آداب معاشرت در سیره نبوی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آداب معاشرت، مجموعه برخوردهای اجتماعی افراد جامعه باهمدیگر است. مجالست و
هم
نشینی در نظر و مرای
نبی اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) امری بسیار مهم و پرارزش تلقی گردیده و این اهمیت در
احادیث و روایات منقول از آن حضرت به خوبی منعکس و جلوهگر است.
از عوامل بسیار تاثیرگذار در ترقی
روح و تعالی اندیشه آدمی
هم
نشینی و مصاحبت با همنوعان است که از درجه و جایگاه بسیار والایی در تعریف افکار و
اعتقادات انسانی برخوردار است؛ آن چنان با اهمیت که موضوع از دید نافذ و بینای پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز نادیده انگاشته نشده در باب اهمیت آن سخنان و مطالب بسیاری را بیان فرمودند.
نظر به اهمیت مساله بر آن شدیم تا به موضوع مصاحبت و
هم نشینی و آداب آن در سیره و کلام نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) که به فرموده
قرآن اسوهای حسنه است پرداخته بخشهایی از آن را در این مقاله متذکر شویم.
مجالست و
هم
نشینی در نظر و مرای نبی اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) امری بسیار مهم و پر ارزش تلقی گردیده و این اهمیت در احادیث و روایات بسیاری که از حضرت روایت گردیده است به خوبی منعکس و جلوهگر شده است. تا آن حد با اهمیت که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
انسان را به
دین دوست و
همنشین خود دانسته
به همگان توصیه فرمودند که در انتخاب دوستانشان دقت بیشتری داشته باشند.
ایشان مجالست با
علماء و دانشمندان را دارای
برکت برشمرده
مجالست با آنان را همتا و همانند مجالست با خود عنوان کردند؛
اما سفارش میکردند که «با هر عالمی ننشینید، مگر عالمی که شما را از پنج چیز به پنج چیز فرا خواند: از
شک به
یقین، از
دشمنی به
خیرخواهی، از
تکبر به
فروتنی، از
ریا به
اخلاص و از رغبت (به دنیا) به
زهد.»
در نظر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
هم
نشینی با علماء
عبادت محسوب میشود.
عبادتی که با صد هزار رکعت
نماز مستحبی و یا صد هزار بار
تسبیح خداوند برابری میکند.
مجالست با بزرگان
و
مؤمنان و نیکان
نیز از دیگر توصیههایی است که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در امر مجالست و
هم
نشینی بدان اشاره فرمودند، چرا که «
هم
نشینی با آنان موجب میشود که اگر شخص، مرتکب عمل خیری گردد او را بستایند و اگر خطایی مرتکب شد رفتار نامناسبی را از خود بروز ندهند.»
ایشان
هم
نشینی با ابرار و صالحان را به عطرفروش تشبیه کرده فرمودند: «مَثَل
همنشین صالح، مَثَل عطار است که اگر عطری به تو ندهد، بوی خوش او به تو میرسد و مثل
همنشین بد مثل آهنگر است که اگر شعلههای آتش او تو را نسوزاند، بوی بد او به تو میرسد.»
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بهترین
همنشینان را کسی معرفی فرمودند که دیدنش انسان را به
یاد خدا بیندازد و سخنش موجب زیادی عمل و عملش فرد را به یاد
آخرت بیندازد.
ایشان مجالس علماء و مؤمنین را باغی از باغهای
بهشت برشمردند و از مسلمانان خواستند تا آن را غنیمت شمرده به خوبی از آن بهره ببرند،
چرا که «در آن
رحمت و
مغفرت، چون باران بر آنها فرود میآید. گنهکاران، پیش روی آنها مینشینند و آمرزیده بر میخیزند و تا هنگامیکه نزد آنان نشستهاند،
فرشتگان برایشان آمرزش میخواهند. خداوند نیز به آنان مینگرد و دانشمند و دانشجو و تماشاگر و دوستدارِ آنها را میآمرزد.»
حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در کنار توصیههایشان به مسلمانان جهت انتخاب
همنشین صالح و شایسته، از
هم
نشینی با انسانهای بد کردار باز داشته مجالست با آنان را ملاک و معیار شناخت افراد ارزیابی کردند و فرمودند: «از
همنشین بد بپرهیز؛ چرا که تو در انظار مردم به واسطه او شناخته (و سنجیده) میشوی.»
ایشان تنهایی را بهتر از
همنشین بد عنوان کردند
و پیوسته میفرمود: «بارالها! از یار غافل و
همنشین بد، به تو پناه میآورم».
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مجالست با اغنیاء
و مردگان (گفته شد که مردگان چه کسانیاند فرمود: کُلِّ ضَالٍّ عَنِ الْاِیمَانِ وَ جَائِرٍ عَنِ الْاَحْکَامِ
در حدیثی دیگر آمده غنی مترف، ثروتمند بیدرد و خوشگذران.)
را موجب
فساد قلوب و مرگ دلها عنوان کردند و از مصاحبت با دروغگو چرا که دروغگو چون سراب است دور را نزدیک مینماید و نزدیک را دور.
و احمق بازداشتند چرا که احمق میخواهد بتو نفع رساند ضرر میرساند.
و کسانی را که با متّهمان و افراد مظنون
همنشیناند را، سزاوارترینِ مردم به
تهمت، معرفی کردند.
حضرت
همچنین مسلمانان را از مصاحبت با کسانی که شخص را
همسنگ خود نمیدانند، منع کردند.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در احادیث و روایات خود آدابی را برای مجالس برشمردند، ایشان علاه بر این که خود به این آداب بسیار ملتزم و پایبند بودند اصحاب و یاران و دیگر مسلمانان را نیز به رعایت آن توصیه میفرمودند.
در روایات و احادیث بسیاری که از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به دست ما رسیده است بر توجه و رعایت حقوق
همنشینان بسیار تاکید شده است. حضرت از جدایی افکندن میان دو نفر که در مجلسی کنار
هم نشستهاند، بدون اجازه آن دو برحذر داشتند.
ایشان
همچنین از بلند کردن دیگران از جایگاهشان و نشستن در جای آنان منع کردند؛
اما به حاضرین در مجلس
هم سفارش میفرمودند: که «برای نشستن تازهوارد جا باز کنید»
میفرمودند: «هر گاه افراد مجلسی در جای خود نشستند (و کسی وارد شد)، اگر در آن میان، فردی، برادر تازهوارد خود را فرا خوانَد و برای او در کنار خود، جا باز کند، (این تازهوارد) باید دعوتش را بپذیرد و پهلوی او برود؛ زیرا وی با این کار، به او احترام گذاشته است. ولی اگر کسی برایش جایی باز نکرد، نگاه کند تا هر کجا جا بود، همانجا بنشیند.»
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تکلف ورزیدن و برخاستن در پیش پای برادران دینی را روا نمیشمردند و میفرمودند: «آنسان که ایرانیان برای بزرگداشت یکدیگر در جلوی پای
هم برمیخیزند برنخیزید.»
ایشان جایگاه کسی را که دوست بدارد و خشنود شود که دیگران به احترام او در پیش پای وی برخیزند، را آتش دانستند.
پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اهل مجلس را به رعایت آداب و شئون مجلس سفارش میکردند و آنان را از آنچه که مغایر با
ادب و شئون
هم
نشینی است برحذر داشتند. ایشان در روایتی فرمودند: «در جایی که نشستهای، وِقاحت به خرج نده که مردم به دلیل اخلاق بدت، از تو حذر کنند، وقتی کسی کنار تو نشسته است، با دیگری درِ گوشی سخن مگو.»
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مجالس و آن چه در آن، میان حاضران میگذرد را،
امانت خدا دانستند و فرمودند: «روا نیست که یکی از حاضران، چیزی را که برادرش دوست ندارد، فاش سازد.»
حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فاش ساختن راز اهل مجلس را،
خیانت به آنان برشمردند.
