• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابوسعید خراز

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ابوسعید خرّاز، شهرت احمدبن عیسی بغدادی، عارف قرن سوم است.



غیر از لقب خرّاز
[۱] ابونصر سرّاج، کتاب اللُّمَع فی‌التصوف، ج۱، ص۱۹۶، چاپ رینولد الین نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران.
[۲] عبداللّه‌بن محمد انصاری، طبقات‌الصوفیه، ج۱، ص۱۵۹ـ۱۶۰، چاپ محمدسرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ش.
[۳] عبدالرحمان‌بن احمد جامی، نفحات‌الانس من حضرات‌القدس، ج۱، ص۷۲، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۶ش.
او را با القاب لسان‌التصوف
[۴] محمدبن ابراهیم عطار، تذکرة‌الاولیاء، ج۱، ص۴۵۶، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۷۸ش.
و قمرالصوفیة
[۵] خطیب بغدادی، تاریخ مدینه السلام (اختصارات)، ج۴، ص۲۷۶.
[۶] محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلام‌النبلاء، ج۱۳، ص۴۲۱، چاپ شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۱ـ۱۹۸۸.
نیز خوانده‌اند.


درباره تاریخ تولد و خانواده اواطلاع چندانی در دست نیست. همچنین اطلاعات پراکنده‌ای نیز درباره سفرهای او در دست است.
[۷] ابونصر سرّاج، کتاب اللُّمَع فی‌التصوف، ج۱، ص۲۰۵، چاپ رینولد الین نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران.
او به احتمال قوی در ایام محنت صوفیان ، که به دست غلام خلیل پدید آمده بود، از بغداد به مصر مهاجرت کرد و مدتی را نیز در مکه مجاور بود.
[۸] عبداللّه‌بن محمد انصاری، طبقات‌الصوفیه، ج۱، ص۱۵۹، چاپ محمدسرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ش.
[۹] عبدالرحمان‌بن احمد جامی، نفحات‌الانس من حضرات‌القدس، ج۱، ص۷۲، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۶ش.



خرّاز با صوفیان بسیاری معاصر یا معاشر بود، از جمله ذوالنون مصری، ابوعبدالله نَباجی، ابوعبید بُسری، بِشربن حارث، عَمروبن عثمان مکی
[۱۰] محمدبن حسین سلمی، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۲۲۸، چاپ نورالدین شریبه، حلب ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
[۱۱] محمدبن حسین سلمی، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۳۷۳، چاپ نورالدین شریبه، حلب ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
[۱۲] عبدالکریم‌بن هوازن قشیری، الرسالة القشیریة فی علم‌التصوف، ج۱، ص۴۰۹، چاپ معروف زریق و علی عبدالحمید بلطه‌جی، دمشق ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۱۳] عبدالکریم‌بن هوازن قشیری، الرسالة القشیریة فی علم‌التصوف، ج۱، ص۴۳۴، چاپ معروف زریق و علی عبدالحمید بلطه‌جی، دمشق ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۱۴] عبداللّه‌بن محمد انصاری، طبقات‌الصوفیه، ج۱، ص۱۵۹، چاپ محمدسرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ش.
و با برخی از آن‌ها نیز مکاتبه می‌کرد.
[۱۵] ابونصر سرّاج، کتاب اللُّمَع فی‌التصوف، ج۱، ص۲۳۳، چاپ رینولد الین نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران.
[۱۶] ابونصر سرّاج، کتاب اللُّمَع فی‌التصوف، ج۱، ص۲۳۷، چاپ رینولد الین نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران.
[۱۷] ابونصر سرّاج، کتاب اللُّمَع فی‌التصوف، ج۱، ص۲۳۹، چاپ رینولد الین نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران.
گفته‌اند که خرّاز شاگرد محمدبن منصور طوسی بوده و از او و ابراهیم‌بن بشّار خراسانی روایت کرده است.
[۱۸] محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلام‌النبلاء، ج۱۳، ص۴۲۰، چاپ شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۱ـ۱۹۸۸.
