ابوالفتح ناصر بن حسن دیلمی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
َبوالْفَتحدِیًلَمی، ناصربنحسن
بن محمد (مه ۴۴۴ق/۱۰۵۲م)، عالم ودولتمرد زبدی
یمن ومؤلف کتابی بزرگ درتفسیر بود.
درمأخذ گوناگون درباره نام ونسب وی اقوال مختلفی آوردهاند.
برخی نسب او را به
امام حسن (ع) وبرخی دیگر به
امام حسین (ع) رساندهاند.
و نام وی را به صورتهای حسین
بن ناصر یا ابوالفتح
بن ناصر نیز آوردهاند
سال تولد و همچنین زندگانی ابوالفتح در
ایران ، بر ما پوشیده است.
گفتهاند که در ۴۳۰ق/۱۰۳۹م د ر نواحی
دیلم (در شمال ایران) دعوت
زیدی خویش را آشکار کرد،
اما از چگونگی این دعوت و فعالیت وی چیزی گفته نشدهاست.
مهمترین بخش زندگانی ابوالحتح ازهنگامی آغازمیشود که اودر ۴۳۷ق به البون یمن درآمد
به علت شیوع
فسق وتبهکاری، مردم را به قیام فرا خواند وهدف خویش را ازاین دعوت بر پاداشتن قوانین
کتاب و
سنت وعمل به
احکام شرع وگسترش
علم ، اعلام کرد.
وی مبلغان خویش را به مناطق مختلف قسمت علیای یمن گسیل داشت ودعوت نامههایی خطاب به همه مردم به هرسوی روانه کرد.
پس ازاینکه نام اودریمن انتشار یافت وکارش بالا گرفت، با مساعدت
بنی همدان درلبون به جمعآوری لشکر پرداخت.
سپس شهر
صعده - را که پناهگاه فرزندان
الهادی الی الحق (حک ۲۸۴-۲۹۸ق/۸۹۷-۹۱۱م) اولین امام زیدی یمن بود-با کشتار وخرابی بسیار به تصرف درآورد ومنطقه ظاهر را مسخر کرد ودرهمین جا درنزدیکی ذئبینٍدژ ظفار را بنیاد نهاد.
ابوالفتح در
شوال یا
ذیقعده ۴۳۷ صنعا را تصرف کرد.
وی پس ازورود به شهر وچیرگی یافتن برخزاین آن
بیعت جعفر ابن قاسم عیانی را که رهبری زبدیان را درآنجا برعهده داشت، به دست آورد.
ابوالفتح دوفرزند
قاسم بن حسن عیانی را بر آن شهر گماشت و
سعید بن یزید ازمردم صحرای صنعا را به
قضا منصوب کرد.
سپس خود به ذئبین بازگشت وتا
صفر سال بعد درآنجا ماند در۴۳۸ ق ازذئبین به حدان (در پایین وادیالسر ازبلاد بنی حشیش) وازآنجا به عُلَب (جنوب شهر صنعا) رفت ودژ علب رابنا ودرآنجا استقرار یافت وقدرت وی رو به فزونی گذاشت ازسوی دیگر با ارسال دعوت نامهای به رؤسای قبایل عنس، ۱۰۰ سوار ازجانب آنان به خدمت اودرآمده، با وی بیعت کردند.
شایان ذکر است که درسده ۴ ق صنعا وتوابع آن شاهد درگیریهای پی درپی قبایل مختلف آن سامان بود.
آل ضحاک با رهبری
محمد بن قیس بن ضحاک ، آل حاشد با ریاست
ابن ابی حاشد وقبیله خولان با فرماندهی ابن ابی الفتوح، هرکدام درصدد دست یافتن به حکومت صنعا بودند.
دراین میان نباید وجود جعفر
بن قاسم عیانی رهبر زیدیان آنجا را، نادیده گرفت،
شاید به همین علت ابوالفتح با جعفر
بن قاسم طرح دوستی ریخت واورا به امیر الامرائی خود برگزید ویک چهارم مالیات رابه وی واگذار کرد،
اگرچه این دوستی دیری نپایید وبه سرعت روابط این دوبه تیرگی گرایید.
شاید بتوان ریشه این اختلاف را درهمان مناقشات قبیلهای وحضور مدعی جدیدی چون ابوالفتح در صحنه
سیاست صنعا جست وجو کرد.
به هرصورت جعفر
بن قاسم همراه با ابن ابی حاشد ازصنعا خارج شد ودرمقابل ابوالفتح قرارگرفت.
ابوالفتح نیز که احتمالاً در مقر خود درعلب بود، به خرابی خانههای
بنی حارث و
بنی مروان فران داد.
ابن ابی الفتوح وابن ابی حاشد ازاین عمل ابوالفتح خشمگین شدند وبه صنعا رفتند ووالیان وکارگزاران ابوالفتح را ازمناصب خود خلع کردند ویاران وی را ازجامع شهر بیرون راندند ونام ابوالفتح را ازخطبه انداختند.
درپی شورش این دو ابوالفتح ازعلب خارج شده به الجوف وسپس به البون وعنس بازگشت.
جعفر
بن قاسم به تعقیب وی پرداخت ونبردهای بسیاری بین این دو برسر تصرف استحکامات نظامی دراثافت وعجیب درگرفت.