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یاد نکردن از
خداوند و نیز صلوات نفرستادن بر پیامبر و آلش را مایه
وزر و وبال دانستند و فرمودند: «ما من قوم اجتمعوا فی مجلس فلم یذکروا اسم اللّه (عزّوجلّ) و لم یصلّوا علی نبیّهم الّا کان ذلک المجلس حسرة و وبالا علیهم.»
ایشان کمال هر مجلسی را ذکر خداوند و نیز صلوات بر پیامبر و آلش برشمردند و فرمودند: «اگر گروهی در مجلسی بنشینند (و برخیزند) و خداوند متعال را در آن مجلس یاد نکنند و بر پیامبرش درود نفرستند، در کارشان نقصان خواهد بود که اگر خداوند بخواهد آنان را عذاب میکند و اگر بخواهد میآمرزد».
حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مجلسی را که بدون
یاد خدا به پایان آورده شود را حضور در بالای نعش درازگوش دانستند و آن را مایه دریغ و افسوس اهل آن مجلس برشمردند.
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای مجالس حقوقی را برشمرده از حاضرین در مجالس خواستند تا آن را رعایت کنند. از
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روایت شده که فرمود: «حق مجالس را ادا کنید گفتند: حقش چیست، فرمود: غُضُّوا اَبْصَارَکُمْ وَ رُدُّوا السَّلَامَ وَ اَرْشِدُوا الْاَعْمَی وَ اْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ؛ چشمانتان را در آنچه نارواست ببندید، جواب
سلام را بدهید، گمراهی را ارشاد کنید و
امر به معروف و نهی از منکر کنید.»
مصاحبت با بینوایان مشی پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با فقرا و مسکینان
همنشین بود
میفرمود: «مرا در میان ضعیفان بجویید؛ زیرا شما به واسطه مردمان ضعیف است که
روزی میخورید و یاری میشوید.»
میفرمود: «خداوند در
شب معراج به من فرمود: ... یا احمد، محبّتی محبّة الفقراء، فادن الفقراء و قرّب مجلسهم منک، و ابعد الاغنیاء و ابعد مجلسهم عنک، فانّ الفقراء احبّائی....؛
ای احمد! دوست داشتن من، دوست داشتن فقیران است. به فقیران و مجلسشان نزدیک شو (و آنان را نزدیک خود آر تا تو را به خود نزدیک کنم) و از ثروتمندان و مجلسشان دور شو که فقیران دوستان مناند.»
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به
اصحاب و یاران خود نیز توصیه میفرمود فقیران را دوست بدارند و با آنان
همنشین شوند.
از
سلمان فارسی روایت شده که میگفت: «اوصانی خلیلی رسول اللّه (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بسبع لا ادعهنّ علی کلّ حال: ان انظر الی من هو دونی و لا انظر الی من هو فوقی، و ان احبّ الفقراء و ادنو منهم...؛
حبیبم رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مرا به هفت خصلت سفارش فرمود و این که در هیچ حالی آنها را ترک نکنم: این که به پایینتر از خود بنگرم و به آن که برتر از من است ننگرم و این که مستمندان را دوست بدارم و به آنان نزدیک شوم.....»
هم
نشینی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با فقرا تا اندازهای بود که عدهای از سران و اشراف قریش نزد حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمده خواستار طرد مستضعفان و فقرا از کنار رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شدند آنان شرط
ایمان خود را دور کردن «پشمینهپوشان بدبوی و کثیف» از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عنوان کردند.
اما خداوند رسول خود را مورد خطاب قرار داده، فرمود: «و اصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالغداة والعشی یریدون وجهه ولا تعد عیناک عنهم ترید زینة الحیاة الدنیا و لا تطع من اغفلنا قلبه عن ذکرنا و اتبع هواه و کان امره فرطا؛
با کسانی باش که پروردگار خود را
صبح و
عصر میخوانند، و تنها رضای او را میطلبند و هرگز بخاطر زیورهای دنیا، چشمان خود را از آنها بر مگیر و از کسانی که قلبشان را از یاد خود
غافل ساختیم اطاعت مکن همانها که از
هوای نفس پیروی کردند و کارهایشان افراطی است.»
