتوان شد، همراه بزرگان مکه نزد او آمد تا برای توقف کشتار مردم و بازگرداندن اموال
شفاعت بخواهد؛ اما وی این درخواست نپذیرفت و دستور داد تا اجساد کشته شدگان را در چاه زمزم بریزند.
بر پایه گزارش مشهور، کنده شدن
حجرالاسود در سیزدهم ذی حجه به دست قرامطه با
هدف هتک حرمت کعبه
و انتقال آن به احساء در همین ماجرا رخ داد.
در پی آن، حاکم مکه با نیروهای خود به تعقیب قرامطه پرداخت و از آنان خواست که در برابر دریافت همه اموال مکیان، حجرالاسود را به جای خود بازگردانند. با رد این درخواست، درگیری میان دو طرف آغاز شد و با قتل حاکم مکه پایان یافت
و حجرالاسود به بحرین انتقال یافت. آوردهاند که زیر حجرالاسود هنگام حمل آن به بحرین ۴۰
شتر هلاک شدند. بدین سان، جای حجرالاسود در گوشه کعبه خالی ماند و مردم جای خالی آن را استلام میکردند و بدان
تبرک میجستند.
کارهای ابوطاهر در مکه و ربودن حجرالاسود باعث شد تا در سراسر
جهان اسلام ، به ویژه
ایران و عراق، مبارزهای جدی ضد قرمطیان و اعتقادات نادرست آنان آغاز شود. در این میان، عبیدالله بن مهدی، خلیفه فاطمی (۲۹۷-۳۲۲ق.) در نامهای به سرزنش ابوطاهر پرداخت و کار او را لکه سیاهی بر دامن اسماعیلیان دانست که با گذشت
زمان نیز پاک نخواهد شد.
رایزنیهای
عباسیان و
فاطمیان برای بازگرداندن حجرالاسود تا پایان حکومت ابوطاهر بی نتیجه ماند و پیشنهاد ۰۰۰/۵۰ دیناری خلیفه نیز رای وی را تغییر نداد.
در سال ۳۳۷ق. هفت سال پس از
مرگ او، به
تهدید منصور خلیفه فاطمی، حجرالاسود پس از ۲۲ سال به مکه بازگردانده شد.
هدف ابوطاهر از ربودن حجرالاسود، از میان بردن
احترام مکه،
تخریب اماکن مقدس و ربودن نمادهای اصلی مراسم مذهبی بود. او میخواست احساء به مکانی مقدس تبدیل شود و
مراسم حج در آن جا صورت گیرد.
ابوطاهر در خلال سالهای ۳۱۸ تا ۳۲۷ق. چندین بار به کاروان حاجیان حمله کرد. او در سال ۳۲۳ق. به خلیفه
پیغام داد که اگر هر ساله ۰۰۰/۱۲۰
دینار پول و خواربار برای او بفرستد، دست از غارت کاروانها برخواهد داشت؛ ولی گویا خلیفه آن را نپذیرفت.
سرانجام در سال ۳۲۷ق. با میانجیگری ابوعلی عمر بن یحیی
علوی که با ابوطاهر دوستی داشت، از سرگیری حج در برابر پرداخت مبالغی از خلافت عباسی و دریافت خفاره (حق نگهبانی) از حاجیان ممکن شد.
سرانجام ابوطاهر پس از ۲۱
سال حکومت در سال ۳۳۲ق. به مرض
آبله درگذشت.
برخی از کشته شدن او به دست پیر زنی در هیت، در شمال عراق،
خبر میدهند.
اما دیگر منابع این گفته را تایید نمیکنند. با مرگ وی و ستیز بر سر جانشینی او، حکومت قرامطه بحرین اقتدار خود را از دست داد و دچار انشعاب شد.
ابوطاهر از
شعر هم بهرهای داشت و در قطعه شعری که به او منسوب است، از بلند پروازیهای خود و این که داعی مهدی فاطمی است، خبر داده است. نیز پس از ربودن حجرالاسود در سال ۳۱۷ق. شعرهایی از وی نقل شده است.
(۱) اتحاف الوری باخبارام القری، عمر بن محمد بن فهد (م. ۸۸۵ق.) ، به کوشش فهیم محمد، قاهره، سفنکس، ۱۳۷۵ق.
