ابوالنجم محمدتوفیق بن علی بکری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بَکْری، ابوالنجم محمد توفیق بن علی بن محمد ۲۸۷-۳۵۱ق/ ۸۷۰-۹۳۲م،
ادیب ،
شاعر ،
صوفی و
اشرافزاده متدین و
دولتمرد مصریمی باشد.
وی از یک سو به خلیفه ابوبکر منسوب، و از سویی سبباً به خاندان
امام حسن بن علی علیه السلام وابسته است.
بکری در
قاهره چشم به
جهان گشود و پس از طی آموزشهای اولیه، در مدرسهای که خدیو توفیق برای فرزندان خویش تأسیس کرده بود، به تحصیل پرداخت
اما این
مدرسه در ۳۰۲ق/۸۸۵م تعطیل شد و او ناچار با آموزگارانی که به
خانه میآمدند، به تحصیل ادامه داد و در ۸۸۹م موفق به اخذ مدرک پایان دوره
دبیرستان شد.
و سپس چندی در خدمت
شیخ ازهر انبابی درس خواند و از او «اجازه» دریافت داشت
. افزون بر اینها، بکری با دانشهای نوین آشنا شد و زبانهای خارجی، به ویژه
فرانسه را نیز در کنار علوم
عربی و دینی نیک آموخت.
از همان دوران کودکی رقابت میان بکری و
عباس حلمی که بعدها خدیو
مصر ۳۰۹-۳۳۲ق/۸۹۲-۹۱۴م شد، آغاز گردید.
از قضا در ۳۰۹ق،
۲ روز پساز
مرگ خدیو توفیق و انتصاب عباس حلمی به حکومت مصر
عبدالباقی، برادر ارشد بکری نیز از
دنیا رفت و تمامی مناصب وی به صورت موروثی به بکری منتقل شد
به این ترتیب، کرسیهای «ریاست سادات بکریه»، «ریاست صوفیه» و «نقابت
اشراف» از طرف عباس حلمی دوم به وی تفویض شد و نیز بهعنوان عضو دائم در
مجلس قانونگذاری و مجمع عمومی انتخاب گردید. علاوه بر این، خلعت رسمی درجه اول و نشان عالی درجه دوم نیز به وی اعطا شد.
وی از همان آغازِ کار با انتشار مقالهای با عنوان «اصلاح الطرق الصوفیه» در روزنامه المؤید به اصلاح قواعد دست و پاگیر و
تشریفات زاید دست زد و کوشید با تدوین کتابهایی ویژه آموزش
صوفیان همچون التعلیم و الارشاد ، دنباله مقاله تعلیمات
صوفیه را منضبط سازد.
حضور فرهنگهایبیگانه در مصر و
شام ، و شیوع واژههایاروپایی، بکری را به فکر اصلاح
زبان و ایجاد انجمنی در جهت رفع این معضل ترغیب کرد. به همین سبب، نخستین جلسه «فرهنگستان زبان و ادب عربی» در منزل بکری تشکیل شد. اعضای این مجلس بزرگانی چون
شنقیطی ،
محمدعبده ،
حفنی ناصف و... بودند و ریاست اولین جلسه را بکری خود برعهده داشت
از اهداف این فرهنگستان، پالایش زبان، معادلیابی و وضع واژههای عربی به جای واژههای دخیل بود .
سفر به اروپا در ۳۱۱ق/۸۹۳م او را در آراء و نظریات خود در زمینه اصلاحگرایی استوارتر کرد. دیدار از شهرهای بزرگی همچون
پاریس ،
وین و
استانبول ، و به ویژه دیدار او با
سیدجمالالدین افکار تازهای در او ایجاد کرد که خود پایههای اولیه تألیف المستقبل للاسلام او را تشکیل داد؛ در سفر به
استانبول بود که مورداستقبال سلطان عبدالمجید قرار گرفت و نشان اول عثمانی به وی اعطا شد.
همزمان با کابینه جدید مصطفی فهمی در اواخر سال ۸۹۵م، محمدتوفیق بکری برای اصلاح مقررات، به منظور کسب
استقلال ، سخت کوشید، اما اصلاحات پیشنهادی وی از نظر نخست وزیر قابل پذیرش نبود عباس حلمی که از بلندپروازیهای بکری برای کسب اعتبار
سیاسی سخت نگران شده بود، موجبات استعفای بکری را از مقام نقابت
اشراف فراهم آورد و بکری مجبور شد در همان
سال از آن مقام کنارهگیری کند
بدینترتیب، روابط میان خدیو و بکری رو به وخامت گذارد.
