یَقْنَطون (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یَقْنَطون:
(إِذا هُمْ يَقْنَطونَ) یَقْنَطون از ماده «قنوط» به معنى «
يأس و نااميدى» است. آيه مورد بحث ترسيمى
از طرز فكر و روحيه جاهلان كمظرفيت است. درحالىكه مومنان راستين كسانى هستند كه نه به هنگام نعمت گرفتار غفلت و غرور مىشوند و نه به هنگام مصيبت، گرفتار
يأس و ناامیدى، چراكه نعمت را
از خدا مىدانند و مصيبت را آزمون و امتحان و يا نتيجه اعمال خود محسوب مىدارند. بنابراين مىتوان گفت كه افراد بىايمان در ميان غرور و
يأس دست و پا مىزنند و افراد با ايمان در ميان شكر و
صبر قرار دارند. ضمنا
از اين آيه به خوبى استفاده مىشود كه لااقل، بخشى
از مصائب و گرفتاریهايى كه دامان انسان را مىگيرد نتيجه اعمال و گناهان او است،
خدا مىخواهد به اين وسيله به آنها هشدار دهد و آنان را پاک كند و بهسوى خود آورد. در اين آيه، سخن
از بازتابهاى معاصى انسان است و
يأس ناشى
از آن، زيرا بعضى افراد چنانند كه اگر عمل نيكى انجام دهند مغرور مىشوند و خود را مصون
از عذاب الهى مىشمرند و هنگامىكه كار بدى انجام دهند و عكسالعملش دامن آنها را بگيرد،
يأس از رحمت خدا سراسر وجودشان را احاطه مىكند، بنابراين هم آن عجب و غرور مذموم است و هم اين
يأس و نوميدى
از رحمت خدا.
به موردی
از کاربرد
یَقْنَطون در
قرآن، اشاره میشود:
(وَ إِذا أَذَقْنا النّاسَ رَحْمَةً فَرِحوا بِها وَ إِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْديهِمْ إِذا هُمْ يَقْنَطونَ) «هنگامىكه
رحمتى به مردم بچشانيم خوشحال و مغرور مىشوند و هرگاه بلا و رنج و دردى به خاطر اعمالى كه انجام دادهاند به آنها برسد ناگهان مأيوس و نوميد مىكردند.»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
تعبير در
رحمت به فرحوا و در سيئه به
(إِذا هُمْ يَقْنَطونَ)، براى اشاره و دلالت بر اين است كه: نااميدى امرى حادث و چيزى است كه انتظارش نمىرود، چون
رحمت و سيئه هر دو به دست
خدا است، ولى
رحمت خدا واسع است، لذا تعبير به مضارع يقنطون كرد، كه حال آنان را مجسم كرده باشد، چون مضارع دلالت بر حال هم دارد.
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «یَقْنَطون»، ج۳، ص۷۶۳.