ابنخرزاد ابویعقوب یوسف بن اسماعیل نجیرمی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْنِ خُرَّزاد، ابویعقوب یوسف بن اسماعیل نَجیرمی (۳۴۵- ۴۲۳ق/۹۵۶-۱۰۳۲م)، لغتشناس، ادیب،
راوی و
ناسخ مشهور مصر است.
خرزاد گویا نام مشهور
فارسی است همان «خرذاز» در سمعانی که به احتمال قوی غلط چاپی است.
نظر
ابن خلکان درباره اشتقاق آن نادرست است. این کلمه از «خرّ» به معنی خرّه، فرّ و «زاد» ترکیب شده و معادل «فرزاد» بوده. نَجِیرم یا نَجَیرم یا نَجارم به نوشته سمعانی نام محلهای در بصره بود. اما به گفته ابن بلخی
شهرکی از توابع سیراف (در
ساحل
خلیج فارس ) است. چنانکه
یاقوت احتمال داده
ظاهراً نام این محله
بصره از
نام
شهر نجیرم گرفته شده و ساکنان آن محله از آن شهر کوچ کرده بودهاند. خانواده ابن خرزاد که اهل
علم و
ادب بودند، در
مصر به
تجارت
چوب اشتغال داشتند و عاقبت نیز در همان دیار مسکن گزیدند.
او در جوانی نامورترین فرد خاندان خود شد.
اگر چه از نحوه پرورش او در
مصر اطلاعی در دست نیست، اما آنچه از روایات موجود استنباط میشود، حاکی از آن است که او دارای خطی اگر چه نازیبا ولی در کمال صحت و اتقان بود. به همین سبب در مصر به نسخه نویسی از کتب ادب پرداخت و چون او خود ادیبی دانشمند و آشنا به
علم لغت و
نحو بود، دستنوشتههایش به زودی مورد توجه مصریان قرار گرفت تا بدانجا که در خرید آثارش بر یکدیگر پیشی میگرفتند. مشهور است که نسخهای از دیوان جریر به خط او ۱۰ دینار به فروش رسید. او را به سبب شهرت در نسخهنویسی و استادی در ادب و لغت، عامل مؤثر نشر کتابهای کهن در
سرزمین مصر میدانند تا آنجا که ابن خلکان
گوید: روایت بیشتر کتابهای ادب و
شعر و لغت و ایام عرب در مصر از طریق او بوده است.
ابن ماکولا
و به تبع وی سمعانی
از شخصی همنام او، یعنی ابویعقوب یوسف بن یعقوبِ سَعْتَری نجیرمی (د ۳۷۰ق/۹۸۰م) نام میبرند که احتمالاً ابن خرزاد از او
حدیث روایت میکرده است. شاید همین تشابه نام سبب خلط این دو با یکدیگر شده باشد. ابن خلکان
نیز دچار همین لغزش شده است و در ذکر سلسله راویان، این دو تن را در هم آمیخته و قائل به یک شخصیت شده است.
سیوطی نیز این اشتباه را عیناً تکرار کرده و حتی برای معرفی بیشتر
لقب «سعتری» را نیز به دنبال اسم «ابن خرزاد» افزوده است، اما
ذهبی این دو را از یکدیگر تفکیک کرده و در دو بخش مجزا به شرح حال هر یک پرداخته است.
ابن قفطی
به نقل از ابن برکات (۴۲۰-۵۲۰ق/۱۰۲۹-۱۱۲۶م) در باب او میگوید: وی را در راه قُرافه -گورستانی در مصر-
دیدم که در حین راه رفتن، کتابی مطالعه میکرد. در آن هنگام وی پیرمردی بود با چهرهای گندمگون، ریشی انبوه و
عمامه مدوری بر سر داشت. ابن خلکان
این روایت را خالی از
تردید نمیبیند، زیرا ابن برکات به هنگام
مرگ ابن خرزاد طفلی ۳ ساله بوده است و از این رو بعید نیست که ابن برکات
فرزند ابن خرزاذ را دیده باشد. در این صورت ممکن است نام وی همان باشد که ابن قفطی
به صورت «ابو یوسف بن خرزاد» ضبط نموده است. در غیر این صورت باید بپذیریم که ابن قفطی نیز در ثبت نام وی دچار اشتباه شده است.
(۱) ابن بلخی، فارسنامه، به کوشش گ لسترنج و رینولد نیکلسون، کمبریج، ۱۳۳۹ق/۱۹۲۱م.
(۲) ابن خلکان، وفیات.
(۳) ابن قفطی، علی، انباه الرواة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۵م.
(۴) ابن ماکولا، علی، الاکمال، به کوشش عبدالرحمان المعلمی، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.
(۵) ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب الارنؤوط و محمدنعیم العرقسوسی، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
(۶) سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش شرفالدین احمد، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۶ق/۱۹۷۶م.
(۷) سیوطی، بغیة الوعاة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م.
(۸) یاقوت، بلدان.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابن خرزاد»، ج۳، ص۱۱۴۵.