أوقات الصلوات (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کتاب « أوقات الصلوات» از جمله آثار فقهى آيت اللّه لطف الله صافى گلپايگانى است كه براى مشخص نمودن اوقات
نماز در نقاط مختلف كره زمين كه در طول سال اختلافات شايان توجهى پيدا مىكنند، به
زبان عربی و در سال ۱۴۰۷ ق تأليف گرديده است. آيت الله
لطف الله صافی گلپایگانی فقیه ،
اسلام شناس و انديشمند بزرگ معاصر می باشد .
ايشان در سال ۱۳۳۷ ه. ق، در شهر
گلپایگان ، قدم به صحنه هستى نهاد. پدر او عالم عارف، مرحوم آيت اللّه آخوند ملا محمّد جواد صافى،( متولد ۱۲۸۷ ه. ق) بود كه علاوه بر تخصّص، تحقيق، تأليف و تدريس در گرايشهاى مختلف علوم اسلامى مانند فقه، اصول، كلام، اخلاق، حديث و...، و در زمينه هنرهاى ارزشمندى چون شعر و خوشنويسى نيز سرآمد بود. زهد، تقوى، عشق به ولايت و فضيلتهاى علمى اخلاقى آن بزرگ مرد، از يك سو و مواضع قدرتمندانه او در سنگر امر به معروف و نهى از منكر و جبهه گيرىهاى صريحش در برابر افكار انحرافى، غير متديّنان، ظالمان و جابران آن روزگار از سويى ديگر، هر قدر كه مردم گلپايگان را شيفته و مطيع محض او مىنمود، هيأت حاكمه، خائنين و زورگويان را در برابرش شكنندهتر مىكرد; چنان كه آنها هميشه او را سدّ راه اعمال خلاف
شرع و بدعتگذارىهاى خود ديده و تا زنده بود از غيرت دينى و خشم الهى او مىترسيدند. آفتاب عمر آن عالم جليل القدر در افق عصر ۲۷
رجب سال ۱۳۷۸ ه. ق، مصادف با شب شهادت حضرت
امام موسی کاظم علیه السلام ، غروب كرد. مادر او بانوى فاضله، شاعره و عاشق
اهل بیت علیهم السّلام ، فاطمه خانم، دختر حضرت آيت اللّه آخوند ملا محمّد على بود. از ويژگىهاى بزرگ معنوى، اخلاقى، كه در وجود آن مرحومه متبلور بود، مىتوان به تعبد،
اخلاص ، تقوى، معرفت به حضرت حق، شجاعت، صراحت لهجه، شوهردارى كمنظير و اهتمام در تربيت كودكان، راز و نياز خاشعانه و ذكر و دعا و
نماز شب اشاره كرد. آيت اللّه العظمى صافى، در نوجوانى قدم به وادى
علم و معنويت حوزه نهاد و ميهمان صفاى حلقههاى صميمى درس و بحث و مَحرَم شور وصفناپذير مناجات نيمه شب پاكباختگان حوزه شد. ابتدا در گلپايگان، كتب پايه
ادبیات عرب را نزد عالم جليل القدر، مرحوم آخوند ملا ابوالقاسم مشهور به«
قطب » آغاز كرد و ادامه مباحث ادبيات، كلام، تفسير، حديث،
فقه و اصول را تا پايان سطح در همانجا پى گرفت و در اين مدت حجم وسيع كتب مهم رشتههاى مذكور را نزد پدر بزرگوارش، حضرت آيت اللّه آخوند ملا محمّد جواد صافى آموخت.
بعد از توضيحات مختصرى راجع به اصل قضيه و تفاوتهايى كه در اوقات
طلوع و غروب
خورشيد در سرزمينهاى مختلف وجود دارد، در چهار بخش مطالب كتاب دسته بندى شده است; بخش اول ذكر ملاحظاتى است كه مؤلف ذكر آنها را لازم مىداند. دومين بخش پاسخ سؤالى است كه نسبت به طول و عرض جغرافيايى شهرها مطرح مىشود. بخش سوم نيز به پاسخهايى حول محور مسائل مذكور پرداخته و در آخرين قسمت بخشهاى گوناگون سؤالاتى كه در
استفتاء مطرح شده، مورد بررسى قرار گرفته است.
