ابندهان فخرالدین ابوشجاع محمد بن علی بغدادی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابن
دَهّان، محمد بن علی بن شعیب بن برکه، ابوشجاع (یا ابوعبدالله)،
ملقببهفخرالدین، برهان
الدین، عزالدین و ثعیلب (د ۵۹۰ یا ۵۹۲ق/۱۱۹۴ یا ۱۱۹۶م)، ادیب، مورخ، ریاضیدان، منجم و فقیه شافعی مذهب بغدادی بودند.
بعضی از منابع نیای بزرگ وی را مغیث بن الدهان یاد کردهاند
که یقیناً مغیث تحریف شعیب است و برخی شعبة بن برکه نوشتهاند
که در منابع دیگر نیامده است.
ابن
دهان در
بغداد زاده شد،
اما تاریخ تولد وی معلوم نیست.
از اساتید و تحصیلات وی و اینکه در کجا دانشهای مختلف را آموخته است، آگاهی در دست نیست.
به گفته
ابن قفطی وی از بغداد به موصل سفر کرد
و مدت ۲۰ سال در آنجا به سر برد
و در آن شهر با
جمال الدین ابوجعفر محمد بن علی بن ابی منصور معروف به جواد اصفهانی وزیر موصل آشنا شد و مصاحب وی گردید و ابیاتی نیز در
مدح وی سرود.
مدتی بعد از جانب خاندان اتابک زنگی
و به گفته ابن جوزی، پس از مرگ سیف
الدین زنگی از سوی مجاهدالدین قایماز در سال ۵۷۶ق/۱۱۸۰م مأموریت یافت تا به نزد
صلاحالدین ایوبی که آن زمان در مرزهای روم شرقی بود، برود و از او بخواهد تا با
عزالدین مسعود زنگی نیز چون برادرش سیف
الدین رفتار کند و موصل و شهرهای
بینالنهرین را به او واگذارد.
ابن
دهان که در این مأموریت ناکام مانده بود، به
موصل بازگشت،
ولی پس از آن نیز بارها به عنوان سفیر بین اتابکان زنگی و صلاح
الدین رفت و آمد داشت،
اما سرانجام مورد بیمهری اتابکان قرار گرفت و به صلاح
الدین روی آورد.
صلاح
الدین او را به ریاست دیوان میّافارقین برگزید،
اما به سبب اختلافی که با سنقر خلاطی والی میّافارقین پیدا کرد، ناچار به دمشق رفت.
در دمشق صلاح
الدین ایوبی مقدم وی را گرامی داشت و ماهانه ۳۰ دینار برای وی حقوق تعیین کرد
که کفایت مخارج وی را نمیکرد و ظاهر حالش با آنکه تؤم با تجمل بود، از سختی معیشت وی حکایت داشت.
او در دمشق با
شیخ تاجالدین زید بن حسن کندی نحوی آشنا شد و به مذاکره و مباحثه علمی با او پرداخت و ابیاتی نیز در مدح وی سرود.
ابن
دهان در ۵۸۶ق به قاهره سفر کرد،
و در این شهر حلقه درسی را گشود که از هر سوی طالبان علوم مختلف که وی مدعی آنها بود، به گرد وی جمع شدند که ابن قفطی نیز از جمله آنان بود.
او در آنجا کتاب فرائض خود را برای آنان تدریس میکرد.
یکی از کسانی که نزد وی این کتاب را خواند
علی بن جلال الدوله بن دوری بود.
ابن
دهان نتوانست در مصر موفقیتی به دست آورد، زیرا جوابگوی نیاز طالبان علوم مختلف نبود. از این رو طلاب از اطراف وی پراکنده شدند و او ناچار مصر را ترک کرد و بار دیگر به دمشق بازگشت و تا هنگام مرگ صلاح
الدین (۵۸۹ق/۱۱۹۳م) در آنجا ماند.
پس از مرگ صلاح
الدین برای گزاردن مراسم
حج به
مکه رفت و آن سال را در همین شهر به سر برد
و سپس به عراق بازگشت و چون در حلّه مزیدیّه
و یا حلّه سیفیّه
رسید، بر سر پلی در آنجا
شتر وی لغزید و بر اثر اصابت چوبهای
محمل به صورتش جان سپرد،
اما
ابن ابی اصیبعه نوشته است که پس از ۴۰ سال یا بیشتر که از بغداد دور بود، به
زادگاه خود بازگشت و در آنجا درگذشت و در کنار
پدر و
مادر خود به
خاک سپرده شد.
ابن قفطی از خصوصیات ظاهری
و ابن ابی اصیبعه
از صفات معنوی وی یاد کردهاند. به گفته همو ابن
دهان مردی متدین و پارسا بود، روزه بسیار میگرفت، قرآن را زیاد تلاوت میکرد و هر ساله بیش از ۴ ماه در جامع دمشق
اعتکاف داشت، به گونهای که حتی برای او مقصورهای در کلاسه دمشق ساختند.
ابوالبرکات ابن مستوفی (د ۶۳۷ق/۱۲۳۹م) نیز در تاریخ اربل از او به عنوان مردی دانشمند یاد کرده و نوشته است که در اربل به نزد من آمد.