بحران این روابط با قصیدهای که بکری در ۳۱۵ق/۸۹۷م در وصف پیروزی سلطان عبدالحمید عثمانی در جنگ
یونان سروده، و موفق به دریافت نشان گردیده بود، بیشتر شد
افزون بر این، قصیدهای هم در
ذم خدیو در روزنامه الصاعقه چاپ شد که ظاهراً به تحریک بکری سروده شده بود.
این عوامل و عوامل دیگری که یکی پس از دیگری رخ داد، سبب شد بکری گرفتار محاکمات قضایی گردد. در این میان، حمایت
انگلیس از مخالفان خدیو کاملاً آشکار بود؛ چه، لرد کرومر کنسول انگلیس در
مصر رسماً از بکری در برابر خدیو حمایت کرد
اگرچه بکری با نفوذ رسمی
ترکان بیشتر موافق بود، با اینحال، با هرگونه وابستگی مخالفت میکرد و داعیه «مصر از آنِ مصریان» شعار همیشگی او بود.
خدیو برای بهبود اوضاع،
سیاست خود را تغییر داد و به ملتگرایان روی آورد
با بهبود روابط خدیو و بکری، نقابت
اشراف در ۳۲۱ق/۹۰۳م دوباره به بکری تفویض شد. بدینترتیب، بکری در سیاست خدیو وارد شد. از جمله اقدامات او در این زمان میتوان به تلاش وی در خلع
مفتی مصر محمد عبده که سخت مورد حمایت لرد کرومر بود، اشاره کرد
شاید از همینرو بود که در
نامه سرگشاده به
ولیعهد انگلستان هنگام بازدید از مصر جانب احتیاط را رعایت کرد.
بکری که خود را سخت متعهد به
اسلام میدانست، به پیشنهاد اسماعیل گاسپرالی همایشی با عنوان «المؤتمر الاسلامی العام» متشکل از ۵ تن از دانشمندان و نویسندگان تشکیل داد. یکی از موضوعات موردبحث
کنفرانس بررسی علل عقبماندگی
مسلمانان بود
هنگامی که اِلدن گرست جانشین لرد کرومر شد، توانست حمایت عباس حلمی را در تأیید سیاست انگلیس به دست آورد. در نتیجه از ۹۰۷م به بعد روابط بکری و خدیو رو به تیرگی گرایید
و با انتخاب حسین کامل به سمت ریاست مجلس قانونگذاری، بکری ناچار به
استعفا شد و از طرفی ریاست طریقه های صوفیه را نیز به
پسر برادرش عبدالحمید بکری سپرد .
زندگی علمی و سیاسی بکری چندان به درازا نکشید و عملاً از ۹۱۱م به بعد با ترک سمتهای متعدد سیاسی،
اجتماعی و
فرهنگی از صحنه سیاست پرتلاطم مصر دور شد
نگرانیها و عدم امنیت، او را چنان دچار اوهام نمود که حتی به نزدیکترین اعضای
خانواده خود نیز اعتماد نداشت. به ناچار او را در ۹۱۲م به بیمارستانی در
لبنان منتقل کردند. بکری بیش از ۶ سال در
بیمارستان بستری بود، در حالی که مصر با بحرانهای عظیمی دست و پنجه نرم میکرد، و شگفت آنکه پس از سالها از مردی پر جلال و جبروت، مجنون ژولیدهای مانده بود که حتی مصر نیز او را از یاد برده بود. وی با تلاش دوستانش، به ویژه یوسف سرکیس در ۳۴۷ق/۹۲۸م با تنی
رنجور بهمصر بازگشت و در
وطن خود درگذشت .
بکری را میتوان یکی از آخرین نمایندگان سبک کلاسیک ادب عرب به شمار آورد. وی به سبک
شعرای عباسی شعر میسرود و در نثر شیوه مقامات حریری را برگزیده بود: نثری مصنوع، پر تکلف و ملالآور که خاطره نثر شعرگونه،
سجع را تداعی میکرد.
اراجیز العرب. این اثر با مقدمهای در باب «رجز» آغاز میشود و با شرح و تفسیر معانی و لغات غریبِ گزیدههایی از رجزسرایان
عرب ادامه مییابد برخی از
قصاید این مجموعه، در دیوانی گردآوری نشده است.