ابتدا سخن از چگونگى طلوع و
غروب خورشيد در قطب شمال است كه بالخصوص در اواخر بهار و اوايل تابستان در طول بيست و چهار ساعت از
تابش خورشيد برخوردار مىباشند.
مؤلف از
لندن نيز سخن گفته و طبق آنچه خود در زمان تأليف رساله در آنجا حضور داشته و با چشم خود ديده مىفرمايد: شبهاى لندن در بعضى از ماههاى سال به طور كامل تاريك نمىشود; يعنى مقدار اندكى از نور
خورشيد در شبها هنوز
تابش داشته و هوا كمى روشن مىباشد. اين مسئله باعث مىشود تا فاصله ميان فجر كاذب و
فجر صادق به چند ساعت برسد، زيرا از موقعى كه هوا رو به روشنى مىگذارد و تا وقتى كه به طور كامل روشن مىشود فاصله زيادى است. مؤلف در موقع خاصى از طول سال به ساعت دقيق آن دو نيز اشاره نموده است، بعد از اين مقدمهاى كه ذكر شد بيان مطالبى را آغاز مىكند كه اولين آنها در باره
فجر حقيقى مىباشد. ايشان فجر حقيقى در ساير شهرها( غير از لندن و امثال آن) را نزول
خورشيد از خط
افق به اندازه هيجده درجه مىداند.
دومين مطلب اين است كه مسلمانان لندن اين ميزان را در شهر خود دوازده درجه مىگيرند كه اين حدّ در تمام طول سال يكسان مىباشد. مؤلف اين محدوده را مختص به لندن مىداند و در شهرهاى شمالىتر اين ميزان بيشتر مىباشد. ايشان بروز چنين حالتى را مختص به نيم كره شمالى نمىداند و مىفرمايد: در قطب جنوب و حوالى آن نيز همين حالت صادق مىباشد.
با اوصافى كه از مناطق مذكور تبيين گرديد حال سؤالاتى راجع به اين شهرها پيش مىآيد: آيا در تمام طول سال به انتشار نور در دوازده درجه
اعتماد مىشود يا خير؟ آيا مىتوان از باب احتياط،
افطار را با هجده درجه و نماز را با دوازده درجه صورت داد؟ آيا فجر و غروب طريقى هستند يا موضوعى؟.
مؤلف، اولين كارى كه در مقام پاسخ به سؤالات مذكور انجام داده اين است كه مفاهيم صبح،
دلوک ، غسق و... را مورد بررسى قرار داده تا معلوم شود آيا اينها داراى مسمّاى حقيقى هستند در خارج يا از زبان ادله شرعيه گرفته شدهاند؟ احكام مختص به مسمّاى آنچه ذكر شد دائر مدار تحقق آنها مىگردد مانند ساير موضوعاتى كه داراى
احکام خاصّ مىباشند. ايشان با
استناد به برخى از شواهد قرآنى اقدام به بيان مفاهيم الفاظ مذكور نمودهاند.
ايشان در ادامه ضمن بيان تفاوت
حکم ظاهرى و حكم واقعى جايگاه احتياط را هم در مسائل مورد بحث مشخص نمودهاند. اما علت اينكه در مورد تكليف مسلمين در مناطق مذكور چيزى در احاديث و روايات ذكر نشده اين است كه چنين مسئلهاى مورد ابتلاى مشافهين معصومين عليهم السلام نبوده است.
مطلب ديگرى كه مؤلف در اين قسمت توضيح داده، راجع به عدم جريان
استصحاب در مسئله مورد نظر مىباشد; به اين معنا كه بياييم و استصحاب بقاى دليل را جارى كنيم و تا واقع شدن زمان قطعى فجر صبر كنيم.
