أَوْب (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
أَوْب (
به فتح الف و سکون واو) و
اوّاب (
به فتح الف) از
واژگان قرآن کریم به معنای بسیار رجوع کننده است.
مَآب (
به فتح میم) مصدر میمی
به معنای بازگشت و اسم زمان، (زمان بازگشت) و اسم مکان، (مکان بازگشت) آمده است.
این واژه چندین بار در
قرآن آمده است.
مشتقات
أَوْب که در
آیات قرآن آمده عبارتند از:
اِیابَهُمْ (به کسر الف) به معنای بازگشت آنها؛
مَآبِ (به فتح میم) به معنای بازگشت؛
مَآباً (به فتح میم) به معنای محل بازگشت؛
اَوَّابِین (به فتح الف) به معنای بازگشتكنندگان؛
اَوَّابٌ (به فتح الف) به معنای بسيار توبهكننده؛
اَوِّبِی (به فتح الف) به معنای تسبیح برگردانید.
أَوْب به معنای بازگشت است.
و
اوّاب (
به فتح الف)
به معنای بسیار رجوع کننده است.
اَوّاب صیغه مبالغه و
به معنی بسیار رجوع کننده است.
این کلمه پنج بار در
قرآن آمده است.
و آن صفت کسانی است که پیوسته
به اطاعت و
استغفار و
دعا و ترک معاصی
به سوی خدا رجوع میکنند.
مَآب (
به فتح میم) از واژگان
قرآن کریم به معنای بازگشت و زمان رجوع است.
به مواردی از
أَوْب که در قرآن
به کار رفته است، اشاره میشود:
(اِنَّ اِلَیْنا اِیابَهُمْ) «راستی بازگشت آنها
به سوی ماست.»
مثل
(اِلَیْهِ اَدْعُوا وَ اِلَیْهِ مَآبِ)(تنها
به سوى او دعوت مىكنم؛ و بازگشتم فقط
به سوى اوست.)
مَآب به قرینه «الی» به معنی مصدر است.
(اِنَّ جَهَنَّمَ کانَتْ مِرْصاداً لِلطَّاغِینَ مَآباً)(
به يقين در آن روز جهنم كمينگاهى است بزرگ و محل بازگشتى براى طغيانگران.)
که به قرینه «جهنم» به معنای مکان بازگشت است.
(اِنَّا وَجَدْناهُ صابِراً نِعْمَ الْعَبْدُ اِنَّهُ اَوَّابٌ) (ما او را شكيبا يافتيم؛ چه بنده خوبى كه بسيار توبهكننده بود!)
(فَاِنَّهُ کانَ لِلْاَوَّابِینَ غَفُوراً) (او بازگشتكنندگان را مىآمرزد.)
اوّابین جمع اوّاب است.
(یا جِبالُ اَوِّبِی مَعَهُ وَ الطَّیْرَ) «ای کوهها و ای پرندهها با او تسبیح برگردانید و هم آواز شوید»
(اِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبالَ مَعَهُ یُسَبِّحْنَ بِالْعَشِیِّ وَ الْاِشْراقِ وَ الطَّیْرَ مَحْشُورَةً کُلٌّ لَهُ اَوَّابٌ) «ما کوهها را مسخّر کردیم که با او صبح و شام تسبیح میکردند و پرندگان را نیز مسخّر کردیم که دسته جمعی با او هم آواز بودند.»
از این آیات و آیات دیگر از جمله:
(وَ اِنْ مِنْ شَیْءٍ اِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ)«کوهها و پرندگان که در تسبیح با او هم صدا میشدند آیا دیگران نیز میشنیدند و میفهمیدند؟
خدا میداند.»
روشن میشود که کوهها و پرندگان در تسبیح،
خدا با داود هم صدا میشدند، تمام موجودات
خدا را تسبیح میکنند لکن ما تسبیح آنها را نمیفهمیم.
در
مفردات گوید: فرق اَوْب و رجوع آن است که اوب
به معنی رجوع با
اراده و اختیار است و رجوع اعمّ میباشد.
ولی در
قاموس هست:
آبَتِ الشَمس یعنی آفتاب غروب کرد.
در
نهایه هست:
«شَغَلُونَا مِنَ الصَّلَوةِ حَتَّی آبَتِ الشَّمْسُ».
در قرآن مجید آمده:
(یا جِبالُ اَوِّبِی)میدانیم که آفتاب و کوهها صاحب اراده نیستند ولی اوب در آنها
به کار رفته است.
امّا ناگفته نماند قول
راغب قوی
به نظر میرسد زیرا اثبات ترادف میان اوب و رجوع مشکل است.
یا درباره
(جِبالُ اَوِّبِی) باید گفت آنها نسبت
به تسبیح و فرمان
خدا ذی شعور و صاحب ارادهاند هر چند نسبت
به ما جامد باشند.
در
اقرب الموارد گوید: آبت، لغتی است در «غابت» یعنی گاهی
به جای
«غابت الشمس» میگویند
«آبت- الشمس» پس آبت عبارت دیگر غابت است و
به معنی اوب نیست.
اَوّاب پنج بار در
قرآن کریم آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «اوب»، ج۱، ص۱۳۹.