[۱۹] عبدالرحمان‌بن احمد جامی، نفحات‌الانس من حضرات‌القدس، ج۱، ص۶۲، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۶ش.
[۲۰] عبدالرحمان‌بن احمد جامی، نفحات‌الانس من حضرات‌القدس، ج۱، ص۷۲، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۶ش.
برخی چون علی‌بن محمد واعظ مصری، ابومحمد جریری و علی‌بن حفص رازی نیز از خرّاز روایت کرده‌اند.
[۲۱] محمدبن حسین سلمی، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۲۲۸ـ ۲۲۹، چاپ نورالدین شریبه، حلب ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
[۲۲] خطیب بغدادی، تاریخ مدینه السلام (اختصارات)، ج۴، ص۲۷۶.
[۲۳] محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلام‌النبلاء، ج۱۳، ص۴۲۱، چاپ شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۱ـ۱۹۸۸.



خرّاز در میان اهل تصوف ، به‌ویژه در مکتب بغداد، مقامی بلند داشت، از جنید بغدادی نیز چنین نقل شده است: «اگر ما آنچه را ابوسعید بدان رسیده از خداوند طلب کنیم، هلاک خواهیم شد».
[۲۴] خطیب بغدادی، تاریخ مدینه السلام (اختصارات)، ج۴، ص۲۷۷.
[۲۵] عبدالرحمان‌بن احمد جامی، نفحات‌الانس من حضرات‌القدس، ج۱، ص۷۳، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۶ش.
گفته شده است هرچند وی خود را شاگرد جنید می‌خواند، اما درحقیقت از او بر‌تر بود.
[۲۶] عبداللّه‌بن محمد انصاری، طبقات‌الصوفیه، ج۱، ص۱۵۹، چاپ محمدسرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ش.
[۲۷] عبدالرحمان‌بن احمد جامی، نفحات‌الانس من حضرات‌القدس، ج۱، ص۷۳، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۶ش.
با وجود این عباس‌بن مهتدی در باب ورع بر او خرده گرفته است.
[۲۸] عبدالکریم‌بن هوازن قشیری، الرسالة القشیریة فی علم‌التصوف، ج۱، ص۱۱۵، چاپ معروف زریق و علی عبدالحمید بلطه‌جی، دمشق ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۲۹] محمدبن ابراهیم عطار، تذکرة‌الاولیاء، ج۱، ص۴۶۰، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۷۸ش.
خرّاز از میان معاصرانش، ابن‌عطا آدمی را بزرگ می‌داشت و او را صوفی حقیقی می‌دانست.
[۳۰] عبداللّه‌بن محمد انصاری، طبقات‌الصوفیه، ج۱، ص۳۵۷، چاپ محمدسرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ش.
[۳۱] محمدبن ابراهیم عطار، تذکرة‌الاولیاء، ج۱، ص۴۸۸، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۷۸ش.



تصوف خرّاز همچون جنید با رعایت شریعت همراه بود. او مقام نبوت را بر‌تر از ولایت می‌دانست و معتقد بود که هر نبی قبل از نبوت حائز مقام ولایت بوده است. همچنین او از گروهی از صوفیان دمشق به‌سبب قول بدعت‌آمیزشان درباره رؤیت خدا انتقاد کرده بود. با وجود این علمای ظاهر او را به‌سبب برخی مطالب، که در کتاب السّرّ آورده بود، به کفر منسوب کردند.
[۳۲] محمدبن ابراهیم عطار، تذکرة‌الاولیاء، ج۱، ص۴۵۶ـ۴۵۷، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۷۸ش.
[۳۳] محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلام‌النبلاء، ج۱۳، ص۴۲۱، چاپ شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۱ـ۱۹۸۸.
خرّاز در پاسخ کسی که علت تکفیر را از او پرسید، گفته بود: «گفتم میان من و حق حجاب نیست».
