ابناعلم شریف ابوالقاسم علی بن ابیالحسن علی علوی حسینی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْن اَعْلَم، شریف ابوالقاسم علی بن ابی الحسن علی
بن ابی المجیب علی بن جعفر بن محمد اعلم علوی حسینی کوفی بغدادی (۱۳
ربیعالاخر ۳۲۴- ۸
محرم ۳۷۵ق/۹۳۶- ۹۸۵م)، فیلسوف و
منجم شیعی
مذهب است.
برخی از نویسندگان او را از
نسل
جعفر بن ابی طالب دانستهاند.
آقابزرگ به نقل از ریاض العلماء، ضمن اینکه نام کاملتری از او آورده (... محمد اعلم بن عیسی بن یحیی)، وی را از نوادگان [[|زید شهید]] و برادر حمزه معدّل اهوازی شمرده است.
که به نظر میرسد در این نقل، اشتباهی رخ داده باشد، زیرا در ریاض العلماء از ابن اعلم سخنی دیده نمیشود. تقریباً محرز است که ابن اعلم
نسب از علویان داشته، چه روایت تنوخی که خود معاصر و مربوط با ابن اعلم بوده و او را «سید
فاطمی و
علوی » معرفی کرده است،
توسط منابع دیگری که وی را علوی
و یا علوی حسینی
دانستهاند، تأیید میشود.
درباره زادگاه او نیز اختلاف است. برخی آن را
بغداد و برخی دیگر
کوفه
دانستهاند.
روایت اخیر توسط تنوخی
که او را «کوفی» خوانده است، تأیید میشود.
تاریخ درگذشت ابن اعلم را قفطی
۳۷۵ق، هنگام بازگشت از سفر
حج در منزلگاه
عُسَیله دانسته، ولی برخی از نویسندگان متأخر آن را ۳۷۴ق، و محل آن را منزلگاه ثعلبیه دانستهاند.
ابن اعلم در خلال دوران تحصیل خود در بغداد، گاه به کوفه نیز میرفت و در یکی از همین سفرها بود که با
شیری رویاروی شد، اما گزندی ندید و از آن پس تا پایان
عمر هر سهشنبه به شکرانه آن،
روزه میداشت.
این واقعه در همان وقت نیز ظاهراً با داستان زینب دروغگو و
امام رضا (علیهالسلام) و نتیجه آن که درندگان فرزندان
فاطمه (علیهالسلام) را نمیدرند،
مقایسه میشده است.
ابن اعلم به تحصیل خود در بغداد چندان ادامه داد که در
ریاضی،
هیأت و شاخههای آن و حتی در
قوانین فیثاغورثی
موسیقی به مقام استادی رسید
ابن اعلم با ۳ تن از
خلفای عباسی - مستکفی، مطیع و طائع - معاصر بوده، لیکن از روابط او با این خلفا گزارشی در دست نیست، اما در نزد
عضدالدوله دیلمی (۳۲۴-۳۷۲ق/۹۳۶-۹۸۲م) چنان مقامی داشته که عضدالدوله بدون توجه به پیشبینیهای
نجومی او، دست به هیچ اقدامی نمیزده و از او به عنوان استاد حل جدولهای
نجومی، یاد میکرده است. ابن اعلم پس از فوت عضدالدوله نزد صمصامالدوله
پسر و جانشین وی از احترام پیشین برخوردار نبود و بدین جهت از دربار کناره گرفت و در ۳۷۴ق به سفر
حج رفت.
بعید به نظر نمیرسد که عضدالدوله به ابن اعلم فرمان تأسیس
رصدخانهای را در بغداد داده باشد،
زیرا زیج ابن اعلم که آن را منسوخ کننده زیجهای پیشین، از جمله زیج یحیی بن ابی منصور، دانستهاند بایستی نتیجه مطالعات
نجومی و رصدگریهای وی در چنین مرکزی بوده باشد. ابن اعلم به سبب تصنیف همین کتاب، که از زمان مصنف تا چند
قرن بعد، مدارکار منجمان بر آن بود،
لقب «صاحب الزیج» یافت.
دانشمندانی همچون
بیرونی،
ابن یونس و کوشیار بن لبّان گیلی با استفاده از آن، صحت رصدهای ابن اعلم را مورد تأیید قرار داده و
آرا او را در آثار خویش آوردهاند، حتی بیهقی متذکر گردیده که
تقویم مریخ در زیج ابن اعلم به اتفاق نظر همه
هندسه دانان، صحیحتر و به حقیقت نزدیکتر است.
