ابنزهر ابوالعلاء زهر بن عبدالملک
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابوالعلاء زهر بن عبدالملک،
پزشک و وزیر اشبیلی، یکی از شخصیتهای ابنزهر میباشد؛ اِبْنزُهْر،
لقب افراد خاندانی منسوب به
اِیاد بن
مَعَدّ بن عدنان که در سدههای ۴ تا ۷ق/۱۰ تا ۱۳م، فقیهان، پزشکان، ادیبان و وزیرانی نامدار از آن برخاستند.
ابوالعلاء زهر بن عبدالملک (د ۵۲۵ق/۱۱۳۱م)، پزشک و وزیر اشبیلی.
در منابع لاتین نام وی به صورتهای گوناگون که همگی تحریف نام،
کنیه و
لقب اوست، آمده است.
از تاریخ تولد وی آگاهی در دست نیست، اما نوشتهاند که در اشبیلیه زاده شد.
ادبیات و
طب را نزد پدر آموخت،
سپس به
قرطبه سفر کرد و در آنجا از
ابوعلی غسانی دانش آموخت. همو بود که به ابوالعلاء توصیه کرد که از
ابوبکر بن مفوز و
ابوجعفر بن عبدالعزیز به
استماع حدیث بپردازد.
او احادیث مسلسله را نیز از
ابومحمد عبدالله بن ایوب فرا گرفت و با
ابومحمد حریری بصری (صاحب مقامات) مکاتبه داشت.
گویا وی نزد
ابوالعیناء مصری نیز دانش آموخته است.
کسانی چون ابومروان و ابوبکر فرزند و نوادهاش نیز از او
حدیث شنیدهاند.
ابنبشکوال نیز از او حدیث شنیده و
اجازه روایت یافته است.
از دیگر شاگردان نامدار او
ابوعامر بن یَنَّق شاطبی شاعر اندلسی
و
ابوالخطاب بن دحیه اندلسی را میتوان نام برد.
ابوالعلاء نخست به دربار معتمد بن عباد آخرین فرمانروای عبادی اشبیلیه راه یافت،
اما پس از غلبه دولت
مرابطون در ۴۸۴ق/ ۱۰۹۱م و استقرار حکومت
یوسف بن تاشفین، به خدمت او درآمد و مقامی بلند و به روایتی وزارت یافت
ولی در منابع متقدم اشارهای به وزارت او نشده است،
گرچه
ابندحیه از او به عنوان وزیر یاد کرده، اما اشارهای به اینکه وزیر امیران مرابطی بوده، نشده است.
بر اساس نوشته
ذهبی ابوالعلاء با پرداخت مالی بسیار به سلطان، به حکمرانی شهر خویش رسید.
دیگران نیز به نفوذ و منزلت والای او در دستگاه مرابطون اشاره کرده و نوشتهاند که تعیین حاکمان ولایات با نظر او انجام میگرفت و شهود محاکم قضایی نیز با حکم وی منصوب میشدند.
شاید مراد
ابنابار که نوشته است وی به حکمرانی شهر خود دست یافت، همین معنی بوده باشد.
اما نفوذ و مقام او موجب شد که
حسات و
کینه رقیبانش تحریک شود و شاید ازاینرو بود که
فتح بن خاقان نویسنده کتاب
قلائد العقیان در نامهای به علی بن یوسف بن تاشفین از مداخله و نفوذ بیش از حد ابوالعلاء انتقاد کرده است.
گویا همین سخنان سبب شد که وی میان ابوالعلاء و شخصی به نام زهری در ۵۱۱ق اختلافی پیش آمد و هر دو برای
سعایت از دیگری نزد علی بن یوسف شتافتند، او هر دو را به
مراکش تبعید کرد.
ابوالعلاء به سبب شوق وافری که به فراگیری
پزشکی داشت از چنان مهارتی برخوردار شد که پزشکان پیش از خود را تحتالشعاع قرار داد و مایه افتخار مغربیان گردید.
شیوه مخصوص وی در تشخیص بیماریها که از راه مشاهده ادرار و گرفتن نبض بیماران انجام میگرفت، نشاندهنده توانایی ابوالعلاء در این علم است و موجب شهرت روزافزون وی شد، چندانکه داستانها از مهارت و حذاقت او در درمان بیماریها آوردهاند.
ظاهراً همین شهرت بسیار که مایه
تکبر او شده بود، سبب گردید که وقتی کتاب
قانون ابنسینا را به وی دادند، آن را مطالعه کرد، ولی به کتابخانه خود وارد نساخت و به نکوهش از آن پرداخت و گفتهاند که بر حواشی سفید آن برای بیماران نسخه مینوشت.