[۳۴] عبداللّه‌بن محمد انصاری، طبقات‌الصوفیه، ج۱، ص۱۸۳، چاپ محمدسرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ش.
به خرّاز اشعار اندکی نسبت داده شده است.
[۳۵] ابونصر سرّاج، کتاب اللُّمَع فی‌التصوف، ج۱، ص۲۵۶، چاپ رینولد الین نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران.
[۳۶] محمدبن حسین سلمی، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۲۳۲، چاپ نورالدین شریبه، حلب ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
[۳۷] عبدالرحمان‌بن احمد جامی، نفحات‌الانس من حضرات‌القدس، ج۱، ص۷۵، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۶ش.



تاریخ وفات او را به اختلاف بین ۲۷۷ تا ۲۹۷ ذکر کرده‌اند.
[۳۸] محمدبن حسین سلمی، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۲۲۸، چاپ نورالدین شریبه، حلب ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
[۳۹] عبدالکریم‌بن هوازن قشیری، الرسالة القشیریة فی علم‌التصوف، ج۱، ص۴۰۹، چاپ معروف زریق و علی عبدالحمید بلطه‌جی، دمشق ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۴۰] خطیب بغدادی، تاریخ مدینه السلام (اختصارات)، ج۴، ص۲۷۸.
[۴۱] محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلام‌النبلاء، ج۳، ص۴۲۰، چاپ شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۱ـ۱۹۸۸.
برخی متأخران
[۴۲] عبدالحسین زرین‌کوب، جستجو در تصوف ایران، ج۱، ص۱۲۳، تهران ۱۳۶۳ش.
تاریخ ۲۸۶ را ترجیح داده‌اند.


خرّاز زهد و باطن‌گرایی را در صورت مخالفت با ظاهر شرع ، باطل می‌دانست.
[۴۳] محمدبن حسین سلمی، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۲۳۱، چاپ نورالدین شریبه، حلب ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
[۴۴] ابونعیم اصفهانی، حلیة‌الاولیاء و طبقات‌الاصفیاء، ج۱۰، ص۲۴۷، چاپ محمدامین خانجی، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
درباره سماع از او نقل شده است که او پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم را در خواب دیده و پیامبر وی را که در حال خواندن بیتی انگشت بر سینه می‌زد، از این کار نهی کرده
[۴۵] محمدبن ابراهیم عطار، تذکرة‌الاولیاء، ج۱، ص۴۵۸، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۷۸ش.
و ظاهرآ این قول به نوعی حرمت سماع را از نظر وی بازمی‌نماید.
گفته شده است که خرّاز اولین کسی بود که از علم فنا و بقا سخن گفت.
[۴۶] محمدبن حسین سلمی، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۲۲۸، چاپ نورالدین شریبه، حلب ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
[۴۷] محمدبن ابراهیم عطار، تذکرة‌الاولیاء، ج۱، ص۴۵۶، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۷۸ش.
این قول پذیرفتنی نیست و بهتر است گفته شود که موضوع فنا و بقا محور مباحث و تعالیم خرّاز بوده است. از نظر او اولین مقام کسی که به علم توحید دست یابد و آن را محقق سازد، فنای ذکر اشیاء است از قلب او و انفراد او با خدای تعالی.
[۴۸] عبدالکریم‌بن هوازن قشیری، الرسالة القشیریة فی علم‌التصوف، ج۱، ص۳۰۲، چاپ معروف زریق و علی عبدالحمید بلطه‌جی، دمشق ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
به عقیده او اولین مقام اهل معرفت، تحیّر با افتقارات و بعد سُرور با اتصال و آنگاه فنا با انتباه و در ‌نهایت بقا با انتظار است که هیچ مخلوقی به رتبه‌ای از این بالا‌تر دست نمی‌یابد.
[۴۹] محمدبن ابراهیم عطار، تذکرة‌الاولیاء، ج۱، ص۴۶۰، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۷۸ش.
