ابنابیزید ابومحمد عبدالله بن عبدالرحمان قیروانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْنِ اَبی زَیْد، ابومحمد عبدالله بن ابی زید عبدالرحمان قیروانی (۳۱۰-۳۸۶ق/۹۲۲-۹۹۶م)، پیشوای
مذهب
مالکی عصر خود در قیروان است.
وی از نَفْزه
اندلس بود.
بروکلمان زادگاه او را
نِفزاوه (واقع در افریقیه)
و تولدش را ۳۱۶ق/۹۲۸م) میداند. بنابر آنچه مشهور است وی در قیروان زاده شد و از
فقیهان آن شهر
فقه آموخت. پس به سفر رفت و
حج گزارد.
از استادان او میتوان اینان را نام برد: ابوبکر بن لبّاد، ابوالفضل قیسی، محمد بن مسرور بن عسّال، عبدالله بن مسرور، حجّام، قطّان، ابیانی، زیاد بن موسی، ابوالعرب، احمد بن ابی سعید
و عباس بن عیسی.
از ابوعثمان سعید اعناقی قرطبی،
ابوسعید بن اعرابی، محمد بن فتح، حسن بن نصر سوسی،
درّاس بن اسماعیل و سعدون بن احمد خولانی
نیز
حدیث شنید. ابن ابی زید به زودی ریاست
دین و
دنیا یافت، چنانکه از هر سوی به قصد آموزش به محضر او میشتافتند
:
ابن ندیم معاصروی، او را از فضلای روزگار خویش دانسته است.
همچنین از او به عنوان شیخ مغرب، امام کبیر، مالک اصغر (صغیر)
یاد کردهاند.
ابن ابی زید جامع مذهب
امام مالک و شارح اقوال وی بود
و با تبیین مذهب مالکی گسترش آنرا آسانساخت و حامی و مدافع آن مذهب شد
و به قول ذهبی ریاست این مذهب بر وی ختم شد.
وی تحت تأثیر تصوف نیز قرار گرفته بود، ولی با تندرویها و
کرامات متصوفه مخالف بود. ابن ابی زید دارای دانشی گسترده، حافظهای خوب، محفوظاتی بسیار و
قلمی فصیح بود و به آنچه میگفت معرفت داشت؛ صالح،
عفیف و
پرهیزگار بود.
در
اصول بر شیوه گذشتگان بود، ولی از علم
کلام چیزی نمیدانست و
تأویل نمیکرد.
ظاهراً میان او و ابن تبان یکی دیگر از علمای قیروان معارضهای بوده است، چنانکه نوشتهاند، وقتی بر سر مسألهای در
ایمان که بر علمای قیروان عرضه شده بود، میان آن دو خلاف افتاد.
گفتهاند که علی بن احمد بن اسماعیل معتزلی بغدادی به ابن ابی زید
نامه نوشت و او را به پیروی از
آرای خویش فراخواند، اما ابن ابی زید آن را رد کرد. رد او فشردهای است از عقیده
اشعریان مغرب که مقدمه کتاب الرسالة او را تشکیل داده است.
علی بن ابوعبدالله قطّان در منزلت ابن ابی زید گفته است که از او تقلید نکردم تا آنکه نسایی را دیدم که از او
تقلید میکند.
ابن ابی زید مدرسه سحنون را بازسازی و احیا کرد و براثر کوشش او عد
طلاب آن مدرسه افزایش یافت.
گروهی از اهل قیروان،
اندلس ، سبته و
مغرب از او
فقه آموختند.
از شاگردان و مستمعان او عبدالرحیم بن عجوز فقیه سبتی، عبدالله بن غالب فقیه سبتی، عبدالله بن ولید انصاری، ابوبکر احمد بن عبدالرحمان خولانی،
ابوسعید بن ابوهاشم،
ابوالمطرّف عبدالرحمان بن وثیق،
، محمد بن فتوح اَزْدی حمیدی، محمد بن سعید اموی قُرطبی، محمد بن عبدالله معافری قرطبی،
ابوالحکم منذربن منذر کنانی، ابن جعفری،
ابوالحسن منمّر،
خلف بن ابی القاسم ازدی براذعی، ابوالولید عبدالله معروف به ابن فرضی، مکی بن ابی طالب
و جز آنان را نام بردهاند. ابن مجاهد بغدادی و گروهی دیگر از او اجازه گرفتهاند.
وی در فاس یا قیروان
درگذشت و در
خانه خویش
دفن شد
و استادش ابوبکر بن لبّاد او را
مرثیه گفت که نیفری ابیاتی از آن را نقل کرده است.
بعضی وفات او را در ۳۸۹ق/۹۹۹م دانستهاند.
مهمترین اثر ابن ابی زید الرّسالة در فقه
مالکی است که آن را در ۳۲۷ق/۹۳۹م برای محرّز بن خلف تونسی تألیف کرده است.
نیفری مینویسد که ابن ابی زید الرّسالة را برای آموزش
فقه به کودکان و در دو نسخه نوشت، یکی را برای ابوبکر ابهری امام مالکیه در
بغداد و نسخه دیگر را برای ابوبکر بن زرب به قُرطبه فرستاد. ابهری از دریافت آن ابراز شادمانی کرد و کتاب و مؤلف آن را ستود و دستور داد تا آن را به بهایی گران خریدند و به
وزن رساله
دینار نهادند که ۳۰۰ دینار و اندی شد.
الرسالة بارها چاپ شده است، از جمله در
بولاق، ۱۳۱۴ق،
قاهره، ۱۳۲۰ و ۱۳۳۱ق،
فاس، بدون تاریخ.
الرسالة در ۱۹۱۴م به کوشش ادموند فانیان۱ به فرانسوی
ترجمه و در
پاریس چاپ شده است. همچنین متن عربی و ترجمه فرانسوی آن توسط برشه۲ در
الجزیره به چاپ رسیده است. قسمتهایی از یک بخش این کتاب که باکورة السعد نام دارد، با ترجمه انگلیسی آن تحت عنوان «گامهای نخستین در فقه اسلامی۳» در ۱۹۰۶م توسط راسل۴ و عبدالله مأمون سهروردی
درلندن چاپشد. از این کتاب نسخههای متعددخطی درکتابخانههای
جهان موجود است، بر این رساله شرحهای متعددی نوشتهاند که
سزگین ۱۵ شرح آن را به تفصیل یاد کردهاست.
برخی از آثار برجای مانده ابن ابی زید اینهاست: النوادر و الزیادات علی ما فی المدونة و غیره من الامهات که نسخه خطی مربوط به
سده ۶ق/۱۲م به خط
اندلسی در ایاصوفیه و عکس آن در
قاهره موجود است.
همچنین نسخهای کهن، ولی ناقص از النوادر در کتابخانه آصفیه
و نیز ۴۳ دفتر از آن در قیروان و ۲ جزء از آن در تطوان (در مغرب) موجود است
مختصر من واجب امور الدیانة که نسخه خطی مربوط به سده ۸ق/۱۴م به خط مغربی در کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه
تهران نگهداری میشود
؛ العقیدة، در اصول دین که نسخه خطی آن در کتابخانه اسکوریال موجود است. محمد فرزند ابن ابی زید نیز اهل فضل و کمال بود و کتاب المدخل الی علم الدین و الدیانة از اوست.
(۱) ابن تغری بردی، النجوم الزاهرة.
(۲) ابن خلدون، مقدمه، بیروت، دارالفکر.
(۳) ابراهیم ابن فرحون، الدیباج المُذهّب، به کوشش محمد احمدی ابوالنور، قاهره، ۱۳۹۴ق/ ۱۹۷۴م.
(۴) احمد ابن قنفذ، الوفیات، به کوشش عادل نویهض، بیروت، ۱۳۹۰ق/ ۱۹۷۱م.
(۵) ابن ندیم، الفهرست، بیروت، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م.
(۶) ابراهیم ابواسحاق شیرازی، طبقات الفقهاء، بغداد، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۱م.
(۷) تذکرة النوادر، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۰ق/ ۱۹۳۱م.
(۸) ذهبی شمس الدین محمد، تذکرةالحفاظ، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۳-۱۳۳۴ق.
(۸) ذهبی شمس الدین محمد، سیراعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنووط و محمد نعیم عرقوسی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
(۹) ذهبی شمس الدین محمد، العبر، به کوشش فؤاد سید، کویت، ۱۹۶۱م.
(۱۰) سرکیس، چاپی.
(۱۱) فؤاد سید، فهرس المخطوطات المصورة، قاهره، ۱۹۵۴م.
(۱۲) ابراهیم شبوح، «سجل قدیم لمکتبة جامع القیروان»، مجلة معهد الخطوطات العربیة، قاهره، ۱۳۷۶ق/۱۹۵۶م.
(۱۳) امیر شکیب ارسلان، الحلل السندسیة، بیروت، دارمکتبة الحیاة.
(۱۴) عمر فروخ، تاریخ الادب العربی، بیروت، ۱۹۸۴م.
(۱۵) ابوالفضل قاضی عیاض، ترتیب المدارک، به کوشش احمد بُکَیر محمود، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
(۱۶) عبدالله گنون، «المخطوطات العربیة فی تطوان»، مجلة معهد المخطوطات العربیة، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۵م.
(۱۷) محمد مخلوف، شجرة النور الزکیة، قاهره، ۱۳۴۹ق/۱۹۳۰م.
(۱۸) مرکزی و مرکز اسناد، خطی.
(۱۹) احمد مقری، نفح الطیب، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق/۱۹۶۸م.
(۲۰) علی نباهی، تاریخ قضاة الاندلس، به کوشش لوی پرووانسال، قاهره، ۱۹۴۷م.
(۲۱) محمد نیفری، عیون الاریب، تونس، ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲م.
(۲۲) عبدالله یافعی، مرآة الجنان، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۷- ۱۳۳۹م.
(۲۳) یاقوت، معجم البلدان، بیروت، ۱۹۵۷م.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابنابیزید»، ج۲، ص۸۱۷.