طبیب گویا در این دوره بوده است که به گفته ابن ابی اصیبعه،
مهذب الدین احمد بن حاجب طبیب در اربل (اربیل) به ملاقات ابن
دهان رفت و ملازم او شد و ابن
دهان وی را یاری کرد تا زیجی را که اثر خود او بود، حل کند.
ابن دبیثی در تاریخ خود از او یاد کرده و او را آشنا به ادب و فرایض (تقسیم
ارث ) و ریاضیات دانسته است.
او در نجوم و حلّ زیج نیز ید طولایی داشته است.
ابن قفطی
و
ابن خلکان نوشتهاند که قلم وی رساتر از بیانش بوده است و
ابن قاضی شهبه به نقل از ابن دبیثی نوشته است که وی شعر نیکو میسروده است
.
سیوطی نیز شعر وی را لطیف دانسته است.
ابن عماد کاتب نیز در خریدة القصر از او یاد کرده و قطعاتی از اشعار وی را آورده است.
همو ابیاتی را که وی درباره ابن
دهان نحوی ابومحمد سعید بن مبارک و نیز درباره یکی از امرا سروده بوده، آورده است.
از شاگردان وی جز آنچه یاد شد، سخنی به میان نیامده است. منذری از شخصی به نام
ابوالفتوح محمد بن علی بن جلاجلی نام برده است که از ابن
دهان اشعاری را شنیده و برای وی روایت کرده است.
ابن
دهان را تصنیفات و تألیفات بسیاری در علوم گوناگون بوده که از غالب آنها اکنون نشانی در دست نیست. نام آثار او که از منابع به دست میآید، بدین قرار است:
تاریخ
که از وقایع سال ۵۱۰ق/۱۱۱۶م تا وفات مؤلف را در برداشته است
تفسیر المجرد
خلاف
که بغدادی
نام کامل آن را تقویم النظر فی المسائل الخلافیة ذکر کرده است. وی در این کتاب مسائل فقهی
مذاهب چهارگانه اهل سنت را با هم سنجیده است. احتمالاً کتاب خلاف همان کتابی است که سارتن، به عنوان اثر فقهی ابن
دهان یاد کرده است. نسخههایی از این اثر در کتابخانههای ملی پاریس به شماره ۷۸۸، ۷۸۹ (دوسلان، و توپکاپی و احمد ثالث
و خدیویه مصر به شماره ۹۴۷۹
موجود است.
الزیج
غریب الحدیث که ابن قفطی
آن را ۱۶ مجلد کوچک، و ابن ابی اصیبعه
آن را ۱۰ مجلد دانسته است. در این کتاب رموزی به کار رفته بوده که به وسیله آن بتوان کلمات مورد نظر را به سادگی یافت؛ المائدة و الفائدة فی النوادر و الفرائد.
(۱) ابن ابی اصیبعه، احمد، عیون الانباء، قاهره، ۱۲۹۹ق/۱۸۸۲م.
(۲) ابن جوزی، یوسف، مرآة الزمان، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۰ق/۱۹۵۱م.
(۳) ابن خلکان، وفیات.
(۴) ابن فوطی، عبدالرزاق، تلخیص مجمع الا¸داب، به کوشش مصطفی جواد، دمشق، ۱۳۸۲ق.
(۵) ابن قاضی شهبه، احمد، طبقات النحاة و اللغویین، به کوشش محسن عیاض، نجف ۱۹۷۳م.
(۶) ابن قفطی، علی، انباء الرواة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۵م.
(۷) ابن کثیر، البدایة و النهایة، قاهره، ۱۳۵۱- ۱۳۵۸ق.
(۸) ابو شامه، عبدالرحمان؛ الذیل علی الروضتین، به کوشش محمد زاهد بن حسن کوثری، قاهره، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م؛
(۹) بغدادی، ایضاح.
(۱۰) حاجی خلیفه، کشف الظنون.
(۱۱) خدیویه، فهرست.
(۱۲) ذهبی، محمد، العبر، به کوشش صلاح
الدین منجد، کویت، ۱۹۶۳م.
(۱۳) سارتن، جورج، مقدمه بر تاریخ علم، ترجمه غلامحسین صدری افشار، تهران، ۱۳۵۵ش.
(۱۴) سید، فؤاد، فهرس المخطوطات المصورة، قاهره، ۱۹۵۴م.
(۱۵) سیوطی، بغیة الوعاة، قاهره، ۱۳۲۶ق/ ۱۹۰۸م.
(۱۶) صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش، س ددرینگ، بیروت، ۱۳۹۴ق/ ۱۹۷۴م.
(۱۷) مدرس، محمدعلی، ریحانة الادب، تبریز، ۱۳۲۶ش.
(۱۸) منذری، عبدالعظیم، التکملة لوفیات النقلة، به کوشش بشّار عوّاد معروف، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۱۹) سارتن، M، کاتالوگ پردازنده manuscrits arabes د لا Biblioteque ملی، پاریس، ۱۸۹۵، TS.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «محمد ابندهان»،ج۳، ص۱۲۱۱.