او فنا را فنای بنده از رؤیت بندگی و بقا را بقای بنده به شاهد الهی تعریف می‌کرد و بر آن بود که وقتی خداوند بخواهد بنده‌ای را به دوستی برگزیند، ابتدا درِ ذکر را بر وی می‌گشاید و سپس او را به قرب رهنمون می‌شود.
[۵۰] علی‌بن عثمان هجویری، کشف‌المحجوب،ص ۳۱۶، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۵۸ش.
[۵۱] عبدالکریم‌بن هوازن قشیری، الرسالة القشیریة فی علم‌التصوف، ج۱، ص۴۷، چاپ معروف زریق و علی عبدالحمید بلطه‌جی، دمشق ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
سپس او را به مجالس انس با خود بالا می‌برد و بر کرسی توحید می‌نشاند. بعد حجاب‌ها را از برابر او برمی‌دارد و او را در دار فردانیت قرار می‌دهد و جلال و عظمت خود را بر وی آشکار می‌سازد. در این مرحله، سالک هیچ اراده و خواستی ندارد، در حفظ و حمایت خداوند قرار می‌گیرد و فانی می‌شود.
[۵۲] علی‌بن عثمان هجویری، کشف‌المحجوب،ص ۲۶۳، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۵۸ش.
توکل آموزه دیگری است که در تعالیم ابوسعید بسیار مورد تأکید نظری و عملی واقع شده است.
[۵۳] ابونصر سرّاج، کتاب اللُّمَع فی‌التصوف، ج۱، ص۳۲۹، چاپ رینولد الین نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران.
[۵۴] محمدبن ابراهیم عطار، تذکرة‌الاولیاء، ج۱، ص۴۵۹ـ۴۶۰، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۷۸ش.
مراحل طریق از نظر او با توبه آغاز می‌شود و با گذر از مقام خوف و رجاء ، سیر سالک به ترتیب به مرتبه صالحان، مریدان، مطیعان، اولیا و مقربان می‌انجامد.
[۵۵] ابونعیم اصفهانی، حلیة‌الاولیاء و طبقات‌الاصفیاء، ج۱۰، ص۲۴۸، چاپ محمدامین خانجی، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
جمله معروف او درباره معرفت در آثار بسیاری از صوفیان
[۵۶] ابونصر سرّاج، کتاب اللُّمَع فی‌التصوف، ج۱، ص۳۵، چاپ رینولد الین نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران.
[۵۷] ابونعیم اصفهانی، حلیة‌الاولیاء و طبقات‌الاصفیاء، ج۱۰، ص۲۴۷، چاپ محمدامین خانجی، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
[۵۸] عبداللّه‌بن محمد انصاری، طبقات‌الصوفیه، ج۱، ص۶۳۵، چاپ محمدسرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ش.
آمده است، بنابر آن معرفت یا حاصل «عین جود» از سوی خداوند است یا ناشی از «بذل مجهود» از سوی بنده. او مَثَل نَفْس آدمی را همچون آبی می‌دانست که در حالت سکون و آرامش پاک و صاف است، اما در صورت حرکت، به سبب موادی که در آن، ته‌نشین می‌شود، تیره می‌گردد. نفس آدمی نیز در صورت رویارویی با حوادث و محنتهاست که ترکیب واقعی خود را نشان می‌دهد و ازاین‌رو آدمی باید خویش را در چنین مواقعی مورد بازجست قرار دهد تا به شناخت خود نایل آید.
[۵۹] محمدبن حسین سلمی، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۲۳۱، چاپ نورالدین شریبه، حلب ۱۴۰۶/۱۹۸۶.


۷.۱ - آثار

عطار ،
[۶۰] محمدبن ابراهیم عطار، تذکرة‌الاولیاء، ج۱، ص۴۵۶، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۷۸ش.