آخرين بخش توضيحات مؤلف در باره آخرين قسمت سؤال استفتا كنندگان مىباشد كه از طريقيت يا موضوعيت فجر پرسيده بودند كه ايشان در جواب مىفرمايد: مجال براى بحث از طريقيت يا موضوعيت نيست مگر اينكه طبق آيه ۱۸۷ بقره:« حتى يتبين لكم الخيط الأبيض من الخيط الأسود من الفجر»
بگوييم آنچه از فجر به حساب مىآيد به عنوان طريقى براى تبين مانند فجر به كار بيايد، امّا اگر قابليت تبين در آن نباشد ديگر بحث از طريقيت فجر معنا نخواهد داشت كما اينكه طبق قول به موضوعيت آن هم بحث از موضوعيت بىفايده خواهد بود.
بحث بعدى در مورد مفهوم لغوى و اصطلاحى فجر مىباشد. ايشان در مفهوم لغوى آن از
راغب در مفرداتش نقل مىكند كه به معنى شكسته شدن و شقّ چيزى دانسته است، بعد فجر را به صورت كاذب و صادق تقسيم كرده و چگونگى تحقق آنها را مشخص مىكند. ايشان يكى از تعاريف فجر را پذيرفته، لكن إن قلتى را در مورد آن نافذ مىداند كه بعد از بيان آن، خود پاسخ آن را بيان مىنمايند. ايشان در مورد افطار آن مقدارى كه قطع اقتضاء مىكند را قابل عمل دانسته در غير اين صورت و در طرف آغاز صبح عمل به
استصماب را تجويز مىنمايد.
قسمت ديگر مطالب كتاب راجع به
حکم ظاهری يا حكم واقعى بودن دستور آيه ۱۸۷ بقره
است كه قبلا گذشت. ايشان حكم آيه مذكور را واقعى دانسته كه غايت آن تبين مذكور در آيه مىباشد. در همين جا حكم شبهاى مهتابى را كه قرص قمر كامل مىشود و باعث مشتبه شدن شناخت فجر مىگردد هم بيان كردهاند. مؤلف بار ديگر بر جريان استصحاب در مورد آغاز
روزه و
احتیاط را در مورد شناخت وقت نماز ياد آورى مىنمايند.
آخرين بخش كتاب كه تذكر نكات ديگرى در باره فروعات ياد شده در استفتاء مذكور است، در ضمن هفت مسئله بررسى شده است:
۱ اول اينكه عناوين اخذ شده در لسان ادلّه مانند فجر، مغرب و غير آنها به نحو موضوعيت اخذ شدهاند كه از آن به غيرش تعدى نمىكند.
۲- مفهوم فجر به معنى شكسته شدن تاريكى شب مىباشد اين فجر اعم از فجر كاذب و فجرى است كه بعد از آن طلوع مىكند.
۳- اعتماد بر زياد شدن نور در شهرهايى كه نور
خورشيد در شب به كلى از بين نمىرود معتبر مىباشد; به اين صورت كه به زياد شدن نور، فجر
اطلاق مىگردد.
۴- همين اعتماد مذكور در دو ماه از سال معتبر نبوده و در ده ماه ديگر بايد به همين زيادى نور اعتماد كرد.
۵- تبين مذكور در آيه ۱۸۷ بقره
طريقى مىباشد.
۶- اگر فجر در بعضى از شهرها اصلا محقق نشود يا در بعضى زمانها، اگر در بقاى شب شك شود در روزه طبق استصحاب و در نماز طبق احتياط عمل مىشود. اين مطلبى است كه مؤلف قبلا نيز آن را متذكر شده و به توضيحش پرداخته بود.
۷- آخرين مطلب اين است كه اگر فجر در بعضى از نقاط بر اهالى آن مشتبه شود چه كار بايد بكند؟ اين مسئله چند صورت پيدا مىكند; به اين ترتيب كه يا امر بر تمامى اهالى مشتبه است يا مسئله اختلافى بوده و برخى ادعاى تحقق آن را دارند و برخى عدم تحققش را كه در اين صورت هم يا مدعيان تحقق فجر بر اساس مدارك علمى چنين حرفى مىزنند و يا بر اساس حدس و گمان كه هر كدام حكم خاصى خواهد داشت.
نرم افزار جامع فقه أهل البيت عليهم السلام، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی