• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

إِمام‌ (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





إِمام (به کسر الف) از واژگان قرآن کریم به معنای پیشوا، مقتدا، راه و تورات است.
معنای جامع آن همان مقتدا بودن است.
جمع این واژه اَئِمَّه‌ (به فتح الف، کسر همزه و فتح میم مشدد) است.



إِمام به معنای پیشوا است.
راغب گوید: امام آن است که از وی پیروی و به وی‌ اقتدا شود، خواه انسان یا کتاب یا غیر آن باشد،حق باشد یا باطل باشد.
جمع آن‌ اَئِمَّه‌ است.
در قاموس گفته امام آن است که از وی پیروی شود رئیس یا غیر آن باشد، ریسمانی که بنّا به دیوار می‌کشد تا راست بنا کند.
راه، متولّی امر، قرآن، پیغمبر، خلیفه، فرمانده لشگر و آن‌چه بچّه هر روز یاد می‌گیرد، نمونه‌ای که از روی آن نظیر آن را می‌سازند.
ناگفته نماند معنی جامع، همان مقتدا بودن است.
ریسمانی که بنّا از آن پیروی می‌کند و طبق آن بنا می‌کند، راهی که انسان در امتداد آن قدم بر می‌دارد و کتابی که می‌خواند همه امام و پیشوا و مقتدا هستند.


به مواردی از إِمام که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - اِماماً (آیه ۱۲۴ سوره بقره)

(إِنّی جاعِلُكَ لِلنّاسِ إِمامًا قالَ وَ مِن ذُرِّيَّتی قالَ لا يَنالُ عَهْدی الظّالِمينَ)
(« من تو را امام و پيشواى مردم قرار دادم.» ابراهیم گفت: «از دودمان من نيز (امامانى قرار بده) » خداوند فرمود: « پيمان من به ستمكاران نمى‌رسد. »)
مراد از امام، ابراهیم (علیه‌السّلام) است و از (لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ) می‌فهمیم که امامی که خدا از او راضی است و امامی که امامت او را خدا می‌دهد از ستمکاران برگزیده نمی‌شود. (لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ)
اگر گویند: کسی که ظالم و ستمگر بود ولی توبه کرد و نیکو کار شد، یا کافر و مشرک بود و ایمان آورد چه مانعی دارد که چنین کسی از جانب خدا امام باشد؟
گوییم: وجدان و فطرت حکم می‌کند که چنین کسی هم امام نباشد و خدا او را برای اینکار انتخاب نکند.
درست است توبه و ایمان بسیاری از کارها را جبران می‌کند، ولی باز وجدان حکم می‌کند که خداوند فقط پاکان مطلق را برای اینکار انتخاب می‌کند نه آنان‌که در گذشته ستمگر و مسلوب الاطمینان بوده و الآن توبه کرده‌اند و یا مشرک بوده و ایمان آورده‌اند، حقّا آن شاعر خوب گفته:
لیس من اَذْنَبَ ذنبا بِاِمَامٍ
کیف من اَشْرَک دَهْراً و کَفَر
تفصيل سخن را در كتب تفسير ذيل آيه‌ى فوق مطالعه كنيد.


۲.۲ - اَئِمَّةً (آیه ۷۳ سوره انبیاء)

(وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا)
(و آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما مردم را هدايت مى‌كردند.)
ناگفته نماند قرآن پیشوایان را به دو دسته تقسیم می‌کند، پیشوایان حقّ و پیشوایان باطل، مانند آن‌چه در آیه مذکور آمده است.


۲.۳ - اَئِمَّةً (آیه ۳۹۰ سوره قصص)

(وَ جَعَلْناهُمْ‌ اَئِمَّةً یَدْعُونَ اِلَی النَّارِ)
(و آنان (فرعونیان‌) را پيشوايانى قرار داديم كه به سوى آتش دوزخ دعوت مى‌كنند.)