تألیف چهارصد کتاب را در علم تصوف به خرّاز نسبت داده است که اغراق‌آمیز است. آثار به‌جامانده از ابوسعید همراه با آثار دیگر او که فقط نامی از آن‌ها به تصریح یا به اشارت در آثار نویسندگان دیگر صوفیه آمده حجم بسیاری را دربرنمی‌گیرد. به گزارش سزگین او علاوه بر کتاب الصدق که آربری آن را تصحیح و ترجمه و در ۱۳۱۶ش/ ۱۹۳۷ در لندن منتشر کرد کتاب هایی با عناوین المسائل، معیار التصوف و ماهیتُهُ، الصفات، الضیاء، الکشف و البیان، الفراغ، الحقایق را نیز تألیف کرده بود، که نسخه‌هایی از آن‌ها موجود است. پنج کتاب اخیر را قاسم سامرایی در ۱۳۴۶ش/۱۹۶۷، در بغداد به‌چاپ رساند. در کنار این آثار از کتاب السّر، کتاب درجات المریدین، ادب الصلاة و جز آن‌ها در آثار برخی صوفیان
[۶۱] ابونصر سرّاج، کتاب اللُّمَع فی‌التصوف، ج۱، ص۱۵۳ـ۱۵۴، چاپ رینولد الین نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران.
[۶۲] ابونصر سرّاج، کتاب اللُّمَع فی‌التصوف، ج۱، ص۲۶۴، چاپ رینولد الین نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران.
[۶۳] محمدبن ابراهیم عطار، تذکرة‌الاولیاء، ج۱، ص۴۵۶، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۷۸ش.
[۶۴] پل نویا، تفسیر قرآنی و زبان عرفانی، ج۱، ص۱۹۷ـ۱۹۹، ترجمه اسماعیل سعادت، تهران ۱۳۷۳ش.
یاد شده که به دست ما نرسیده است. الصدق کتاب تعلیمی کوچکی برای مبتدیان است که خرّاز در آن تعالیم زاهدانه رایج در زمان خود را با تکیه بر چند مفهوم اساسی مثل صدق ، صبر و اخلاق آورده است. او در کتاب الضیاء به سبکی فشرده و مبهم، هفت مرتبه کسانی که آن‌ها را اهل تیهوهیّة و حیروریّة (گمگشتگان و حیرانان) می‌نامد وصف کرده است. کتاب الکشف و البیان در اثبات برتری مقام نبوت بر ولایت است و الفراغ حاصل تلاش خرّاز در توضیح تجربه عرفانی ، استخراج مبانی انسان‌شناختی آن و پیوند این تجربه‌ها با ساختار روانی انسانهاست. او در الصفات با تکیه بر مفهوم کلیدی قُرب، به توصیف هفت منزل در سیر الی‌اللّه پرداخته و در الحقایق با توجه به واژگان مربوط به تجربه عرفانی درصدد است تا حقیقت ۷۲ اصطلاح عرفانی را بازشکافد.
[۶۵] پل نویا، تفسیر قرآنی و زبان عرفانی، ج۱، ص۱۹۷ـ۲۱۵، ترجمه اسماعیل سعادت، تهران ۱۳۷۳ش.
[۶۶] پل نویا، تفسیر قرآنی و زبان عرفانی، ج۱، ص۲۲۹، ترجمه اسماعیل سعادت، تهران ۱۳۷۳ش.
پل نویا قسمت عمده بخش سوم کتاب معروف تفسیر قرآنی و زبان عرفانی را به شرح و توصیف مبسوط عقاید و آثار ابوسعید خرّاز اختصاص داده است.
[۶۷] پل نویا، تفسیر قرآنی و زبان عرفانی، ج۱، ص۱۹۶ـ۲۶۳، ترجمه اسماعیل سعادت، تهران ۱۳۷۳ش.



(۱) ابونصر سرّاج، کتاب اللُّمَع فی‌التصوف، چاپ رینولد الین نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران.
(۲) ابونعیم اصفهانی، حلیة‌الاولیاء و طبقات‌الاصفیاء، چاپ محمدامین خانجی، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
(۳) عبداللّه‌بن محمد انصاری، طبقات‌الصوفیه، چاپ محمدسرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ش.