(۲) اتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین، المقریزی (م. ۷۶۶ق.) ، به کوشش الشیال، قاهره، ۱۴۱۶ق.
(۳) اخبار
القرامطه، ثابت بن سنان الصابی (م. ۳۶۵ق.) ، به کوشش سهیل زکار، بیروت، الرسالة ـ دار الامانه، ۱۳۹۱ق.
(۴) آثار البلاد و اخبار العباد، زکریا بن محمد القزوینی (م. ۶۸۲ق.) ، ترجمه، میرزا جهانگیر، تهران، امیر کبیر، ۱۳۷۳ش.
(۵) البدایة و النهایه، ابن کثیر (م. ۷۷۴ق.) ، به کوشش
علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق.
(۶) تاریخ ابن خلدون، ابن خلدون (م. ۸۰۸ق.) ، به کوشش خلیل شحاده، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۸ق.
(۷) تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر، الذهبی (م. ۷۴۸ق.) ، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۱۰ق.
(۸) تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک)، الطبری (م. ۳۱۰ق.) ، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۳ق.
(۹) تاریخ گزیده، حمدالله مستوفی، به کوشش نوایی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۴ش.
(۱۰) تجارب الامم، ابوعلی مسکویه (م. ۴۲۱ق.) ، به کوشش امامی، تهران، سروش، ۱۳۷۹ش.
(۱۱) تکملة تاریخ الطبری، محمد بن عبدالملک المقدسی (م. ۵۲۱ق.) ، به کوشش البرت یوسف، بیروت، المطبعة الکاثولیکیه، ۱۹۶۱م.
(۱۲) التنبیه و الاشراف، المسعودی (م. ۳۴۶ق.) ، بیروت، دار صادر، ۱۸۹۳م.
(۱۳) الجامع فی اخبار القرامطة فی الاحساء، سهیل زکار، دمشق، احسان، ۱۴۰۷ق.
(۱۴) دیوان صنوبری، احمد بن محمد صنوبری، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۷۰م.
(۱۵) سفرنامه ناصر خسرو، ناصر خسرو (م. ۴۸۱ق.) ، تهران، زوار، ۱۳۸۱ش.
(۱۶) صورة الارض، محمد بن حوقل النصیبی (م. ۳۶۷ق.) ، بیروت، دار صادر، ۱۹۳۸م.
(۱۷) العیون و الحدائق فی اخبار الحقائق، ناشناس (م. ۳۵۱ق)، بغداد، مکتبة المثنی.
(۱۸) الفرق بین الفرق، عبدالقاهر بن طاهر البغدادی (م. ۴۲۹ق.) ، به کوشش محمد زاهد، قاهره، ۱۳۶۷ق.
(۱۹) القرامطة بین الالتزام و الانکار، عارف تامر، دمشق، دار الطلیعة الجدیده، ۱۹۹۷م.
(۲۰) قرمطیان بحرین و فاطمیان، دخویه، ترجمه، امیرخانی.
(۲۱) الکامل فی التاریخ، ابن اثیر
علی بن محمد الجزری (م. ۶۳۰ق.) ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
(۲۲) مراصد الاطلاع، صفی الدین عبدالمؤمن بغدادی (م. ۷۳۹ق.) ، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق.
(۲۳) معجم البلدان، یاقوت الحموی (م. ۶۲۶ق.) ، بیروت، دار صادر، ۱۹۹۵م.
(۲۴) المنتظم، ابن جوزی (م. ۵۹۷ق.) ، به کوشش محمد عبدالقادر و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق.
(۲۵) النجوم الزاهره، ابن تغری بردی الاتابکی (م. ۸۷۴ق.) ، مصر، وزارة الثقافة و الارشاد القومی.
(۲۶) نهایة الارب، احمد بن عبدالوهاب النویری (م. ۷۳۳ق.) ، قاهره، دار الکتب و الوثائق، ۱۴۲۳ق.
(۲۷) نهضت قرامطه، دخویه، استرن، مادلونگ، ترجمه، یعقوب آژند، تهران، میراث ملل، ۱۳۶۸ش.
دانشنامه حج و حرمین شریفین، برگرفته از مقاله «ابوطاهر قرمطی»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۱/۲۶.