۲.۴ - اِمامٍ (آیه ۱۲ سوره یس)

(وَ کُلَّ شَیْ‌ءٍ اَحْصَیْناهُ فِی‌اِمامٍ مُبِینٍ)
(به‌ يقين ما مردگان را زنده مى‌كنيم و آن‌چه را از پيش فرستاده‌اند و آن‌چه را از خود باقى گذاشته‌اند و همه چيز را در كتاب روشنگرى احصا كرده‌ايم.)
در برخی آیات قرآن، امام به معنای کتاب آمده است.
با در نظر گرفتن آن‌چه در معنی امام گفته شد، روشن می‌شود (امام مبین) به معنی کتاب مبین است.
در تفسیر المیزان از تفسیر قمّی از ابن عباس از علی (علیه‌السّلام) نقل شده که فرمود: به خدا منم امام مبین حق را از باطل آشکار می‌کنم، و این را از رسول خدا (صلّی‌اللَّه‌علیه‌وآله) به ارث برده‌ام.
از معانی الاخبار از حضرت رسول (صلّی‌اللَّه‌علیه‌وآله‌وسلّم) نقل کرده که درباره علی (علیه‌السّلام) فرمود: او امامی است که خدا در وی علم هر چیز را شمرده آنگاه صاحب المیزان فرموده این دو حدیث در صورت صحت ابدا راجع به تفسیر نیستند، بلکه از بطن قرآن و اشارات آن می‌باشند و مانعی نیست که خدا علم کتاب مبین را به کسی که بنده‌ی خالص و خاصّ خداست بدهد و ایشان، بعد از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) سیّد موحّدین است.


۲.۵ - لَبِاِمامٍ (آیه ۷۳ سوره حجر)

(فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ وَ اِنَّهُما لَبِاِمامٍ مُبِینٍ)
«از آن‌ها انتقام کشیدیم و آن دو در راه آشکاری است.»
امام در اینجا به معنی راه است و ضمیر (اِنَّهُما) به خرابه‌های قوم لوط و صالح بر می‌گردد.


۲.۶ - اِماماً (آیه ۱۷ سوره هود)

(وَ مِنْ قَبْلِهِ کِتابُ مُوسی‌ اِماماً وَ رَحْمَةً)
(و پيش از آن، کتاب موسى‌ كه پيشوا و رحمت بوده.)
به تورات امام اطلاق شده است.


۲.۷ - اِماماً (آیه ۱۲ سوره احقاف)

(وَ مِنْ قَبْلِهِ کِتابُ مُوسی‌ اِماماً وَ رَحْمَةً)
( پيش از آن، كتاب موسى كه پيشوا و رحمت بود)


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۱، ص۱۲۰.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۸۷.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت-الحسینی، ج۶، ص۱۴.    
۴. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم،، ج۱، ص۸۷.    
۵. فیروزآبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، ج۴، ص۷۷.    
۶. بقره/سوره۲، آیه۱۲۴.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۹.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۴۰۸.    
۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۲۷۰.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۳۴-۳۶.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۳۸۰.    
۱۲. انبیاء/سوره۲۱، آیه۷۳.    
۱۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۲۸.    
۱۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۴۲۸.    
۱۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۳۰۴.    
۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۶، ص۱۴۵.    
۱۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۸۹.    
۱۸. قصص/سوره۲۸، آیه۴۱.    
۱۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۹۰.    
۲۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۵۳.    
۲۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۳۸.    
۲۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۲۰۱.    
۲۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۳۹۸.    
۲۴. یس/سوره۳۶، آیه۱۲.    
۲۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۴۰.    
۲۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۹۷.    
۲۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۶۷.    
۲۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۳۷۷.    
۲۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۶۵۴.    
۳۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۱۰۱.    
۳۱. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج، ص.    
۳۲. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۲، ص۲۱۲.    
۳۳. صدوق، محمد بن علی، معانی الاخبار، ج۱، ص۹۵.    
۳۴. حجر/سوره۱۵، آیه۷۹.    
۳۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۲۷۳.    
۳۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۱۸۵.    
۳۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۲۰۹.    
۳۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۵۲۸.    
۳۹. هود/سوره۱۱، آیه۱۷.    
۴۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۲۳.    
۴۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۲۷۵.    
۴۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۱۸۶.    
۴۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۳۰.    
۴۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۲۲۷.    
۴۵. احقاف/سوره۴۶، آیه۱۲.    
۴۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۰۳.    
۴۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۲۹۸.    
۴۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۱۹۵.    
۴۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۲، ص۳۹۴.    
۵۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۱۲۹.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «امام»، ج۱، ص۱۲۰-۱۲۲.    






جعبه ابزار