همچنین فرمود:
«وَ لا تَطْرُدِ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداوةِ وَ الْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ ما علیک من حسابهم من شیء و ما من حسابک علیهم من شیء فتطردهم فتکون من الظالمین؛
و کسانی را که خدا را میخوانند، و جز
ذات پاک او نظری ندارند، از خود دور مکن نه چیزی از حساب آنها بر توست، و نه چیزی از حساب تو بر آنها اگر آنها را طرد کنی، از ستمگران خواهی بود.»
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، پس از نزول این آیه به پا خاست و در جستجوی مستضعفان و بینوایان شتافت. آنان را در انتهای
مسجد دید که به
ذکر الهی مشغولاند. رو به آنان کرد و فرمود: «الحمدالله الذی لم یمتنی حتّی امرنی ان اصبر نفسی مع رجال من امتی، معکم المحیا و معکم الممات؛
خدای را سپاس که زندگیم را به پایان نرساند تا دستور داد که من در کنار گروهی از امتم با آنها باشم؛ من در
زندگی و
مرگ با شما هستم.»
درباره آداب رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مجالس، روایات بسیاری از سوی فرق مختلف اسلامی نقل گردیده است که همه آنها بر این امر دلالت دارد که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مجالس بیش از هر کس دیگری
ادب مجلس را رعایت میکرده است. روایت شده: ایشان در مجالس زانو پیش زانوی
همنشین، نمینهاد؛
رفتاری که عربها داشته و دامن
لباس خود را بالا میزدند و ساقها و زانوان لختشان را نمایان میکردند؛ حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) همواره پاها و زانوهای خود را میپوشاندند.
در حضور مردم تکیه نمیداد
هرگز دیده نشد که پای خود را در حضور دیگران دراز کند،
هر گاه به مجلسی وارد میشد در انتهای مجلس مینشست،
به این کار امر میکردند و میفرمودند: «هر کس در مجلسی وارد شد در انتهای مجلس بنشیند».
برای خود جای مشخص و معینی را در نظر نمیگرفت و دیگران را نیز از این کار نهی میکردند.
هرگز پیش نیامد که جا بر کسی تنگ کند، بلکه برای مردم، جا باز میکردند تا بنشینند؛ گفته شده، روزی رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مسجد تنها نشسته بودند، مردی وارد شد، حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تنگتر نشستند تا او بنشیند. مرد گفت: «یا رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، جا که وسیع است»؛ حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: «حق
مسلمان بر مسلمان آن است که چون ببیند که او میخواهد بنشیند، برای او جا باز کند.»
میفرمود: «شایسته است برای کسانی که در
تابستان دور
هم مینشینند میان هر دو نفر، بهاندازه یک ذراع، فاصله باشد تا از گرما ناراحت نشوند.»
بهترین کارهای نیک، را گرامیداشتن
همنشینان میدانست
و هر گاه با کسی
همنشین میشد، از جا برنمیخاست تا
همنشین او، از جا برخیزد.»
از سلمان فارسی نیز نقل شده بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وارد شدم، حضرت بر بالشی تکیه کرده بودند، آن ر ا برای من قرار داد و فرمود: «سلمان، هیچ مسلمانی بر مسلمانی وارد نشود که به احترامش پشتی گذارد، جز این که خداوند او را بیامرزد.»
مجلس رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عاری از هر گونه تشریفات بود، چنان که هیچ تفاوتی میان او و اصحابش دیده نمیشد و در حلقهای میان
اصحاب مینشست، تا هیچ برتری وجود نداشته باشد. مجلسش صدر و ذیل نداشت و هیچ تفاوتی میان او و اصحابش دیده نمیشد، همگی حلقهوار مینشستند.