این
کتاب در قاهره ۳۱۳ق/۸۹۵م و ۳۴۶ق/۹۲۷م به کوشش
محمد حجاج کتبی به چاپ رسیده است. بیت السادة الوفائیة، در تاریخ سادات وفایی قاهره، ۳۲۳ق. بیت الصدیق، در تاریخ
سادات بکری از ایامفتوحتا زمانمؤلفقاهره، ۳۲۳ق/۹۰۵م.. التعلیم و الارشاد. این کتابِ آموزشی، در حقیقت به سفارش بکری و توسط یکی از رجال صوفیه تألیف شده است قاهره، ۳۱۷ق. سحر البلاغة، با شرح عثمان شاکر قاهره، ۳۴۴ق/۹۲۶م.. صهاریج اللؤلؤ، جُنگ گونهای از
نظم و
نثر متقدمان، پرتکلف، با الفاظ غریب همراه با شرح احمد بن امین شنقیطی و ابوبکر محمدلطفی مصری قاهره، ۹۰۶م، ۹۰۷م و ۹۱۷م.. فحول البلاغة، گزیدههایی از اشعار تن از بزرگان شعر و
ادب عصر عباسی قاهره، ۳۱۳ق.. المستقبل للاسلام. وی در این اثر علاوه بر پرداختن به دغدغههای
کشورهای اسلامی و چشمانداز آینده به نقش چشمگیر فرقههای
صوفی در انتشار اسلام در طول
سده ۹م در
افریقا نیز میپردازد قاهره، ۳۱۰ق و ۳۶۸ق.
تراجم بعض رجال الصوفیة. وی در این اثر شرح احوال ۶ تن از بزرگان صوفیه را گردآوری نموده است. نسخهای از این اثر در دارالکتب موجود است.
نشأة التصوف و الصوفیة. از این کتاب نیز نسخهای در همانجا موجود است
.
۱) بکری، محمدتوفیق، «آیات الفصاحة العربیة»، المقتطف، قاهره، ۳۱۷ق/ ۹۰۰م، س ۴، شم؛
۲) بکری، محمدتوفیق، اراجیز العرب، قاهره، ۳۴۶ق؛
۳) بکری، محمدتوفیق، «وصف مصر»، المقتطف، ۳۱۸ق/۹۰۰م، س ۵، شم؛
۴) بیطار، عبدالرزاق، حلیة البشر، به کوشش محمد بهجت بیطار، دمشق، ۳۸۰ق/۹۶۱م؛
۵) جندی، انور، اعلام و اصحاب اقلام، قاهره، ۹۶۸م؛
۶) حسین، محمدمحمد، الاتجاهات الوطنیة فی الادب المعاصر، بیروت، ۴۰۳ق/۹۸۲م؛
۷) حلمی، عباس، عهدی مذکرات، ترجمة جلال یحیی، قاهره، ۴۱۳ق/۹۹۳م؛
۸) دارالکتب، فهرست؛
۹) دسوقی، عمر، فی الادب الحدیث، قاهره، ۹۷۰م؛
۱۰) زیدان، جرجی، «تاریخ التمدن الاسلامی»، المؤلفات الکاملة، بیروت، ۴۰۲ق/۹۸۲م، ج ۱؛
۱۱) شیخو، لویس، تاریخ الا¸داب العربیة فی الربع الاول من القرن العشرین، بیروت، ۹۲۶م؛
۱۲) صبری، محمد، الشوقیات المجهولة، بیروت، دارالمسیره؛
۱۳) عقاد، عباس محمود، شعراء مصر و بیئاتهم فی الجیل الماضی، بیروت، منشورات المکتبة العصریه؛
۱۴) فهمی، ماهر حسن، محمدتوفیق البکری، قاهره، ۹۶۷م؛
۱۵) کردعلی، محمد، المذکرات، دمشق، ۳۶۷ق/ ۹۴۸م؛
۱۶) مجاهد، زکی محمد، الاعلام الشرقیة، بیروت، ۹۹۴م؛
۱۷) مغربی، عبدالقادر، «مجامعنا اللغویة و اوضاعها»، مجلة المجمع العلمی العربی، دمشق، ۳۶۷ق/۹۴۸م، س ۳، شم؛
۱۸) داغر، یوسف اسعد، مصادر الدراسة الادبیة، بیروت، ۹۸۳م؛
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابوالنجم بکری»، ج۱۲،ص،۴۹۸۷.