بی شک یکی از علل موفقیت چشمگیر زیج ابن اعلم، این بوده که وی خود ابزارهای لازم رصدگری را میساخته و یا در صورت نیاز، آنها را اصلاح میکرده است، وجود چند نقل قول از وی در کتاب الزیج المأمونی الممتحن، منسوب به ابن ابی منصور
اگر چه به طور قطع، صحت انتساب کتاب را به ابن ابی منصور (ه م) خدشهدار میکند، اما در عین حال از گستردگی دامنه نفوذ ابن اعلم، حکایت دارد. بدین ترتیب قطعی است که وی از پیشگامان تهیه زیج در تاریخ
نجوم اسلامی بوده است؛ با اینهمه نمیتوان او را نخستین ترتیب دهنده زیج
دانست.
بیهقی و در پی او شهرزوری آورده است که ابن اعلم زیج خود را در
آب افکند و جز نسخهای سقیم از آن در دست نیست. اینان همچنین گفتهاند که وی خویی چون مجانین داشت و شاید به همین سبب دست به چنین کاری زده باشد.
از سخن بیرونی
و قفطی
چنین برمیآید که آن زیج در آن وقت وجود داشته، و مورد استفاده آنان بوده است. همچنین در نامه دانشوران آمده که «از مؤلفات وی یکی زیجی است مبسوط که نسخه آن اکنون موجود است»،
اما تعیین نکردهاند که در کجاست. به نظر میرسد که ۵ جدول زیج کوشیار، موجود در کتابخانه
برلین، برگرفته از همین اثر ابن اعلم باشد که عبارتند از: جدول تعدیل الشمس، جدول تعدیل مرکز
زُحل، جدول تعدیل مرکز المشتری، جدول تعدیل مرکز
عطارد و جدول تعدیل حصّه عطارد.
منابع متأخر علاوه بر زیج، آثار دیگری هم از ابن اعلم نام بردهاند که هیچ یک از آنها در منابع متقدم نیامده است و از این رو دانسته نیست که این منابع، آنها را از چه طریقی به ابن اعلم نسبت دادهاند، بدین قرار: احکام
النجوم؛ رسالة فی
النجوم «احوال منجمین دوره اسلام»؛ «ارقام
نجومی»؛ «استخراج مطالب
نجومیه»؛ «عمل اسطرلاب»؛ «فواید علم
نجوم»؛ «مشکلات علم
نجوم»؛ «مسأله معاد»،
«کتابی در علم احکام» به نام عضدالدوله دیلمی و تمجید از مؤلفات علی بن عیسی مجوسی صاحب کامل الصناعه که هم عصر بودهاند؛ «رساله در احکامی از
نجوم که اطبا را به کار آید»؛ «رساله در جوابات سؤالات ابوماهر طبیب»؛ «رساله در آنکه چه قسم باید احکام را استخراج نمود»؛ «رساله در شرح حال خود و بستن رصد که چه قسم باید آلات و اسباب آن را فراهم نمود»؛ «رساله در اقوال منجمین»؛ «رساله در تصحیح زیج یحیی بن ابی منصور»؛ «رساله در اقاویل
اهل نجوم»؛ «رساله در رد بعضی از کلمات
اهل نجوم»؛ «رساله در سیر کواکب هیأت افلاک»؛ «رساله در خصوص بقاع ارض»؛ «رساله در قبله»؛ «رساله در بحار و جبال»؛ «رساله در تصحیح کلمات بطلمیوس».
(۱) آقابزرگ طهرانی، الذریعة.
(۲) آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، قرن ۴، بیروت، ۱۳۹۰ق/ ۱۹۷۱م.
(۳) یحیی ابن ابی منصور، الزیج المأمونی الممتحن، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
(۴) علی ابن طاووس، فرج المهموم، قم، ۱۳۶۳ش.
(۵) گریگوریوس ابن عبری ، تاریخ مختصر الدول، بیروت، ۱۹۵۸م.
(۶) ابوریحان بیرونی، «رسالة تمهید المستقر»، رسائل، حیدرآباد دکن، ۱۳۶۷ق/ ۱۹۴۶م.
(۷) محسن امین، اعیان الشیعه، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۸) اسماعیل بغدادی، هدیة العارفین، استانبول، ۱۳۷۰ق/۱۹۵۱م.
(۹) علی بیهقی، تاریخ حکماء الاسلام، به کوشش محمد کردعلی، دمشق، ۱۳۶۵ق/ ۱۹۴۶م.
(۱۰) محسن تنوخی، الفرج بعد الشدة، به کوشش عبود شالجی، بیروت، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م.
(۱۱) محمد شهرزوری، نزهة الارواح و روضة الافراح، به کوشش خورشید احمد، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۶ق/۱۹۷۶م.
(۱۲) علی قفطی، اخبار الحکماء، قاهره، ۱۳۲۶ق/۱۹۰۸م.
(۱۳) محمدعلی مدرس، ریحانة الادب، تبریز، شفق.
(۱۴) نامه دانشوران.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابناعلم»، ج۳، ص۸۹۶.