در۴۳۹ ق قدرت ابوالفتح با ظهور
علی بن محمد صلیحی بنیان گذار حکومت باطنیه صلیحیون واشغال جبل مسار توسط او روبه زوال گذاشت وبا قدرت روزافزون
صلیحی مردم ازیاری کردن ابوالفتح روی گرداندند ونزدیکانش هم به وی پشت کردند.
اوازبیم
صلیحی ازشهری به شهری میرفت وبین شهرهای
بنی خولان و
عنس و
ذئبین درگریزبود،
تاسرانجام
صلیحی بر صنعا وسپس برسراسر
یمن چیرگی یافت.
شاید بتوان یکی ازعوامل پیروزی
صلیحی برصنعا رانتیجه اختلافات داخلی سرداران وامیران ابوالفتح با وی ونیز رقابت بین قبایل یمنی وتعصبات قبیلهای دانست.
به هرحال پس ازاشغال صنعا در
ربیعالاول ۴۴۴ توسط
صلیحی، ابوالفتح ناچار به نجاح، حاکم تهامه روی آورد ودرنامهای وی را برضد
صلیحی برانگیخت واخراج
صلیحی ازصنعا وتصرف آنجا را درخواست نمود.
مکاتبات بین ابوالفتح دیلمی ونجاح به تیرگی روابط بین
صلیحی ونجاح انجامید.
نجاح لشکر انبوهی به نبرد
صلیحی فرستاد، ولی برتری ازآن
صلیحی بود وسرانجام در اواخر ۴۴۴ ق
صلیحی درشهر عنس با ابوالفتح وگروهی ازیارانش درآویخت.
ابوالفتح وهمراهانش دراین نبرد به قتل رسیدند ودرمحلی درنجدالجاح نزدیک رداع به
خاک سپرده شدند.
بعدها فرزندش
محمد بن ناصر جنازه پدررا به ردمان ازشهرهای عنس منتقل کرد و گویند سرابوالفتح را به صنعا بردند وجسدش را در افیق ازشهرهای عنس به خاک سپردند.
درسده ۱۱ ق برمقبره وی بنایی ساختند که به «قاع دیلمی» مشهور شد.
ازنسل وی علمای بزرگی درشهرذمار وغیر آن برخاستند که به
بنودیلمی مشهور بودند.
ابوالفتح تألیفاتی داشته که مهمترین آنها، تفسیری بر
قرآن مجید در ۴ جزء بوده است.
نسخهای ازاین تفسیر با عنوان البرهان فی تفسیر القرآن درکتابخانه صنعا موجود است
ونیز یک برگ با عنوان «تفسیر القرآن الکریم» درمجموعهای درکتابخانه برلین نگهداری میشود.
شایان ذکر است که زرزور ذیل عنوان التفسیرالکبیر، به شرحی درباره تفسیر اوپرداخته است وعلاوه براینکه بخشی از تفسیر سوره معراج را از این کتاب نقل کرده، اختتامیه نسخه را نیز آورده است،
اما در پاورقی و مآخذ کتابش نام نسخه را البرهان ذکر کرده است و از ظاهر امر چنین بر میآید که التفسیر الکبیر چیزی جز البرهان نیست.
از دیگر آثار اوست: الرسالة المبهجه فی الرد
علی الفرقه الضاله المجلجله (یعنی مطرفیه)، که نسخهای از آن در کتابخانه برلین موجود است؛ مسائل قاسم
بن العباس، که پاسخ ابوالفتح به سؤالات فقهی و کلامی است و نسخهای از آن در موزه بریتانیا وجود دارد نیز محلی،
متن کامل دعوت نامه ابوالفتح را که در آن مردم یمن را به قیام فراخوانده است، در الحدائق الوردیه آوردهاست.
(۱) حداد،
محمد یحیی، تاریخ الیمن السیاسی، یمن، ۱۳۹۶ق/۱۹۷۶م.
(۲) زباره،
محمد ابن
محمد، اتحاف المسترشدین، صنعا، ۱۳۴۳ ق.
(۳) زباره،
محمد ابن
محمد، ائمه الیمن، تعز، ۱۳۷۲ق/۱۹۵۲م.
(۴) زرزور، عندنان، الحاکم الجشمی و منهجه فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الرساله.
(۵) شیبانی، عبدالرحمن
بن علی، قره العیون فی اخبار المیمون، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز.
(۶) صنعا، خطی.
(۷) عرشی، حسین
بن احمد بلوغ المرام فی شرح مسک الختام، به کوشش انستاس ماری کرملی، بیروت، ۱۹۳۹م.
(۸) محلی،
حمید بن احمد، الحدائق الوردیه، بیروت، دار اسامه.
(۹) همدانی، حسین
بن فیضالله، الصلحیون والحر:ه الفاطمیه فی الیمن، قاهره مکتبه مصر.
(۱۰) یحیی
بن حسین، غایه الامانی فی اخبار القطر الیمانی، به کوشش سعید عند الفتاح عاشور و
محمد مصطفی زیاده، قاهره، ۱۳۸۸ق/۱۹۸۶م؛
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابوالفتح دیلمی»، ج۶، ص۲۴۳۸.