(۴) عبدالرحمان‌بن احمد جامی، نفحات‌الانس من حضرات‌القدس، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۶ش.
(۵) خطیب بغدادی، تاریخ مدینه السلام (اختصارات).
(۶) محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلام‌النبلاء، چاپ شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۱ـ۱۹۸۸.
(۷) عبدالحسین زرین‌کوب، جستجو در تصوف ایران، تهران ۱۳۶۳ش.
(۸) محمدبن حسین سلمی، طبقات الصوفیة، چاپ نورالدین شریبه، حلب ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۹) محمدبن ابراهیم عطار، تذکرة‌الاولیاء، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۷۸ش.
(۱۰) عبدالکریم‌بن هوازن قشیری، الرسالة القشیریة فی علم‌التصوف، چاپ معروف زریق و علی عبدالحمید بلطه‌جی، دمشق ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۱۱) پل نویا، تفسیر قرآنی و زبان عرفانی، ترجمه اسماعیل سعادت، تهران ۱۳۷۳ش.
(۱۲) علی‌بن عثمان هجویری، کشف‌المحجوب، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۵۸ش.


۱. ابونصر سرّاج، کتاب اللُّمَع فی‌التصوف، ج۱، ص۱۹۶، چاپ رینولد الین نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران.
۲. عبداللّه‌بن محمد انصاری، طبقات‌الصوفیه، ج۱، ص۱۵۹ـ۱۶۰، چاپ محمدسرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ش.
۳. عبدالرحمان‌بن احمد جامی، نفحات‌الانس من حضرات‌القدس، ج۱، ص۷۲، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۶ش.
۴. محمدبن ابراهیم عطار، تذکرة‌الاولیاء، ج۱، ص۴۵۶، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۷۸ش.
۵. خطیب بغدادی، تاریخ مدینه السلام (اختصارات)، ج۴، ص۲۷۶.
۶. محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلام‌النبلاء، ج۱۳، ص۴۲۱، چاپ شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۱ـ۱۹۸۸.
۷. ابونصر سرّاج، کتاب اللُّمَع فی‌التصوف، ج۱، ص۲۰۵، چاپ رینولد الین نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران.
۸. عبداللّه‌بن محمد انصاری، طبقات‌الصوفیه، ج۱، ص۱۵۹، چاپ محمدسرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ش.
۹. عبدالرحمان‌بن احمد جامی، نفحات‌الانس من حضرات‌القدس، ج۱، ص۷۲، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۶ش.
۱۰. محمدبن حسین سلمی، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۲۲۸، چاپ نورالدین شریبه، حلب ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
۱۱. محمدبن حسین سلمی، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۳۷۳، چاپ نورالدین شریبه، حلب ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
۱۲. عبدالکریم‌بن هوازن قشیری، الرسالة القشیریة فی علم‌التصوف، ج۱، ص۴۰۹، چاپ معروف زریق و علی عبدالحمید بلطه‌جی، دمشق ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۱۳. عبدالکریم‌بن هوازن قشیری، الرسالة القشیریة فی علم‌التصوف، ج۱، ص۴۳۴، چاپ معروف زریق و علی عبدالحمید بلطه‌جی، دمشق ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۱۴. عبداللّه‌بن محمد انصاری، طبقات‌الصوفیه، ج۱، ص۱۵۹، چاپ محمدسرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ش.
۱۵. ابونصر سرّاج، کتاب اللُّمَع فی‌التصوف، ج۱، ص۲۳۳، چاپ رینولد الین نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران.
۱۶. ابونصر سرّاج، کتاب اللُّمَع فی‌التصوف، ج۱، ص۲۳۷، چاپ رینولد الین نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران.
۱۷. ابونصر سرّاج، کتاب اللُّمَع فی‌التصوف، ج۱، ص۲۳۹، چاپ رینولد الین نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران.
۱۸. محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلام‌النبلاء، ج۱۳، ص۴۲۰، چاپ شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۱ـ۱۹۸۸.