صفدی بر آن است که ابنزهر البته کسی نبوده که از اهمیت و ارزش قانون غافل مانده باشد، و آن کار را فقط از روی حسادت و تکبر کرده است.
با این همه نمیتوان گفت که ابوالعلاء کاملاً اهمیت این کتاب را دریافته بوده است وگرنه در مقام رد «
ادویة مفرده» آن برنمیآمد.
ابوالعلاء در
شعر نیز دستی داشته است.
ابیاتی از اشعار وی را
ابنظافر،
ابنابار
و
ابنابیاصیبعه آوردهاند.
او در
لغت نیز صاحب نظر بوده است. حتی نوشتهاند که اشعار ذوالرُّمَّة را که یک سوم
علم لغت به شمار میرود، از حفظ داشته است.
ابوالعلاء را شاعرانی چون ابوالحکم عمرو بن مذحج اشبیلی و ابوعبدالله محمد بن عبدالرحمان بن خلصة لخمی بلنسی مَدح کردهاند.
ابوالعلاء بر اثر غده چرکینی که بین دو کتف وی درآمد، در قرطبه درگذشت. جنازه وی به
اشبیلیه انتقال یافت
و در بیرون بابالفتح به خاک سپرده شد.
کتابها و رسالاتی به ابوالعلاء نسبت دادهاند:
الف-
جامع اسرار الطب، کتابی پزشکی درباره فیزیولوژی انسان به ویژه دستگاه گوارش، درمان و پرهیز و رژیم غذایی است.
نسخهای از این کتاب در مراکش موجود است. به همراه این کتاب، دو رساله دیگر نیز موجود است. رساله اول دستورنامه ای برای ساختن شربتها، معجونها و دیگر ترکیبات دارویی است. این رساله اگر همان
الجامع فی الاشربه باشد، از فرزند وی ابومروان است، اما
حمارنه آن را رسالهای دیگر دانسته است.
رساله دوم
الشفاء من الامراض و العلل نام دارد که درباره تشخیص و درمان بیماریهاست. این رساله بیگمان اثر ابوالعلاء است که به شاهزاده مرابطی، منصور ابوالعباس احمد تقدیم شده و شامل ۴۰ گفتار است.
ب- مجربات. ابنابیاصیبعه
آن را دوبار ذکر کرده و ظاهراً یکی بیش نیست.
این کتاب با توجه به نسخههای موجود احتمالاً همان الخواص است که ابنابیاصیبعه
از ابوالعلاء دانسته و به نامهای
خواص الحیوان جمع للفوائد الصحیة من الخواص المجربه،
فوائد المنتخبه،
الفوائد المجربات فی خواص المعدن و النباتات و الحیوانات و الخواص الصحیة المجربه معرفی شده است که با توجه به تطبیق نسخ معرفی شده، همه آنها نام یک کتاب است.
موضوع کتاب چنانکه از نام آن پیداست، اثرات و فواید دارویی اعضای حیوانات، نباتات، درختان، میوه
جات و سنگهاست. مطالب کتاب به ترتیب الفبا تنظیم و در آن از آراء حکما و پزشکان معروف استفاده شده است.
نسخههای متعددی از این کتاب در دست است از آن جمله:
در
کتابخانه مجلس شورای ملی،
کتابخانه ملی
و نیز ترجمهای از آن به
زبان فارسی در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.
نسخه دیگر در کتابخانه مولوی محمد شفیع در پاکستان در ضمن مجموعه شماره ۹۳ موجود است.
نسخهای نیز در کتابخانه خدیویه
نگهداری میشود.
ج-
النکت الطبیه.
با تطبیق کتاب منتشر شده التذکرة و مطالبی که هوار از کتاب النکت بیان کرده، معلوم میشود که این دو کتاب یکی است. اصل کتاب التذکرة از ابوالعلاء نیست، بلکه از فرزند او ابومروان است.
د-
الایضاح بشواهد الانتضاح.
در پاسخ به انتقادهای ابنرضوان به کتاب المدخل الی الطب حنین بن اسحاق است.
حاجیخلیفه از آن با عنوان الایضاح فی الطب یاد کرده است،
اما لکلرک از وجود نسخهای از این کتاب اظهار بیاطلاعی کرده است.
ه-
حل شکوک الرازی علی کتب جالینوس.
کتابی به نام التبیین فی قطع الشک بالیقین انتصاراً لجالینوس من الشکوک المنسوبة لابی بکر الرازی در کتابخانه عبدلیه تونس به شماره ۲۸۶۷/۱ موجود است، که گویا همین کتاب ابنزهر است.
و-
مقالة فی الرد علی ابنعلی بن سینا ز-
مقالة فی سبطة لرسالة الکندی فی ترکیب الادویه
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابنزهر»، ج۳، ص۱۲۷۵.