از اینرو
اعراب غریبی که به حضور مبارکش میرسیدند، ایشان را در میان جمع نمیشناختند؛ از این رو میپرسیدند: «کدامیک پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خدایند؟»
از
ابوذر غفاری روایت شده که «پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای تواضع کردن، بدون کوچکترین امتیازی میان اصحاب مینشست؛ به طوری که اگر شخص بیگانهای وارد میشد، نمیدانست که کدام یک از آنها پیامبراند تا این که میپرسید؛ لذا از حضرتش تقاضا کردیم که جایگاهی برایش درست شود که وقتی غریبی وارد میشود، او را بشناسد. بعد از کسب اجازه سکویی از گل و سنگ درست کردیم که آن جناب روی آن مینشست و ما
هم در طرفین او مینشستیم.»
یاد خدا و
دعا و
استغفار عادت همیشگی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مجالسش بود که هیچگاه ترک نمیشد.
راویان و
محدثان در کتب خود به موارد بسیاری از این اذکار و دعاهای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مجالس اشاره کردهاند که این روایت
امام صادق (علیهالسّلام) از جمله این موارد است از آن حضرت (علیهالسّلام) روایت شده که: «انّ رسول اللّه (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) کان لایقوم من مجلس و ان خفّ حتّی یستغفر اللّه (عزّوجلّ) خمسا و عشرین مرّة؛
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از هیچ مجلسی -هرچند کوتاه- برنمیخاست، مگر این که بیست و پنج بار استغفار میکرد.»
از
عبدالله بن عمر نیز نقل شده که میگفت: «کم اتّفاق میافتاد که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از مجلسی برخیزد و این دعا را بر زبان جاری نسازد: اللّهمّ اقسم لنا من خشیتک ما تحول به بیننا و بین معصیتک، و من طاعتک ما تبلّغنا به جنّتک، و من الیقین ما تهوّن به علینا مصائب الدّنیا. اللّهمّ متّعنا باسماعنا، و ابصارنا، و قوّتنا ما احییتنا، و اجعله الوارث منّا، و اجعل ثارنا علی من ظلمنا، و انصرنا علی من عادانا، و لا تجعل مصیبتنا فی دیننا، و لا تجعل الدّنیا اکبر همّنا و لا مبلغ علمنا، و لا تسلّط علینا من لا یرحمنا؛
خداوندا، از
خشیت خود بهاندازهای به ما ببخش که آن را بین ما و سرپیچی از فرمان خود حایل گردانی، و مقداری از
طاعت خود به ما ارزانی دار که با آن ما را به
بهشت خود برسانی و یقینی به ما بده که با آن سختیهای
دنیا را برما آسان گردانی. خداوندا ما را از شنوایی و بینایی و توانمان که به آنها زندهمان داشتهای، بهرهمند گردان و آن را برای ما پایدار بدار و
انتقام ما را از کسانی که به ما
ستم کردهاند، بگیر، و ما را بر کسانی که با ما دشمنی ورزیدهاند، پیروز گردان.
مصیبت ما را در
دین ما قرار مده و دنیا را بزرگترین اندیشه و منتهای علم ما قرار مده، و کسانی را که به ما
رحم نمیکنند برما چیره مگردان»
در روایتی دیگر آمده که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هرگاه، در مجلسی مینشستند میفرمودند: «ان تکلم بخیر کان طابعاً علیهن الی یوم القیامه و ان تکلم بشرّ کان کفارة له، سبحانک اللهم و بحمدک اشهد ان لا اله الا الله انت استغفرک و اتوب الیک؛ اگر در این مجلس به خیر و نیکی سخن گفته شد این عمل را خوبی آن قرارده تا روز قیامت و اگر به بدی سخن گفته شد کفاره گناهانش را این ذکر قرار ده سبحانک اللهم و بحمدک اشهد ان لا اله الا الله انت استغفرک و اتوب الیک.»
و چون
اراده میفرمودند که برخیزند، میفرمودند:
«سبحانک اللهم و بحمدک اشهد ان لا اله الا الله انت استغفرک و اتوب الیک.»
حضرت حسن ختام مجالس خود را نیز به دعا و استغفار اختصاص میدادند و میفرمودند: «کفّاره نشستن، این است که بگویی: سبحانک اللّهمّ و بحمدک لا اله الّا انت. ربِّ تُب علیَّ واغفر لی؛
خدایا! منزّهی تو و
ستایش، از آنِ توست! خدایی جز تو نیست. پروردگار من! مرا ببخش و بیامرز.»