۱۹. عبدالرحمان‌بن احمد جامی، نفحات‌الانس من حضرات‌القدس، ج۱، ص۶۲، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۶ش.
۲۰. عبدالرحمان‌بن احمد جامی، نفحات‌الانس من حضرات‌القدس، ج۱، ص۷۲، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۶ش.
۲۱. محمدبن حسین سلمی، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۲۲۸ـ ۲۲۹، چاپ نورالدین شریبه، حلب ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
۲۲. خطیب بغدادی، تاریخ مدینه السلام (اختصارات)، ج۴، ص۲۷۶.
۲۳. محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلام‌النبلاء، ج۱۳، ص۴۲۱، چاپ شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۱ـ۱۹۸۸.
۲۴. خطیب بغدادی، تاریخ مدینه السلام (اختصارات)، ج۴، ص۲۷۷.
۲۵. عبدالرحمان‌بن احمد جامی، نفحات‌الانس من حضرات‌القدس، ج۱، ص۷۳، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۶ش.
۲۶. عبداللّه‌بن محمد انصاری، طبقات‌الصوفیه، ج۱، ص۱۵۹، چاپ محمدسرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ش.
۲۷. عبدالرحمان‌بن احمد جامی، نفحات‌الانس من حضرات‌القدس، ج۱، ص۷۳، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۶ش.
۲۸. عبدالکریم‌بن هوازن قشیری، الرسالة القشیریة فی علم‌التصوف، ج۱، ص۱۱۵، چاپ معروف زریق و علی عبدالحمید بلطه‌جی، دمشق ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۲۹. محمدبن ابراهیم عطار، تذکرة‌الاولیاء، ج۱، ص۴۶۰، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۷۸ش.
۳۰. عبداللّه‌بن محمد انصاری، طبقات‌الصوفیه، ج۱، ص۳۵۷، چاپ محمدسرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ش.
۳۱. محمدبن ابراهیم عطار، تذکرة‌الاولیاء، ج۱، ص۴۸۸، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۷۸ش.
۳۲. محمدبن ابراهیم عطار، تذکرة‌الاولیاء، ج۱، ص۴۵۶ـ۴۵۷، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۷۸ش.
۳۳. محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلام‌النبلاء، ج۱۳، ص۴۲۱، چاپ شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۱ـ۱۹۸۸.
۳۴. عبداللّه‌بن محمد انصاری، طبقات‌الصوفیه، ج۱، ص۱۸۳، چاپ محمدسرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ش.
۳۵. ابونصر سرّاج، کتاب اللُّمَع فی‌التصوف، ج۱، ص۲۵۶، چاپ رینولد الین نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران.
۳۶. محمدبن حسین سلمی، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۲۳۲، چاپ نورالدین شریبه، حلب ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
۳۷. عبدالرحمان‌بن احمد جامی، نفحات‌الانس من حضرات‌القدس، ج۱، ص۷۵، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۶ش.
۳۸. محمدبن حسین سلمی، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۲۲۸، چاپ نورالدین شریبه، حلب ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
۳۹. عبدالکریم‌بن هوازن قشیری، الرسالة القشیریة فی علم‌التصوف، ج۱، ص۴۰۹، چاپ معروف زریق و علی عبدالحمید بلطه‌جی، دمشق ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۴۰. خطیب بغدادی، تاریخ مدینه السلام (اختصارات)، ج۴، ص۲۷۸.
۴۱. محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلام‌النبلاء، ج۳، ص۴۲۰، چاپ شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۱ـ۱۹۸۸.
۴۲. عبدالحسین زرین‌کوب، جستجو در تصوف ایران، ج۱، ص۱۲۳، تهران ۱۳۶۳ش.
۴۳. محمدبن حسین سلمی، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۲۳۱، چاپ نورالدین شریبه، حلب ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
۴۴. ابونعیم اصفهانی، حلیة‌الاولیاء و طبقات‌الاصفیاء، ج۱۰، ص۲۴۷، چاپ محمدامین خانجی، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
۴۵. محمدبن ابراهیم عطار، تذکرة‌الاولیاء، ج۱، ص۴۵۸، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۷۸ش.