از
امام حسین (علیهالسّلام) روایت شده که فرمودند: از پدرم -
علی (علیهالسّلام) - درباره چگونگی مجالست رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پرسیدم، فرمود: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هیچگاه بدون ذکر نام
خدا نه در جائی مینشست و نه از جائی بر میخاست، در مجالس جایگاه معینی نداشت و از این کار منع میفرمود، چون به گروهی میرسید همانجا که رسیده بود - پایین مجلس- مینشست و به این کار دیگران را
هم دستور فرموده بود، در مجالس رعایت حال همه را میکرد و حق همگان را ملحوظ میداشت، هرگز طوری رفتار نمیکرد که کسی تصور کند دیگری بر او مقدم است، هر کس برای بیان حاجتی پیش پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میآمد، تا هنگامیکه نمیرفت حوصله و
شکیبائی میفرمود، تلاش میفرمود حوائج و خواستههای مشروع را بر آورد و اگر نمیتوانست با گفتاری کوتاه و پسندیده معذرت خواهی میکرد.
اخلاق خوش و
گشادهرویی او چنان بود که همه اصحاب او را چون پدر خویش میدانستند، همه اصحاب در برابر حق در نظر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یکسان بودند، مجلس او سرا پا
حکمت و بردباری و
صبر و شکیبائی بود، صداها در حضورش بلند نمیشد و هیچ کس مطلبی را رد یا تصدیق نمیکرد، هیچگاه در سخن پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
ذلّت و لغزشی دیده نشد، برتری اصحاب حتی در مجلس پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
هم فقط به تقوای ایشان بستگی داشت، همه در محضر او فروتن بودند، سالخوردگان را محترم میداشتند و به خردسالان مهر میورزیدند، و نسبت به نیازمندان ایثار میکردند و در حفظ یک دیگر کوشا بودند.
گفتم: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با
همنشینان خود چگونه بود؟ گفت:
همیشه خندهرو، خوشخلق و ملایم بود نه ترشرو و سختگیر، هیچگاه فریاد نمیزد و
دشنام نمیداد، عیب کسی را آشکار نمیساخت و بیهوده از کسی
ستایش نمیفرمود، از آن چه که به آن میل نداشت یاد نمیکرد، هرگز تاسف و اندوهی برای امور عادی اظهار نمیفرمود، از سه چیز بشدت پرهیز میفرمود،
کبر و پرحرفی و کارهای بیمعنی، سه چیز را در حق مردم بسیار رعایت میفرمود، هیچ کس را سرزنش نمیکرد و بر کسی خرده نمیگرفت و در جستجوی معایب کسی نبود، فقط در مواردی که امید
ثواب و اجر بود تذکر میداد و صحبت میکرد. و چون پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) صحبت میکرد
همنشینان او چنان سکوت میکردند که گوئی مرغ بر سر ایشان نشسته است، چون سکوت میفرمود: اصحاب صحبت میداشتند و هرگز در حضور پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ستیزه و
نزاع در بحث نداشتند، اگر اصحاب میخندیدند او نیز تبسم میفرمود و اگر از چیزی تعجب میکردند او
هم اظهار تعجب میکرد، افراد غریب و بیگانه را خوب تحمل میکرد و سخن ایشان را به تمام میشنید و به خواستههای آنها گوش فرا میداد.
گاهی اصحاب آن اشخاص را متوجه طول گفتارشان میکردند، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به اصحاب میگفت هر گاه نیازمندی را میبینید نیاز او را بر آورید، هرگز از کسی ستایش نمیخواست، مگر این که کار نیک را با نیک جبران کنند، سخن هیچ کس را بدون
ضرورت قطع نمیکرد و در آن صورت معمولا بر میخاست و یا او را از سخن گفتن نهی میفرمود.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «آداب مجالست و همنشینی در سیره و کلام نبوی(ص)» تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۹/۱۲