۴۶. محمدبن حسین سلمی، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۲۲۸، چاپ نورالدین شریبه، حلب ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
۴۷. محمدبن ابراهیم عطار، تذکرة‌الاولیاء، ج۱، ص۴۵۶، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۷۸ش.
۴۸. عبدالکریم‌بن هوازن قشیری، الرسالة القشیریة فی علم‌التصوف، ج۱، ص۳۰۲، چاپ معروف زریق و علی عبدالحمید بلطه‌جی، دمشق ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۴۹. محمدبن ابراهیم عطار، تذکرة‌الاولیاء، ج۱، ص۴۶۰، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۷۸ش.
۵۰. علی‌بن عثمان هجویری، کشف‌المحجوب،ص ۳۱۶، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۵۸ش.
۵۱. عبدالکریم‌بن هوازن قشیری، الرسالة القشیریة فی علم‌التصوف، ج۱، ص۴۷، چاپ معروف زریق و علی عبدالحمید بلطه‌جی، دمشق ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۵۲. علی‌بن عثمان هجویری، کشف‌المحجوب،ص ۲۶۳، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۵۸ش.
۵۳. ابونصر سرّاج، کتاب اللُّمَع فی‌التصوف، ج۱، ص۳۲۹، چاپ رینولد الین نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران.
۵۴. محمدبن ابراهیم عطار، تذکرة‌الاولیاء، ج۱، ص۴۵۹ـ۴۶۰، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۷۸ش.
۵۵. ابونعیم اصفهانی، حلیة‌الاولیاء و طبقات‌الاصفیاء، ج۱۰، ص۲۴۸، چاپ محمدامین خانجی، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
۵۶. ابونصر سرّاج، کتاب اللُّمَع فی‌التصوف، ج۱، ص۳۵، چاپ رینولد الین نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران.
۵۷. ابونعیم اصفهانی، حلیة‌الاولیاء و طبقات‌الاصفیاء، ج۱۰، ص۲۴۷، چاپ محمدامین خانجی، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
۵۸. عبداللّه‌بن محمد انصاری، طبقات‌الصوفیه، ج۱، ص۶۳۵، چاپ محمدسرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ش.
۵۹. محمدبن حسین سلمی، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۲۳۱، چاپ نورالدین شریبه، حلب ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
۶۰. محمدبن ابراهیم عطار، تذکرة‌الاولیاء، ج۱، ص۴۵۶، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۷۸ش.
۶۱. ابونصر سرّاج، کتاب اللُّمَع فی‌التصوف، ج۱، ص۱۵۳ـ۱۵۴، چاپ رینولد الین نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران.
۶۲. ابونصر سرّاج، کتاب اللُّمَع فی‌التصوف، ج۱، ص۲۶۴، چاپ رینولد الین نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران.
۶۳. محمدبن ابراهیم عطار، تذکرة‌الاولیاء، ج۱، ص۴۵۶، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۷۸ش.
۶۴. پل نویا، تفسیر قرآنی و زبان عرفانی، ج۱، ص۱۹۷ـ۱۹۹، ترجمه اسماعیل سعادت، تهران ۱۳۷۳ش.
۶۵. پل نویا، تفسیر قرآنی و زبان عرفانی، ج۱، ص۱۹۷ـ۲۱۵، ترجمه اسماعیل سعادت، تهران ۱۳۷۳ش.
۶۶. پل نویا، تفسیر قرآنی و زبان عرفانی، ج۱، ص۲۲۹، ترجمه اسماعیل سعادت، تهران ۱۳۷۳ش.
۶۷. پل نویا، تفسیر قرآنی و زبان عرفانی، ج۱، ص۱۹۶ـ۲۶۳، ترجمه اسماعیل سعادت، تهران ۱۳۷۳ش.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خرّاز، ابوسعید»، شماره۶۹۵۸.    




جعبه ابزار